با بالا رفتن احتمال درگیری در جزیره تایوان و جنگ اوکراین و بلاروس به نظر میآید که یک الگوی کلی وجود دارد، که شما میتوانید با شناسایی آن تا حدی پیش بروید که اخبار روز به نظرتان تکراری، ملالانگیز و نه چند جالب توجه برسد؛ بنابراین بهطورکلی این عادت گوش کردن اخبار روز خیلی در جهت یادگیری و درک واقعبینانه سیاست نیست و بیشتر مثل فوتبال، مثل المپیک یکجور سرگرمی هیجانانگیز است و مخاطب خودش را دارد. در صورتیکه بررسی علمی سیاست الگوهایی را نشان میدهند که آنقدر تکرار میشود که اخبار روز برای شما دیگر آن چنان جدید و خبر تازهای نخواهد بود.
یک برداشتی که رسانهها و اخبار در شرایط کنونی برای مردم ایجاد کردند این است که آمریکا دارد بهطورکلی از خاورمیانه خارج میشود و آمریکا هزارتا سربازی که دارد از اینجا میبرد لازم دارد، برای اینکه بتواند تمرکزش را بگذارد روی شرق آسیا و مسئله تایوان و هنگکنگ و فشار آوردن به چین و سیاستی که خودشان دارند اعلام میکنند و اسمش را گذاشتند (pivot to asia) یا چرخش بهسوی جنوب شرق آسیا.
واقعیت این است که آمریکا برای اینکه بخواهد فشار بیاورد به جنوب شرق آسیا به چند هزار تا سرباز پیادهنظام احتیاج ندارد و همه دستگاههای نظامی که دارد از این منطقه خارج میشود یا جابجا میشود برای فشار آوردن به چین نیست و اهمیت خاورمیانه بههیچوجه، بههیچوجه کمتر نشده اتفاقاً یکی از بهترین روشهایی که میشود به چین فشار آورد همین خاورمیانه است؛ بنابراین به نظر میآید جابجا کردن سربازها به این کشورها مخصوصاً افغانستان یا بردن موشکهای پاتریوت از عربستان میتواند اینگونه تحلیل شود که آمریکا میخواهد یک زمینلرزه ایجاد کند یک اثر دومینو ایجاد کند و ادراک و برداشتی در کشورهای همسایه ایران ایجاد بکند چیزی که از سال ۲۰۱۵ میگویند چیزی که تحلیلگران سیاسی مثل جورج فریدمان در نشست و اجلاسهایی در خود کشورهای حاشیه خلیجفارس مرتب میگویند (از همان زمان و افرادی مثل پیترزیهان و رابرت کاپلان) خلاصهاش این است که ما داریم از خاورمیانه میرویم و شما خودتان باید از خودتان در مقابل ایران محافظت کنید یعنی در حقیقت با یک دکترین شوک و ایجاد یک شوک هدف این است که آمریکا بهجای اینکه خودش هزینه خاصی بکند کشورهای هممرز ایران را مستقیماً و بدون جنگهای نیابتی با ایران درگیر کند.
این کار این فایده را هم دارد که دور کردن پایگاه نظامی آمریکا از ایران تلفات را کاهش میدهد و حملات رسانهای و جنگ روانی را هم طبیعتاً کاهش میدهد، برای آمریکا بهتر است هیچ پهپاد آمریکایی سقوط نکند سرباز آمریکایی کشته نشود و هیچ موشکی از سد سامانه دفاعی پاتریوت در عربستان عبور نکند که اون سامانه دفاعی را بدنام کند. تلاش شدیدی شده است تا در کشورهای حاشیه خلیجفارس در ترکیه در کشورهایی مثل آذربایجان که این کشورها را از نفوذ رو به گسترش ایران بترسانند و وادارشان بکنند که اینها مستقیماً با ایران درگیر بشوند.
چرا درگیر شدن ایران با همسایگان برای آمریکاییها خیلی ارزشمند است؟ چون کشورهایی که برجام را با ایران به امضا رساندند میدانند که از یکجایی به بعد این بازی را و این نمایش را با ایران نمیشود ادامه داد و ایران در بازی بهصورت داوطلبانه شرکت نخواهد کرد وقتیکه اون روز برسد ایران تمام تمرکزش را بکار میبرد تا راه را برای تجارت زمینی با همسایگانش بگشاید و تحریمها را کماثر و بیاثر بکند. چیزی که الآن بهعنوان سیاست در دولت آقای رئیسی اعلام میشود؛ بنابراین لازم است که به هر شکل ممکن رابطه ایران با کشورهای همسایهاش خراب بشود و برای اینکه این نتیجه حاصل شود؛ باید افکار عمومی این کشورها را بر ضد همدیگر تحریک کرد اولاً و هم بحرانهایی در این کشورها ایجاد کرد ثانیاً. شبیه اتفاقی که در افغانستان افتاد و بعدازاینکه طالبان با آن شرایط حاکم شد و همه حمایتها از دولت قبلی افغانستان حذف شد طبیعی بود که آن دولت سقوط میکرد.
قدم بعدی این بود که رابطه پولی و مالی افغانستان با دنیا قطع بشود پولش بلوکه شود و یا بخشی از آن Translationهای مالی ایران و دور زدن تحریمها از طریق افغانستان اتفاق میافتاد؛ و با وجود اینکه ایران سیاست کاملاً درستی پیش گرفت که نخواست مستقیماً در افغانستان درگیر شود بهصورت روزانه با انفجار علیه هزارهها شیعیان و کسانی که با ایران در ارتباط هستند این سیاست رو دارند به چالش کشیدند، همفشار خیلی زیادی به افکار عمومی وارد کردند و نوعی احساس ترس و ناامنی و بلاتکلیفی و تحقیر ایجاد نمودند و هم با قطع ارتباط مالی خوب منافع تجاری را برای مشارکت در امنیت افغانستان از کشوری مثل ایران میگیرند. البته فقط ایران نیست برای چین هم همینطور، چینیها میگویند که تحریمهای مالی افغانستان باید رفع بشه که ما بتوانیم در بازسازی افغانستان مشارکت مالی داشته باشیم.
همین سیاست به نوع دیگری اگر که تنش بین ایران و ترکیه بالا بگیرد اگر تنش بین ایران و پاکستان بالا بگیرد اتفاق میافتد. جمله معروفی هست از ماکیاولی که تا به امروز هم کاملاً دنبال شده است این نکته است که ماکیاولی توصیه میکند: هرگاه با ملت بزرگی درگیر شدید منزوی و تحقیرشان کن و با دشمنان کوچکش از در دوستی دربیایید. در واقع از مسئله آذربایجان بیشتر بهعنوان بهانهای بهعنوان جرقه استفاده میشود که رابطه ایران و ترکیه را خراب کنند و رابطه ایران و پاکستان را خراب کنند و برای اینکه این نتیجه حاصل بشود سالهاست که مهرهچینی کردهاند و سالهاست که مقدمات فراهمشده است؛ بنابراین کسانی که این پروژه را پیش میبرند و در اولویت خیلی بالاتر از اینکه به فکر تجزیه مثلاً ایران باشند که احتمالش بسیار کم و تقریباً ناممکن میباشد به دنبال این هستند که محاصره مالی رو دورتادور ایران کامل کنند و روابط ایران با همسایههایش را خراب کنند چیزی که سیاست جایگزین ایرانِ وقتیکه اجازه نمیدهند ایران از برجام نتیجه بگیرد برای این کار حتی کشوری مثل ارمنستان هم شرکت داده میشود؛ اگر یادتان باشد یک اتفاق شبه انقلابی شبه کودتایی پیش آمد که دولت ارمنستان تغییر کند دولتی که اونجا سرکار آمد دولتی بود که روابط نسبتاً سردی هم با ایران و هم با روسیه داشت و به باور خود ارمنیها در جنگ مقاومت زیادی نکرد و در حقیقت با نوعی انفعال این زمینها را از دست داد و حتی بعد از جنگ قرهباغ همان سیاست کموبیش ادامه پیدا کرد و ارمنستان امروز هم مرتب تشویق میشود که از مرزهای خودش با ایران دست بکشد.