علیرضا پاک فطرت / نماینده مردم شیراز در مجلس
حداقل ۳۵ درصد اشتغال کشور در بخش کشاورزی است و با توجه به اینکه امنیت غذایی برای کشوری مانند ایران که دشمنان زیادی دارد، مهم است و کشورهایی که تولید عمده داشته اند، دچار جنگ بوده و این موضوع امنیت غذایی کشورها را تهدید میکند، محمدعلی نیکبخت به عنوان وزیر جهاد کشاورزی باید فردی نخبه، شجاع، کاردان و با برنامه باشد تا بتواند تحول ایجاد کند. این وزارتخانه با سلامت و معیشت مردم ارتباط مستقیم دارد، مقام معظم رهبری در بیانات فروردین ماه خود فرمودند مدیران باید تحول ایجاد کنند، تحول یعنی نقاط ضعف را شناسایی و آنها را به قدرت تبدیل کنند. نظر وزیر جدید نسبت به شرکت ها و تعاونی های کوچک چیست؟ قرار بود تا پایان برنامه ششم توسعه بیش از ۲۵ درصد اقتصاد کشور از این بخش باشد، در صورتی که در حال حاضر این میزان حدود ۴ درصد است. ایشان در سازمان تعاون روستایی مسئولیت داشته اید، برای تقویت این تعاونی ها چه برنامه ای دارند؟ کشاورزان و دامداران اکثراً از عملکرد وزارت جهاد کشاورزی ناراضی هستند، برای رضایتمندی کشاورزان و تولید کنندگان چه برنامه ای دارید؟ متاسفانه در برنامه پیشنهادی ایشان به مجلس موردی ندیدم. در شرایطی که در وزارت جهاد کشاورزی حیف و میل زیاد است و این وزارتخانه فربه شده است. چگونه می خواهید انضباط مالی و صرفه جویی را در این وزارتخانه حاکم کنند؟ در حوزه رشد اقتصادی برای سال جاری رشد اقتصادی کشور ۸ درصد مدنظر قرار گرفته شده که ۳ درصد آن مربوط به افزایش بهره وری است. با توجه به پایین بودن بهره وری در وزارتخانه شما، چگونه می خواهند آن را افزایش دهند؟ وزیری میتواند موفق باشد که امنیت غذایی کشور را تامین کند و بازار میوه، تخم مرغ، سبزی و صیفی و گوشت را کنترل نماید تا مشکلی برای مردم ایجاد نشود.
مرکز تحقیقات جهاد کشاورزی ۲ هزار عضو هیات علمی دارد، به نظر می رسد تابحال از این پتانسیل استفاده نشده، زیرا اگر چنین اتفاقی صورت می گرفت، وضعیت اینگونه پیش نمی رفت. از سوی دیگر دست درازی به زمین های اطراف شهرها و اراضی ملی حاشیه کلانشهرها مانند کوه خواری و زمین خواری زیاد شده به گونه ای که کلانشهرها نمی توانند توسعه و گسترش پیدا کنند. برنامه آقای محمدعلی نیکبخت برای تقویت و حفظ و حراست از ادارات منابع طبیعی چیست؟
زنجیره تولید محصولات کشاورزی در کشور ناقص است و ۸۰ درصد آب موجود در بخش کشاورزی صرف می شود، باید وزیر جدید آبیاری نوین با توجه به اینکه کشور هرروز به سمت خشکسالی پیش می رود، را در دستور کار قرار دهد. خرد شد اراضی متاسفانه بلای جان امنیت غذایی شده و واردات محصولات کشاورزی متاسفانه انحصاری شده و در دست عده ای خاص است، ایشان چگونه می خواهند آن را به عدالت برسانند، تا محصولات ارزانتر به دست مصرف کنندگان برسد.
وقتی شرایط جنگ سخت بر کشور حاکم بود، استاد بسیجی رسالت خویش را جهاد اصغر و حضور در جبهه نبرد حق علیه باطل میدانست، چنانکه دکتر مصطفی چمران آن دانشمند مجاهد، عالم عامل و جهادگر وارسته کلاس درس را رها کرد و برای همیشه تاریخ استاد تراز بسیجیان شد.
۴۲ سال از آن روز میگذرد و شرایط محیطی کشورمان تغییرات زیادی کرده است. جنگ سخت به برکت خون شهیدان با موفقیت تمام شد و دشمن از رسیدن به اهدافش ناکام ماند، اما تهدیدات نیمه سخت اقتصادی و سیاسی همراه با تهدیدات نرم در قالب تهاجم فرهنگی، ناتوی فرهنگی و شبیخون فرهنگی در دستور کار دشمن قرار گرفت، اما کارگر نیفتاد و انقلاب اسلامی چهل ساله شد.
ناکامی توأم با عصبانیت دشمن سبب تحول ریشهای در روند تهدیدات علیه کشورمان گردید. تهدیدات سخت و نیمه سخت، تجزیهطلبی و کشتهسازی، ترور و تخریب، اغتشاش و اعتصاب، جنگ سیاسی و حقوقی، با جنگهای سایبری و اطلاعاتی، عملیات روانی و جنگ رسانهای با جنگهای عاطفی و شناختی متقارن گردید. این درحالی بود که در روند قدرت یابی و پیشرفتهای کشور نه تنها خللی ایجاد نگردید بلکه در سایه رویکرد انقلابی دولت سیزدهم بر سرعت و دقت موشک و میزان غنیسازی هستهای افزوده شده است. تا جایی که عربستان به عنوان مرکز محور عربی به اقتدار ملت ایران تمکین کرد و امریکا به عنوان ستون اردوگاه غرب به مذاکرات بازگشت.
در چنین شرایطی استاد تراز بسیجی رسالتی بس عظیم و خطیر دارد؛ استاد بسیجی میداند که اگر ابلیس در آغازین روزهای خلقت آدمی توانست وی را در جنگی شناختی مقهور خویش سازد تا او را واجب الپوشش کند، از آن روز تاکنون تلاش کرده با برداشتن آن پوشش، وی را در جنگ شناختی تسلیم خویش کند. جنگی که تنها راه مقابلهاش روشنگری و تبیینگری جهادی است. جهادی که خوشبختانه اساتید بسیجی از بدو اغتشاشات در دستور کار قرار داده و نتیجه آن تشکیل شبکه جهادگران تبیین دانشگاه و برگزاری صدها نشست تبیینی در دانشگاههای سراسر کشور است.
استاد بسیجی با تخصص توأم با تعهد خویش کارآمدی نظام اسلامی را کلید واژه اصلی عبور کشور از مشکلات و حل مشکلات معیشتی مردم میداند؛ لذا کمک علمی و تخصصی از طریق احصای نظام مسائل، تشکیل گروههای حل المسائلی و دهها اندیشکده راهبردی و رصد حکمرانی را به منظور اعتلای حکمرانی از جمله وظایف شرایط کنونی میداند.
استاد بسیجی به استناد علم و تخصص در اقتصاد میداند که تنها راهحل مسائل اقتصادی کشور و مشکلات معیشتی مردم، بهویژه مهار تورم، افزایش و رونق تولید است که از جمله روشهای آن دانش بنیان کردن صنعت و کشاورزی، رفع موانع تولید، کاهش وابستگی به دلار، هدایت نقدینگی به سمت تولید، مصرف کالای بومی و مقابله با قاچاق کالاست. از همین رو، کمک به این موارد را از وظایف خویش میداند.
استادان بسیجی با اعتبار معلومات روانشناختی و جامعه شناختی امید و ایمان را دو کلید هر گونه پیشرفت فردی و اجتماعی میدانند و برای خنثیسازی تلاش دشمن برای نومیدسازی مردم و جوانان از هر گونه حرکت مأیوسکننده با هوشمندی برخورد میکنند و دانشجویان را نسبت به اهداف یأسآفرینان آگاه میسازند.
اساتید بسیجی به پشتوانه بصیرت کم نظیر از اهداف شوم دشمن در بی عفتسازی زنان و بی غیرتسازی مردان کشورمان مطلع بوده و میدانند که تضعیف ارزشهای الهی و اسلامی آثار زیانباری بر تضعیف کانون خانواده، هویت اجتماعی، شکوفایی استعدادهای جوانان و تعالی جامعه اسلامی دارد.
استاد بسیجی با دانش مدیریتی و تجارب میدانی خویش میداند که هر گونه کمک به دیگران و نقش آفرینی در عرصه مختلف نیازمند انسجام درونی است. با همین نگاه اساتید بسیجی کشورمان امروز اجتماع با شکوهی را رقم زدند که نه در گذشته این قشر بلکه در سایر اقشار نیز کم نظیر است. اجتماع ۳۰ هزار نفری استادان بسیجی کشور به عنوان نیمی از اعضای این قشر و یک سوم جامعه استادی صرفاً به لحاظ کمی بیانگر توان سازماندهی، انسجام سازمانی، اقتدار تشکیلاتی ارزیابی شده و قدرت برنامه ریزی، فراخوان این سازمان را نشان میدهد و از سوی دیگر و به لحاظ کیفی و محتوایی نشان میدهد نه تنها جنگ ترکیبی دشمن بر روند همدلی و همگرایی ارباب علم و دانش بی تأثیر بوده بلکه جنگ شناختی آنها نیز نتیجه عکس داشته و امروز فرهیختگان کشورمان را برای حفظ انقلاب اسلامی مصممتر و جازمتر ساخته است.
تصمیم کبری در برابر خشکسالی
دکتر سیدعلی علوی
خبر تلخ اما واقعی است؛ خشکسالی در کشورمان 30ساله شد. بحران خشکسالی مسئله ای است که با آن یا مواجه شده ایم یا دیر یا زود مواجه خواهیم شد و اگر فکری اساسی برای آن نکنیم طبیعت واقعیت خود را با کمبود آب و جنگ بر سر آب، با پدیده ریزگردها، رانش زمین،خسارت های چند صد هزار میلیاردی به کشاورزی و با تغییر بافت های جمعیتی به ما تحمیل خواهد کرد، بحرانی که اگر برایش تدبیر نکنیم ما را به اجبار تدبیر خواهد کرد. در باره بحران خشکسالی، کم بارشی و اضافه برداشت های 80 درصدی از منابع زیرزمینی در گزارش امروز صفحه 9 به ابعاد و برخی راهکارها پرداختهایم که علاوه برآن دو نکته کلی قابل تامل است: 1.نکته نخست این که به جز برخی از مناطق کشورمان همچون سیستان و بلوچستان و برخی از مناطق بیابانی برای اکثریت جامعه شهرنشین مسئله کم آبی و خشکسالی هنوز به بحران تبدیل نشده به عبارتی از نظر بیشتر مردم بحران خشکسالی یا رفع می شود یا قابل جبران است. حالا یا آب دریای عمان را شیرین می کنیم یا چاه عمیق می زنیم یا از آب های ژرف تامین می کنیم، به عبارتی در خودآگاه یا ناخودآگاه اکثر مردم نه نیازی به اصلاح الگوی مصرف است، نه تغییر نگاه به کشاورزی، نه تغییر در سبک زندگی ، درواقع هنوز بیش از 80 درصد مردم کشورمان گرچه مکرر از بحران کم آبی و خشکسالی شنیدهاند اما آن را با پوست و گوشت خود لمس نکرده اند و مسئله شان نیست. 2.نکته دوم و عجیب تر این که همان طور که بیشتر مردم به بحران خشکسالی بی توجه یا کم توجه اند، براساس آن چه در اولویت و تصمیم ها و قوانین و عملکردها دیده می شود می توان این موضوع را استنباط کرد که بحران خشکسالی برای مسئولان و قانون گذاران و مجریان به مسئله فوری و مهمی تبدیل نشده است. گرچه از این بحران حرف زده می شود اما برای تخصیص بودجه و اجرای طرح ها آن چنان که باید عمل نمی شود، درواقع توجه ویژه به موضوع آبخیزداری ، تجدید نظر در سیاست های صادراتی در بخش کشاورزی ، تجدید نظر در توسعه صنایع آب بر در مناطق کم آب، اصلاحات اساسی در مصرف آب در بخش کشاورزی، توجه به واردات محصولات آب بر، احیای منابع زیرزمینی و تصمیم برای تغییر پیکربندی های جمعیتی، همه و همه راهکارهای مهم و عاجلی است که باید به سرعت در باره آن ها تصمیمات متناسب با شرایط گرفته شود. در هر حال بحران خشکسالی که براساس آمار اکنون وارد 31 سالگی آن شده ایم بحرانی است که واقعیت های خود را بی رحمانه در سطح عمومی و حکمرانی به ما تحمیل خواهد کرد. بحرانی که جز تطابق با آن راهی پیش روی مان نیست. بحرانی که باید به عنوان یک کلان بحران مسئله آحاد مردم و تمامی متولیان به ویژه در سطح روسای قوا باشد. از مجلس با اصلاح قوانین و تقنین قوانین متناسب با شرایط جدید و تخصیص بودجه ها که در اولین آزمون باید در سیاست های برنامه هفتم به طور جدی مد نظر نمایندگان مجلس قرار گیرد تا متولیان در تمامی اجزای دولت به گونه ای که این بحران تا زمانی که مسئله همه ارکان دولت و وزارتخانه ها نشود نمی توان امیدوار به گذر از آن بود. در هر حال تطابق پذیری و گذر از بحران خشکسالی چه در سطح عمومی و چه در سطح حکمرانی نیاز به تصمیمات سخت و اجتناب ناپذیری دارد، هرچند سخت باشد.
درحالیکه نیروی کار درآمدش را بلافاصله به طور کامل مصرف میکند و طبقه دارای سرمایههای ثابت و ابزار تولید بر میزان سرمایه قبلیاش میافزاید، در نتیجه میتوان گفت پدیده کارگری (کارگر بهمثابه زحمتکش، نه کارگر به معنای تولیدکننده و کنشگر فعال در مناسبات کاری و اجتماعی) که فاقد فرصت برای فرارفتن از شرایط کارگری است، عمومیت پیدا کرده است. گروههای شاغل جامعه از نظر اقتصادی به سه گروه تقسیم میشوند. گروهی که تعادلی بین درآمد و مصرفشان وجود ندارد و امکان پسانداز برای خرید وسایل تولید در راستای گذر از شرایط کارگری بههیچعنوان در طول دوره کاریشان ندارند. گروه کمتری که میتوانند تعادل نسبی بین درآمد و مصرفشان برقرار کنند که البته این گروه هم قادر نیستند از وضعیت فعلی فراتر روند و گروه سوم که اندک هستند، به سرمایه اولیهشان روزبهروز اضافه میشود. پس امکان گذار از زندگی کارگری برای بخش بزرگی از جامعه بدون داشتن فرصت پسانداز و تملک ابزار تولید دشوار شده است. متأسفانه نوع نگاه به برنامه پیشنهادی هفتم توسعه عمومیتدادن به پدیده کارگران فقیر از رهگذر ارزانسازی نیروی کار است. کارگرانی که زمینه و شرایطی برای پسانداز و تملک سرمایه کم برای بهدستآوردن ابزار تولید یا کسبوکار کوچک ندارند و در مقابل، امکان انباشت سرمایه برای گروه کوچکی از رهگذر پرولتاریاییکردن روزبهروز نیروی کار به دست میآید. پرولتاریاییشدنی که محدود به کارگران نیست و روزبهروز گروههای بیشتری هستند که تمام درآمدشان فورا مصرف میشود و امکان پسانداز و مالکیت سرمایه ندارند. توسعه جامعه از این رهگذر همان است که سرمایهداری نامیده میشود. اگر چنین روندی نمیخواهیم، لازم است شرایطی فراهم شود که فرصت تملک وسایل تولید و امکان پسانداز عمومیت پیدا کند. مهمترین نشانه برای ادعای بهترشدن زندگی کارگران و ایجاد فرصت و امکان برای فرارفتن از آن، این است که نیروی کار امکان پسانداز بخشی از درآمدش را برای خرید وسایل تولید در اختیار داشته باشد. دراینمیان تورم بالا و پرنوسان و نوع نگاه دولتها به مناسبات کار، که مبتنی بر سلطه هرچه بیشتر سرمایه بر کار است (ارزانسازی روزافزون نیروی کار) بیشترین سهم را در ایجاد وضعیت فعلی دارد.
جعفر بلوری
دوست تاریخدانی میگفت، برای تبیین یک تحول مهم مثل انقلاب بزرگ اسلامی در ایران یا انقلاب کبیر فرانسه، نمیشود از همان روز یا بعضا حتی سالی شروع کرد که تحول در آن رخ داده است. به عبارتی وقتی میخواهیم انقلاب 1789 فرانسه را تبیین و چگونگی وقوعش را به تحلیل بنشینیم، نباید سراغ همان چند روز آخر منتهی به انقلاب یا حتی تحولات سال 1789 برویم بلکه باید به تحولات داخلی و حتی خارجی پیرامون این انقلاب از 10 سال قبل رجوع کنیم. میخواست بگوید، وقوع برخی تحولات به ویژه وقتی آن تحول «مهم» است، نتیجه فعل و انفعالات و تحولاتی است که از مدتها قبل رخ دادهاند و چه بسا در نگاه اول، ارتباطی با آن واقعه هم نداشته باشند.
امروز تحولات بسیار مهمی در منطقه و حتی در دنیا رخ داده و در حال رخ دادن هستند که نتیجه اتفاقات مهمی مثل جنگ بزرگ روسیه و آمریکا در اوکراین است. امروز اتفاقی به بزرگی چرخش کشورهای عربی منطقه به سمت ایران رخ داده که بخشی از آن نتیجه اتفاق مهمی است که در 23 شهریور 98 در شرق عربستان بین این کشور و انصارالله یمن رخ داد! کمی ریزتر هم میشود شد و میتوان ریشههای تحولاتی را که امروز در پاریس یا آلبانی در جریان است را، در برخی تحولات مربوط به 22 ماه اخیر دید. یعنی زمانی که آقای رئیسی به قدرت رسید و سکان هدایت این کشور را از دستان کسانی خارج کرد که در دوران مسئولیتشان، روابط ایران و کشورهای همسایه، به تیرهترین نقطه رسید. آنقدر تیره که صحبت از تاسیس ناتوی عربی-با هدف مقابل هم قرار دادن اعراب و ایران- به میان آمد.
با این مقدمه برویم سراغ برخی تحولات طی ماهها یا سالهای اخیر. این اخبار را که در ظاهر هیچ ارتباطی با یکدیگر ندارند را کنار هم ببینید:
الف- همانطور که اشاره شد، یکی از این تحولات مهم، جنگ اوکراین است که شانزده ماهه شده و از قرار معلوم و به گفته صدر اعظم آلمان، قرار نیست حالا حالاها تمام شود. درباره خسارات این جنگ به دو طرف، گزارشهای متعددی منتشر شده است و تقریبا کسی نیست که از تبعات اقتصادی و اجتماعی این جنگ بهویژه برای غرب آگاهی نداشته باشد. شاید هیچ استراتژیست غربی یا روسی تصور نمیکرد، جنگ این قدر طولانی شود و اینهمه خسارت در همه حوزهها وارد کند. به عنوان مثال حدود 4 ماه پیش اعلام شد، غرب در حوزه انرژی مجبور شده چیزی بالغ بر یک تریلیون دلار- فقط یارانه- به مردم بدهد و شرکتهای اروپایی نیز همین میزان خسارت را متحمل شدهاند. اوکراین نیز حدود یکتریلیون دلار نیاز دارد تا بتواند ویرانیها را جبران کند. این آمار و ارقام که تا کنون به 3 تریلیون دلار رسیده، مربوط به 4 ماه گذشته است! یک بار دیگر به اعداد نگاه کنید!
به اظهارات پریروز دبیرکل ناتو هم دقت کنید: «انبار مهماتمان خالی شده است.» یا گزارش اشپیگل که نوشته، فقط و فقط 20هزار گلوله توپ برایمان باقیمانده است. یا گزارش اخیر نشریه معتبر اکونومیست درباره مرگ دستکم 68 نفر در اروپا در زمستانی که گذشت، زمستانی که نسبت به زمستانهای قبل اروپا، گرم بود! همینطور گزارشهایی از رواج خوردن غذای حیوانات یا غذاهای تاریخ مصرف گذشته در کشورهایی مثل انگلیس و یا به گزارشهای متعددی که از تاثیر بحرانهای اقتصادی بر سبک زندگی اروپاییها منتشر شده است. حالا کمی به سفر برخی رهبران اروپایی به چین بیندیشید. تحلیلهایی مثل تحلیلِ سفر فروردینماه ماکرون به پکن که باعث خشم آمریکاییها شد. همینطور سفر مقامات آلمانی به این کشور و این اواخر سفر وزیر خارجه آمریکا به پکن که به گفته ژنرال مک مستر «از سر ضعف بود.» همه این تحولات و سفرها حول یک چیز میچرخیدند: «اوضاع اقتصادی نابسامان غرب».
یعنی غربیها برای عبور از بحران اقتصادی حاصل از جنگ طولانی اوکراین، وارد فاز تازهای شدهاند. برخی از آنها مثل رئیسجمهور فرانسه حتی از لزوم استقلال اروپا از آمریکا در حوزههای امنیتی و نظامی میگویند.
ب- خبرهای متعدد و غیررسمی نیز درباره مذاکرات ایران و آمریکا منتشر شده که به تعداد انتشار، تکذیب شدهاند. این خبرها هم قابل تامل هستند. به رغم تکذیبها اما اینگونه اخبار همچنان در سطح وسیعی - چه در داخل و چه در خارج- در حال انتشار است. ما هم میزان صحت این اخبار را نمیدانیم اما چکیده این اخبار میگوید، ایران و غرب به توافقاتی دست یافتهاند-یا در حال دست یافتن هستند- و حوزه این توافقات را نیز، مسئله هستهای، تبادل زندانیان، پولهای بلوکه شده ایران و.....میگویند.
همینجا به خبر مربوط به گفتوگوی تلفنی آقای رئیسی و ماکرون، رؤسای جمهور ایران و فرانسه هم باید توجه داشت. طبق اخباری که از این گفتوگو منتشر شده، طرفین چیزی بالغ بر
90 دقیقه با یکدیگر صحبت کرده و بحثهای مهم و جدی بینشان رد و بدل شده است. همینجا کمی مکث کنیم. حالا شما بفرمایید: «آیا آنچه دیروز در پاریس برای گروههای تروریستی رخ داد نمیتواند به این گفتوگوی تلفنی مرتبط باشد؟ آنچه در آلبانی برای این گروه تروریستی رخ داد چطور؟» داریم تلاش میکنیم، ارتباط به تحولات با یکدیگر را پیدا کنیم.
ج- گزارشهای رسمی که هر از چندگاهی از منابع معتبر غربی یا داخلی در حوزه اقتصاد ایران منتشر میشود را هم باید کنار این تحلیلها دید. گزارشهایی که از افزایش تولید نفت ایران، رشد اقتصادی کشورمان، آزاد شدن داراییهای بلوکه شده، احیاء پروژههای مُرده و نیمه مُرده، تکرقمی شدن نرخ بیکاری در برخی استانها، عضویت کشورمان در سازمان شانگهای، عضویت دائم ایران در اتحادیه برن و همین روزها، عضویت در گروه بریکس، سیاست در حال جهانی شدن دلارزدایی و....خبر میدهند.
د- شاید یکی از مؤثرترین این تحولات، احیاء روابط ایران با کشورهای همسایه است. بنا به دلایلی از ذکر منابع جملات بعدی معذوریم. اطلاعات دقیقی که به دست ما رسیده نشان میدهد، تحولات یمن، ناامیدی از حمایتهای غرب، هزینههای سنگین سرشاخ شدن با ایران قوی در کنار برخی میانجیگریها، در احیاء این روابط نقش مهمی داشتهاند و یکی از سران کشورهای مهم عربی اعلام کرده از 40 سال تنش پرهزینه خسته شدهایم و به ما اثبات شده، اگر غرب بین منافع ما و منافع خود در مواجهه با قدرتی مثل ایران مجبور به انتخاب باشد، منافع خود را برخواهد گزید. از دل این آشتی و تحولاتی که به گوشهای از آنها اشاره کردیم، آشتی اعراب با سوریه، چرخش مصر و به تبع آن چرخش سایر کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس به سمت ایران هم زاییده شده است. موضوعی که غرب، بیش از 40 سال برایش هزینه کرده و زحمت کشیده بود، در حال «هوا» شدن است.
وقتی این تحولات را کنار هم میگذاریم، مسائل زیادی روشن میشود. در حوزه سیاست خارجی و منطقهای، به فضل الهی و تلنگر حسابشدهای که ایران در برخی حوزهها زده، اوضاع نسبتا خوبی داریم. در حوزه نظامی نیز اتفاقات مهمی طی ماههای گذشته رخ داده که یکی از آنها، رونمایی از موشک هایپرسونیک است. چنین رویکردی باعث تولید قدرت و افزایش جایگاه میشود. وقتی کشوری جایگاهش را پس گرفت و به اقتدار منطقهایاش افزود، شنیدن یورش به لانه تروریستها در آلبانی از سوی نظامیان آلبانی یا مفتضح شدن همین تروریستها در آن یکی لانه یعنی در پاریس، نباید تعجببرانگیز باشد. خبرهای تعجببرانگیز هنوز منتشر نشده است!