جناب آقای رئیس جمهوری صحبتی کرده و مجدداً برای توجیه ضرورت مذاکره با آمریکا به ماجرای صلح امام حسن علیهالسلام در تاریخ صدر اسلام متوسل شدهاند.
این ماجرا که اسلامشناسان به تفصیل بر سر آن گفته و نوشتهاند در تاریخ اسلام یک استثنا بوده است و حکم کلی نیست که در هر شرایطی آن را به کار بست.
کمااینکه مروری بر جریانات و حوادث تاریخی در اسلام نشان میدهد، فرصتها و دستاوردهایی که از مبارزه و مقاومت در برابر دشمنان بیرونی در پیش روی جوامع و کشورهای مختلف اسلامی قرار گرفته است، از مسیر سازش تأمین نشده است. بیداری روح و نشاط و سرزندگی که نهضت عاشورا و خون سیدالشهداء و یاران و اصحابشان در تمام جنبشهای اسلامی بعد از خود تا به امروز دمیده است، از کمتر طریق دیگری به دست آمده است.
در روابط خارجی جمهوری اسلامی ایران به استثنای اسرائیل، باب مذاکره و گفتگو به روی هیچ کشوری بسته نیست. هیچ کس در جمهوری اسلامی ایران حتی شخص مقام معظم رهبری مخالف گفتگو و تعامل با دنیا نیستند.
کما اینکه پس از سال ۱۳۵۷ به این سو یعنی در ۴۲ سال گذشته نیز بیشترین مذاکرات سیاسی ایران با بیشترین اختیارات اعطایی از جانب رهبر معظم انقلاب، در دولت جناب آقای روحانی و با آمریکا انجام شده است.
اما مذاکره شرایط خاصی را میطلبد. «اعتماد» و «احترام» دو اصل اولیه و بدیهی در هر مذاکرهای است که در رابطه با آمریکا و از طرف کاخ سفید از حیز انتفاع ساقط شده است.
فقط در این سه سال، بر اثر تحریم و سیاستهای آمریکا، صدها میلیارد دلار خسارت مستقیم و غیرمستقیم و مادی و غیرمادی به ایران وارد شده است. اگر رفتار و سیاستهایی که آمریکا با ما داشته است را ما با او کرده بودیم، آیا بر پشت میز مذاکره و گفتگو با ما مینشست؟! جواب خیلی روشن است.
همین الان هم کاخ سفید زیر بار بسیاری از مذاکرات معطل مانده با اروپا و روسیه و چین و غیره، فقط با این «احساس» و دلیل متقن، که منافعش به نحو مطلوب تأمین نمیشود، نرفته است. به خصوص دولتمردان و کارگزاران باید از تجارب تاریخی و موجود درس عبرت بگیرند. مؤمن از یک سوراخ نباید دو بار گزیده شود. برجام، بزرگترین تجربهای است که با مراجعه به آن میتوان به ضرورت یا عدم ضرورت مذاکره و صلح با آمریکا پی برد.
این توافق و نحوه خروج آمریکا از آن به تنهایی برای تغییر پارادایمی نحوه نگاه به مذاکره به آمریکا برای کسانی که به هر نوع گفتوگو با این کشور اعتقاد دارند کفایت میکند. خروج آمریکا از یک توافق مورد تأیید شورای امنیت سازمان ملل به زبان ساده به معنی آن است که هیچ قاعده و قانون بینالمللی نمیتواند ضمانتی برای جلوگیری از نقض عهد آمریکا محسوب شود.
علاوه بر این، آمریکاییها پیشنهاد مذاکره و اصل آن را نه وسیلهای برای رفع خصومت و کاهش فشار بلکه ابزاری برای اِعمال دشمنی بیشتر و مکمل فشار میدانند. این خصلت، البته نه مختص ترامپ، بلکه ناشی از تعریفی است که آمریکاییها در کل از مفهوم مذاکره با کشورهای ناهمسو با منافع خودشان دارند. و دهها دلیل دیگر که مذاکره با آمریکا را منتفی میکند. بیجهت نیست که رهبر معظم انقلاب مذاکره با آمریکا را «سمَ» میدانند.
.
پالسهای مذاکراتی جناب آقای روحانی و تکرار و تبیین این پالسها توسط تئوریسینها و صاحبنظران یک جریان سیاسی خاص و مشخصاً اصلاحطلبان و شانتاز و پمپاژ رسانهای آن در این شرایط، پیام ضعف و عجز و ناتوانی برای آمریکا دارد. اولین پیامش در صحبتهای آقای ترامپ خودش را نشان داده است که مدام تکرار میکند ایرانیها خودشان را برای مذاکره با من میکُشند و دنبال توافق بزرگ هستند!!
این در حالی است که تحت هیچ شرایطی جمهوری اسلامی ایران دچار ضعف و عجز و ناتوانی نشده است که برای مذاکره با آمریکا، اصرار کند. البته پالسهای ارسالی رئیس قوه مجریه برای کشور و مردم هم هیچ آوردهای در پی ندارد جز اینکه مشکلات اقتصادی و معیشتی و نگرانیهای مردم از معیشت فردایشان در حاشیه این بگومگوها، به حاشیه میرود و فراموش میشود.
اگر دولت جناب آقای روحانی با همین ادبیات و پالسپراکنیها و اظهار عجز و ناتوانی کردنها که کاخ سفید به خوبی پیام آن را دریافته است، وارد مذاکره با هر دولتی در آمریکا شود فرقی نمیکند ترامپ باشد یا بایدن، به طور حتم و یقین میز مذاکره را خواهد باخت! چون برای چانهزنی و نشاندن دیدگاههایش بر کرسی و مطالبه حقوقش دیگر قدرتی نخواهد داشت.
خوب نیست در این شرایط خاص داخلی و بینالمللی، رئیسجمهوری محترم حرفی بزنند که برای طرف مقابل این پیام را صادر کند که در ایران بر سر مذاکره با آمریکا دعواست. اگر رئیس جمهور محترم استدلال و توجیه و غیرهای (درست یا غلط) برای مذاکره با کاخ سفید دارند در جلسات خصوصی و چهاردیواری هیأت دولتشان هم میتوانند طرح کنند. خوب نیست طوری صحبت شود که موجود پلیدی مثل ترامپ که شرارت از وجناتشان میبارد و دستش به خون سردار اسطورهای ایران حاجقاسم سلیمانی آلوده است، بگوید که در ایران بر سر مذاکره با دولت او سر و کله هم را میشکنند!
مقاومت، سختیها و رنجهای خود را به همراه دارد اما عاقبت آن نصرت الهی و پیروزی است اما مذاکره با شیطان بزرگ یعنی محروم شدن از نصرت الهی.