صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

صفحات داخلی

صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۱۰ اسفند ۱۳۹۹ - ۰۶:۵۳  ، 
شناسه خبر : ۳۲۸۶۳۸

روزنامه کیهان **

چاره عراق، اول دفع آمریکا / سعدالله زارعی

عملیات بمباران منطقه‌ای در «دیرالزور سوریه» که منجر به شهید و زخمی شدن چند نفر از عناصر «کتائب حزب‌الله عراق» گردید، مباحث تازه‌ای پیرامون حضور نظامی آمریکا در عراق و سوریه در پی آورد. در این عملیات از خاک عراق و سوریه استفاده و در واقع حاکمیت ملی دو کشور عرب منطقه نقض گردید و در همان حال به اتباع کشوری در کشور دیگر و در شرایطی که در همکاری با ارتش کشور میزبان بودند، حمله شد و وقایع قبلی که در زمان ریاست‌جمهوری ترامپ صورت گرفته بود، تکرار گردید. پس از آن این سؤال مطرح شد که جبهه مقاومت چه اقدامی و چگونه به این اقدام جنایتکارانه آمریکا واکنش نشان خواهد داد. در این خصوص گفتنی‌هایی وجود دارد:

1- فرماندهی نظامی تروریستی آمریکا در منطقه «سنتکام» مدعی است، اقدام بامداد جمعه -سه روز پیش- علیه چند موقعیت از یک یگان حشدالشعبی عراق در واکنش به حمله اخیر به پایگاه نظامی آمریکا در اربیل صورت گرفته و این در حالی است که این یگان 46 حشدالشعبی -کتائب حزب‌الله- در زمان مورد حمله قرارگرفتن پایگاه آمریکا در اربیل و هم بعد از حمله روز جمعه، با صراحت اعلام کرد دخالتی در حمله به پایگاه اربیل نداشته است و هیچ سند و مدرکی هم از سوی آمریکایی‌ها منتشر نشد تا ادعای آنان علیه این یگان‌ به اثبات رسیده باشد. کما اینکه پس از آنکه «لوید اوستن» وزیر دفاع آمریکا -صبح روز جمعه- مدعی شد نیروهای نظامی آمریکا با استناد به اطلاعاتی که طرف عراقی در اختیارشان قرار ‌داده، به عملیات علیه این نیروها دست زده است، وزارت کشور عراق طی بیانیه‌ای رسمی هر گونه همکاری با نیروهای نظامی آمریکا در حمله به نیروهای وابسته به حشد‌الشعبی را تکذیب کرد. پس کاملاً واضح است که ارتباط واقعی میان مورد حمله قرار گرفتن پایگاه نیروهای متجاوز در اربیل و حمله به این نیرو وجود ندارد. اما چرا آمریکا این دو مقوله را به هم ربط داده است؟

2- مورد حمله قرار گرفتن پایگاه نظامی آمریکا در اربیل -موسوم به پایگاه الحریر- که برای دومین بار طی چند ماه اخیر صورت گرفته است، زنگ خطر جدی برای نیروهای نظامی آمریکا در عراق و نیز در منطقه به حساب می‌آید. حریر به دلیل واقع شدن در منطقه کردستان، یک پایگاه ویژه به حساب می‌آید و برای آمریکا، وجهه‌ای شبیه پایگاه اینجرلیک در ترکیه دارد و از این رو آمریکایی‌ها به این اقدام واکنش فوری نشان دادند تا مانع متزلزل دیده شدن موقعیت پایگاه‌های نظامی خود در منطقه شوند. اما از آنجا که دقیقاً نمی‌دانستند این حمله توسط چه کسانی و از چه نقطه‌ای صورت گرفته است، یکی از جریانات اصلی‌ مخالف حضور نظامی آمریکا در عراق را نشانه رفته و ضمن اتهام‌پراکنی علیه آن، به یکی از مقرهای آن حمله‌ور شده است. در واقع در این صحنه، نیروهای حشد‌الشعبی به خاطر مواضع ضدآمریکایی و نه اقدامات ضدآمریکایی مجازات شده‌اند و دقیقاً از همین رو همان‌طور که در بیانیه کتائب حزب‌الله عراق آمد، آنان مظلوم واقع شده و حق واکنش دارند. شاید به همین دلیل و از ترس واکنش فوری کتائب بود که آمریکا به نیروهای خود در عراق و به خصوص نیروهای مستقر در پایگاه البلد آماده‌باش داد و نگران واکنش شد.

3- اقدام نظامیان آمریکایی در دوره بایدن کاملاً با اقدامات آنان در دوره ترامپ یکسان است و این موضوع بیان‌کننده آن است که آنچه در این دو دوره در سوریه و عراق روی داده، فقط سیاست ریاست‌جمهوری نبوده بلکه دقیقاً مورد قبول و حتی توصیه پنتاگون بوده است. با این وصف چه اقدام روز جمعه 8 اسفند ماه جاری که منجر به شهادت یک نفر و زخمی شدن چهار نفر در نقطه مرزی البوکمال سوریه انجامیده و چه اقدام دی ماه 1398که منجر به شهادت 27 نفر در منطقه عراقی قائم گردید، اقدام جمع‌بندی شده پنتاگون بود و در واقع تصمیم‌گیری‌های نظامی متعلق به کل سیستم آمریکا بوده و ارتباط دادن رخدادهایی مثل آنچه در سال 98 در قائم روی داد و یا در جریان به شهادت رسیدن سردار سپهبد قاسم سلیمانی و مجاهد بزرگ ابومهدی المهندس روی داد به دونالد ترامپ، در راستای ردگم‌کنی و کاستن از جرایم پنتاگون صورت گرفته است. از این رو فرماندهی نظامی آمریکا در عراق با اقدام روز جمعه خود، در معرض انتقام سخت قرار می‌گیرد و باید منتظر باشد تا دست انتقام دامن آن را بگیرد.

4- اقدام بامداد جمعه آمریکا از یک‌سو اقدامی جنایتکارانه علیه شهروندان عراقی بود و از سوی دیگر سوءاستفاده از خاک عراق برای تجاوز به خاک کشور همسایه به حساب می‌آید. بر این اساس جا دارد دولت عراق هم به حکم نقض حاکمیت خویش و هم به حکم دفاع از خون شهیدان عراقی و به حکم ولی دم بودن، به شدت به این اقدام اعتراض کرده و مجازات‌هایی را برای مرتکبین در نظر بگیرد و با اخراج نظامیان آمریکایی از خاک عراق، مانع تکرار این فجایع شود ولی متأسفانه واکنش دولت عراق تا این لحظه با این انتظار به حق فاصله زیادی داشته است. دولت عراق به جای واکنش شدید، فقط همدستی خود در حمله به نیروهای عراقی را تکذیب کرد! و البته در عین حال وزیر خارجه عراق -فؤاد حسین که از مقامات کردی عراق است- دو روز پیش در گفت‌وگو با «سوریه‌نیوز»، کسانی که روز جمعه از سوی آمریکا در خاک سوریه مورد حمله قرار گرفته‌اند را «تروریست» خواند و گفت: «ما وقتی دولت داریم گروه مقاومت معنا ندارد»! دولت کنونی عراق از آغاز از سوی خیلی از عراقی‌ها متهم بود که در پیوند معارضه و آمریکا پدید آمده و مجری طرح آمریکا در منطقه است. متأسفانه موضع انفعالی آن در جریان حمله اخیر آمریکا به شهروندان عراقی، اتهام علیه خود را پررنگ‌تر کرد. مصطفی الکاظمی در این ماجرا ثابت کرد اراده‌ای برای دفاع از تمامیت ارضی عراق ندارد و نمی‌تواند از حقوق شهروندان عراقی در برابر نیروهای متجاوز آمریکایی دفاع کند. بنابراین مردم عراق باید فکری برای امنیت کشور و حمایت از نیروهای مدافع امنیت خود بنمایند. هنوز دیرزمانی نگذشته است که همین نیروهای حشد از مردم عراق در برابر تروریست‌های تکفیری مورد حمایت آمریکا، اروپا، عربستان، امارات و... دفاع کردند و اگر حشد‌الشعبی به میدان نیامده بود، چیزی از امنیت مردم عراق باقی نمانده بود. الان آمریکا در حالی که مدعی به رسمیت شناختن ساختارهای رسمی عراق است، به یک یگان حشد‌الشعبی حمله کرده است و حال آنکه این یگان بخشی از ساختار رسمی عراق بوده و در همین روزها هم دست‌اندرکار مبارزه با داعش بوده‌ است. موضع انفعالی دولت عراق در برابر تجاوز آمریکا به خاک سوریه و زیرپاگذاشتن حاکمیت این کشور، دلیل مستقلی بر لزوم ادامه حیات نیروهای مردمی در عراق، سوریه و... است. آمریکا می‌خواهد این‌ها نباشند تا راحت بتواند عراق را نه از طریق جنگ بلکه از طریق گرفتن تعهدات سیاسی و نظامی به چنگ آورد.

5- درست همزمان با حمله آمریکایی‌ها به چند مقر یک یگان حشد‌الشعبی، شاهد افزایش عملیات‌های داعش در عراق و سوریه هستیم. داعش طی روزهای اخیر لااقل 60 نفر از نیروهای ارتش سوریه را به شهادت رساند و نیز طی سه ماه گذشته، بیش از ده عملیات نظامی در استان‌های دیالی، کرکوک، نینوا، صلاح‌الدین، بابل و الانبار انجام داد که منجر به شهادت بیش از 200 نفر از عراقی‌ها شد. در این میان دو نکته اساسی وجود دارد نکته اول این است که حسب تجربه سال‌های گذشته، شرط موفقیت عملیات‌های ارتش علیه داعش این است که نیروهای جوان و دارای انگیزه‌های مذهبی و شجاع حشد، جلو‌دار یگان‌های عملیاتی ارتش باشند و نکته دوم این است که آمریکا برای اجبار عراقی‌ها به پذیرش نیروهای نظامی خود به تهدیدآمیز بودن شرایط این کشور نیاز دارد. در حال حاضر در هر دو کشور عراق و سوریه شاهد اقدام همزمان داعش برای توسعه عملیات‌های تروریستی و اقدام آمریکا به توسعه عملیات‌های ضدمقاومت بودیم که این ماهیت آمریکایی نیروهای داعش را نشان می‌دهد و درست از همین روست که عراقی‌ها و سوریه‌ای‌ها باید قبل از هر اقدام، پاک‌سازی کشور خود از پایگاه‌ها و نیروهای متجاوز آمریکایی را به نتیجه نهایی برسانند.

 به قول مولانا:

اول ‌ای جان دفع شر موش کن

بعد از آن در جمع گندم جوش کن

*********************************

روزنامه وطن امروز **

تاریخ مصرف بن‌سلمان برای کاخ سفید در حال پایان است

انقضای ولیعهد جانی؟/ نوید مؤمن

محمد بن‌سلمان، ولیعهد عربستان  لحظات سخت و پرالتهابی را سپری می‌کند! از یک سو، «شکست سنگین در مأرب» نفس متجاوزان سعودی و مزدوران آنها را بریده و از سوی دیگر، انتشار اسناد مربوط به نقش مستقیم وی در پروسه «قتل و مثله کردن جمال خاشقجی» توسط دولت جو بایدن، کابوس تازه‌ای را برای این شاهزاده خونریز و متوحش خلق کرده است. بسیاری از تحلیلگران معتقدند بن‌سلمان به پایان دوران حیات سیاسی و حتی شاید حیات فردی خود نزدیک می‌شود! بن‌سلمان هر آنچه در پیرامون خود می‌بیند، جملگی «شکست» و «تباهی» است و دیگر هیچ!

در این میان، کاخ سفید پس از انتشار گزارش محرمانه سرویس‌های اطلاعاتی درباره قتل جمال خاشقجی تاکید کرد بایدن به ‌رغم توجه به نگرانی‌های امنیتی ریاض، در صدد بازنگری در نحوه ارتباط با حکومت عربستان است. «جن ساکی» سخنگوی کاخ سفید در این باره تصریح کرد: «رئیس‌جمهوری ایالات متحده قائل به ارتباط «همتا با همتا» است و ترجیح می‌دهد روابط با عربستان را از طریق تماس مستقیم با ملک سلمان بن‌عبدالعزیز پیش ببرد و محمد بن‌سلمان، ولیعهد این کشور در این رویکرد تازه جایی نخواهد داشت».

بایدن اما دروغ بامزه‌ای گفته است! دموکرات‌ها در طول دوران حضور خود در مسند قدرت نشان داده‌اند اتفاقا قائل به ارتباط «همتا با همتا» نیستند. همگان به یاد دارند بن‌سلمان سال 2015 میلادی در حالی که وزیر جنگ رژیم سعودی بود، مذاکرات بر سر «آغاز جنگ یمن» را شخصا به صورت حضوری و البته در قالب «مذاکرات پنهان» با اوباما (رئیس‌جمهور وقت آمریکا) و جو بایدن، معاون وی انجام داد. آیا در آن زمان، مذاکره با فردی که حتی نفر دوم خاندان سعودی نیز  به لحاظ جایگاه سیاسی نبود، مصداق «ارتباط همتا با همتا» است؟!

خشم دولت بایدن از بن‌سلمان، نه مربوط به «نسل‌کشی در یمن» است، نه مربوط به «حمایت تمام‌عیار سعودی‌ها از داعش»! اتفاقا ولیعهد سعودی‌ها در پیگیری و انجام این دو وظیفه‌ای که از سوی کاخ سفید بر عهده وی گذاشته شده بود، سنگ تمام گذاشته است؛ کشتار بیرحمانه و وحشیانه ده‌ها هزار شهروند یمنی از جمله هزاران کودک و دانش‌آموز بیگناه یمنی توسط سعودی‌ها و اماراتی‌ها، قابل کتمان نیست. همچنین پس از در هم شکستن خلافت داعش در عراق و سوریه توسط غیورمردان محور مقاومت، سعودی‌ها جهت «بازتعریف داعش» و «تجمیع لشکر شکست‌خورده داعش در نقاط خاص منطقه» و «نگهداری مجدد آنها» سنگ تمام گذاشتند! مشکلات بایدن و دموکرات‌ها با بن‌سلمان اینها نیست!

واقعیت امر این است که سال 2015 بن‌سلمان به دولت اوباما- بایدن تعهد داده بود در عرض کمتر از یک ماه (و حتی کمتر از 2 هفته)، انصارالله و ارتش یمن را نابود خواهد کرد و «زمین سوخته یمن» را در اختیار دموکرات‌ها و رژیم صهیونیستی قرار خواهد داد تا بتوانند آن را به مثابه یک «دستاورد منطقه‌ای» در تبلیغات سیاسی و بین‌المللی خود عرضه کرده و حتی از «یمن اشغالی» به عنوان یک «بستر سیاسی-  منطقه‌ای» برای امتیازگیری از ایران و محور مقاومت استفاده کنند. اکنون 6 سال از آن زمان گذشته و خبری از تحقق وعده بن‌سلمان نیست! واشنگتن به وضوح دریافته است جنگ یمن اکنون صرفا مصداق «هزینه‌سازی برای آمریکا» بوده و در همین راستا، از پایان دادن به این نبرد سخن می‌گوید. در این معادله، یک سیاستمدار به عنوان متهم باید قربانی شود و چه کسی بهتر از بن‌سلمان برای دموکرات‌های آمریکا؟!

دموکرات‌ها از بن‌سلمان متنفر هستند، زیرا سال 2018 در حالی که دموکرات‌ها جهت پیروزی در انتخابات میان‌دوره‌ای کنگره خیز برداشته بودند، او پترودلارهای سعودی را به پای حزب جمهوری‌خواه ریخت تا اکثریت کنگره را از دست ندهند! حتی در انتخابات ریاست جمهوری سال 2020 میلادی نیز بن‌سلمان به مهره انتخاباتی ترامپ در آن سوی مرزهای آمریکا تبدیل شد. در این میان، بایدن معتقد است می‌توان با قربانی کردن بن‌سلمان، کاری کرد که از یک سو انتقام دموکرات‌ها از ولیعهد سعودی‌ها گرفته شود و از سوی دیگر، در عرصه «دیپلماسی عمومی» و «تبلیغات بین‌المللی»، از دموکرات‌ها به عنوان «طرفدار حقوق بشر در یمن» و «خونخواه جمال خاشقجی» یاد شود! این یعنی «سگ‌کشی» بایدن در ریاض!

این مسیری بود که خود بن‌سلمان مانند «صدام» و «کارادزیچ» و «پینوشه» انتخاب کرد و اکنون نیز در آستانه دریافت مزد خود از اربابان خونخوار آمریکایی‌اش است! ولیعهد سعودی‌ها با پرونده‌ای قطور از «کودک‌کشی» و «کشتار مردم بیگناه منطقه» در حال حرکت ناخواسته و اجباری به سوی مسلخی است که بایدن و دموکرات‌ها برای وی مهیا کرده‌اند! در هر حال، جایگزینی  مهره‌های جدید  بازی از طریق  قربانی کردن مهره‌های قبلی، سیاستی است که جلادان آمریکایی- اروپایی ید طولایی در انجام آن دارند.

*********************************

روزنامه خراسان**

نسخه جدید سیاست «گاو شیرده»/دکتر حامد رحیم پور

دولت بایدن سرانجام گزارش «سازمان اطلاعات آمریکا» را درباره قتل جمال خاشقچی روزنامه‌نگار سعودی منتشر کرد. گرچه گزارش منتشرشده خلاصه‌ای طبقه‌بندی نشده از یافته‌های جامعه اطلاعاتی آمریکاست، اما در نوع خود حائز اهمیت محسوب می‌شود.بسیاری از ابتدا معتقد بودند، نحوه و کیفیت انتشار این گزارش می‌تواند یکی از محک‌های ارزیابی سیاست خارجی بایدن در قبال آینده قدرت در عربستان، جنگ یمن و مسائل دیگر باشد.به هر روی،خودداری بایدن از تماس با ولیعهد سعودی و همچنین برخی اقدامات او از جمله قطع حمایت نظامی از ریاض در جنگ یمن و خارج کردن انصارا... از فهرست گروه های تروریستی که ترامپ در آخرین روزهای حضورش در کاخ سفید این گروه را در این فهرست قرارداد این گمانه را مطرح کرده است که روابط واشنگتن با ریاض در دوره جدید وارد مرحله تازه ای خواهد شد که احتمالا در آن جایی برای بن سلمان وجود نخواهد داشت.حالا نیز دولت آمریکا  گرچه اعلام کرده که  ترور خاشقچی ، با دستور مستقیم  ولیعهد سعودی انجام شده است اما بن سلمان را در میان فهرست تحریم شدگان قرار نداد. همین باعث شد که بسیاری از تحلیلگران ،این گزارش را در واقع نسخه جدید سیاست معروف «گاو شیرده» ترامپ بدانند. به این معنا که آمریکا در نهایت به دنبال لغو شراکت راهبردی با عربستان نخواهد بود و مواضع اخیر واشنگتن صرفاً برای باج‌گیری جدید از سعودی‌ها با ابزارهای جدید است.البته بر کسی پوشیده نیست که این گزارش موقعیت سیاسی بن سلمان در داخل عربستان را متزلزل ساخته،بار دیگر وجه خشن شخصیت او را برجسته کرده  و موجب می‌شود این ذهنیت درون خاندان سعودی شکل بگیرد که رسیدن بن سلمان به کرسی پادشاهی عربستان، به موقعیت این کشور ضربه می زند. به هر حال،مهم ترین علت مخالفت دولت بایدن با بن سلمان حضور ولیعهد سعودی در یکی از اضلاع ترامپیسم است که در تضعیف حزب دموکرات آمریکا نقش داشته  و چه بسا ادامه حضور او در مسند قدرت و اعلام آمادگی ترامپ برای نامزدی در انتخابات سال 2024 سبب شود تا دموکرات ها دوباره کاخ سفید را از دست بدهند. حالا با انتشار این گزارش، تهدید از دست رفتن کرسی پادشاهی که بن سلمان رویای آن را دارد، افزایش یافته و موقعیت رقبای وی بار دیگر بهبود می یابد.به خصوص این که  دولت آمریکا نگاه ویژه ای به محمد بن نایف، ولیعهد سابق دارد که به شدت از سوی بن سلمان محدود شده است. افزون بر این،آمریکا همواره متهم بوده است که نقض حقوق بشر در کشور‌های رقیب یا متخاصم خود را برجسته و همین موضوع را در کشور‌های دوست خود، کمرنگ می‌کند. یکی از مثال‌هایِ همیشگی منتقدان سیاست آمریکا در این باره، عربستان است که دولت‌های آمریکا به دلایل مختلف از جمله روابط امنیتی راهبردی با آن در زمینۀ رعایت حقوق بشر مماشات می‌کنند. روشن است که دولت بایدن قصدی برای تضعیف روابط قدرتمند و از هر جهت پر سود بین آمریکا و عربستان را ندارد و آشکارا می‌کوشد تا ماجرای بن‌سلمان را از اصل رابطه با سعودی‌ها جدا کند. حال با توجه به این که به ظاهر سلمان بن عبدالعزیز پادشاه 85 ساله عربستان سعودی روی آیندۀ بن‌سلمان به گونه‌ای سرمایه‌گذاری و حتی قمار کرده است ، آمریکا همزمان با سست کردن پایه های قدرت بن‌سلمان می‌خواهد با انتشار این گزارش؛بلندپروازی‌ها و رفتار‌های بدون قاعدۀ او را به ویژه در نقض حقوق منتقدان مدنی و سیاسی داخلی مهار کند.افزون بر این که ایالات متحده اولویت های زیادی در غرب آسیا از جمله تمایل برای بازگشت به برجام را دارد. از طرفی، عربستان همیشه نسبت به این توافق محتاط عمل کرده و به نظر می رسد یکی دیگر از گزینه های مورد بررسی بایدن می تواند کاهش مطالبه گری سعودی ها برای کاستن از لابی گری در آمریکا علیه بازگشت دوباره به برجام باشد.دولت بایدن همچنین می تواند از عربستان سعودی خواستار بهبود روابط با اسرائیل شود و این امر می تواند شامل بیانیه ای رسمی در خصوص برقراری روابط دیپلماتیک باشد. به هرروی سیاست واقعی آمریکا در قبال عربستان هنوز در ابتدای مسیر است و ابهامات پابرجاست؛ اما به نظر می‌رسد ریاض و شخص ولیعهد روزهای سختی پیش رو دارند. شاید اتخاذ سیاست‌های آمریکا درباره عربستان که قرار است فردا اعلام شود از ابهامات بکاهد.

*********************************

روزنامه ایران **

ضرورت تقویت کانال دیپلماسی میان تهران و بغداد/قاسم محبعلی

کارشناس مسائل خاورمیانه

«فؤاد حسین»، وزیر خارجه عراق در حالی برای دومیـــن بار در ماه‌های اخیر به تهران ســـفر کرده است که به نظر می‌رسد وقوع تحولاتی در منطقه، تقــویت کانـــال‌هـــای دیپلماسی میان تهران و بغداد را ضروری کرده است. حمله مشکوک به سرکنسولگری امریکا در عراق که برای چندمین بار در ماه‌های اخیر اتفاق افتاد، نشان از تداوم تلاش‌هایی دارد که با هدف متشنج نگه داشتن رابطه میان ایران و امریکا صورت می‌گیرد. علی رغم اینکه تصور می‌شد بعد از روی کار آمدن «جو بایدن» در امریکا زمینه‌هایی برای کاهش تنش میان تهران و واشنگتن فراهم شود و بسیاری منتظر بودند که دیپلماسی مجدداً فعال شود و دو کشور درباره موضوعات مورد اختلاف با یکدیگر گفت‌وگو کنند اما بروز وقایعی در یک الی دو ماه اخیر روندی را خلاف آنچه پیش‌بینی می‌شد، حاکم کرد تا نگرانی‌ها پیرامون تعمیق این درگیری‌ها بویژه از سوی کشورهایی که در کانون این درگیری‌ها هستند، افزایش یابد.

حملات اخیر به مراکز دیپلماتیک امریکا در عراق که ادعا شده از سوی گروه‌هایی نزدیک به ایران صورت گرفته است، تاکنون از تسهیل تنش‌زدایی در دولت جدید امریکا ممانعت کرده است.

به وضوح پیداست که منافع ایران و امریکا در شرایط کنونی اقتضا نمی‌کند که تشنج بالا رود اما طبیعی است که بازیگران دیگری در سطوح مختلف در منطقه حضور دارند که قادر هستند وضعیت موجود را به هم ریخته و از تشنج میان تهران و واشنگتن سود ببرند. در سطح خرد بازیگرانی مانند داعش و گروه‌های تروریستی که در عراق و سوریه حضور دارند و در سطح بالاتر قدرت‌های منطقه‌ای و بین‌الملل هستند که علاقه‌ای به آرام شدن فضای خاورمیانه ندارند چه بخش بزرگی از زمینه آرام شدن این فضا به بهبود مناسبات میان ایران و امریکا و تشنج‌زدایی میان دو کشور برمی‌گردد. در این راستا عربستان بیش از همه نگران روی کار آمدن «بایدن» در امریکاست زیرا حضور او روند سیاست‌های امریکا در جنگ یمن را تغییر می‌دهد و با انتشار اسناد مبنی بر نقش‌آفرینی بن سلمان در کشته شدن جمال خاشقجی، روزنامه‌نگار سعودی، روابط امریکا و عربستان سمت و سوی دیگری خواهد یافت.  به نظر می‌رسد در چنین شرایطی کاسته شدن اختلافات میان ایران و امریکا در درجه اول به ضرر کشورهایی همچون عربستان و سپس رژیم اسرائیل باشد.

بنابراین الزاماً جمهوری اسلامی در شرایط کنونی علاقه‌مند به بروز تنش جدیدی در منطقه نیست اما به نظر می‌رسد که گروه‌های زیرزمینی با استفاده از تابلوی دیگران اقداماتی را علیه منافع امریکا در منطقه انجام می‌دهند که باعث می‌شود پیکان چنین اقداماتی به سمت ایران نشانه رود. در این شرایط مقام‌های ایران و کشورهای همسایه و مهمی چون عراق باید کانال دیپلماتیک خود را بیش از پیش تقویت و تماس‌های خود را در عالی‌ترین سطح ممکن حفظ کنند تا اقدامات مشکوکی که علیه منافع ایران و امریکا صورت می‌گیرد، باعث سوء تفاهم طرفین نگردد. مقام‌های عراق هم مایل هستند که این کانال‌ها فعال‌تر شود زیرا بالاخره دو طرف با صحبت و گفت‌وگو با یکدیگر می‌توانند از نیات هم مطلع شوند و از این طریق به رفع تشنج کمک کنند.

*********************************

روزنامه شرق **

‌نمازهایی که قضا می‌شوند/ سید‌مصطفی هاشمی‌طبا

در عرف دینی انسان به نظم و عمل به‌موقع خوانده شده است و ازجمله برای نمازهای پنج‌گانه که باید در وقت مقرر خوانده شود و فضیلت آن در همان به‌موقع‌خواندن آن است. نماز انسان را از دست‌یازیدن به زشتی و نابکاری دور می‌کند. از‌جمله ویژگی‌های نظم اجرای احکام اسلام، آن‌ است که می‌فهماند انسان در زندگی با برنامه و در زمان معین و به‌درستی کار خود را تنظیم کند. اصرار در وجوب احکام واجب یعنی اصرار بر نظم و رفتار برنامه‌ای و پافشاری برای اجرای برنامه و به‌ویژه آنکه تأکید شده که در هر شرایطی انسان نماز را در وقت خود به‌ جای آورد. چنین آموزه‌های ارزنده‌ای در کجای اعمال ما جای دارد؟‌ طبیعی است که این نظم و ترتیب و موقع‌شناسی تنها برای اجرای مناسک صادق نیست؛ بلکه به گستره وسیعی از اعمال انسان همان‌طور که در آیات قرآن و احادیث ائمه مشهود است، ارتباط پیدا می‌کند. قضا‌شدن نماز را به‌عنوان معیاری برای قضا‌شدن سایر کارهای‌مان قرار دهیم و صدالبته قصد قیاس یا هم‌آوری بین نماز و سایر اعمال را نداریم؛ اما به‌عنوان یک شاخص تعیین‌کننده لختی به آن بیندیشیم. به گزارش مندرج اخیر در رسانه‌ها توجه داشته باشیم که گفته شد مردم روستایی در بلوچستان برای معالجه به پاکستان می‌روند. البته مراجعه به نزدیک‌ترین محل برای معالجه به خودی خود ایرادی ندارد و اصولا مرزنشینان دو کشور رابطه نزدیک با یکدیگر دارند.

مشکل آنجاست که بیش از 10 ‌سال است که راه ارتباطی این روستا و روستاهای دیگر با نزدیک‌ترین شهر به‌ دلیل کمبود اعتبار بلاتکلیف مانده و هم‌وطنان ایرانی به‌همین‌دلیل به کشور بیگانه مراجعه می‌کنند. اینجاست که نماز قضا شده است. سرنوشت این راه مثالی بارز است از قضا‌شدن اقدامات و پروژه‌هایی که در ایران در جریان است و با گذشت ده‌ها سال به موجوداتی فرسوده و از پای افتاده تبدیل شده است. در گزارش دیوان محاسبات از عملکرد قانون برنامه ششم توسعه ذکر شده تنها 35 درصد احکام این برنامه تحقق پیدا کرده و 65 درصد احکام تحقق پیدا نکرده است. صدالبته این گزارش بسیار خوش‌بینانه است و مثال آن هم احکام ماده 35 و 36 و 37 درباره آب است که کاملا به تحقق نرسیده است و احکامی که به تحقق رسیده مربوط به اقداماتی است که همواره در جریان بوده است و اگر در قانون برنامه ششم هم ذکر آن نمی‌رفت، خود‌به‌خود عملی می‌شد. امر توسعه کشور و اشتغال در کشور و البته وابسته به اجرای طرح‌ها و پروژه‌های مختلف است. این طرح‌ها اعم از زیربنایی، صنعتی و کشاورزی چه متعلق به بخش خصوصی و چه دولتی چنانچه به‌موقع به ‌انجام نرسد باعث اتلاف سرمایه و ایجاد‌نشدن مزیت‌های مترتب بر آن می‌شود. تزریق قطره‌چکانی اعتبارات به طرح‌های دولتی و بی‌توجهی به حل مسائل سرمایه‌گذاران خصوصی حاصلی جز اتلاف سرمایه و افزایش بی‌کاری و تضعیف امید مردم به آینده و زندگی ندارد. در جمعی از مسئولان سابق و کنونی کشور گفته شد گروهی با امر توسعه مخالف هستند و تنها بر سر واژه آن که توسعه باشد یا رشد باشد یا کلام دیگر، بحث می‌کنند. این حرف با عکس‌العمل مواجه شد که کسی با امر توسعه مخالف نیست. صرف‌نظر از اینکه واقعا کسانی هستند که با توسعه مخالف هستند، عملکردها حاکی از این امر است. چگونه است که بودجه جاری کاملا هزینه می‌شود؛ ولی بودجه عمرانی که درصدی از بودجه جاری است؛ نه‌تنها هزینه نمی‌شود بلکه در هر تنگنایی از آن می‌کاهند و هزینه جاری را از آن تأمین می‌کنند و به پیمانکاران اوراق قرضه‌ای که در بازار تا 40 درصد قیمت کاهش قیمت دارد، تحویل می‌دهند. چگونه بانک مرکزی به ‌حد کافی ارز دارد که در بازار بفروشد؛ اما برای توسعه صنایع یا کشاورزی کمبود ارز را بهانه می‌آورند. وقتی دولت اعتبارات را به هر بهانه به هزینه جاری می‌رساند و از آن نمد، کلاهی به توسعه نمی‌رسد و طرح‌ها را هم به بخش خصوصی یا خصولتی واگذار نمی‌کند و سازمان برنامه و بودجه آن تبدیل به «سازمان بودجه منهای برنامه» شده است، آیا این دلیل مخالفت با امر توسعه نیست؟ در بحبوحه جنگ تحمیلی و در سال 65 در دولت دفاع مقدس دفتری تنها با چند نفر در نخست‌وزیری برای پیگیری طرح‌های مهم انقلاب تشکیل شد. در آن شرایط حاد با پیگیری مستمر و نه دخالت بیش از 120 پروژه و طرح در دست اجرا یا جدید را به ثمر و تولید رساند. آیا شرایط امروز کشور، ناگوارتر از شرایط جنگ تحمیلی است؟ حسب بررسی‌های انجام‌شده شرایط اقتصادی و اجتماعی مردم رو به نزول و آسیب‌های اجتماعی گروه‌های مختلف صعودی است، آمار و تفسیرهای آنها را به اهل آن می‌سپاریم؛ اما آیا یکی از عوامل مهم آن پافشاری‌نکردن به قضاشدن این نمازها نیست؟ انجام طرح‌ها و پروژه‌ها یعنی خلق اثر جدید و خلق اثر جدید نیاز به توجه، دقت و زمان‌شناسی دارد. هر‌گونه تعلل زمانی، مالی و سایر پشتیبانی‌ها طرح را به قضا نزدیک می‌کند؛ همان‌طور که خوا‌ب‌آلودگی، تسامح در بیدار‌شدن صبح و نشناختن زمان ظهر و عصر و مغرب و عشا نماز را باطل می‌کند، حتما خواهند گفت که صدها طرح را افتتاح کرده‌اند. آری چنین امری را در رسانه‌های عمومی می‌توان مشاهده کرد؛ اما چرا در افزایش تولید ناخالص ملی تأثیری نگذاشته و در سال 97 و 98 تولید ناخالص ملی 4/5- درصد و 5/6- درصد کاهش داشته است؟ در‌حالی‌که کشوری فقیر و ضعیف مثل بنگلادش که نخست‌وزیر آن یک خانم موفق و مدیر است، رشد 8 درصد در تولید ناخالص ملی دارد. درست است که تحریم‌های آمریکا شرایط ناگواری را برای کشور فراهم کرده است؛ اما آیا ایران سیاست‌های درستی را اتخاذ کرده است؟ اشتباه نشود. این نویسنده از زمره متعنتان وابسته که عموما سیاست‌مدارانه و غرض‌ورزانه برجام را مسئول این امر می‌دانند، نیست؛ زیرا اینان با تخریب کلی دولت و اهانت به آن نه‌تنها دولت را تخریب می‌کنند بلکه نظام جمهوری اسلامی را هم‌نوا با صهیونیسم و استکبار به ناکارآمدی متهم می‌کنند. نگارنده همراه با تصدیق به تحریم‌ها اذعان دارد که اگر سیاست‌های داخلی هماهنگ با سیاست‌های خارجی کشور می‌شد و منابع به‌درستی تخصیص می‌یافت و از گرداب پوپولیسم رهایی می‌یافتیم، در امر توسعه کشور می‌توانستیم گام‌های بسار بلندی برداریم و از‌جمله پروژه‌های مختلف کشور را به‌درستی در زمان تعیین‌شده به سرانجام برسانیم. امروز همه نیروهای داخلی در امر اداره کشور مشارکت دارند. مهم آن ‌است که سیاست‌گذاران راه و طریق اصلی را بیابند و آ‌ن ‌را به بدنه جامعه تحویل دهند تا امر توسعه کشور راه خود را پیدا کند، والا کلنگ‌زنی‌های گذشته و در‌حال‌حاضر در زمره آثار باستانی تخریب‌شده در‌خواهد آمد. مواظب باشیم نمازهای ما و جمهوری اسلامی قضا نشود.

*********************************

برچسب اخبار
نام:
ایمیل:
نظر: