علی دارابی
چرا قیام و نهضت امام حسین علیه السلام جاویدان شده است و ماه محرم را همه شیعیان به خصوص ایرانیان در هر کجای جهان که هستند به سوگ و نوحه سرایی و بازخوانی این نهضت بزرگ تاریخی میپردازند؟درست است که امام حسین علیه السلام نوه پیامبر خاتم حضرت محمد(ص) و فرزند حضرت علی(ع) امام برحق، وصی و جانشین پیامبر(ص) و حضرت فاطمه (س) دخت مکرم پیامبر(ص) و خود، امام مسلمانان بوده است و از حیث حسب و نسب و برخورداری از مقام عصمت، بر اساس عقاید شیعی جایگاه، منزلت وتشخص ویژهای داشته است و به شهادت رساندن امام حسین(ع) به دست گروهی از مسلمانان دیگر، خود درسها و عبرتها دارد که در همه عصرها، زمانها و نسلها درسآموز است … . اما در یک دستهبندی کلی دلایل جاویدان شدن نهضت امام حسین علیه السلام را باید در اهداف و فلسفه قیام امام بررسی کرد؛
بعد از رحلت رسول مکرم بدعتهای فراوانی در دوران خلفا بر اسلام وارد شده بود و پالایش اسلام محمدی از اسلام اموی نیاز به یک کار بزرگ توسط یک انسان برجسته و بزرگ داشت و این کار از نوه عزیز پیامبر(ص) ساخته بود امام در نامه ای به جمعی از بزرگان بصره هدف از قیام بر ضد حکومت یزید را احیای سنت پیامبر(ص) اعلام مى فرمایند که این گروه (یزید و همراهان) سنت پیامبر را از بین بردهاند. پس احیای حدود الهی را باید مهمترین هدف قیام بر شمرد.
که بزرگترین منکر زمانه حاکم بودن یزید و ظلم و ستم و نارواییهایی که به نام دین بر مردم صورت میگرفت. امام حسین (ع) برای مبارزه با ستم، استبداد، فساد، ظلم و تلاش برای حاکمیت اسلام و عدالت قیام کرد. امام چنانکه در وصیتش به محمد بن حنفیه آمده است بازگرداندن جامعه اسلامی به مسیر صحیح و مبارزه با انحرافات، اصلاح امت جدم و امر به معروف و نهی از منکر را مورد تاکید قرار میدهد.۳. امام حسین علیه السلام در خطبهای که پس از نماز عصر در جمع لشکریان حرخواند فرمود: «ای مردم من فرزند دختر رسول خدایم و ما به ولایت این امور بر شما از مدعیان دروغین سزاوارتریم…» بسیاری از مفسران، «تشکیل حکومت» را بر این اساس از دیگر اهداف قیام امام حسین (ع) میدانند.
ادامه دارد…
قریب به ۱۴۰۰ سال قبل در چنین روزی پسر رسول خدا (ص) وارد سرزمینی به نام کربلا شد تا با اهدای خون خود مسلمان را از چنبره جنگ شناختی معاویه نجات داده و به فرموده خویش اجازه ندهد فاتحه اسلام را بخوانند.
حسین بن علی (ع) در این راه از همه ابزارها و شیوههای تبلیغی برای افزایش آگاهی و بصیرت مسلمانان استفاده کرد، اما غلبه امویان بر ذهن و اراده مردم امکان بیداری آنها را فراهم نساخت تا عاشورا با همه مصائبش به وقوع پیوست.
هنوز خورشید دهم محرم غروب نکرده بود که جهاد تبیین طلوع کرد و از محرم بستری ساخت تا برای همیشه تاریخ محملی برای روشنگری علیه ظلم و استکبار و نجات انسان از جنگ شناختی شیاطین و دولتهای شیطانی باشد. جهاد تبیین عاشورایی ویژگیهایی دارد که در همه قرون و اعصار کاربرد و کارایی دارد. برخی از مختصات جهاد تبیین عاشورایی عبارتند از:
۱- تبیین مدبرانه
حسین بن علی (ع) از همه ابزارها و شیوهها در راستای احیای دین خدا و تبلیغ اهدافش بهره گرفت که اعزام سفیر، مکاتبات و دعوت شفاهی و کتبی، گفتوگوی چهره به چهره، سخنرانیهای حماسی و منطقی، احتجاج و اتمام حجت از جمله آنها بود. اما یکی از مختصات این تبلیغ تدبیر در استفاده از فرصتهای مناسب بود. بنابراین حرکت را از مکه و در ایام حج آغاز کرد تا این سوال برای قاطبه مسلمین ایجاد شود که چه امر مهمی سبب شده تا پسر رسول خدا (ص) مراسم حج خود را رها و مکه را ترک کند.
۲- تبیینگری زنانه
جهاد تبیین زن و مرد نمیشناسد و تکلیفی همگانی است، اما عدم ورود زنان به معنای تعطیلی نیمی از جامعه است. در حالی که ورود زنان به این عرصه به دلیل ویژگیهای زن بهویژه نقش مادرانه در کانون خانواده میتواند اهداف این جهاد را با سرعت و سهولت بیشتری تأمین نماید. چنانکه ورود حضرت زینت کبری به تبیینگری و روشنگری سبب بیداری هر چه زودتر مسلمانان در آن روز گردید. اکنون میتوان قاطعانه گفت تا زمانی که زنان از انقلاب اسلامی دفاع کنند از دشمن کاری ساخته نیست.
۳- روشنگری شجاعانه
یکی از شاخصههای بارز جهاد تبیین زینبی افشای چهره واقعی یزیدیان بود که تأثیر زیادی در تنبه و بیداری مسلمانان داشت. این شیرزن کربلا با لحنی حیدری و ادبیاتی فاطمی در کمال شجاعت به ایراد خطبه پرداخت و فرمود: «به خدا سوگند هر چه کنی نمیتوانی نام و نشان ما را محو کنی و سروش ما را بمیرانی و به حد ما نتوانی رسید و ننگ این اعمال ننگین و ستمها را نتوانی شست و بدان که رأی و تدبیرت سست و روزگارت اندک و انگشتشمار و جمعیتت روبه پراکندگی است...»
۴- تبیین گری خلاقانه
بهرهگیری از صنایع ادبی، تشبیه و تمثیل تا بلاغت و فصاحت به سبک کلام الهی در قرآن کریم شیوهای بود که در جهاد تبیین حسینی مشهود است. حضرت اباعبدالله (ع) در تشریح اهداف قیام خویش از شیوه تمثیل بهره گرفته و اشتیاق خود را براى شهادت در راه حق چنین بیان مىکند: «مرگ براى انسانها همچون گردنبند برگردن دختران جوان زینت بخش و لازم است و من به دیدار نیاکانم آن چنان اشتیاق دارم که یعقوب به دیدار یوسف مشتاق بود.»
رجزها و اشعار پرمحتواى امام حسین (ع) یاران با وفایش و تمسک آنان به اشعار و ابیات مناسب و لازم در موارد خاص، مىتواند نشانگر اهمیت این موضوع در حماسه جاودانى کربلا باشد.
۵- تبیینگری متواضعانه
امام حسین (ع) براى پیشبرد اهداف مقدس خویش، متواضعانه قدم پیش گذاشته و در جذب و جلب افراد، خودش مستقیم به سراغ آنان میرفت. هنگامى که امام حسین (ع) با یاران خود در یکى از توقفگاههاى مسیر خود به کربلا رسیدند، متوجه شدند که عبید الله بن حر جعفى در گوشهاى فرود آمده است. آن حضرت حجاج بن مسروق را به سوى او فرستاد و او را به یارى و همراهى دعوت کرد. هنگامى که پاسخ مناسبى نداد، امام حسین (ع) به همراه گروهى از یاران خویش به نزد او رفت و به همکارى و مبارزه با طاغوتیان دعوت نمود. عبیدالله باز هم امتناع کرد، امام حسین (ع) فرمود: «اگر ما را یارى نمىکنى پس از خدا بترس از اینکه با دشمنان ما همراهى کنى! به خدا سوگند! هرگاه کسى صداى داد خواهى ما را بشنود و به یارى ما نشتابد هلاک خواهد شد.»
امروز، اما اگر جامعه اسلامی شاهد قربانیان جنگ شناختی دشمن در امالقرای جهان اسلام میباشد، نشانگر عدم پایبندی مسلمین به جهاد تبیین است. عدم اطلاع ۸۵ درصدی یک جامعه آماری ۹۹۲ نفره از بانوان بیحجاب شهر تهران از اینکه حجاب امری الهی است گواهی بر این ادعاست.
تازه شنیدهام که این وضعیت ناهماهنگ و بیاعتنا به اهالی خیابان، میخواهد به بقیه بخشهای خیابان هم تسری پیدا کند، تحت عنوان توسعه و ساماندهی... .
درحالحاضر اهالی فرهنگ و موزه از محور دکههای ردیفی غذا رضایتی ندارند. یادم هست قدیمتر هم موزه رسما اعتراضهایی کرده بود که به جایی نرسید. تعداد موش و گربه در جوی و خاکروبه و لای دست و پای مشتریان زیاد است. خدا میداند آب و برق غرفهها از کجا تأمین میشود، ولی کارگران گرمازده از همان دستشوییهای نصبشده برای شستن سر و بدنشان هم استفاده میکنند. هر روز هم دهها کپسول گاز دم دکهها با وانت درحال جابهجایی است؛ درست زمان بازدید تورها از موزه. خانوادهها در یک باریکه تنگ از خیابان در مجاورت دکهها میایستند و غذا را که گرفتند به آن سوی خیابان میبرند تا در پشت میز و صندلیهایی از بشکههای رنگشده کوچک و بزرگ صرف کنند. در این بین، ماشینها و موتورها هم رد میشوند و چون اینجا پیادهراه نیست، هر آن ممکن است بچهای یا توریستی زیر گرفته شود. لاینقطع صدای موسیقی نیمهمبتذل در فضا منتشر است و این صداها از موزه هم شنیده میشود. غذاها اغلب ایرانی نیست؛ همه پیشپاافتاده و فستفودی است اما مردم دوست دارند و با ولع میخورند و خوشاند. من هم به خوشی آنها راضیام و نمیگویم اینها باید برچیده شود؛ چون دلخوشی دیگری ندارند. البته «لولکباب» تنها نوع تهران قدیمی، غذای خیابانی است که در قسمت شمالی خیابان، بالاتر از جمهوری و در خیابان میرزا کوچکخان، در دو مغازه دیگر نیز به جماعت عظیمی خورانده میشود. گاهی هم فروشندگان شبها برای بازارگرمی مقداری دنبه یا چربیهای دیگر روی آتش میگذارند تا دود چربی همه آسمان را بگیرد و ما گاهی از روی پشتباممان فکر میکنیم موزه آتش گرفته است. البته خدا نکند! و من مطمئنم که این دودهای چرب برای ساختمان و اشیای موزه بد و سم است! البته مدرکی هم ندارم، اما وقتی کنده درخت میسوزانند یا روی آن اسپری میپاشند تا دود بپیچد، واقعا برای آثار موزه خوب نیست. چند وقت پیش یک کپسول ترکیده بود و تمام جلوی آن دکه سوخته بود. یادآور میشوم که «موزه سبز» اصطلاحی برای موزههایی است که محیط اطرافشان برای سالمنگهداشتن اشیا و آثار موزه طراحی شده باشد.
به خیابان سیتیر سالهاست «گذر ادیان» هم میگویند؛ بهخاطر اماکن مذهبی چهار دین جهانی و معابد و مسجدی که پیروان ساختهاند. کسانی که موزه را ساختهاند، امیدوار بودند که این قطب فرهنگی و نشانهای که هویت ملی ماست، با فرهنگ موزهگردی، گسترش پیدا کند که با موزه آبگینه چنین هم شد. آنها افتخار میکردند که همجوار خیابانی هستند که نام «گذر ادیان» را با خود حمل میکند و هرگز تصور نمیکردند که اینجا محل تردد کسانی شود که خواسته یا ناخواسته، نهتنها بار معنوی نام خیابان بلکه ساختمانی را که میزبان آنهاست نیز نادیده بگیرند. کاش شهرداری تهران تجدیدنظری در کلیت و کیفیت این مکان بهعنوان محور گردشگری میکرد. البته در جهت محدودکردن آن و بردن بخشی از آن به دیگر خیابانهای «قلب تهران».
امروز دیگر با این گذرِ خوراکهای مردمپسند و زیست شبانه، شاهد انواع چراغانیها، برنامههای تجاری-تفریحی در پارک زیبای پاییندست موزه، سازههای بازی بچهها روی پیادهرو و حتی کارتنخوابها و فالفروشها و دیگر افرادی که برای اندکی درآمد در حاشیه این فضا قرار میگیرند نیز هستیم.
بدون شک زیست شبانه مردمی برای شهری به بزرگی تهران لازم است و قبلا هم درباره مکانهایش همینجا یادداشتی نوشتم. بااینحال، شاید بشود جاهای بهتری را هم در نظر گرفت. مثلا دوستی میگفت در ضوابط یا تعاریفی که برای فرهنگسراهای شهرداری که همه بعد از جنگ ساخته شدند، آمده بود که در آنها میتوانند کتابخانه، گالری، فضای بازی کودکان، سینما و سالن نمایش و کنفرانس و نیز جایی برای حضور خانوادهها برای زیست شبانه داشته باشند. نمیدانم امروز در آن فرهنگسراهای سالهای 68 به بعد چه خبر است، اما بیشک اینگونه مجموعههای خوراک خیابانی مردمی، میتوانند به گوشه و کنار برخی پارکها و محلات تهران که خاصیت گردشگری بیشتری دارند نیز منتقل شوند. در ضمن یادمان باشد که قرار بود هر محله جذابیتهای خود را برای جلب گردشگر پرورش دهد و مراکز محلات به کمک شهرداری احیا شوند.
با وجود این حرفها، تصمیم نهایی با شهرداری تهران است. اگر میخواهد این دکهها را همچنان اجاره دهد، لااقل پیادهروها را تمیز نگه دارد. چندی پیش دوستی مشهدی با دیدن محیط دکههای سی تیر گفت: شهرداری مشهد غیرممکن بود به چنین جاهایی اجازه کار بدهد! و من کمی به جای تهران خجالت کشیدم. از قرار معلوم در شهرستانها بیشتر به شهرشان اهمیت میدهند.