تاریخ انتشار : ۲۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۲۳:۰۲  ، 
کد خبر : ۳۷۶۳۶۳
مروری بر ستیز دیکتاتور پهلوی با روحانیت

جمهوری رضاخانی!

مخالفت رضاشاه پهلوی با نهاد روحانیت یکی از وجوه مهم تاریخ معاصر ایران است که در راستای مدرن‌سازی و ایجاد حکومتی متمرکز و سکولار صورت گرفت. این سیاست‌ها در بستر تاریخی خاصی قابل تحلیل هستند. رضاشاه با سیاست‌های سکولار خود به رویارویی مستقیم با روحانیت پرداخت. این اقدامات اگرچه در کوتاه‌مدت به ظاهر برای خاندان پهلوی آورده‌هایی داشت، اما همین امر دین‌ستیزانه به عامل زوال و سقوط خاندان پهلوی انجامید.

«لاینگ مارکارت» در کتاب «مصاحبه با شاه» می‌نویسد: «در آوریل سال۱۹۲۷ اردیبهشت سال (۱۳۰۶) رضاخان در مقام رئیس‌الوزراء پس از متقاعد ساختن مجلس، به گروهی از روحانیون شیعه کشور پیشنهاد کرد که دولت تازه ایران نیز به‌صورت یک جمهوری تأسیس یابد. او البته خود را نیز برای ریاست‌جمهوری ایران کاندیدا می‌دانست. روحانیون، با انواع احکام قانونی و دینی با این پیشنهاد مخالفت کردند و رضاخان که با همه قدرت جرئت مخالفت با آنان را نداشت، تصمیم گرفت با استفاده از راه‌ها و منابع نفوذ دیگر به اهداف خود برسد.

این مواجهه و درگیری با روحانیون و درک این واقعیت که تنها آنان می‌توانند با او و با عقاید او مخالفت کنند، دشمنی عمیق رضاخان با این جامعه را شکل داد. محمدرضا پهلوی می‌گوید: «او در اعماق روح خود (مذهبی) بود! ولی علیه بعضی از عقاید آنها رفتار می‌کرد. او مجبور بود این نقاط ضعف را ریشه‌کن کند و من خود نیز مجبورم همین کار را بکنم.» «حال آنکه آرنولد اشاره می‌کند، بجز در برخی شرایط استثنایی در ایران همواره نیروی دولت شاه بسیار کمتر از نیروی نفوذ علمای دینی است.»

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات