صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

صفحات داخلی

صفحه نخست >>  عمومی >> ویژه ها
تاریخ انتشار : ۰۳ فروردين ۱۴۰۱ - ۲۳:۳۰  ، 
شناسه خبر : ۳۳۶۶۴۸
شکست ناتو در اوکراین، به طور طبیعی بار دیگر فلسفه ی وجودی آتلانتیک گرایی را در نزد افکار عمومی آمریکا و اروپا را زیر سوال خواهد برد.
پایگاه بصیرت / گروه بین الملل / فخرالدین اسدی

طی روزهای اخیر و در لابه لای اخباری که از جنگ در ماریو پول و کی یف و خارکف شنیده می شود، برخی اخبار مبنی بر مذاکرات رو به جلوی مقامات روسی و اوکراینی، زمزمه های پایان جنگ را در آینده ای نزدیک به فضای آشفته موجود در جهان مخابره می کند. سوال اصلی اینجاست که اگر امروز میان روسیه و اوکراین توافق حاصل شود و جنگ میان این دو پایان یابد، وضعیت جدید اروپا ( مخصوصا اتحادیه اروپا) چگونه قابل تعریف خواهد بود؟ آیا اروپای قبل از جنگ اوکراین نسبت به اروپای بعد از آن قوی تر خواهد بود یا ضعیف تر؟

قواعدی که تغییر کرده اند 
واقعیت امر این است که  اروپای واحد با حمله روسیه به اوکراین در یک پیچ تاریخی بزرگ قرار گرفته است. از قرار معلوم مرز، مهاجرت، دولت-ملت، نظامی‌گری و مفاهیم پرشمار دیگر در برخورد با واقعیت سخت و تلخ جنگ، نیاز به بازتعریف دارند.شکل کنونی اتحادیه اروپا که در نخستین سال‌های پس از پایان جنگ سرد و سقوط دیوار برلین و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی شکل گرفت، عمدتا بر یک نهاد گرایی جمعی –منطقه ای  مبتنی بر پروژه تنش زدایی ، تجارت آزاد، رقابت کامل و حذف مرزها استوار بود. با این حال، اروپا اکنون به صورت خواسته یا ناخواسته به زمین نبرد روسیه و ناتو تبدیل شده ست. از همان ابتدا مشخص بود که اگر جنگی در اوکراین شکل گیری، بسیاری از بازیگران اروپایی ( حتی به صورت غیر مستقیم) درگیر آن خواهند شد.
از زمان آغاز جنگ  مفهوم تحریم تسلیحاتی کشورهای درگیر جنگ، رویه رسمی اروپا پس از جنگ جهانی دوم، جای خود را به تسلیح گسترده اوکراین داده است. آلمان پس از سالها بودجه نظمی خود را افزایش داده و کشورهایی مانند سوئد و فنلاند که تنش زدایی در عرصه سیاست خارجی را جزء مبانی خود می دانستند، اکنون به صورتی جدی تر خواستار عضویت کشورهایشان در پیمان آتلانتیک شمالی هستند. چنین تحولاتی از ابتدای تشکیل اتحادیه اروپا تا کنون بی سابقه بوده است.

سوالی بی پاسخ در خصوص آینده ناتو
باید پذیرفت که به سبب عضویت 27 کشور اروپایی در پیمان آتلانتیک شمالی( ناتو) نمی توان میان اروپای واحد و ناتو تفکیک و تمایزی در حوزه امنیتی قائل شد. شبکه یورونیوز اخیرا ضمن تاکید بر همین نکته، به یک سوال و دغدغه مهم در خصوص آینده مشترک ناتو و اتحادیه اروپا اشاره می کند:
 آیا سیاست متوقف شده گسترش به شرق این نهاد باید بار دیگر برای پذیرش اوکراین باید بار دیگر به جریان بیفتد؟ لوک فن میدلار، مورخ هلندی و نویسنده کتاب «بیداری سیاسی اروپا» درباره درخواست اوکراین برای پیوستن به اتحادیه اروپا می‌گوید: «این هم فکری است که ناگهان رو شده است. مساله، مساله انتظار [مثل ترکیه یا مقدونیه شمالی و صربستان] نیست. ماجرا جدی‌تر از این حرف‌ها است. ما در گرماگرم جنگ با یک ابرقدرت اتمی قرار داریم. در این جنگ، مساله مهاجم، جای اوکراین در چارچوب نظم قاره اروپا است. این‌که اوکراین به اتحادیه اروپا و ناتو تعلق دارد یا نه؟ باید از پیچیده‌تر شدن شرایط جلوگیری کرد. راه‌های بسیار دیگری برای حمایت از اوکراین وجود دارد. باید از دادن وعده‌های مبهم به این کشور در حال جنگ احتراز کرد.»

اکنون پس از هفته ها جنگ، زلنسکی رئیس جمهور اوکراین تاکید کرده است که کشورش دیگر خواستار عضویت درپیمان آتلانتیک شمالی نیست! به عبارت بهتر، اوکراینی ها اکنون حاضر هستند یکی از مهم ترین شروط روسیه( در مخالفت با گسترش ناتو به شرق ) را بپذیرند.

این موضوع برای ناتو یک شکست سنگین محسوب می شود. فراتر از آن، کشورهای اروپایی نیز در طول جنگ اوکراین حاضر نشده اند فراتر از ارسال تسلیحات گسترده به این کشور، اقدام دیگری به سود کی یف صورت دهندطی هفته های اخیر  افکار عمومی در اروپا بار دیگر پس از سال‌ها با جنگ در دروازه‌های خود روبه‌رو شده است. ترس از سرایت جنگ به زندگی روزمره در رسانه‌ها و بحث‌های شهروندان عادی مشهود است. قیمت‌ سوخت و کالاهای اساسی و اولیه، یک بار دیگر به شدت افزایش یافته و نگرانی از کمبود غلات مشهود است.

چرا ناتو بازنده ماجراست؟
در یک جمع بندی کلی می توان گفت که جنگ اوکراین، مهم ترین عامل در دگرگون سازی معادلات امنیتی –نظامی در اروپا محسوب می شود. آنچه امروز در اوکراین می گذرد، نقطه ی آشکارساز "استیصال راهبردی ناتو" در نظام بین الملل محسوب می شود. به نظر می رسد آتلانتیسیسم دیگر به مثابه یک ارزش استراتژیک و ثابت، مورد شناسایی و احترام آمریکا، کانادا، ترکیه و 27 عضو اروپایی پیمان ناتو قرار نمی گیرد .بدون شک  آینده ای نزدیک، شاهد بروز تحولات زیربنایی و گسترده ای در مناسبات داخلی این مجموعه خواهیم بود.

فراموش نکنیم که عضویت اوکراین در ناتو و اتحادیه اروپا پس از پایان جنگ،بیش از پیش برای سران این دو مجموعه هزینه ساز خواهد بود ضمن آنکه کشورهای دیگری مانند مولداوی که خواستار پیوستن به ناتو بودند نیز از این خواسته خود عقب نشینی کرده اند. در حالی که ژرمنها و برخی دیگر از اعضای ناتو در جلسات محرمانه و حتی بعضا آشکار سران این پیمان، نسبت به ماجراجویی مدیریت نشده ی آمریکا و انگلیس در کی یف هشدار داده بودند، بایدن و بوریس جانسون ترجیح دادند همان رویکرد قبلی خود را ادامه دهند: آنها گسترش ناتو به شرق را اجتناب ناپذیر دانسته و خیل تسلیحات ساخت خود را در اختیار ارتش اوکراین قرار دادند.

اما به نظر می رسد در نهایت اوکراینی ها در راستای دستیابی به آتش بس دائمی، عدم پیوستن به ناتو را به عنوان حداقلی ترین شرط ممکن بپذیرند.

این به معنای در هم شکستن خطوط قرمز استراتژیک و راهبردی لندن و واشنگتن می باشد. در این میان، اوکراین نه تنها به عضویت ناتو و اتحادیه اروپا در نیامده، بلکه باید تا سالیان طولانی با عواقب وتبعات ناشی از وقوع جنگ در این کشور واجه شود. شکست ناتو در اوکراین، به طور طبیعی بار دیگر فلسفه ی وجودی آتلانتیک گرایی را در نزد افکار عمومی آمریکا و اروپا را زیر سوال خواهد برد.

پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، برخی سیاستمداران غربی معتقد بودند که حفظ ساختار ناتو ( آن هم در حالی که کمونیسم دیگر جایی در معادلات جهانی ندارد )، حکم یک قمار راهبردی بزرگ و بی انتها را خواهد داشت که هزینه هایش قطعا بر فواید آن غلبه دارد.
 

برچسب اخبار
نام:
ایمیل:
نظر: