یکی از بزرگترین موانع در مسیر انجام وظایف و تکالیف الهی «بهانهجویی» است. این پدیده ریشهای عمیق در نفس انسان دارد و همواره در طول تاریخ، اقوام و افرادی بودهاند که بهجای پذیرش مسئولیت، با طرح بهانههای واهی از انجام وظایف الهی و انسانی خود طفره رفتهاند. بهانهجویی، نوعی فرار از مسئولیت است که نهتنها به زیان جامعه، بلکه در نهایت به ضرر خود فرد تمام میشود؛ زیرا او را از مسیر رشد، آرامش حقیقی و رضای الهی دور میسازد. قرآن کریم با نگاهی عمیق و دقیق، این موضوع را در موارد گوناگون بررسی کرده و با ذکر نمونههای تاریخی و آیاتی روشنگر، مؤمنان را از این رفتار ناپسند برحذر داشته است. در قرآن، نمونهای روشن از بهانهجویی را در داستان قوم بنیاسرائیل میبینیم. هنگامی که به آنان فرمان داده شد گاوی را ذبح کنند، بهجای اطاعت ساده و خالصانه، با پرسشهای مکرر درباره سن، رنگ و ویژگیهای گاو، سعی در پیچیدهسازی فرمان الهی داشتند. خداوند در سوره «بقره» این واقعه را چنین بیان میفرماید که وقتی حضرت موسی (ع) به قومش گفت: «خداوند به شما فرمان میدهد گاوی را ذبح کنید»؛ آنان پاسخ دادند: «آیا ما را به بازی گرفتهای؟» این برخورد نشاندهنده آن است که افراد بهانهجو، حتی دستورات ساده الهی را با تردید، طعنه و تعلل پاسخ میدهند. پیام این داستان فراتر از یک ماجرای تاریخی، هشدار به همه انسانها در هر عصر و زمانی است که مراقب باشند تا در برابر احکام و مسئولیتهای الهی، بهجای طفره رفتن، اهل «سمعنا و اطعنا» باشند. در سوره توبه، خداوند از منافقانی سخن میگوید که برای شرکت نکردن در جهاد، با عذرهای ظاهری و سخنان فریبنده، خود را کنار کشیدند و میگفتند: «ذَرْنَا نَکُنْ مَعَ الْقَاعِدِینَ»؛ ما را بگذار، تا با آنهایى که باید در خانه بنشینند در خانه بنشینیم. در پشت این تفکر یک روحیه دنیاطلبی، راحتطلبی و بیتعهدی نهفته است. خداوند در ادامه میفرماید: «آنان به نشستن با بازماندگان از جهاد راضی شدند و بر دلهایشان مهر زده شد، پس حقیقت را درک نمیکنند.» این آیه، بهانهجویی را نهتنها یک رفتار اجتماعی منفی، بلکه نشانهای از فساد قلبی و ناتوانی در درک حقایق معرفی میکند. انسان بهانهجو، بهجای ایستادگی و انجام وظیفه، دنبال راهی برای فرار است؛ حال آنکه مؤمن واقعی، حتی در سختترین وضعیت، لب به اعتراض و فرار نمیگشاید و با توکل بر خدا، وظیفهاش را انجام میدهد.
برخلاف افراد بهانهجو، قرآن کریم چهره مؤمنان راستین را با عباراتی روشن و زیبا معرفی میکند. در سوره نور آمده است: «سخن مؤمنان وقتی بهسوی خدا و رسولش فراخوانده شوند، تنها این است که میگویند: شنیدیم و اطاعت کردیم.» (نور/۵۱) در سوره «انفال»، دستور الهی بهصورت مستقیم با فلسفه اطاعت گره میخورد: «ای کسانیکه ایمان آوردهاید! دعوت خدا و رسول را پاسخ دهید، هنگامیکه شما را به چیزی میخوانند که شما را زنده میگرداند.» این زنده کردن، تنها حیات جسمانی نیست؛ بلکه حیات روح، حیات عقل، و حیات انسانیت است. وظایف الهی، ابزارهایی برای زنده نگه داشتن انسان در مسیر رشد، عزت، استقلال و معنویتاند. بهانهجویی، در حقیقت مرگ تدریجی روح انسانی است که فرد و جامعه را از شکوفایی بازمیدارد.