مقامات آمریکایی در حال هدایت بازی خطرناکی در جنگ اوکراین هستند: آنها در حوزه دیپلماسی پنهان مسیر مذاکره با روسیه در راستای پایان دادن به جنگ را دنبال کرده و در حوزه دیپلماسی آشکار و راهبرد پردازی بلندمدت خود، در صدد گسترش دامنه بحران در محیط پیرامونی روسیه هستند. مقامات آمریکایی به قول خود، درصدد هدایت یک پارادوکس هدفمند در جنگ اوکراین هستند که دو سوی آن را جنگ و صلح تشکیل میدهد اما هدف نهایی آن، تبدیل کردن اوکراین به یک کانون بحران دائمی در نظام بینالملل با هدف مهار روسیه است. در برابر این اقدامات، روسیه نیز گارد بستهای را اتخاذ کرده و بازی واشنگتن را به صورت جدی رصد کرده است.
سامانهای از جنس بحران
ارسال سامانه پاتریوت به اوکراین از سوی آمریکا، نقطه آشکارسازی "بحرانسازی مزمن" واشنگتن در جنگ اوکراین محسوب میشود. نکته مهمتر اینکه استقرار این سامانه دیگر مصداق کمک تسلیحاتی به کییف نبوده و بلکه به معنای ورود مستقیم ایالات متحده در جنگ اوکراین است. کاخ سفید، پیش از سفر ولودیمیر زلنسکی رئیسجمهوری اوکراین، چهارشنبه ۲۱ دسامبر، تایید کرد که آمریکا یک سامانه دفاع موشکی پیشرفته پاتریوت ساخت آمریکا را برای مقابله با حملات موشکی و پهپادی روسیه به اوکراین خواهد داد. از زمان شروع جنگ اوکراین در فوریه، پدافندهای هوایی غربی بسیاری به این کشور ارسال شدهاند از موشکهای شانهپرتاب قابل حمل استینگر، تا سیستمهای پیشرفتهتر هدایتشونده راداری و دیگر سیستمهای جستجوگر گرمایی. همه آنها سطحی فراگیر از محافظت را در برابر تهدیدات مختلف ارائه میدهند. ارسال موشکهای پاتریوت گام دیگری در همین راستا است، و گامی که البته خصومت و مخالفت مسکو را برمیانگیزد. بر اساس گزارش بیبیسی، یک موشک پاتریوت حدود سه میلیون دلار هزینه دارد، سه برابر هزینه یک موشک زمین به هوای پیشرفته (NASAMS). اکنون چند هفته است که دو سامانه موشک زمین به هوای پیشرفته (NASAMS) در اوکراین فعال هستند.
ملاحظاتی در خصوص استقرار سامانه پاتریوت آمریکا در اوکراین
موشکهای پاتریوت پیشتر در جنگ اول خلیجفارس در عراق علیه موشکهای اسکاد ساخت روسیه مورد استفاده قرار گرفتند، و از آن زمان تاکنون به طور مداوم توسط شرکت "ریتیان تکنولوجیز" توسعه یافتهاند. آنها در گروه موشکهایی عرضه میشوند که شامل یک مرکز فرماندهی، یک ایستگاه راداری برای شناسایی تهدیدات ورودی، و پرتابگرها هستند. براساس گزارشها، بسته به نوع موشک مورد استفاده، برد هدفگیری موشکهای پاتریوت بین ۴۰ تا ۱۶۰ کیلومتر (۱۰۰ مایل) متغیر است. آنها سامانههای «دفاع نقطهای» نامیده میشوند، که عموما برای دفاع از مناطق خاص مانند شهرها یا زیرساختهای مهم - به عبارت دیگر داراییهای با ارزش بالا - طراحی شدهاند. موشکی که آمریکا به آن اشاره کرده است واحدی متشکل از یک ایستگاه رادار، سیستم کنترل، و البته پرتابگرهای موشک است. این موشک احتمالا برای محافظت بیشتر در اطراف یک مکان مهم یا شهری کلیدی مستقر میشود. ما از محل دقیق استقرار آن مطلع نخواهیم شد؛ همین که این جنگافزارهای غربی در اختیار اوکراین قرار بگیرند عملا به مالکیت اوکراین درمیآیند و تحت فرمان ارتش این کشور خواهند بود. هیچ یک از نیروهای آمریکایی یا دیگر نیروهای ناتو نمیتوانند این سامانهها را در داخل اوکراین راه بیاندازند، بنابراین مانند سایر سلاحهای غربی، نیروهای اوکراینی باید برای استفاده از آنها آموزش ببینند و این آموزش در خارج از اوکراین انجام خواهد شد. چنین آموزشهایی احتمالا در حال انجام است، و ارتش ایالات متحده آمریکا گفته است که از ماه ژانویه آموزش برای نیروهای اوکراینی را در آلمان هم انجام خواهد کرد.
واکنش روسیه چه خواهد بود؟
احتمال میرود روسیه در برابر اقدام آمریکا مبنی بر استقرار سامانه پاتریوت، موشکهای مدرن وبالستیک خود را به سوی اوکراین نشانه بگیرد. به عبارت بهتر، هر اندازه سطح اقدامات و کنشهای واشنگتن در جنگ اوکراین افزایش پیدا کند، به همان تناسب و بلکه بیشتر، روسیه نیز اقدامات بیشتری را در راستای مهار آن صورت میدهد. اما محصول نهایی این کنش و واکنش، ایجاد گره کور و بلندمدت استراتژیک در کییف است. مسکو هرگونه برنامه برای استقرار موشکهای پاتریوت را «تحریکآمیز» و گسترش بیشتر دخالت نظامی آمریکا در اوکراین خوانده است. روسیه اشاره کرده است که چنین موشکهایی «اهداف مشروع» برای حملات موشکیاش خواهند بود؛ صحبتی که پیشتر هم روسیه در این جنگ گفته بود. نکته مهمتر، مربوط به کارآمدی سامانههای پاتریوت درجنگ اوکراین میباشد. منابع غربی میگویند آنها (سامانههای موشکی پاتریوت) مطمئنا یک لایه حفاظتی بیشتر برای اوکراین ارائه میکنند، اما اندازه و هزینه آنها به این معنی است که تعداد کمی از این واحدها میتوانند ارسال شوند.
فرمول راهبردی آمریکا در جنگ اوکراین
اکنون مقامات آمریکایی علاوه بر غرب آسیا که نقطه کانونی مداخلهگرایی آنها بوده است، درصددند بحرانهای مستمر، عمیق و دامنهداری را در دیگر نقاط جهان خلق کرده و آنها را تقویت کنند. حمایت تسلیحاتی گسترده غرب از دولت زلنسکی در کییف شدیدا قابلتأمل میباشد. هدف آمریکا از این بحرانسازی گسترده در جهان، تغییر شکل مداخلهگرایی جهانی واشنگتن به بهانه مواجهه با این بحرانهاست. این تغییر شکل، بر مبنای «عدم حضور مستقیم در میدان نبرد»، «حمایت از مهرههای نیابتی» و «تقویت خصلت تخریب زیرساختی» استوار خواهد بود.
در یک تحلیل زیربنایی، میتوان تصریح کرد که بحران اوکراین ، نقطه آغاز رویارویی روسیه و غرب نیست بلکه «نقطه آشکارساز» تقابل کاخ سفید و کاخ کرملین در ابتدای هزاره سوم محسوب میشود. طرفداران ناتویی شدن اوکراین اصلیترین نقش را در تبدیل کشور خود به زمین منازعه جدید غرب و روسیه در ابتدای هزاره سوم بازی کردهاند. در هرحال آسمان و زمین اوکراین طی ماههای اخیر به میدان بازی خطرناکی تبدیل شده است که نتیجه آن هر چه باشد، به سود شهروندان اوکراینی نخواهد بود! حتی برخی از طرفداران پیوستن اوکراین به ناتو و اتحادیه اروپا، خطرات ناشی از این بازی خطرناک را در کشورشان درک کردهاند. فراتر از آن، بسیاری از تحلیلگران مسائل اوکراین نسبت به اینکه کشورشان نقطه آغاز تغییر چهره ژئو استراتژیک یا حتی ژئوپلیتیک آسیای مرکزی، قفقاز و شرق اروپا باشد بهشدت نگران هستند. واشنگتن و اتحادیه اروپا در هدایت اوکراین بهسوی این دوراهی سخت و دشوار نقش پررنگی داشتهاند،خصوصا آنکه آمریکا در صدد حفظ اصل بحران در اوکراین (حتی در صورت صلح موقت در جنگ) است.