صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۱۹ آبان ۱۴۰۱ - ۰۷:۵۶  ، 
شناسه خبر : ۳۴۱۱۷۸

پهلوان معرکه عمامه افسانه نبود

حسن فرامرزی

روحانی جوانی که سی‌واندی ساله به نظر می‌رسد، مثل کسی که سال‌ها مراقبه کرده و روی دم‌و‌بازدم و حرکات دست‌و‌پای خود مسلط باشد، دستپاچه نمی‌شود، عمامه را آرام از روی زمین برمی دارد. چند نفری از عابران پیاده‌راه به حالت کنجکاوی دورتادور صحنه‌ای که داغ است جمع می‌شوند، انگار معرکه‌ای باشد و چشم‌ها چرخان و منتظر که آیا پهلوان، زنجیر را پاره خواهد کرد؟! اینجا خیابان انقلاب است، ساعت ۵ عصر ۱۷ آبان ۱۴۰۱.
من، عکاس روزنامه، جمعیت منتظر، مأمور نیروی انتظامی و دختر شانزده، هفده ساله‌ای که قد نسبتاً کوتاهی دارد و ناگهان از پشت روحانی جوان ظاهر شده، روی هوا پریده و عمامه را به سمت آسمان پرتاب کرده، منتظریم ببینند چه می‌شود.
مأمور بالابلند و تنومند نیروی انتظامی که در دو قدمی صحنه ایستاده به حالت اجازه نزدیک می‌شود به روحانی جوان تا دختر نوجوانی را تعقیب کند که کمی دورتر از ما مترصد است، اما روحانی جوان با حرکت دست و با روی گشاده، مانع خیز مأمور می‌شود.
صحنه‌ای که این روحانی خلق می‌کند، حال مرا در این عصر پاییزی جا می‌آورد، انگار این ابیات مولانا ناگهان از زبان امیرالمؤمنین علیه‌السلام در گوشه‌ای از پیاده‌راهی در تهران مجسم می‌شود:
گفت من تیغ از پی حق می‌زنم/ بنده حقم نه مأمور تنم
شیر حقم نیستم شیر هوا/ فعل من بر دین من باشد گوا
با خود زمزمه می‌کنم: شهر ما به چنین موعظه‌گرانی نیاز دارد که با کیمیاگری، هیجان را در قلب آدم‌ها به آگاهی بدل کنند ـ آیا درباره آن دختر نوجوان چنین نخواهد شد و او بار‌ها و بار‌ها این صحنه را با خود مرور نخواهد کرد؟ ـ و از خود می‌پرسم: ما که روزانه هزاران مقاله، کتاب و تحلیل می‌خوانیم و می‌نویسیم، چرا آخر‌الامر در همان چاله‌های قبلی می‌افتیم و درجا می‌زنیم؟ جز این است که کمتر به آنچه می‌گوییم، متعهد می‌مانیم؟
و حالا ما عابران خیابان انقلاب در یک عصر سرد پاییزی مثل پرنده‌هایی که در بیابانی گرم سر چشمه غیرمنتظره‌ای ایستاده باشند، اینجا جمع شده‌ایم که از صدق و صمیمیت این صحنه بنوشیم و به چشم خود ببینیم پهلوانی را که زنجیر نفس پاره کند، افسانه نیست.

نه به آن همه عجله نه به این همه تعلل

عباس شمسعلی  

کشور ما به دلایل مختلف یکی از اهداف مشترک و مهم برای سلطه‌گران در پیاده کردن عملیات جنگ روایت‌ها و جنگ روانی است. درخصوص علت آن باید گفت؛ پیروزی انقلاب اسلامی و پایان دادن بر سلطه همه‌جانبه آمریکا و انگلیس و قطع حمایت مستقیم ایران از رژیم صهیونیستی، شوک بزرگ و بهت‌آوری برای جهان استکباری بود تا جایی که هنوز بعد از گذشت بیش از چهار دهه نتوانسته‌اند این شکست سنگین و محرومیت از منابع سرشار نفتی و دست‌اندازی و چپاول را هضم کنند. از سوی دیگر برافراشته شدن پرچم استقلال و آزادی توسط جمهوری اسلامی و انقلاب مردم ایران که تبدیل به الگویی عینی و زنده برای سایر ملت‌ها شد سنگینی این داغ برای مستکبران شکست‌خورده از انقلاب اسلامی را چندین برابر کرده است.

به‌دلیل اهمیت انقلاب اسلامی و نگرانی از گسترش ابعاد مختلف آن بود که از همان روزهای نخست دشمن از هرآنچه برای زمین‌زدن انقلاب اسلامی به فکرش می‌رسید دریغ نکرد از ایجاد جنگ‌های تجزیه‌طلبانه در اوایل انقلاب و سپس تحمیل جنگ 8 ساله و خسارت‌بار به ایران تا اعمال انواع تحریم‌ها و فشارها. اما هرچه گذشت از تاثیر این خباثت‌ها بر پیشگیری از حرکت انقلاب اسلامی ناامید‌تر شد تا جایی که امروز همان نهال نازک و شاید به خیال دشمن آسیب‌پذیر جمهوری اسلامی به درختی تناور تبدیل شده و کشورمان در سایه جمهوری اسلامی با شتابی کم‌نظیر در بسیاری از زمینه‌های علمی، نظامی، اقتصادی، فرهنگی و... جهشی خیره‌کننده داشته است. حال به نظر می‌رسد دشمنی که نتوانسته با جنگ نظامی، تحریم، ترور و انواع فشارها مانع پیشرفت و حرکت رو به جلوی جمهوری اسلامی‌شود، دست به دامن جنگ روانی شده است.

ایجاد بیش از 200 شبکه فارسی‌زبان ماهواره‌ای و حمایت مالی و تجهیزاتی از آنها، بهره‌برداری از انواع امکانات شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی و تلاش برای یارگیری از نیروهای رسانه‌ای همسو با خود در داخل کشور گواه جدیت دشمن در این عرصه است.  بخش مهمی از این عملیات و کارویژه طراحی شده، سیاه‌نمایی محض از وضعیت ایران، تحقیر و تلاش برای ناامید کردن مردم از عملکرد جمهوری اسلامی است به همین علت شما هرگز در رسانه‌های اختصاصی و فراوان دشمن علیه نظام هیچ‌گونه خبر مثبت یا ذره‌ای امید به آینده را نمی‌بینید.

در این شرایط است که دشمن با وجود اطلاع دقیق از میزان پیشرفت‌ها و توفیقات ایران پس از انقلاب دست به سانسور کامل آنها می‌زند در حالی که امروز به استناد برخی از منابع خود غربی‌ها و نیز به گواه واقعیات موجود، ایران از کشور عقب‌مانده و ضعیف و وابسته دوران پهلوی به کشوری صاحب‌نام در حوزه‌های مختلف علمی تبدیل شده است که در محافل جهانی حرف برای گفتن دارد و هر از گاهی خبر شکستن انحصار تولید یک محصول استراتژیک علمی توسط جوانان دانشمند ایرانی که در اختیار آمریکا یا برخی کشورهای محدود بوده است منتشر می‌شود. در حوزه نظامی و صنایع موشکی و ریزپرنده‌ها ایران ضعیف در دوران پهلوی و نیازمند در دوران جنگ، امروز به جرأت در بین چند کشور صاحب‌نام جهان قرار دارد و توان و قدرت نظامی آن موضوعی پذیرفته از سوی غربی‌هاست تا جایی که آزمایشات موشکی یا احتمال فروش تجهیزات نظامی از سوی ایران به کشورهای دیگر ترس بر تن آنها انداخته است.

در صنعت هسته‌ای سرعت پیشرفت ایران سال‌هاست که غربی‌ها را شگفت‌زده کرده است و آنها برای کشیدن ترمز این پیشرفت که کاربردهای فراوانی در حوزه‌های پزشکی، انرژی و آب شیرین‌کن و خدمات دیگر دارد انواع حیله‌های سیاسی و حتی ترور دانشمندان جوان کشورمان را به کار برده‌اند. در حوزه اقتصادی و صنعتی ایران پس از انقلاب با تکیه بر توان داخلی در حوزه‌های مختلف پیشرفت‌های چشمگیری داشته است که جایگاه بیست‌ویکم اقتصادهای بزرگ جهان در آخرین رتبه‌بندی صندوق بین‌المللی پول مؤید این مطلب است آن هم در شرایطی که دشمن انواع تحریم‌های بانکی و فشارهای اقتصادی را بر کشورمان تحمیل کرده است و اگر نبود این تحریم‌های سنگین و ظالمانه و نبود برخی کم‌کاری‌ها و سوءتدبیرها و شاید تنبلی عده‌ای از مدیران، جایگاه ایران در حوزه اقتصاد بسیار فراتر از موقعیت فعلی هم می‌بود. در حوزه نفوذ و اقتدار منطقه‌ای موقعیت ایران قابل مقایسه با قبل از انقلاب نیست.

پیشرفت‌های چشمگیر در حوزه زنان، بسط مردم‌سالاری دینی، گسترش خدمات اجتماعی و رفاهی و حتی پیشرفت‌های بزرگ ورزشی در عرصه‌های جهانی و نمونه‌های مختلف و متعدد دیگر از توفیقات نظام جمهوری اسلامی را می‌توان برشمرد که البته طبیعی است هیچ‌کدام از این توفیقات و پیشرفت‌ها جایی در رسانه‌های خبیث دشمن همچون بی.بی.سی فارسی و اینترنشنال و... ندارد و آنها فقط مامور به سیاه‌نمایی یا بزرگ‌نمایی کمبودها و مشکلات هستند. این به‌اصطلاح رسانه‌ها مامور هستند تلفات کرونایی ایران را با تلخ‌‌ترین و سیاه‌‌ترین حالت پوشش گسترده بدهند اما موفقیت بزرگ ایران در تولید چند نوع واکسن کرونا و مهار بیماری در کشورمان همزمان با ادامه تلفات فراوان در کشورهای غربی را سانسور کنند. باید گفت در داخل کشور برخلاف داشتن ابتکار عمل و دست برتر در بخش نظامی، علمی و حتی اقتصادی، در عرصه جنگ روایت‌ها و جنگ تبلیغی و روانی برخی کم‌کاری‌ها یا کم‌توجهی‌ها، غفلت‌ها یا خیانت‌ها و سوءتدبیرها باعث ایجاد فضای مناسبی برای دشمن شده است و آنها هم متوجه این نقطه ضعف شده‌اند و قصد ندارند سرمایه‌گذاری و فعالیت در این زمینه را رها کنند.

نمونه تشدید یافته این فعالیت‌ها و جنگ روانی و روایت‌ها را در ماجرای اغتشاشات اخیر می‌توان به وضوح دید. دستور رهبر معظم انقلاب درخصوص جهاد تبیین و مقابله با جریان تحریف را می‌توان در این فضا بهتر تحلیل کرد. اینکه ایشان چرا برای موضوع تبیین از لفظ معنی‌دار جهاد استفاده کرده‌اند یا اینکه چرا جریان تحریف را با جریان تحریم همراه دانسته و زیان و خسارت آن را گوشزد می‌کنند، نشان از اهمیت موضوع و البته توجه دادن به کم‌کاری‌های گذشته است. اینکه امروز برخی یا بسیاری از مردم و جوانان و نوجوانان ما در جریان جزئیات و ابعاد بسیاری از پیشرفت‌ها و موفقیت‌های کشور نباشند و یا از دشمنی‌ها و خباثت‌های تاریخی و امروزی دشمن اطلاع کافی نداشته باشند یعنی کم‌کاری در داخل و دادن فرصت به طرف مقابل و رسانه‌های پرآب‌وتاب و متنوع آن برای پر کردن ذهن خالی از اطلاعات درست و حقیقی مردم و جوانان. امروز دشمن با انواع ابزار رسانه‌ای و به‌خصوص فضای مجازی در اثر‌گذاری بر ذهن نوجوانان و جوانان ما به‌شدت فعال است، اما آیا در داخل به همان میزان برای این موضوع کار شده است؟ آیا جوان و نوجوان عزیز ما که این روزها و در حوادث اخیر درخصوص احتمال فریب‌خوردن برخی از این فرزندان ایران سخن فراوان گفته شد، اساساً شناخت کافی از دشمن و ماهیتش دارد تا متوجه قصد و نیت سوء و زبان چرب و فریبنده‌اش باشد؟ آیا به میزان کافی و مبتنی بر اصول کاربردی و نه رفع تکلیفی در دوران تحصیل دانش‌آموزان و دانشجویان اطلاعات و اسناد جنایت‌های دشمن در حق ملت ایران به آنها داده شده است تا در بزنگاه‌ها بتواند دوست و دشمن را تشخیص دهد؟ رهبر انقلاب چندبار درخصوص معرفی صحیح دشمن به دانش‌آموزان و دانشجویان سخن گفته‌اند. ایشان در آبان‌ماه 95 فرمودند: « بعد از آنکه جوان‌های ما رفتند و این مرکز (سفارت آمریکا) را تسخیر کردند و با زحمت زیاد توانستند کاغذهایی را که خرد شده بود (مدارکی را که در کاغذخردکن ریخته شده بود) گردآوری کنند و به‌صورت کتاب دربیاورند، آن‌وقت معلوم شد که چه توطئه‌هایی در طول این مدت در داخل سفارت آمریکا وجود داشته است.

این کتاب‌ها حدود ۷۰ جلد است؛ شماها خوانده‌اید اینها را؟ چرا هیچ نشانی از مضامین برگزیده این کتاب‌ها در مجموعه مدارس ما، دبیرستان‌های ما، دانشگاه‌های ما نیست؟ چرا؟ این یکی از اعتراض‌های من است. وزیر محترم آموزش ‌و پرورش؛ چرا اینها را داخل کتاب‌های درسی قرار نمی‌دهید؟ چرا نمی‌گذارید نسل جوان ما، نسل جدید ما بفهمد و بداند که آمریکا با این‌جا چه کرده است و چه توطئه‌هایی زیر سر داشته؟» کم‌توجهی و تعلل در عمل به این دستور راهبردی باعث شد تا ایشان در جریان دیدار هفته گذشته خود با دانش‌آموزان با گلایه از کم‌توجهی‌ها بگویند: «حادثه‌ سوّم هم که یک سال بعد از آن حادثه است ـ بعد از پیروزی انقلاب ـ هجوم دانشجویان به سفارت آمریکا است و پیدا کردن اسنادی در آنجا که این اسناد، توطئه‌های آمریکا علیه ملّت ایران را نشان می‌داد؛ هفتاد هشتاد جلد شده. شماها که وقت نمی‌کنید بخوانید این کتاب‌ها را، [امّا] من یک وقتی به آموزش و پرورش گفتم مضامین این کتاب‌ها را در کتاب‌های درسی بیاورید، متأسفانه نکردند. این [اسناد] نشان می‌دهد که آمریکایی‌ها در این مدتی که در ایران حضور داشتند ـ یعنی مثلاً از حدود سال ۲۸ و ۲۹ ـ چه کارهایی در ایران کردند، چه توطئه‌هایی و چه خیانت‌هایی انجام دادند.» این همه تعلل و فرار از عمل به یک وظیفه مهم در حالی است که فراموش نمی‌کنیم در همان دولت قبل که به این دستور و توصیه مهم کم‌توجهی کرد،

با سرعت و عجله‌ای عجیب موضوع تعهد و پیوستن ایران به برنامه اجرای سند مخرب 2030 که استعمار فرهنگی و تغییر ریشه‌ای در سبک زندگی ایرانی اسلامی دانش‌آموزان ما را دنبال می‌کرد به تصویب رسید و ابلاغ شد و اگر نبود روشنگری دلسوزان و رسانه‌های انقلابی و دستور صریح رهبری برای توقف آن معلوم نبود چه اتفاقات تلخی رقم می‌خورد. عجیب آنکه رئیس دولت قبل تا پایان مسئولیتش حاضر به لغو رسمی آن نشد! و در نهایت با روی کار آمدن دولت سیزدهم مصوبه اجرای سند 2030 رسماً لغو شد. در سایه این کم کاری‌ها و فرار از مسئولیت‌هاست که بسیاری از نوجوان و جوان ایرانی وقتی اسم انگلیس را می‌شنوند در ذهن‌شان نه جنایت‌های بزرگ این دولت استعماری علیه ایران از جمله ماجرای قحطی بزرگ منجر به مرگ چندین میلیون از مردم کشورمان یا تحمیل سلسله پهلوی و... بلکه لیگ برتر جزیره و ترکیب چلسی و منچستریونایتد و منچسترسیتی و... خطور می‌کند.

چرا بسیاری از نوجوانان و جوانان ایرانی وقتی نام آمریکا را می‌شنوند به جای اینکه به یاد کودتای 28 مرداد و حمایت آمریکا از رژیم پهلوی در کشتار انقلابیون و کمک به صدام در جنگ تحمیلی یا ساقط کردن هواپیمای مسافربری ایرانی بیافتند نام «تام کروز» و «برد پیت» و فلان فیلم‌ هالیوودی در ذهن‌شان تداعی می‌شود؟ آیا نوجوان و جوان ما از جزئیات جنایت منافقان و ترور چندهزار نفر از مردم بی‌گناه ایران به دست آنها و همکاری‌شان با صدام خبر دارند؟  آیا مطمئن هستیم که همه دانشجویان ما از مناسبت 16 آذر و علت نام‌گذاری این روز به نام روز دانشجو یعنی کشتار دانشجویان معترض به سفر معاون رئیس‌جمهور آمریکا در 16 آذر سال 1332 در صحن دانشگاه تهران توسط رژیم پهلوی اطلاع دارند؟ بی‌شک اگر رسانه ملی و همه رسانه‌ها و به‌خصوص آموزش و پرورش بر روی مسئله دشمن‌شناسی و معرفی ماهیت کسانی که این روزها ماهیت پلیدشان را مخفی کرده و ژست دلسوزی برای مردم ایران گرفته‌اند درست عمل کرده و نوجوان و جوان و دانشجو و اقشار مختلف مردم جامعه به درستی و به‌طور کامل از کارنامه این گرگ‌های رفته در پوستین میش مطلع باشند هرگز فریب این نقاب دوستانه را نخواهند خورد و خود به بزرگ‌ترین مدعی و طلبکار از آنها تبدیل می‌شوند. ورود مستند و جذاب و به روز جنایت‌های دشمن به کتب درسی و یا انتشار نشریات دانش‌آموزی و دانشجویی با زبان نسل امروز با محتوای دشمن‌شناسی در کنار تولیدات قوی هنری نیاز مهمی است که دیگر نباید از آن غفلت کرد.   

دنبال ناقض اصلی قطعنامه2231 باشید!
 
دکتر هادی محمدی
روز شنبه سرانجام حسین امیرعبداللهیان وزیرخارجه کشورمان در جمع خبرنگاران اعلام کرد که «ایران ماه ها قبل از آغاز جنگ روسیه علیه اوکراین به روسیه تعداد معدودی پهپاد صادر کرده است». وی البته این توضیح را هم داد که «این محموله پهپادی قرار نبوده برای جنگ اوکراین استفاده شود و در صورت اثبات چنین چیزی ایران بی تفاوت نخواهد بود» . ساعتی پس از انتشار این خبر، رسانه ها و مقامات غربی بر اساس این سخن وزیر خارجه ایران بار دیگر موضوع کمک نظامی ایران به روسیه را داغ کردند و آن را مخالف قطعنامه 2231 که قطعنامه تایید برجام است، دانستند و احتمالا در روزها و هفته های آینده شاهد تشکیل گروه تحقیق سازمان ملل در این خصوص باشیم .
آن ها معتقدند اقدام ایران برای فروش پهپاد به روسیه خلاف بند 4 ضمیمه   Bقطعنامه 2231 است . بخشی که به گفته یک دیپلمات ایرانی از بخش های سخت مذاکرات برجام هم بوده است . او که زمانی در تیم مذاکراتی ایران حضور موثری داشت به من گفت : «یکی از بخش های بسیار سخت مذاکرات همین تحریم های تسلیحاتی بود که غربی ها از اول می گفتند برنمی داریم و ما می گفتیم باید برداشته شود و هر بار بحث در این موضوع قفل می‌شد و آن را به آینده حواله می دادیم ». حالا و با گذشت بیش از  هفت سال از تصویب قطعنامه 2231 بار دیگر طرف غربی بهانه ای پیدا کرده تا ایران را ناقض این سند بین‌المللی نشان دهد .
اما درباره این ادعای غربی ها چند نکته مهم قابل توجه است .
نکته اول این که در بند 4 ضمیمه B قطعنامه 2231 می گوید  : « کلیه دولت ها می توانند در فعالیت های مشروحه ذیل مشارکت کرده و اجازه انجام آن ها را صادر کنند، مشروط بر این که شورای امنیت از قبل به صورت مورد به مورد، تصمیم به صدور اجازه انجام چنین فعالیت هایی بگیرد:
(الف) عرضه، فروش یا انتقال مستقیم یا غیرمستقیم تمامی اقلام، مواد، تجهیزات، کالاها و فناوری های مذکور در سند 2015/546/S  و  همچنین هرگونه اقلام دیگر که بنا به تشخیص دولت ذی ربط بتواند به توسعه سیستم های حمل تسلیحات هسته ای کمک کند، از قلمروی خود یا به وسیله اتباع خود یا با استفاده از کشتی ها یا هواپیماهای تحت پرچم شان به مبدأ ایران، یا برای استفاده در ایران یا برای بهره مندی ایران، خواه از قلمروی آنان نشئت گرفته باشد یا خیر».
از این جهت وقتی در ابتدای بند 4 ضمیمه B که مورد استناد طرف مقابل است گفته «همه دولت ها »  یک تفسیر این است که خطاب به همه دولت ها غیر از ایران است که موضوع این قطعنامه به شمار می رود و در واقع هر دولتی می خواهد اسلحه به ایران بدهد یا بگیرد باید مجوز شورای امنیت را کسب کند. در واقع تعهدی برای ایران قرار نداده بلکه این تعهد برای دیگران است . ضمن این که در بند 4 الف بین تسلیحات سند 546 و تسلیحات هسته ای از « و » استفاده کرده و بر این اساس می توان برداشت کرد که سند 546 را که در آن پهپادهای بالای برد 300کیلومتر هم قید شده به تنهایی شامل نمی شود چون چنین پهپادی برای استفاده در حمل سلاح هسته‌ای به کار نرفته و طراحی هم نشده است . از این جهات می توان گفت استناد حقوقی طرف مقابل چندان محکم و قابل پذیرش نیست . 
نکته دوم درباره یک سند مهم دیگر است که جمهوری اسلامی ایران در همان ساعات تصویب قطعنامه 2231 منتشر و در شورای امنیت هم به شماره S/2015/550 ثبت کرد . در بند 11 این بیانیه 14 بندی دولت ایران تاکید می کند، ایران در اجرای نقش پیشرو خود برای مبارزه با تروریسم و افراط گرایی در منطقه ، تدابیر لازم را برای تقویت توانمندی های دفاعی خود در برابر دفاع از تمامیت ارضی و مقابله با تهدید تروریسم ادامه خواهد داد و از جمله موشک های بالستیک را خارج از حیطه قطعنامه 2231 می داند . همچنین در بند 13 این بیانیه ایران تصریح می کند، تحریم ها علیه ملت ایران به بهانه برنامه هسته ای را بی پایه و اساس می داند و تصویب در شورای امنیت یا اتحادیه اروپا و آمریکا و ... را باعث مشروعیت آن ها قلمداد می کند. 
در واقع اگر چه ایران به دلیل پیشرفت های خارق العاده ای که در حوزه نظامی در سال های پس از انقلاب و در شرایط تحریم داشت ، به صورت تلویحی رضایت داد تا برخی تحریم های تسلیحاتی برای دوره های 5 ساله و 8 ساله باقی بمانند اما رسما اعلام کرد نه تنها تحریم ها را به رسمیت نمی شناسد بلکه از هر جا لازم باشد سلاح می گیرد و به هر جا لازم باشد سلاح می دهد . حتی ایران در این بیانیه اعلام کرد که فهرست 546 را قبول ندارد و در همه نامه هایی که در این سال ها به دبیرکل سازمان ملل داده تاکید شده این فهرست را به رسمیت نمی شناسد.
نکته سوم این که طرف اروپایی در حالی بر سر نقض یک بند از یک ضمیمه از یک قطعنامه شورای امنیت غوغا به راه انداخته است و سروصدا می کند که بیش از 4 سال و نیم از خروج یک جانبه و غیر قانونی ترامپ از برجام می گذرد و ایالات متحده با بازگرداندن تحریم های گذشته و وضع تحریم های جدید، به صورت فاحش و کلی، برجام و قطعنامه 2231 را نقض کرده است اما کشورهای اروپایی حتی حاضر به فشار بر واشنگتن برای بازگشت به برجام و رفع تحریم ها  نشده اند . حتی وقیحانه در روزگاری که ایران به سبب تحریم ها با مشکلات دارویی شدید روبه‌روست باز هم ایران را باعث به هم خوردن برجام می دانند و به ایران برای توافق در وین فشار وارد می کنند . چنین وقاحتی باعث شده تا ناقض اصلی برجام و قطعنامه 2231 یعنی آمریکا که امروز باید پاسخگوی جنایاتش در دادگاه بین المللی دادگستری هم باشد که نیست به راحتی جای طلبکار و بدهکار را تغییر دهد و از ایران مطالبه هم داشته باشد . چنین روندی است که تهران را به هرگونه مصالحه با غرب بدبین می کند و به راحتی راضی به توافق مجدد نمی شود . 
و نکته آخر ؛ فارغ از این که ایران قطعنامه 2231 را نقض کرده باشد یا خیر موضوعی که نباید فراموش شود این است که نقض قطعنامه ، نقض برجام نیست و لذا نمی تواند مستمسکی برای بازگشت قطعنامه های قبلی یا همان اسنپ بک باشد.
هرچند آن ها می توانند با ابزار رسانه ای ایران را تحت فشار افکار عمومی دنیا قرار دهند اما نباید فراموش کرد ایران این حق را داشته و دارد که به هر کشوری که می خواهد سلاح بفروشد و از هر کشوری هم سلاح بخرد هرچند ایران در همه فروش های تسلیحاتی خود این موضوع را قید می کند که نباید سلاح ها برای عمل تجاوز کارانه به کار روند و درخصوص پهپادها نیز با این شرط فروخته شدند که در تجاوز نظامی به کارگیری نشوند . این که روسیه از این پهپادها در تجاوزش علیه اوکراین استفاده کرده یا خیر باید میان ایران و اوکراین و متخصصان دو کشور مشخص شود که ظاهرا تاکنون اوکراین تنها به لفاظی رسانه ای پرداخته و در زمانی که قرار بوده در لهستان گروه های کارشناسی موضوع را بررسی کنند حاضر نشده که همین هم مشکوک بودن موضوع را نشان می دهد.

الزام احیای اخلاقیات

محمد زاهدی اصل/ استاد بازنشسته مددکاری اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی
«پرخاشگري اجتماعي» به اشکال مختلف در جامعه خودنمايي مي‌کند. اين در حالي است که در روزهاي اول انقلاب و دوران دفاع مقدس افراد با گشاده رويي  در صحنه‌هاي جنگ و محافل اجتماعي حضور داشتند. در آن دوران، گذشت، فداکاري و ساده زيستي در زندگي‌ها جاري و ساري بود. اگر اخلاقيات در جامعه آسيب ببيند ديگر  امکان جبران اين سرمايه اجتماعي نيست. براي مثال افراد در صورتي که خسارت‌هاي اقتصادي ببينند با کار و تلاش مضاعف مي‌توانند مسائل‌شان را حل کنند، اما وقتي اخلاق در جامعه آسيب ببيند، اين مساله ديگر قابل جبران نيست. در خانواده‌اي که بزرگان آن مسائل اوليه اخلاق را رعايت نکرده و رابطه حسنه را با فرزندانشان نداشته و تقلب در خانواده‌شان رواج دارد، بي‌شک فرزندان نيز از آنها مي‌آموزند. بايد دانست که در دولت نهم و دهم اخلاقيات، اقتصاد را با چالش مواجه کرد.
بداخلاقي‌هاي اجتماعي اميد را در جامعه کاهش مي‌دهد و از آن دوران اين امر با مشکلات اقتصادي در دولت دوازدهم و کرونا تشديد شد و به به‌شکل ميراثي شوم به دولت سيزدهم رسيد. وقتي مسئولان به‌جاي ارائه گزارش‌ها صادقانه به مردم در جريانات مختلف مثل ناآرامي‌هاي اخير، بيان مشکلات و حل مساله به توجيه و حرف و حديث مي‌پردازند، طبيعتا ميزان عصبانيت مردم نيز افزايش مي‌يابد. اگر در موضوع مرحومه مهسا اميني، يک عذرخواهي صورت مي‌گرفت، اما با چالش‌هاي امروزي مواجه نبوديم، اما صد حيف که فرهنگ عذرخواهي که ريشه در اخلاق دارد، در دايره المعارف مسئولان ما تعريف نشده است. از سوي ديگر تحريم‌ها در وضعيت امروز جامعه ما بي‌تاثير است، چون تاثير تحريم‌ها حداکثر 20 درصد است، اما 80 درصد مساله به طرز فکر مردم و نحو مواجه مسئولان با مسائل بستگي دارد.
اگر افراد اخلاق، تفاهم و اميد به آينده داشته باشند، مي‌توانند در مقابل ناملايمات ايستادگي کنند. هرچند وقتي در بسياري از  مسائل شاهد فساد اداري و مالي هستيم، ديگر ميزان اعتماد اجتماعي در جامعه کاهش مي‌يابد. امروز اخلاقيات، اقتصاد جامعه را به نابودي کشانده است. اگر در جامعه تقلب، تزوير و ريا باشد، حاصل آن هم احتکار، ثروت اندوزي و قدرت طلبي مي‌شود. در اين شرايط فقير روز به روز فقيرتر و ثروتمند روز به روز ثروتمندتر مي‌شود. اين مساله براي جامعه ما مناسب نيست. بر اساس آمار 90 درصد ثروت جامعه در اختيار 10درصد از افراد است. هم‌اکنون فقر مطلق در جامعه از 30 درصد فراتر رفته است. اين وضعيت اقتصادي در سايه سوء ‌تدبير و نبود برخورد قاطع با سوء استفاده کنندگان بازتوليد نارسايي‌ها را در جامعه به‌دنبال دارد.
اگر نهادها به شکل صادقانه وارد ميدان شوند، مشکلات اجتماعي جامعه حل و فصل مي‌شود. با بررسي سفارشات معصومين بايد گفت که امام علي (ع) به محمد حنفيه گفت:‌ «اي فرزندم، من از فقر مي‌ترسم و از آن به خدا پناه ببر، زيرا فقر باعث کمبود دين و سرگرداني خرد مي‌شود.» اين به آن معناست که فقر منشاء بروز مشکلات در ابعاد مختلف است. بايد با فقر مبارزه شود، چون فقر منشاء زائل شدن دين و عقل است. حاصل سرگرداني عقل هم بروز رفتارهاي نابهنجار همچون پرخاشگري است. براي مثال وقتي فرد در پاسخگويي به نياز همسر و فرزندان ناتوان باشد، طبيعتا دست به رفتارهاي خلاف عقل مي‌زند. براي مثال در کشورهاي توسعه يافته وقتي ارزاق گران مي‌شود، مردم خريد نمي‌کنند، اما در ايران با هرگونه نوسان در بازار مردم به مراکز فروش هجوم مي‌آورند.
اين رفتار نشان دهنده کاهش شديد ‌اعتمادي افراد به مسئولان و نبود اميد در آينده است. در واقع هجوم به بازار نشان از بي‌اعتمادي و نبود اميد است. کشور ايران در مقايسه با ديگر کشورها قابل مقايسه نيست. در حالي که تمامي اين نعمت‌هاي به‌دليل بي‌تدبيري، رانت و سوءمديريت‌ها بلاي جان شده است. بايد بتوان با صداقت با مردم رفتار کرد و داشته‌ها را به ميدان آورد. براي مثال هم اکنون يک کارگران چگونه مي‌تواند با حقوق ماهانه شش ميليون تومان زندگي کند؟ بنابراين بايد به داد ملت رسيد. اميد است با همت و تلاش بتوان اخلاقيات را به کشور برگرداند.

نام:
ایمیل:
نظر: