صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۳۱ تير ۱۴۰۱ - ۲۳:۵۰  ، 
شناسه خبر : ۳۳۸۷۹۱

درباره مسئله حجاب طی سالهای گذشته فراوان گفته و شنیده شده است؛ به اینکه حجاب و‌ رعایت عفاف یک واقعیت شرعی است عقل هم حکم می‌دهد و مسئله پیچیده‌ای نیست.  سخت نیست که حکم شود ایده و آرمانی که به فکر تعالی بشر است، حدودی را نه برای محدودیت که برای رفتن به‌سمت کمال مشخص می‌کند؛ حدودی که نشانه‌های راهند.
این‌که امر اجتماعی حجاب در عین حال پیچیدگی‌های مهمی هم دارد موضوعی بدیهی است؛ این‌که نهاد متولی ارشاد چگونه باید ارشاد کند و به‌طورکلی این‌که یک نظام حکمرانی اسلامی چگونه باید حجاب را بهبود ببخشد، امری است که سالهاست درباره آن گفتگوهای نظری می‌شود و بسیار هم خوب است.
اما در میانه این گفتگوها معمولاً از یک چیز غفلت می‌شود و یا توجه به آن در حاشیه قرار می‌گیرد؛ در بحث نظری و حتی سلیقه‌های عملی نسبت به حجاب در هر موضعی که باشیم نمی‌توان شکل‌گیری یک کمپین سیاسی بزرگ برای مقابله با اصل اسلام و جمهوری اسلامی را نادیده گرفت و با آن مقابله نکرد،
کمپینی که اگرچه اپوزیسیون بدنامی مثل مصی علی‌نژاد به یکی از نمادهای آن تبدیل شده اما عملاً او نه یک میدان‌دار بلکه پادوی سطح‌پایینی است که مزدبگیر پروژه بزرگتری است.
مصی علی‌نژاد پادوی پروژه‌ای است که مقابله با حجاب اگر یک بخش آن باشد، تحریم و تروریسم اقتصادی و کشتار ایرانی‌ها و نسل‌کشی یمنی‌ها و زجرکشی فلسطینی‌ها و... حتماً بخش دیگر آن است.  علی‌نژاد که بزرگترین افتخارش دیدار با پمپئو (وزیر خارجه سابق آمریکا) جنایتکار است و گزارۀ کلیدی‌اش "به ایران رحم نکنید" است، نماد هرچه باشد نماد آزادی نیست.
برخی از سیاسیون در ایران هم که در بزنگا‌ه‌ها به دشمن پهلو می‌دهند و در موقعیتی سخیف‌تر، مکمل مصی می‌شوند، نیز نماد هرچه باشند نه نماد اصلاح‌اند و نه آزادی، سیاسیونی که آن‌قدر دستپاچه می‌شوند که کمپین با ظاهر زنانه را مردشان می‌سازد! مثل همین کمپین ساده‌انگارانه‌ای که می‌گفت «من محجبه‌ام ولی...»، که یکی سازندگان اصلی‌اش محمدرضا جلایی‌پور حزب اتحاد ملت بود!
این‌که گشت ارشاد در اجرا اشکالاتی دارد (مانند اتفاق تلخی که اخیراً در سعادت‌آباد افتاد)، این‌که حجاب را باید بیشتر فرهنگی پیش برد نه انتظامی، این‌که اکثریت مطلق آن مردم عادی که حجاب کاملی ندارند صرفاً دچار یک نقص ظاهرند و مشکل مبنایی با اسلام و انقلاب ندارند، این‌که برخی از این ظاهرهای نامناسب همان باطن بعضی مسئولان است، این‌که حتی باحجابها و موافقین مطلق حجاب هم به بعضی رفتارهای غلط منتقدند، همگی گزاره‌های درستی است، اما همان‌قدر که اینها درست است، ضرورت هوشمندی و عدم ساده‌انگاری در مقابله با کمپین کاملاً سیاسی (و با ظاهر فرهنگی و اجتماعی) علیه حجاب هم قطعی است.
برای این کمپین سیاسیِ پروژه‌بگیرِ سرمایه‌داری، همه چیز ـ از انسان گرفته تا آرمان ـ به‌مثابه یک کالا و ابزار است، برای اینان هم حجاب ابزار است و هم دعوت به بی‌حجابی، و اصلاً انسان اساسش ابزار است، لذا ریاکارانه و ظاهرسازانه بر سر منافقین آلبانی‌نشین که از وحشی‌ترین جنایتکاران تاریخ ـ ولی مزدور آمریکا ـ هستند حجاب سر می‌کنند و با آن مشکلی ندارند، تا بگویند مبارزه با نظام اسلامی فقط مختص غیراسلامی‌ها نیست! و حتی سنگین‌ترین و وحشیانه‌ترین کنترلها را درباره حتی آنچه در ذهن اعضای گروهک منافقین می‌‌گذرد نیز مجاز می‌شمارند، و از سوی دیگر به کشورهایی مانند ونزوئلا و کوبا و... که دستورالعملی درباره حجاب ندارند هم رحم نمی‌کنند و از کودتاهای استثماری مصونشان نمی‌سازد. برای آنها ساختن تروریسمی مثل داعش که هم ایزدی بی‌حجاب را به کنیزی ببرد و هم بانوی مسلمان را سلّاخی کند، هم نه‌تنها عار نیست بلکه یک ابزار و اصل است!
بنابراین کمپین سیاسی مقابله با حجاب قطعاً تلاشی برای آزادی نیست؛ مقدمه‌ای بر کمند اسارت است. گفتگوهای اجتماعی درباره مسئله حجاب را با کارچاق‌کنی برای مزدوران پمپئو اشتباه نگیریم.

نام:
ایمیل:
نظر: