۱۲فروردین، بهار انقلاب اسلامی و روز شکفتن گل اسلام بر شاخسار زمان و نویدبخش تجلی حق و حاکمیت نظام اسلامی مبارک باد
۱۲فروردین، بهار انقلاب اسلامی و روز شکفتن گل اسلام بر شاخسار زمان و نویدبخش تجلی حق و حاکمیت نظام اسلامی مبارک باد
حضور آمریکاییها در ایران پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به طور ویژهای گسترش یافت. شاه دستنشانده پهلوی که پیش از آن خود را به انگلیسیها وابسته میدانست، آن روز متوجه شد که زین پس اربابش آمریکا خواهد بود. اینجا بود که تمام قد در صف خدمت به آنان قرار گرفت و همه امور کشور را به آنها سپرد.
آمریکاییها هم برای دوام و قوام حکومت پهلوی هیچ چیز کم نگذاشتند. وقتی در زمستان ۱۳۵۷ اوضاع آنقدر خراب شده بود که محمدرضا یارای ماندن در ایران را نداشت و تصمیم گرفت تا با همه توان برای ماندگاری او تلاش کند، «ژنرال هایزر» به عنوان نماینده ویژه ارتش آمریکا وارد کشور شد تا با سامان امور، مانع از سقوط پهلوی شود. هر چند دیگر دیر شده بود و طوفانی که با قیام حضرت روحالله و مردمی که با او عهده بسته و مستحضر به حمایت و نصرت الهی بودند، به راه افتاده بود، همه چیز را بیرون از اراده آمریکاییها به پیش برد و انقلاب اسلامی ملت ایران را در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ به پیروزی رساند.
در کتاب «مأموریت در تهران» که خاطرات ژنرال هایزر را در خود جای داده، آمده است:
«اولین مسئلهای که باید با آن روبهرو میشدیم رفتن شاه بود. باید در مییافتیم که هر کدام از فرماندهان با رفتن شاه چه میکردند. واشنگتن درست فکر کرده بود. وظیفه اصلی ما طبق رهنمود کارتر جلوگیری از فرار فرماندهان بعد از رفتن شاه بود. باید فرماندهان میماندند و در تثبیت دولت و در دست گرفتن اوضاع مملکت کمک میکردند.
مسئله دوم اکراه آنها از کار با بختیار بود. وفاداری آنها به شاه آن قدر قوی بود که به نظر نمیرسید به انقیاد جدیدی گردن نهند به بختیار هم قلباً اعتماد نداشتند. ترس آنها را درک میکردم. بختیار عضو جبهه ملی بود و همه میترسیدند که ورود او به معنی خروج دیگران باشد، همه نگران بودند که بختیار ممکن است خبر تشکیل «هیات» را شنیده باشد و در آن صورت به محض رفتن شاه آنها را قلع و قمع کند.
مسئله سوم، تهیه طرح اولویتها برای نخستوزیر جدید بود، طرحهای گسترده برای به حرکت در آوردن اقتصاد و سرپا آوردن دوباره کشور مورد نیاز بود. باید آب و غذای کشور تأمین میشد نفت، گمرک، بانکها، برق و رسانههای همگانی کار خود را از سر میگرفتند. باید با جنگ روانی امام خمینی مقابله میشد. من و گاست تمام شب را با توفانهایی که در ذهنمان میگذشت سپری کردیم.»