صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

صفحات داخلی

صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۱۹ دی ۱۳۹۴ - ۰۷:۳۳  ، 
شناسه خبر : ۲۸۵۷۱۵

روزنامه کیهان **

یک ماجرا و چند گمانه!/ حسین شریعتمداری

خودداری آقای سید حسن خمینی از شرکت در آزمون خبرگان که نتیجه آن حذف نام ایشان- بخوانید انصراف- از فهرست نامزدهای مجلس خبرگان است، نظرات و برداشت‌های متفاوتی را به دنبال داشته و گمانه‌زنی‌ها در این باره هنوز هم ادامه دارد. نگارنده اما، در این خصوص برداشت دیگری دارد که با شواهد بسیاری نیز همراه است و چنانچه صحت داشته باشد، از هوشمندی ایشان حکایت می‌کند. بخوانید!

1- برخلاف آنچه که این روزها با تیترهای درشت در روزنامه‌ها و سایت‌های زنجیره‌ای مطرح می‌شود و خودداری فرزند یادگار امام از حضور در آزمون خبرگان را به عدم دعوت رسمی از ایشان نسبت می‌دهند، اخبار دقیقی در دست است که نشان می‌دهد نه فقط از آقای سید حسن خمینی نیز مانند سایر نامزدها برای شرکت در آزمون مجلس خبرگان دعوت شده است، بلکه، دعوت اختصاصی از ایشان هم صورت گرفته است، از جمله این که؛ یکی از اعضای برجسته هیئت رئیسه مجلس خبرگان در تماس با فرزند محترم یادگار امام(ره) از وی برای حضور در آزمون دعوت کرده است و حال آن که این تماس برای سایر نامزدهای خبرگان وجود نداشته است. تاریخ و محل انجام آزمون نیز از طریق پیامک به شماره تلفن همراهی که ایشان اعلام کرده بود ارسال شده است. زمان و مکان آزمون هم در تماس تلفنی با دفتر آقای سید حسن خمینی به اطلاع ایشان رسیده است، ضمن آن که مجلس خبرگان به روال جاری و قانونی خود، بارها از طریق رسانه های عمومی و صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، زمان و مکان آزمون را به اطلاع همه نامزدها رسانده بود بنابراین عدم دعوت از آقای سید حسن خمینی نمی‌تواند توضیح قابل قبولی برای خودداری ایشان از حضور در آزمون باشد.

2- گفته می‌شود که جناب سید حسن خمینی خواستار دعوت ویژه از ایشان و انجام آزمون به گونه‌ای متفاوت با سایر نامزدها بوده است! این گزاره نیز توجیه کننده عدم حضور ایشان در آزمون یاد شده نیست، چرا که «استثناء بلا وجه» و انتظار برخورداری از امتیاز فراقانونی علاوه بر آن که دور از شأن نظام جمهوری اسلامی ایران است و با اصول قانون اساسی که بر یکسانی همه آحاد ملت در برابر قانون تأکید می‌ورزد، مغایرت دارد، در مکتب مقدس حضرت امام -رضوان‌الله تعالی‌علیه- نیز به شدت نفی و نهی شده است و از آقای سید حسن خمینی که اصلی‌ترین شاخصه ایشان، انتساب به بیت معظم و محترم حضرت امام(ره) است، باور کردنی نیست که در آزمون خبرگان خواستار امتیاز ویژه برای خود شده باشند. بنابراین، از این زاویه هم عدم شرکت فرزند یادگار امام(ره) در آزمون خبرگان قابل توجیه نیست و اینگونه علت‌یابی‌ها -خواسته یا ناخواسته- اهانت به ایشان و ساحت قابل احترام بیت معظم امام راحل(ره) نیز هست.

3- با توجه به دو نکته یاد شده که با شواهد و نشانه‌های فراوان دیگری نیز همراه است، به وضوح و بدون کمترین تردیدی می‌توان نتیجه گرفت که عدم حضور فرزند محترم یادگار امام در آزمون خبرگان به علت، بی‌اطلاعی ایشان از زمان و مکان آزمون! و یا دعوت نشدن از مشارالیه برای شرکت در آزمون نبوده و نمی‌تواند باشد. بلکه جناب آقای سید حسن خمینی، با اراده و تصمیم قبلی در آزمون شرکت نکرده است. اما، چرا؟!

4- برخی گمانه‌ها حاکی از آن است که فرزند یادگار امام(ره)، شرکت در آزمون را - با پوزش از ایشان و صرفاً به عنوان گمانه‌ای که مطرح شده است- دون شأن خود تلقی کرده و جایگاه علمی خویش را بی‌نیاز از آزمون دانسته‌اند! این گمانه نمی‌تواند قابل قبول باشد، چرا که مطابق قانون، همه نامزدهای خبرگان ملزم به شرکت در آزمون هستند و تنها کسانی که با حکم حضرت امام(ره) و یا رهبر معظم انقلاب به مسئولیتی که لازمه آن مجتهد بودن است، منصوب شده‌اند، نیازی به آزمون ندارند و از سوی دیگر شخصیت‌هایی که از آقای سید حسن خمینی سابقه بسیار بیشتری در تدریس خارج اصول داشته‌اند، در آزمون کنونی شرکت کرده و یا درگذشته آزمون داده‌اند. بنابراین، بدیهی است که این گمانه با شخصیت فرزند محترم یادگار امام(ره) همخوانی نداشته و آنان که به این گمانه دامن می‌زنند، دانسته یا ندانسته به شخصیت ایشان آسیب می‌رسانند. گفتنی است یکی از روزنامه‌های زنجیره‌ای در صفحه اول شماره روز چهارشنبه- 94/10/16- خود با چاپ عکس بزرگی از مجلس درس آقای سید حسن خمینی در حالی که تابلویی با عبارت «خارج اصول- سال ششم- 94/10/15» کنار میز ایشان است، تلاش کرده بود، گزاره مورد اشاره را القاء کند. این روزنامه برای عکس یاد شده، تیتر درشت «کلاس درس سید حسن، روز امتحان اجتهاد» را برگزیده و در پی القاء این تصور غلط بود که تدریس ایشان از نوع «خارج اصول» بوده و می‌تواند جایگزین آزمون خبرگان باشد!

5- برخورد روزنامه‌ها و سایت‌های زنجیره‌ای با موضوع عدم شرکت آقای سید حسن خمینی در آزمون خبرگان، این گزاره را به ذهن مخاطبان تزریق می‌کرد که ایشان نگران خروج ناموفق از آزمون یاد شده است! اصرار این رسانه‌ها که به زعم خودشان در قالب حمایت از فرزند یادگار امام(ره) صورت می‌پذیرفت، به طور طبیعی، این تصور را به دنبال داشت که خدای نخواسته، فرزند یادگار حضرت امام(ره)، به دلیل نگرانی از عدم موفقیت در آزمون خبرگان، حاضر به حضور در این آزمون نشده است! این گزاره نیز نمی‌تواند دلیل موجهی برای خودداری آقای سید حسن خمینی از شرکت در آزمون خبرگان باشد، زیرا، کسی که در حوزه‌های علمیه به تدریس مشغول است، نباید از شرکت در آزمونی که از سوی عالمان برجسته همان حوزه‌های علمیه و برای اطمینان از «اجتهاد» وی صورت می‌پذیرد، دغدغه‌ای داشته باشد. و از سوی دیگر عدم موفقیت در آزمون نباید برای یک شخصیت علمی حوزوی نگران کننده باشد، بلکه می‌تواند و باید تلاش بیشتر را باعث شود.

6- اگر گمانه‌های یاد شده را با توجه به شواهد و دلایلی که به آن اشاره داشتیم، در خودداری آقای سیدحسن خمینی از شرکت در آزمون خبرگان، ناکافی تلقی کنیم، تنها یک علت دیگر باقی می‌ماند که می‌تواند فرزند یادگار حضرت امام(ره) را از شرکت در آزمون خبرگان منصرف کرده باشد و آن، خروج هوشمندانه از دامی است که سیاست‌بازان آلوده پیش پای ایشان پهن کرده بودند. فقط یک نیم نگاه به هویت برخی از کسانی که این روزها پرچم حمایت از نامزدی آقای سید حسن خمینی برای انتخابات خبرگان را روی دست گرفته و زیر این پرچم سینه می‌زدند به وضوح نشان می‌دهد که برخی از آنها - تأکید می‌شود برخی از آنها و نه همه آنان- نه فقط کمترین ارادتی به حضرت امام(ره) ندارند بلکه در کارنامه سیاسی آنان، نمونه‌های فراوان و غیر قابل انکاری از مخالفت آشکار با خط نورانی و مقدس آن بزرگوار و تلاش برای کمرنگ کردن آن نیز دیده می‌شود. افراد و جریانات آلوده‌ای که با ادعای تقلب در انتخابات 88 در نقش ستون پنجم دشمن ظاهر شده بودند، از سوی نتانیاهو مدال بزرگترین سرمایه اسرائیل در ایران را به سینه نصب کرده بودند، شعار «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است»! سر داده بودند، تصویر مبارک حضرت امام(ره) را پاره و لگدمال کرده بودند، مسجد را به آتش کشیده بودند، نمازگزاران عاشورای حسینی(ع) را سنگباران کرده بودند، آشکارا به ساحت ملکوتی امام حسین(ع) در روز عاشورا اهانت کرده بودند، قید «اسلام» را از «جمهوری اسلامی ایران» خط زده بودند، دوران آموزه‌های امام راحل(ره) را تمام شده و شایسته بایگانی در موزه تاریخ دانسته بودند و در یک کلمه دست به وطن‌فروشی زده بودند و... اینگونه افراد چگونه می‌توانند داعیه حمایت از نامزدی فرزند یادگار امام(ره) در انتخابات خبرگان را داشته باشند؟! این نامعادله تنها در یک حالت قابل توضیح است و آن سوء استفاده جریان آلوده یاد شده از انتساب آقای سیدحسن خمینی به بیت معظم حضرت امام(ره)، اما، چگونه؟! بخوانید!

7- جریان آلوده‌ای که به آن اشاره شد نه فقط از خیانت بزرگی که مرتکب شده بود کمترین ابراز ندامتی نکرده است بلکه کماکان از زاویه دیگری همان مسیر را دنبال می‌کند. بنابراین حمایت این جریان آلوده از نامزدی آقای سید حسن خمینی می‌تواند با این انگیزه صورت پذیرفته باشد که عبور از خط امام(ره)- یعنی یکی از شاخصه‌های جریان آلوده مورد اشاره- را به فرزند یادگار آن حضرت نیز نسبت دهند! و این همان دام خطرناکی است که به آن اشاره شد و خودداری آقای سید حسن خمینی از حضور در آزمون خبرگان را می‌توان اقدامی حسابشده برای دور شدن از دام مورد اشاره تلقی کرد.

این نکته نیز گفتنی است که ترفند جریان یاد شده در صورت وقوع هم نمی‌توانست برای آنان دستاوردی داشته باشد، چرا که اصول و مبانی اصلی خط مبارک حضرت امام(ره) در میان مردم شناخته شده است و جریانات و افرادی که از آن خط روشن فاصله گرفته‌اند به آسانی برای ملت قابل شناسایی هستند و استفاده از انتساب فرزند محترم یادگار حضرت امام(ره) به آن بزرگوار نمی‌تواند توجیه کننده انحراف افراد و جریانات دور شده از خط امام(ره) باشد.

8- این روزها نظریه‌ای با قید «احتمال» مطرح شده است که شاید اجتهاد کسانی که در آزمون شرکت نکرده‌اند نیز از طریق دیگری احراز شود. این فرمول هر چه باشد و برای هر یک از داوطلبان شرکت نکرده در آزمون قابل بررسی باشد، به دلیلی که اشاره می‌شود مصلحت نیست درباره فرزند یادگار حضرت امام(ره) به‌کار گرفته شود، زیرا می‌تواند این توهم را در افکار عمومی پدید آورد که شورای محترم نگهبان برای فرزند یادگار امام(ره) استثناء قائل شده است! و حال آن که «توهم استثناء» با ساحت مقدس امام راحل و بینش و منش آن بزرگوار همخوانی ندارد. ضمن آن که به شخصیت محترم و عزیز فرزند یادگار امام نیز آسیب جدی می‌رساند و خدای نخواسته برخی از افراد و جریاناتی که در داخل و خارج کشور برای تخطئه نظام گوش خوابانیده‌اند، بر این طبل فریب می‌کوبند که گویی فرزند یادگار امام(ره) نگران عدم موفقیت خود در آزمون بوده‌ است!

9- و بالاخره، امید است برادر عزیزمان آقای سید حسن خمینی کمترین تردیدی به خود راه ندهند که آنچه در این وجیزه آمده است، تنها با انگیزه دفاع از شخصیت قابل احترام ایشان و پیشگیری از توهم‌پراکنی بداندیشان نسبت به ساحت مقدس حضرت امام(ره) و بیت شریف و معظم آن حضرت بوده است که به یقین برای فرزند یادگار امام راحلمان نیز در درجه اول اهمیت قرار دارد.

***************************************

روزنامه قدس **

سفر دکتر عبدالله به تهران

در جست‌و‌جوی امنیت و تجارت

دوشنبه گذشته دکتر «عبدالله» رئیس اجرایی دولت وحدت ملی افغانستان به همراه هیأتی بلند پایه به تهران آمد و با رهبر انقلاب و رئیس جمهوری کشورمان ملاقات‌ داشت. این سفر در سایه شهادت شیخ نمر و هیاهوی رسانه ای متعاقب آن بواسطه تنش در روابط ایران و عربستان چندان مورد توجه رسانه ها قرار نگرفت. آنچه به طور رسمی از مذاکرات دو طرف منتشر شده تأکید بر اتحاد قومیتی و همدلی مسؤولان و مبارزه با مواد مخدر و گسترش تجارت از طرف مقامات ایرانی و استقبال طرف افغانستانی از این موارد بود.

ضمن گفت‌و‌گوها بارها از سوی طرفین بر این مهم تأکید شد که امنیت افغانستان برای تهران امنیت ویژه‌ای دارد و آرامش در آنجا بمثابه امنیت و آرامش خودماست. پس از سقوط «قندوز» که چند ماه قبل رخ داد، دولتمردان افغانستانی بخوبی دریافته‌اند که پیمان نامه های امنیتی که خواسته یا ناخواسته به آن‌ها تحمیل شده، عملاً برای مبارزه مستقیم با تروریست‌ها در زمان لازم، کارآیی چندانی ندارد. سرنوشت عراق و سوریه مقابل چشم آنهاست. دولت افغانستان به عینه شاهد است که با وجود انواع ائتلاف‌ها علیه داعش و اتحاد ظاهری ده‌ها کشور برای مبارزه با آن در سوریه و عراق، روز‌به‌روز بر قدرت تروریست‌ها افزوده می‌شود. آن‌ها دریافته‌اند که این ایران و روسیه‌اند که صادقانه، هم در عراق و هم در سوریه برای جنگ حقیقی و نه نمایشی با داعش به میدان آمدند.

همه ناظران مسایل افغانستان پیش‌بینی می‌کنند که در بهار سال آینده، مشابه آنچه در قندوز رخ داد، در بسیاری از استان‌های دیگر این کشور نیز حادث شود. آن‌ها سایه داعش را در برخی ولایات بسیار نزدیک به کابل نیز احساس می‌کنند. تروریست‌ها سرگرم تجدید قوایند و حتی برای تبلیغات و یارگیری رادیوی مستقل نیز در افغانستان راه‌اندازی کرده‌اند. این همه سبب شده است تا دولت وحدت ملی، برخلاف مسیر آغازین خویش، کم کم دست نیاز به سوی تهران و مسکو دراز کند. یک مشکل بزرگ برای این چرخش تاریخی، پاکستانی‌ها هستند. کابل بخوبی می داند که اسلام آباد نقش عمده‌ای در پشتیبانی از تروریست‌ها در کل افغانستان دارد. با این وجود چون افغانستان به آب‌های آزاد راهی ندارد و مسیر عمده ترانزیت کالاهای مورد نیازش از بنادر پاکستان و خاک این کشور می گذرد، آن‌ها در روابط خود با اسلام آباد همیشه محتاط بوده‌اند. اکنون پیشنهاد طلایی ایران برای حل این معضل روی میز دولتمردان افغانستان است. بندر چابهار نسبت به بندر کراچی که رگ حیاتی تبادل کالا برای آن‌هاست، گزینه‌ای عالی به شمار می رود. هزینه‌ها به سبب کوتاه شدن قابل توجه مسیر حمل بشدت کاسته می‌شوند و امنیت این مسیر نیز که از خاک ایران می‌گذرد بسیار بیشتر است و مهمتر آنکه تهران جز تجارت، هدفی ثانویه و فشارهای معمول اسلام آباد را بر افغانستانی‌ها نخواهد داشت. مهم‌ترین هدف دکتر عبدالله در سفر اخیر بررسی این مسیر بود و امیدواریم مسؤولان ما نیز قدر این فرصت را بدانند.

***************************************

روزنامه جمهوری اسلامی**

آمران، در حاشیه امن!

بسم‌الله الرحمن الرحیم

دستور رئیس‌جمهور روحانی به وزرای اطلاعات و کشور برای پیگیری فوری حمله به سفارت و کنسولگری عربستان در تهران و مشهد، فی نفسه اقدام خوبی است ولی از همان لحظه صدور این دستور بر اهل نظر روشن بود که نباید انتظار معجزه‌ای از آن داشت.

علت را می‌توان در دو حادثه دیگر که در ماه‌های گذشته رخ دادند و علیرغم وعده‌های غلاظ و شداد مسئولین برای برخورد با مسببان آن حوادث، هیچ اتفاقی نیفتاد، جستجو کرد. واقعه حمله به سفارت و کنسولگری عربستان در تهران و مشهد، سومین حادثه تلخ از این نوع در دولت آقای روحانی است و با توجه به بی‌نتیجه ماندن اقدامات دو حادثه قبلی، می‌توان به این نتیجه رسید که حادثه سوم نیز به سرنوشت حوادث قبلی دچار خواهد شد.

اولین حادثه در شیراز اتفاق افتاد که در جریان آن، دکتر علی مطهری نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی با اینکه برای سخنرانی دارای مجوزهای قانونی در دانشگاه شیراز به این شهر رفته بود، از لحظه ورود به فرودگاه مورد تعقیب عناصر خرابکار قرار می‌گیرد و مضروب می‌شود و خودروی حامل وی نیز آسیب می‌بیند و بعد از ساعاتی مجبور به بازگشت به تهران می‌گردد. با اینکه ضاربان و آمران این واقعه خلاف قانون و خلاف شرع کاملاً شناخته شده بودند و دولت هم خواستار برخورد با آنان شده بود، شکایت آقای مطهری بعد از ماه‌ها سرانجام هفته گذشته منجر به محکومیت تعدادی از مباشران به حبس تعلیقی شد بطوری که شاکی بناچار شکایت دیگری علیه آمران به عمل آورد که البته خدا می‌داند چه سرنوشتی پیدا خواهد کرد!

دومین حادثه، در قرچک ورامین یعنی در استان تهران و بیخ گوش مسئولین ارشد کشور رخ داد که طی آن عده‌ای با تابلو و شعار و چهره‌های آشکار درصدد ممانعت از برگزاری همایش رقبای سیاسی خود برآمدند و برخوردها موجب افتادن عمامه وزیر کشور دولت اصلاحات شد. اعتراضات مربوط به این واقعه موجب صدور دستور ویژه آقای وزیر کشور برای بررسی ماجرا و برخورد با عاملان آن شد ولی تاکنون هیچ خبری از نتیجه این بررسی‌های وعده داده شده منتشر نگردیده است*.

می دانیم که دولت، فاقد ابزارهای لازم برای برخوردهای قضائی است و قوه قضائیه نیز به اقتضای استقلال قوا مسیر خود را طی می‌کند، اما این سوال از دولت وجود دارد که چرا در این حوادث با هیچیک از عناصر زیرمجموعه خود که در جلوگیری از اغتشاش و مهار کردن آن مسئولیت دارند برخورد نکرده است؟ مسئولیت داخلی کشور، برعهده وزارت کشور است و طبعاً شخص وزیر کشور، استانداران، معاونان امنیتی استانداران و نیروی انتظامی که تحت امر وزارت کشور است باید در این زمینه پاسخگو باشند. مردم می‌پرسند اولاً این افراد چرا نتوانستند حوادث را پیش‌بینی و از آن جلوگیری کنند؟ ثانیاً چرا برای مهار کردن آن کاری انجام ندادند؟ و ثالثاً بعد از حادثه چرا هیچیک از آنها به دلیل بی‌کفایتی عزل نشدند؟

نکته قابل تامل اینست که نه تنها با مسئولینی که در این حوادث مرتکب قصور یا تقصیر شده‌اند برخورد نشده، بلکه حتی مسئولیت بررسی این حوادث به آنها واگذار شده است!

اکنون سوال اصلی و مهم‌تر اینست که آقای رئیس‌جمهور چگونه انتظار دارند قاصران یا مقصران، خودشان درباره قصور یا تقصیری که کرده‌اند گزارش تهیه کنند تا زمینه‌ای برای برخورد با عوامل حادثه شود؟ روشن است که چنین روشی هرگز نتیجه‌بخش نخواهد بود و افراد دیگری باید برای بررسی این قبیل حوادث در نظر گرفته شوند که خودشان زیر سوال قرار نداشته باشند و حتی به قصور در انجام وظیفه نیز متهم نباشند.

بعد از این نکته مهم نوبت به این واقعیت می‌رسد که می‌دانیم حوادث تلخی از قبیل آنچه در شیراز و قرچک و سفارت و کنسولگری عربستان رخ داده، آمرانی دارند که برای دولت و برای ما و بسیاری از مردم شناخته شده هستند. این را هم می‌دانیم که این آمران از حاشیه امن برخوردارند و همین حاشیه امن موجب تکرار این حوادث می‌شود. اما نمی‌توان پذیرفت دولت در برابر «آمران برخوردار از حاشیه امن» کاری نکند و با وعده و وعیدها وقت گذرانی نماید و هر چند وقت یکبار شاهد تکرار وقایعی باشد که برای کشور هزینه‌های سنگینی دارد. در ماجرای سفارت و کنسولگری عربستان، هزینه‌ای که پرداخته‌ایم قطع رابطه نیست. این قطع رابطه در برابر مظلومیتی که آل سعود جنایتکار برای خودش دست و پا کرد و آن را سرپوشی بر جنایات خود در یمن و سوریه و عراق و بحرین و شرق عربستان از جمله به شهادت رساندن شیخ نمر قرار داد، اصولاً چیزی به حساب نمی‌آید. ما می‌توانستیم با استفاده از حماقتی که دولت سعودی در کشتار دستجمعی عده‌ای از مخالفان سیاسی خود به ویژه شیخ نمر مرتکب شد، بهره‌برداری‌های زیادی در افکار عمومی جهان عرب و خود عربستان به عمل بیاوریم ولی اقدام خائنانه و برنامه‌ریزی شده یاران ایرانی آل سعود در به آتش کشیدن سفارت و کنسولگری عربستان در تهران و مشهد مانع این بهره‌برداری شد. برای آنکه نظام در آینده چنین هزینه‌های سنگینی پرداخت نکند دولت یازدهم باید تکلیف خود را با آمران برخوردار از حاشیه امن روشن کند.

کمتر از دو ماه دیگر، قرار است انتخابات مجلسین خبرگان و شورای اسلامی برگزار شود. این انتخابات از اهمیت زیادی برخوردار است و باید در امنیت کامل برگزار شود. اگر دولت تکلیف خود را با «آمران برخوردار از حاشیه امن» روشن نکند، چگونه می‌تواند انتظار داشته باشد آنها امنیت را از این انتخابات سلب نکنند؟

از انتخابات مهم‌تر، اعتبار و حیثیت نظام جمهوری اسلامی است که با وجود «آمران برخوردار از حاشیه امن» خدشه‌دار می‌شود. شما مسئولان هر روز به عنوان یک افتخار این واقعیت را تکرار می‌کنید که در منطقه ناامن خاورمیانه، ایران تنها کشوری است که از امنیت کامل برخوردار است. اگر می‌خواهید این حرف درست را بتوانید باز هم تکرار کنید و این افتخار را برای ایران حفظ نمائید، باید تکلیف دولت را با «آمران برخوردار از حاشیه امن» روشن و در این زمینه از هرگونه مسامحه‌ خودداری کنید.

***

*در آخرین لحظات دیشب که روزنامه برای چاپ آماده می‌شد، خبر برکناری معاون امنیتی استانداری تهران را دریافت کردیم. وی از نیروهای باقیمانده دولت احمدی‌نژاد بود. این برکناری با دو سال و نیم تاخیر صورت گرفته است.

***************************************

روزنامه خراسان**

دست و پا زدن بی حاصل سعودی ها درمنطقه/دکترعلیرضا رضاخواه

عربستان سعودی در اقدامی بی‌سابقه، سفارت ایران در یمن را هدف موشک قرار داد که ظاهراً بر اثر برخورد ترکش های موشک های سعودی، خساراتی به ساختمان سفارت وارد آمده و نیروهای حفاظت سفارت کشورمان در صنعا نیز زخمی شدند. پیش از این در 31 فروردین ماه سال جاری، موشک‌های سعودی به چند متری سفارت کشورمان در صنعا اصابت کرده و شیشه‌های سفارتخانه شکسته شده بود اما خوشبختانه سفیر و کادر دیپلماتیک ما صدمه ندیده بودند که با احضار کاردار عربستان در تهران و تذکر جدی و ارائه یادداشت اعتراضی به عربستان درباره وظایفشان در قبال حفظ دیپلمات ها و اماکن دیپلماتیک همراه شد. اما این بار اوضاع متفاوت تر است.

جنگ سرد بین پادشاهی سعودی و جمهوری اسلامی ایران بیش از سه دهه پیشینه دارد. با این حال تنش های اخیر بر سر اعدام شیخ نمر باقر النمر اختلافات میان دو کشور را به اوج رسانده است. این یک بحران کامل خاورمیانه ای است که تحولاتش با چنان سرعتی پی در پی اتفاق می افتد که حتی برای ناظران امور خاورمیانه دنبال کردن آن چالش برانگیز است. تلاش برای یافتن ریشه های آن هم به داخل دربار سعودی بازمی گردد: پادشاهی سعودی که با فشار داخلی و خارجی روبه رو است به دنبال مشروعیت در بیرون مرزها می گردد، مشروعیتی که با تنش آفرینی منطقه ای حاصل می شود. چارلز فریمن، سفیر پیشین آمریکا در عربستان سعودی، می گوید: "برای هفتاد سال به شکلی کاملا نادرست این تصور وجود داشت که حکومت سعودی ها ثبات ندارد. این نخستین بار است که ممکن است چنین باشد." در بیرون مرزها، تهران، رقیب دیرین ریاض، تسلط سنتی سعودی ها بر منطقه و اتحادشان با واشنگتن را با تعامل با آمریکا بر سر مساله هسته ای تهدید می کند. جنگ در کشورهای همسایه، عراق و یمن که سعودی ها در آن درگیر بمباران هوایی خونینی علیه حوثی ها بوده اند، تنها به حس انزوای عربستان افزوده است.

علاوه بر این سعودی ها برگ برنده ای نیز در مقابله با ایران ندارند. جامعه شهروندی ایران در مقایسه با رقبای عربی‌اش از غنای غیر قابل مقایسه ای برخوردار است. از جنبه آموزش و فرهنگ، ادبیات و فیلم، علم و دانشگاه، فعالیت اجتماعی، اخلاق کاری و دینامیسم روشنفکری گرفته تا جنبه معروف به "قدرت نرم"، بین رقبای دو سوی خلیج فارس یک دریا فاصله وجود دارد. عربستان سعودی در عرصه توانمندی‌های اجتماعی و فرهنگی، نیز ظرفیت مقابله با ایران را ندارد. پادشاهی عربستان چنددهه‌ به این امر دل خوش کرده بود که جمهوری اسلامی از سوی غرب در حالت آچمز نگاه داشته شود و این کشور با خرید بالای تسلیحات، قدرت برتر منطقه باشد. این محاسبه‌‌ای استراتژیک بود که ظاهرا غلط از آب در آمده است. شکست های پی در پی در سوریه، یمن، عراق و لبنان و همچنین افول جایگاه بین المللی سعودی ها خود شاهدی بر این مدعا هستند.

در چنین شرایطی است که سه‌تفنگدار دستگاه رهبری عربستان سعودی (ملک سلمان و دو ولیعهدش) تلاش می‌کنند برای ترساندن رقیب قدرتمند خود، آن هم در آستانه رها شدن این رقیب از چنگ تحریم‌ها، منطقه را وارد آشوب کنند. امری با موفقیت کم و ریسک بالا که می‌تواند تمام منطقه را به درگیری کلان سوق دهد، اما این امردست و پا زدن بی حاصل سعودی ها در منطقه است. ریاض از یک سو به خوبی به ضعف های خود آگاه است و از سوی دیگر می داند که منطقه با یک تغییر بزرگ روبه رو است . همیشه کشور ها در این حالت تنش را به بالا ترین درجه می رسانند که یا میزان برد خود را بالا ببرند یا باخت های خود را لاپوشانی کنند و این دقیقا همان چیزی است که عربستان دنبال می کند.

عربستان با به کارگیری سلاح نفت و مذهب و نیروی نظامی و همچنین جنگ روانی و رسانه ای در پی گل آلود کردن آب منطقه است. در چنین شرایطی به نظر می رسد ایران باید با حکمت بسیار بالا و به صورت عاقلانه و با آرامش خاطر به دور از هر تشویش به دنبال تخفیف این بحران رفته و به هیچ عنوان در دام نقشه های عربستان نیفتد و مقابله به مثل نکرده و با روش های خاص خود بحران را به عاملی برای برد سیاسی تبدیل کند.

***************************************

روزنامه ایران**

انتخابات و درک شرایط خطیر کنونی/سیدرضا صالحی امیری

مجموعه تحولات سیاسی داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی تصویری را ترسیم می‌کند که حکایت از حساسیت شرایط و لزوم توجه جدی به نتایج اقدامات و عملکرد ارکان مختلف نظام در آستانه انتخابات پیش رو دارد. همه اقدامات و عملکرد‌ها در داخل باید پیام واضح و واحد انسجام و وحدت ملی را به دنیا منعکس کند و هر عملی که به انشقاق و فاصله افتادن بین صفوف دلسوزان انقلاب و وفاداران جمهوری اسلامی بینجامد، با هر عنوان و ابزاری بازی در زمین مخالفان نظام و دشمنان این ملت تعریف می‌شود.

نتایج بررسی‌های هیأت‌های اجرایی انتخابات حکایت از آن دارد که تعداد قابل توجهی از داوطلبان نمایندگی مجلس شورای اسلامی، حائز شرایط اولیه نامزدی بوده و بر اساس نظر نهادهای قضایی، امنیتی و انتظامی فاقد پیشینه مؤثر کیفری که موجب محرومیت از برخی حقوق اجتماعی از جمله نمایندگی شود، هستند. اکنون در مرحله‌ای قرار داریم که هیأت‌های نظارت باید بر اساس وظایف خود نسبت به احراز شرایط داوطلبان نظر خود را اعلام کنند. واقعیت این است که بیشترین حجم اختلاف افکنی، شایعه پراکنی، تخریب و انگ زنی در همین مقطع رخ می‌دهد و شور و شوق ناشی از مشارکت شهروندان و نشاط سیاسی بتدریج تبدیل به محل نزاع و حذف رقیب به هر قیمت و نادیده گرفتن معیارهای اخلاقی می‌شود. به نظر می‌رسد برای فاصله گرفتن از این وضعیت و حفظ شور و شوق اجتماعی و برگزاری انتخابات در فضایی سالم و پر نشاط باید نهادهای تأثیرگذار بر انتخابات، الزاماتی را رعایت کنند. اولین الزام به دولت و دستگاه‌های اجرایی باز می‌گردد که باید شرایطی را فراهم نمایند تا عموم مردم احساس کنند فضای کلی کشور برای مشارکت آنان در تعیین سرنوشت فراهم است. خوشبختانه عملکرد دولت در عمر دو ساله خویش مهر تأییدی بر این واقعیت است که دولت تدبیر و امید به مشارکت شهروندان و احقاق حقوق آنان اهتمام ویژه دارد. بی‌سبب نیست که در مرحله ثبت نام، تعداد داوطلبان نسبت به دوره قبل رشد دوبرابری داشت. دولت در رابطه با وظیفه اجرایی خود هم خوب عمل کرده و رضایت عمومی شهروندان از عملکرد هیأت‌های اجرایی نشان می‌دهد که استانداران، فرمانداران و مجریان انتخابات اهمیت حفظ نشاط عمومی جامعه و منافع ملی را در اولویت قرار داده‌اند.

الزام دوم به شورای محترم نگهبان و هیأت‌های نظارت مربوط است که با عملکرد مناسب، وظیفه قانونی و شرعی خود را به بهترین نحو انجام دهند. شورای نگهبان قانون اساسی وظیفه خطیر پاسداری از نظام اسلامی را عهده دار است و از همین منظر باید در کنار دغدغه احراز شرایط داوطلبان، دغدغه مصالح نظام و منافع عمومی را هم مد نظر قرار دهد. اگر ملاک‌های قانونی، موازین شرعی و معیارهای اخلاقی به عنوان سه ضلع احراز شرایط و مبنای رسیدگی قرار گیرد و هر رویکرد سلیقه‌ای دیگر خارج از سه اصل مذکور تأثیری بر روند تأیید صلاحیت‌ها نگذارد، مسلماً می‌توان به برگزاری یک انتخابات پرشکوه امیدوار بود. اعتقاد و التزام به قانون اساسی و همه اصول آن و عمل بر اساس موازین دینی و شرعی، اولین و مهم‌ترین رکن نمایندگی است و هیچ کس نمی‌پذیرد که نماینده مجلس شورای اسلامی فاقد چنین شرایطی باشد. بنابر این آنچه در این مقطع انتظار افکار عمومی است امتداد مسیر روشن انتخابات بر پایه منافع عمومی و پرهیز از مطالبات شخصی، اغراض سیاسی و شکاف و اختلاف میان دست اندرکاران انتخابات است.

علاوه بر دستگاه‌های اجرایی و ناظر، در سطح جامعه،گروه‌های تأثیرگذار و نخبگان هم باید برای حفظ وحدت و همدلی و امیدواری جامعه گام‌های مؤثری بردارند. مراجع عظام تقلید و روحانیت معظم، ائمه محترم جمعه و حوزه‌های علمیه در این مقطع می‌توانند با نظرات راهگشا و امیدبخش خود به تقویت منافع ملی و مصالح عمومی یاری رسانند. نخبگان دانشگاهی و اصحاب اندیشه با روشنگری نسبت به ضرورت مشارکت شهروندان، بر شور انتخابات بیفزایند. اصحاب رسانه، صدا و سیما و شبکه‌های اجتماعی با اطلاع‌رسانی صحیح و منصفانه و رعایت اخلاق حرفه‌ای به آگاهی بخشی جامعه کمک کنند. احزاب، جریان ها، اقطاب و رجل سیاسی با بیان نظرات دقیق و تبیین برنامه‌های خود مردم را به سمت انتخاب آگاهانه سوق دهند، اقوام و اقلیت‌های دینی و مذهبی با مشارکت در انتخابات به وحدت و همدلی ایرانیان در شرایط خطیر کنونی بیفزایند.

ارزش انسجام و وحدت اصل خدشه ناپذیر و مقدم بر سایر امور انتخابات است. تجربه تاریخی هم نشان داده ملت ایران در روند تکاملی اجتماعی خود به انتخاب آگاهانه دست خواهد زد چنانکه در سال 92 این آگاهی را به اثبات رساند. فراموش نکنیم که امسال از سوی مقام معظم رهبری با توجه به نیازهای جامعه هوشمندانه به نام همدلی و همزبانی آغاز شد و انتخابات پیش رو در ماه پایانی سال باید نمایش نگرش ملی به این نام و عمل به سخن ایشان مبنی بر وحدت و همدلی باشد. لازمه تحقق این مهم ترجیح منافع ملی در جهت انسجام و همگرایی، تحمل، مدارا و تعامل و سازگاری و پرهیز از مواضع تنش زا و اختلاف افکنانه و در نهایت درک لازم از مصالح عمومی و منافع ملی به عنوان عامل افزایش اقتدار و ثبات قدرت ملی است. انتخابات اسفند ماه علاوه بر آنکه یک رویداد ملی است و می‌تواند بر اقتدار و توان ملی نظام اسلامی بیفزاید و چتری امن بر فراز سر همه ایرانیان باشد، آثار و نتایج مثبت فراملی و منطقه‌ای هم برای ما خواهد داشت، به شرط آنکه همه گروه‌های تأثیرگذار به الزامات آن تن دهند.

***************************************

روزنامه جام جم**

نورافشانی فانوس‌ها / دکتر سیدمحمد حسینی

ششمین جشنواره مردمی عمار با اعطای فانوس به برندگان پایان یافت، به این امید که این فانوس‌ها چراغ راه و مشعل هدایت جوانان هنرمند این مرز و بوم باشد. جشنواره عمار قالب‌های متداول جشنواره‌های مرسوم را درهم شکسته و طرحی نو درانداخته است. میدان دادن به نیروهای خلاق و مستعد از سراسر کشور و معرفی و تشویق آنها با دیده شدن آثارشان و ایجاد حس خودباوری و اعتماد به‌نفس از جمله دستاوردهای این رویداد هنری فراگیر است.

موضوعات جشنواره و رنگ ‌و بوی آثار و ظاهر و باطن آنها، اصیل و انقلابی است و سوژه‌ها بسیار متنوع و بکر و غالبا جذاب است. دلیل این رنگین‌کمان متنوع، تنوع و گوناگونی کسانی است که به آفرینش آثار می‌پردازند. عناصر با انگیزه و مؤمنی که در جای‌جای کشور شاهد تلاش، رنج و مجاهدت اقشار مختلف مردم هستند و با الهام از واقعیت‌های ملموس و گره زدن آنها با آرمان‌ها، قاب دوربین را تنظیم می‌کنند. به‌خاطر این ویژگی‌های ممتاز، زمانی که این آیینه زلال را مقابل دیدگان مردم شهر و روستا قرار می‌دهند به آسانی با آن ارتباط برقرار می‌کنند.

سوژه‌های عمار صرفا ساخته و پرداخته ذهن و خیال هنرمندان برج عاج‌نشین نیست، که در مواردی آثارشان متأثر از فرهنگ و سبک‌زندگی غرب یا الگو گرفته از فیلم‌ها و جشنواره‌های غربی است.

با وجود تحولات چشمگیری که در سینمای بعد از انقلاب به‌وجود آمد، هر از گاه شاهد برخی فیلم‌ها هستیم که بیانگر زندگی تیره و تار یا نشانگر سرخوردگی، یأس و پوچی سازندگان یا فضای پیرامونی آنان است که ماحصل آن جز سیاه‌نمایی و غرق شدن در وادی حیرت نیست، و از سرزندگی، نشاط، پویایی، تکاپو و امید در آنها خبری نیست.

عمار می‌کوشد در عین بیان کمبودها، مشکلات و نارسایی‌ها، راهی به‌سوی آینده‌ای بهتر بگشاید و با جسارت پاره‌ای باورهای ناصواب و کلیشه‌ای را به نقد بکشاند و روحیه انقلابی و تفکر جهادی را تنها راه رهایی از معضلات و پیشرفت کشور بیان کند. نگاه جشنواره به محدوده جغرافیایی ایران منحصر نمی‌شود بلکه هرجا آرمان و اندیشه انقلاب اسلامی، مکتب امام راحل (ره) و رهبر فرزانه انقلاب جایگاهی دارد و مقاومت، مبارزه، جهاد و شهادت نورافشانی می‌کند ردپایی از آن در جشنواره دیده می‌شود؛ حتی اگر فیلم‌ها و مستندهای چندانی هم در آن خصوص نباشد دست‌کم تجلیل از نقش‌آفرینان حماسه‌ساز آن وجود دارد، همانند تکریم قابل تحسینی که از شیعیان نیجریه و یاران عالم مجاهد شیخ زکزاکی صورت گرفت.

آنچه به رشته تحریر درآمد اندکی از بسیار است. امید که با عنایت و حمایت همه‌جانبه از این رخداد مردمی، سال به سال شاهد برپایی جشنواره‌ای غنی‌تر و باشکوه‌تر باشیم و میدان‌داری نیروهای دلسوز و متعهد، آینده‌ای روشن فرا روی سینما و هنر ایران اسلامی قرار دهد.

***************************************

روزنامه وطن امروز**

انتشار پیش‌بینی تحلیلگر سرشناس مسائل خاورمیانه در یورو‌نیوز

عربستان سعودی درآستانه سقوط

نشانه‌های سقوط نظام پادشاهی سعودی در شبه‌جزیره عربستان تبدیل به واقعیتی عینی شده است. اگرچه دستگاه تبلیغاتی ریاض تلاش می‌کند منشأ عبارت‌هایی مثل «سعودی در معرض فروپاشی و زوال خواهد بود» را ـ که جانشین فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پنجشنبه گذشته با اشاره به سیاست‌های احمقانه رژیم حاکم بر عربستان بر زبان آورد ـ به تهران خلاصه کند اما در حقیقت پیش‌بینی سقوط آل‌سعود و دیگر شیخ‌نشین‌های عربی پیرامون خلیج‌فارس نخستین‌بار 4 سال پیش از واشنگتن منتشر شد. سایمون هندرسون ـ به عنوان مسؤول بخش انرژی موسسه شرق نزدیک واشنگتن، تخصصی‌ترین اندیشکده آمریکایی در امور خاورمیانه - در کتاب «پس از شیوخ»، دومینوی سقوط پادشاهی‌های سست‌عنصر عربی در آینده نزدیک را نوید داده بود. او که به عنوان بزرگ‌ترین سعودی‌شناس جهان شناخته می‌شود همچنین امسال نیز پس از بیانات رهبر عالی ایران، آیت‌الله‌العظمی سیدعلی خامنه‌ای درباره ندانم‌کاری حاکمان جدید ریاض، در مقاله‌ای با عنوان «جوان بی‌تجربه سعودی» تلویحا بر تحلیل ایشان از ‌خامی و بی‌کفایتی محمد بن سلمان و محمد بن نایف به عنوان همه‌کاره‌های سیاست عربستان در حضور شاه سلمان محتضر صحه گذاشته بود. اما پس از جنایت اخیر سعودی‌ها در اعدام روحانی صلح‌طلب برجسته شیعه، آیت‌الله شهید نمر باقرالنمر، موج نگرانی در غرب از اقدامات نسنجیده و دیوانه‌وار پسر همه‌کاره پادشاه محمد بن سلمان و رقیب او در رأس قدرت ولیعهد محمد بن نایف فزونی گرفته است که به علنی‌تر شدن پیش‌بینی‌های سیاسی و علمی در اروپا و آمریکا درباره سقوط رژیم سعودی منجر شده است. حتی به شکل بی‌سابقه‌ای شبکه یورونیوز، ارگان اتحادیه اروپایی، پس از بالاگرفتن تنش میان عربستان و ایران به نقل از یکی از شاخص‌ترین کارشناسان مسائل دولت‌های عربی، «عربستان سعودی را در آستانه سقوط» دانسته است. پنجشنبه گذشته در گفت‌وگویی تحلیلی از تئودور کاراسیک، مدیر مرکز تحقیق و توسعه موسسه خاور نزدیک و تحلیلگر مسائل خلیج‌فارس انجام و از این شبکه پخش شد، ریتا دلپورته، خبرنگار یورو‌نیوز در دوبی پیش از هر چیز هشدارهای رهبر عالی جمهوری اسلامی ایران در این‌باره را که انتقام الهی گریبان سیاستمداران سعودی را خواهد گرفت محور پرسش‌های خود قرار داد و تأکید کرد در خارج از ایران نیز پیش‌بینی‌های مشابه تکرار شده‌اند. تئودور کاراسیک آمریکایی یکی از موافقان پیش‌بینی رهبر ایران است که با وجود آنکه در استخدام مراکز تحقیقاتی امارات عربی متحده است معتقد است دومینوی تغییر و سقوط نه تنها شامل عربستان بلکه شامل شیخ‌نشین‌های خلیج‌فارس نیز خواهد شد. این تحلیلگر جغرافیای سیاسی و مشاور ارشد مؤسسه نظامی اماراتی «گالف استیت آنالیتیکز»در این مصاحبه گفت: «هشدارها و شاخص‌هایی وجود دارد که می‌گوید عربستان سعودی در آستانه انفجار قرار دارد، هم از نظر سیاسی و به دلیل اختلافاتی که میان شاهزادگان ارشد این کشور وجود دارد و هم به دلایل اقتصادی. از بعد اقتصادی شاهد ناتوانی دولت عربستان در پاسخگویی به نیازها هستیم و به دلیل وضعیت ناپایداری که در این کشور وجود دارد پول‌ها در حال فرار از این کشورند».

به گفته او، آنچه مخالفان نظام سعودی به آن امید دارند، اصلاحاتی است که اخیرا در پادشاهی عربستان روی داد، چیزی که اگرچه به فروپاشی این پادشاهی منجر نمی‌شود اما دست کم منجر به تجزیه آن به چندین بخش می‌شود.

شبیه آنچه پیش از این در اتحاد جماهیر شوروی روی داد و منجر به فروپاشی آن شد. عربستان سعودی برای مدتی بسیار طولانی در مقابل هر نوع اصلاحاتی مقاومت کرده بود.

کاراسیک در نهایت می‌گوید: «اصلاحاتی که اخیرا از سوی عربستان سعودی اعلام شد، مواردی بود که تقریبا کلمه به کلمه آن را میخائیل گورباچف، آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی سابق در روزهای پایانی عمر این اتحادیه بیان کرد. گورباچف تلاش کرد در اتحاد جماهیر شوروی سابق دست به اصلاحات بزند آن‌هم بدون ایجاد تغییر در اساس جامعه. در عربستان سعودی امروز نیز آنها در حال صحبت در این‌باره هستند که چگونه دست به اصلاحات بزنند آنهم بدون ایجاد تغییرات در پایه‌های این دولت که مبتنی بر وهابیت است».

***************************************


نام:
ایمیل:
نظر: