صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۱۶ مرداد ۱۴۰۲ - ۰۷:۱۹  ، 
شناسه خبر : ۳۴۹۴۸۶

سیگنال های برجامی از شرق و غرب

رضاپورحسین

معاون وزیر امورخارجه روسیه در تازه ترین اظهارات خود درباره احتمال بازگرداندن برجام تاکید کرد که احتمال آن چندان زیاد نیست اما مسکو آماده است تا سهم خود را در این مسیر به انجام برساند.

ریابکوف تصریح کرد: ما می ‌دانیم که تعدادی از شرکای ما و همکاران‌مان در طرف غربی ایده‌های جایگزین دارند و تلاش‌هایی برای هدایت کردن توجهات به داستان‌هایی وجود دارد که تنها می ‌تواند به ‌شکل غیر مستقیم به برجام مرتبط باشد. در نهایت این، انتخاب آنهاست اما در این صورت، شانس بازگرداندن برجام بیش از پیش کاهش می ‌یابد، که در حال حاضر نیز چندان زیاد نیست.

این مقام روس در ادامه مدعی شد: اما مسکو این توافق را رد نمی ‌کند و آماده است تا سهم خود را در این مسیر طی کند.

وی همچنین خاطرنشان کرد: احیای روند مذاکرات برجام به میزان زیادی به انتخاب‌ها در واشنگتن، بروکسل و همچنین پاریس، لندن و برلین بستگی دارد. ما آماده ‌ایم تا برجام را به شکلی که به امضا رسید، بازگردانیم ازجمله تضمین ۱۰۰ درصد ماهیت غیر تحریمی مبادلات ما با طرف ایرانی در چارچوب برجام.

ریابکوف مدعی شد: اگر غربی‌ها نگاه متفاوتی به این وضعیت، سایر اولویت‌ ها و ملاحظات فرصت ‌طلبانه داشته باشند، همه چیز به همین شکل باقی خواهد ماند. این تاسف‌ برانگیز است، چرا که برجام کمک قابل توجهی به تقویت امنیت منطقه در کنار مزایای دیگر داشت.

معاون وزیر امورخارجه روسیه همچنین اعلام کرد که روزهای هفتم و هشتم ماه اوت  برای بررسی وضعیت پیرامون برنامه جامع اقدام مشترک و عضویت ایران در بریکس به تهران سفر خواهد کرد.

ریابکوف بیان کرد: روزهای هفتم و هشتم اوت در تهران خواهم بود تا با مقامات ارشد وزارت امورخارجه ایران دیدار کنم. وضعیت پیرامون برجام و عضویت ایران در بریکس از موضوعات مورد بحث در جریان این سفر خواهد بود.

وی مدعی شد: تعامل ما در پلتفرم‌های بین‌المللی موضوع مهمی است که در آن با ایران همکاری نزدیک داریم – مسائل مربوط به عدم اشاعه سلاح‌های کشتار جمعی، کنترل تسلیحات، استفاده صلح ‌آمیز از فضا و موضوعات دیگر. از سوی دیگر شبکه تلویزیونی بیزینس استاندارد با استناد به اظهارات برخی منابع مطلع اعلام کرد که وزیر امور خارجه ایران قرار است برای دیدار با همتای ژاپنی خود و فومیو کیشیدا، نخست‌‌‌وزیر ژاپن، به این کشور سفر کند.

به گفته برخی مقامات دولتی، ژاپن در این سفر قرار است درباره عرضه تسلیحات به مسکو برای استفاده در جنگ اوکراین گفت ‌و گو کند. دستگاه دیپلماسی ایران هنوز اطلاعاتی درباره این سفر اعلام یا تایید نکرده است. اما چرا قرار است در ژاپن در خصوص مساله ارسال پهپاد ایران به روسیه صحبت شود؟ باید توجه داشت که جایگاه ژاپن و همچنین روابط آن با کشورهایی چون ایران و ایالات متحده همواره خاص بوده است. ژاپن از دیرباز با ایران روابط اقتصادی خوبی داشت و با وجود تحریم‌‌‌ های آمریکا به‌ویژه در دوره دونالد ترامپ، این کشور تلاش داشت تا ارتباطی بین تهران و واشنگتن ایجاد کند.

توکیو به دولت واشنگتن هم نزدیک است و با آن کشور روابط مشخص راهبردی و استراتژیک دارد. همچنین ژاپن به عنوان یک مهره مهم در سیاست آمریکا برای موازنه چین در شرق آسیا نقش ایفا می‌کند. اما صرف نظر از این ویژگی‌ها، مهم‌ترین مساله به عضویت ژاپن در گروه هفت مربوط می‌ شود. گروه هفت عبارتند از کانادا، فرانسه، آلمان، ایتالیا، ژاپن، بریتانیا و ایالات متحده؛ این گروه با اخراج روسیه تقریبا به بلوک غرب تبدیل شد و اعضای آن کشورهایی هستند که در حوزه امنیت و سیاست در یک چارچوب قرار می‌‌‌ گیرند.

اقتدار پلیس در چشم دشمنان
سردار احمد نورعلی
دستان پلید دشمنان قسم خورده این انقلاب همیشه آغشته به خون پاک هزاران شهیدی است که با جانفشانی در راه آرمان‌های مقدس نظام جمهوری اسلامی ایران همیشه و در همه جا، در راه اعتلای نام بزرگ ایران اسلامی از خون خود گذشته و درس آزادی و آزادگی را به همگان آموختند.
سلام به روح پاک شهیدان راه امنیت و سلام به روح شهدای راهور که مظلومانه و با تمام وجود در راه امنیت و اقتدار این کشور خون پاک خود را نثار کرده و برگ زرینی دیگر در راه مردانگی، عزت و بزرگی در تاریخ این انقلاب رقم زدند. دشمن همیشه بر نقاط قوت کشور‌ها ضربه زده تا شاید بتواند شرایط را به نفع خود پیش برده و به اهداف شوم خود برسد و حمله به ماموران فراجا و به شهادت رساندن این جوانان پاک، نشان محکمی بر اقتدار پلیس در چشم دشمنان است. در طول تاریخ به شهادت رساندن انسان‌های راستین نه‌تنها تاثیری بر اهداف بلند و پاک بشریت نداشته، بلکه این‌گونه اعمال و به شهادت رساندن جوانان راه آنها را برای همیشه استوار و زنده نگه خواهد داشت.
شهادت عزیزان‌مان در ایام سوگواری حضرت اباعبدا...(ع) سالار و سرور شهیدان دو‌عالم، نقطه عطفی با خون‌های ریخته شده در کربلاست، چرا که همه شهدا از صدر اسلام تاکنون هدفی جز برپایی عدالت و احقاق حق مظلومان نداشته‌اند و پیام مکتب آن نیز چیزی جز آزادی و عدالت نیست. دشمنان امروز باید بدانند جوانان غیرتمند این مرز و بوم چهره پلید آنان و افکار شوم این مزدوران تاریخ را خوب شناخته و فهمیده‌اند و این‌گونه اقدامات پلید نیز بیش‌از پیش بر نمایان کردن چهره واقعی آنان برای جامعه جهانی کمک خواهد کرد. سازمان‌های حقوق بشری ببینند و بدانند که تعرض به امنیت و ریختن خون پاک جوانان عزیز این مرز و بوم چگونه در ملأعام، از سوی دشمنان وقیح در حال روی‌دادن است و این خون‌های پاک ریخته شده، متعلق به جوانانی است که هدف و آرمانی جز برقراری امنیت نداشته‌اند.
و در آخر، گاه در خلوت خود به شما شهدای عزیز غبطه می‌خورم و آرزو می‌کنم من نیز همچون شما، مورد لطف و عنایت پروردگار خود قرار گرفته و در راه برقراری امنیت ایران عزیز به همکاران شهیدم بپیوندم.
 
خبرنگاری، شغلی سخت، اما نه زیان‌آور!
تقی دژاکام
شاید بخت با محمود صارمی خبرنگار خوب ایرنا بود که «روز خبرنگار» را با شهادتش در ۱۷ مرداد ۱۳۷۷ در مزار‌شریف به نام خود کرد، وگرنه ۱۶ سال قبل حسن باقری، جانشین وقت فرمانده نیروی زمینی سپاه که کار خود را با خبرنگاری روزنامه جمهوری اسلامی در جنگ آغاز کرده و در بهمن ماه ۱۳۶۱ به شهادت رسیده بود هم می‌توانست صاحب این عنوان باشد، یا نه؛ چندماه قبل‌تر وقتی کاظم اخوان، خبرنگار و عکاس ایرنا که از شروع جنگ در ستاد جنگ‌های نامنظم در کنار شهید دکتر مصطفی چمران در بیش از ۷۰ عملیات مهم و خطرناک به عنوان عکاس - رزمنده با دوربین عکاسی و فیلمبرداری حضور داشته و بعد‌ها در ۱۴ تیرماه ۱۳۶۱ در دره بقاع لبنان همراه با سردار احمد متوسلیان و دو دیپلمات کشورمان به دست فالانژ‌های وابسته به اسرائیل ربوده و به شهادت رسید و شهادتش پس از سال‌ها تأخیر به تأیید رسید، می‌توانست «روز خبرنگار» را با افتخار به نام خود کند، و... اگر هیچ‌کدام از این اتفاقات هم روی نداده بود، سقوط هواپیمای سی- ۱۳۰ در آذرماه ۱۳۸۴ و شهادت یک‌بارۀ ۴۰ تن از خبرنگاران نازنین کیهان و ایرنا و صداوسیما و... می‌توانست مبدأیی برای این نامگذاری باشد. ولی چه فرقی می‌کند تیر و مرداد و آذر و بهمن؟ و چه فرقی می‌کند باقری و اخوان و صارمی و رسول کاظم‌نژاد و علیرضا افشار و محمود ایل‌بیگی و.... همه خبرنگاران این مرزوبوم و پاره‌های جگر مردم بودند که برای اطلاع‌رسانی، عکاسی، خبررسانی و آگاه‌سازی به اینجا و آنجا رفته بودند. 
در خارج از مرز‌های ایران اسلامی هم چنین است. مگر از سال ۲۰۰۰ تاکنون فقط ۵۰ خبرنگار فلسطینی به دست غاصبان صهیونیست به شهادت نرسیده‌اند؟ مگر داغ شهادت شیرین ابوعاقله که ۲۵ سال تمام خبرنگار شبکه خبری الجزیره بود و ۱۵ ماه پیش در ۲۲ ماه می‌۲۰۲۲ در حین تهیه گزارش از حمله اسرائیل به جنین در کرانه باختری هدف گلوله قرار گرفت، هنوز با ما نیست؟
این‌گونه خبرنگاری البته که کار «سخت» و طاقت‌فرسایی است، اما برخلاف عنوان رایج «زیان‌آور» نیست؛ شهادت همیشه سودآور و حرکت‌آفرین و انرژی‌زا بوده و است. کما اینکه در موارد فوق چنین بوده است. 
اما آیا «خبرنگاری» شغل مقدسی هم است؟ پاسخ به این سؤال برخلاف دیدگاه غالب الزاماً مثبت نیست؛ کمااینکه پزشکی و معلمی و طلبگی و نظامی‌بودن هم الزاماً مثبت یا منفی نیست؛ بستگی دارد که چه کسانی و با چه انگیزه‌هایی وارد مشاغل گوناگون شده باشند. با کمی جست‌وجو در میان چهره‌های ماندگار جاسوسی در جهان، اسامی بسیاری از خبرنگاران جراید غربی و شرقی به چشم می‌خورد؛ چه بسیار معلم‌ها و روحانیان و نظامیانی که در پوشش شغل خود خیانت‌های بزرگی را در تاریخ به نام خود ثبت کرده‌اند. به‌طور کلی می‌توان گفت هر شغلی و هر عنوانی می‌تواند با وجدان کاری و دلسوزی و هدف‌گذاری مثبت به شغلی خوب و سازنده تبدیل شود و نام مشغول در آن، در تاریخ ماندگار شود (مانند خبرنگاران شهید فوق‌الاشاره)، و هم می‌توانند ننگ ابدی را برای خودشان بخرند مانند بسیاری از جاسوسان و سربازان و ابواب جمعی پیدا و آشکار دشمنان. 
این من و شما هستیم که با انتخاب درست هدف، راه و وسایل رسیدن به آن، به هر شغلی آبرو می‌دهیم یا برعکس، از هر شغلی آبرو می‌بریم و خبرنگاری هم یکی از همین مشاغل گوناگون است. 
***
روز خبرنگار به همه عزیزانی که با قلم و کیبورد و نرم‌افزار و دوربین و وسایل اطلاع‌رسانی مختلف در جهت آگاهی و روشنگری از طرفی و دست‌گیری از مردم و هشدار نسبت به خطاکاران و راه‌های خطا از سوی دیگر تلاش و مجاهده می‌کنند، مبارک باد.
تبادل زندانیان پشت دیوار «دبه کردن» آمریکا
 هادی محمدی
 ماه هاست صحبت از تبادل 4 زندانی میان ایران و آمریکا و همزمان آزادسازی بیش از هفت میلیارد دلار پول ایران در کره جنوبی است که بابت فروش نفت و میعانات نفتی از 5 سال قبل بلوکه شده اما هر بار حتی در اوج امیدواری برای اجرایی شدن توافق تبادل، این اتفاق نیفتاده است. می دانیم در دولت قبل حداقل دو بار دو طرف تا پای تبادل زندانیان پیش رفتند و حتی یک بار تاریخ و محل این تبادل هم در تیرماه 1400 بین عباس عراقچی و واسطه آمریکایی ها معلوم شده بود اما طرف آمریکایی به طمع رسیدن به امتیازات بیشتر در توافق احیای برجام و ندادن این پول به ایران، در آخرین لحظه توافق را برهم زد، اتفاقی که باعث عصبانیت انگلیسی ها شد که منتظر آزادی نازنین زاغری در این تبادل بودند. با این حال لندن از آن زمان راه خود را جدا کرد. در روزهای پس از آن و با روی کار آمدن دولت جدید و تیم مذاکراتی جدید به ریاست علی باقری، همچنان موضوع تبادل زندانیان روی میز بود. ایران هم به لحاظ اصول انسانی و این که حضور چند دوتابعیتی در زندان هایش سودی برایش ندارد و هم به لحاظ مشکلات خانوادگی این افراد و افراد ایرانی که در آمریکا به جرم دور زدن تحریم های غیرقانونی در زندان هستند و هم به لحاظ آزادسازی پول هایش در کره جنوبی که تحت یک راهزنی بین المللی مسدود شده، خواستار اجرایی شدن این توافق بود اما این آمریکایی ها بودند که هر بار به بهانه ای جلوی کار را حتی در ساعات آخر گرفتند و به اعتراض خانواده های این افراد در آمریکا نیز اهمیتی ندادند.
اما در هفته های اخیر چه اتفاقاتی افتاد؟  موضوع این است که با وجود همه بدعهدی های گذشته آمریکا، به نظر می رسد در هفته های اخیر با یک «دبه کردن بین المللی» جدید توسط واشنگتن روبه رو هستیم. همه توافقات آزادسازی زندانیان میان ایران و آمریکا به 4 نفر دو تابعیتی به  نام های باقر نمازی، سیامک نمازی، عماد شرقی و مراد طاهباز اختصاص داشت که به جرم جاسوسی در زندان به سر می بردند و قرار بود در برابر این چهار نفر، آزادی 4 نفر ایرانی را داشته باشیم و همزمان پول های دزدیده شده ایران در کره جنوبی آزاد شود. با توجه به بیماری سخت باقر نمازی، جمهوری اسلامی ایران تصمیم گرفت در اقدامی انسانی و یک طرفه باقر نمازی را آزاد کند. وی 9 مهر سال گذشته با میانجیگری و هماهنگی عمان، قطر، امارات و  سوئیس آزاد شد و افراد باقی مانده ایرانی- آمریکایی در فهرست توافق، سه نفر شدند. شنیده های خراسان حاکی است با وجود این اقدام مثبت و ناشی از حسن نیت تهران که باید با استقبال و عمل متقابل آمریکا برای ادامه کار همراه می شد، آمریکایی ها در مذاکرات بعدی با بهانه گیری و خروج از اصول دیپلماتیک مدعی شدند توافق دو طرف بر سر 4 نفر بوده و باید یک نفر دیگر به فهرست تبادل اضافه شود اگرچه ایران هنوز در برابر این خواسته جدید آمریکایی ها به جمع بندی نرسیده و همچنان مشکل باقی بود اما مذاکرات و گفت و گوهای متعدد غیرمستقیم با طرف آمریکایی و حضور میانجی های منطقه ای موضوع را به سمت حل شدن با شرایطی خاص سوق می داد و این امید ایجاد شده بود که نفر چهارم که گفته شده شهاب دلیلی نام دارد و از سال 1395 در زندان به سر می برد نیز آزاد شود. در این شرایط حالا آمریکایی ها با دبه کردن و نقض عهد مدعی شده اند باید فرد پنجمی که با اتهام جاسوسی دستگیر شده نیز آزاد شود و این موضوع اخیر باعث توقف مذاکرات شده است. در واقع در حالی که ایران بارها اعلام کرده بر سر امنیت خود با هیچ طرفی تعارف ندارد  و تا زمانی که ایالات متحده و سایر کشورهای غربی افرادی را به عناوین مختلف و برای پوشش جاسوسی به ایران می فرستند ادامه داشته باشد، روند بازداشت و دستگیری جاسوسان غربی با تابعیت ایرانی نیز ادامه خواهد داشت.  شنیده های ما حاکی است در هفته های اخیر نفر پنجمی نیز بازداشت شده که طرف آمریکایی خواهان آزادی وی در جریان توافق تبادل است. وی یک خانم ایرانی- آمریکایی است که سابقه حضور در NGO های افغانستانی را هم داشته و آمریکایی ها  اجرای تبادل را تا آزادی وی متوقف کرده اند.
در این روزها شاهد سفر سلطان و وزیرخارجه عمان به تهران بودیم و مقاماتی نیز از قطر به کشورمان سفر کردند. وزیر خارجه و علی باقری معاون سیاسی وی نیز سفرهای متعددی به قطر و امارات و عمان داشتند و سخنانی درباره مذاکرات غیرمستقیم علی باقری با برت مک گرک آمریکایی در عمان به گوش رسید، دیدار با مدیران کل سیاسی وزرای خارجه آلمان، انگلیس و فرانسه در امارات و دیدار با انریکه مورا در قطر بخشی از این رفت وآمدها برای حل اختلافات هم در خصوص برجام و هم در موضوع تبادل و انتقال پول ایران به این کشورها بوده است که بخشی از آن در موضوع انتقال پول ایران از عراق به عمان اتفاق افتاد.
با این حال همان طور که آمریکایی ها در خصوص برجام و بازگشت به برجام دچار ضعف تصمیم گیری هستند و اختلافات داخلی آن ها مانعی برای رفع بن بست شده، در خصوص این توافق نیز که بسیاری آن را مقدمه یا موتور پیشران توافق بزرگ بعدی می دانند، دچار تردید هستند و با بدعهدی های متعدد و دبه کردن سعی در خریدن زمان دارند با این حال تصمیم ایران برای بازگشت به برجام 2015 قطعی است و در خصوص تبادل نیز همواره استقبال کرده است.روز پنج شنبه علی باقری بار دیگر به عمان رفت و دیدارهایی داشت. سایت ایران نوانس در این خصوص به نقل از یک منبع آگاه مدعی شد سفر باقری به مسقط علاوه بر موضوعات دوجانبه و منطقه ای، به موضوعات بین المللی به ویژه  گفت و گوهای توافق ایران و آمریکا در زمینه تبادل زندانی و آزادسازی منابع بلوکه شده ایران ارتباط دارد.
به نظر می رسد آمریکایی ها علاوه بر این که باید قبول کنند به توافقات قبلی خود در خصوص تبادل زندانیان متعهد باشند و هر روز خواسته جدیدی را مطرح نکنند، باید روش قدیمی خود را در اعزام جاسوس هایی با ریشه ایرانی خاتمه دهند چون قرار نیست با یک تبادل یا بازگشت مقداری پول که اصولا مال ملت ایران است، نهادهای امنیتی ایران دست از اشراف اطلاعاتی خود و بازداشت متهمان به جاسوسی برای دشمن بردارند. این روش می تواند توافقی را که بیش از دو سال است، روی میز است، نهایی کند تا شاید مقدمه ای برای توافق اصلی احیای برجام باشد

آتش‌سوزی جنگل‌های مریوان و چند پرسش

احسان هوشمند
پس از مهار آتش‌سوزی هفته گذشته دوباره از عصر پنجشنبه 12 مرداد سه نقطه از جنگل‌های مناطق «دره‌وران»، «آسن‌ئاوا» و «ماسی‌در» از توابع شهرستان مریوان دچار آتش‌سوزی گسترده‌ای شده است و تلاش نیروهای امدادی و نظامی و نیز شهروندان مریوانی و علاقه‌مندان به محیط زیست با کمترین امکانات و ابزارهای لازم برای خاموش‌کردن آتش ادامه دارد. بنا بر برخی گزارش‌ها تاکنون بیش از 300 هکتار از جنگل‌های مریوان طعمه آتش شده است. این نخستین‌باری نیست که جنگل‌های مریوان در سال جاری و در سال‌های گذشته با آتش‌سوزی مواجه می‌شود. اما آتش‌سوزی چند روز گذشته به دلیل گرمای بی‌سابقه و نیز باد شدید و کمبود امکانات امدادی گسترش بیشتری داشت.

1- در سال‌های گذشته تغییرات اقلیمی و گرمای هوا و برخی دخالت‌های مضر بشری، موجب بروز آتش‌سوزی‌های گسترده‌ای در جنگل‌های باارزش زاگرس و البرز شده است. آن هم در شرایطی که محیط زیست کشور با دشواری‌های بزرگی دست‌وپنجه نرم می‌کند. در آتش‌سوزی سال گذشته جنگل‌های زاگرس در استان فارس و شیراز بیش از 15 هزار هکتار از جنگل‌های منطقه به‌ویژه کوهمره سرخی در آتش سوخت. اما علی‌رغم گستردگی این آتش‌سوزی چرخ‌بال‌های امدادی برای مهار آتش به منطقه نرسید و خسارات قابل توجه و بی‌سابقه‌ای به محیط زیست استان فارس و کشور وارد شد. جنگل‌های زاگرس در استان‌های کهگیلویه و بویراحمد و خوزستان و چهارمحال و بختیاری و کردستان و کرمانشاه نیز در سال‌های گذشته بارها با آتش‌سوزی دست به گریبان شده‌اند. همچنین جنگل‌های شمال کشور در استان‌های مازندران و گیلان نیز در یکی دو سال گذشته با آتش‌سوزی‌های بزرگی مواجه شده‌اند. این روزها نیز دوباره مریوان با چنین حادثه‌ای روبه‌رو شده است. در همه این حوادث آتش‌سوزی مشخص شده که امکانات امدادی و تخصصی مهار آتش‌ جنگل‌ها، متناسب با نیازهای کشور تأمین نشده است و دولت در دهه‌های گذشته برای تهیه و تولید و خرید تجهیزات تخصصی و به‌روز، عزم جدی نداشته است. این کم‌توجهی مزمن موجب شده تا توان و قابلیت کشور برای مقابله با آتش‌سوزی‌های گسترده بسیار کم و محدود باشد. به‌ویژه در مناطق مرزی همچون مریوان این محدودیت امکانات امدادی بیشتر خود را نمایان می‌کند.

2- مقابله و مهار آتش‌سوزی نیازمند آموزش تخصصی نیروهای امدادی و نیز شهروندان علاقه‌مندی است که در جوار جنگل‌های کشور مستقر هستند. نقش نهادها و سازمان‌های مسئول و نیز رسانه‌های کشور به‌ویژه صداوسیما در آموزش و فرهنگ‌سازی اثرگذار است اما متأسفانه در این باره نیز تاکنون به صورت شایسته و بایسته‌ای اقدامات لازم صورت نگرفته است.

3- استفاده از ظرفیت نهادهای مدنی در این حوزه از دیگر ظرفیت‌هایی است که در صورت برنامه‌ریزی کارشناسی می‌تواند در خدمت محیط زیست کشور باشد. شوربختانه در دهه گذشته نهادهای مدنی تضعیف شده و کمتر مجالی برای فعالیت آنها باقی است. نیکوکاران و صاحبان سرمایه‌های بزرگ و کوچک در صورت فعالیت نهادهای مدنی انگیزه بیشتری برای تأمین نیازمندی‌های امدادی چنین سمن‌هایی دارند.

4- دانشگاه‌ها و نهادهای پژوهشی کشور درباره حفظ محیط زیست وظایف سنگینی بر دوش دارند. تولید محتواهای علمی و کارشناسی متناسب با شرایط کشور برای نظام حکمرانی در این باره از جمله اقداماتی است که ضرورت آن مشهود است. البته اعلام نیاز دولت به چنین مطالعات و اقدامات کارشناسی‌شده، اختصاص بودجه‌های پژوهشی متناسب و نظارت بر چنین فعالیت‌هایی و استفاده عملی از چنین اقداماتی می‌تواند بر ارتقای دانش کشور در حفظ محیط زیست اثری جدی داشته باشد. هرچند در این باره افق روشنی تعریف نشده است.

5- مقابله جدی با قاچاق چوب و فساد مرتبط با آن و تدوین قوانین بازدارنده برای مقابله با متعرضان به حریم جنگل‌ها از جمله کاستی‌های قانونی موجود است. این مهم نیز نیازمند تغییر در نگرش دولت به محیط زیست به عنوان یک سرمایه ملی است.

 متأسفانه نه درباره قوانین بازدارنده و نه درباره تعریف وظایف سازمانی برای نهادهای ذی‌ربط و نه برای اختصاص بودجه مناسب برای فعالیت‌های سازمان محیط زیست و نهادهای متولی در جهاد کشاورزی اقدام روشن و قابل دفاعی صورت نگرفته است. به سخن دیگر در حکمرانی موجود توجه به سرمایه‌ای ملی و باارزش یعنی محیط زیست و جنگل‌های کشور جایگاه شایسته خود را نیافته است.

آتش‌سوزی روزهای گذشته در جنگل‌های زاگرس در شهرستان مریوان بار دیگر هشداری است رسا به مسئولین کشور که بتوانند خود را با شرایط جدید اقلیمی از طریق ارتقای دانش و توان کشور در این باره منطبق کنند. تخریب گسترده جنگل‌های کشور در دهه‌های گذشته خسارات قابل توجهی بر جای گذارده و استمرار این روند زندگی میلیون‌ها ایرانی را در زمان حال و آینده کشور با چالش‌های بزرگی مواجه کرده و می‌کند. جنگل‌های باارزش کشور بیش از هر زمان دیگری نیازمند توجه و مراقبت است. می‌توان با صرفه‌جویی در بسیاری از بودجه‌های غیرضرور و تشریفاتی و تبلیغاتی کشور برای مقابله با تخریب محیط زیست کشور نهایت استفاده را برد اما اگر اراده‌ای در این زمینه وجود داشته باشد

نیجر؛ آیینه آفریقا 

سعدالله زارعی

تحولاتی که 4 مرداد/ 26 ژوئیه در «جمهوری نیجر» روی داد و «کودتا» خوانده شد، در دنباله تحولات عده‌ای از کشورهای آفریقایی بود. فارغ از اینکه رهبر جدید - حسومی مسعودو - و رهبر سابق - محمد بازوم - چه خصوصیاتی داشته‌اند و از سوی چه کشور یا کشورهایی حمایت می‌شده و می‌شوند، حرکت ضدفرانسوی و ضدغربی نظامیان و توده‌های مردمی که از برکناری محمد بازوم حمایت کردند، اهمیت ویژه دارد. بر این اساس بسیاری از ناظران، تحولات نیجر که پیش از این در کشورهای آفریقایی مالی، بورکینافاسو، گینه کوناکری و آفریقای مرکزی روی داده بود را اخراج غرب و به‌خصوص فرانسه از آفریقا تعبیر کردند. این روند که بی‌ارتباط با تغییر قدرت در عرصه بین‌الملل نیست، نشان می‌دهد فضای جهان هر روز بر دولت‌های غربی دارای سابقه استعمارگری تنگ‌تر می‌شود. در این خصوص گفتنی است:
تظاهرات آفریقایی‌ها یا آفریقایی‌تبارها علیه اروپا و به طور خاص علیه فرانسه به یک پدیده تبدیل شده است. آفریقایی‌تبارها در همین هفته‌های اخیر علیه سیاست‌های دولت فرانسه در پاریس، مارسی و... به میدان آمدند و بعضی جریانات اجتماعی فرانسه را هم جذب کردند. در همان حال در «نیجر» شاهد تظاهرات چندصدهزار نفره به خصوص در «ینامی» پایتخت بودیم. این تظاهرات که غربی‌ها از آن با عنوان حمایت از کودتاگران پوشش دادند، در واقع ضدفرانسه و علیه سال‌ها استیلای آن بر این مردم بود. این تظاهرات و تظاهرات‌ پاریس یک منطق داشتند و در آن یک جریان سیاسی را در سطح بین‌المللی هدف گرفته بودند.
آفریقا یک قاره بزرگ با منابع متنوع و از نظر فرهنگی بسیار غنی است و در چرخش نظام جهانی از غرب به شرق می‌تواند تأثیر زیادی داشته باشد. نهضت‌های مردمی علیه فرانسه، ایتالیا، بلژیک، انگلیس، آلمان و... در آفریقا در واقع غرب و نقش‌آفرینی غرب در نظام‌ آینده جهانی نشانه گرفته است. خود این که آفریقا در بحبوحه شکل‌گیری نظام جهانی جدید، تضعیف‌کننده نقش‌آفرینی اروپا در نظام‌آینده ‌باشد، یک نقش ویژه و اثرگذار است. قاره‌ای که در مقدمه شکل‌گیری نظام جهانی ایفاگر نقش اساسی است، در زمان شکل‌ یافتن نمی‌تواند و نباید در حاشیه و تحت‌الشعاع قرار بگیرد.
نهضت اجتماعی قاره اروپا در اصلاح روند شکل‌گیری نظم جدید بین‌المللی از یک حیث مکمل نهضت سیاسی قاره آسیا است. از این رو به موازات جنبه ضداروپایی خیزش‌های مردی در نیجر و جمعی دیگر از کشورهای آفریقایی، شاهد گرایش دولت‌ها و نهضت‌های آفریقایی به سمت قدرت‌های آسیایی هستیم. در این میان غرب با تمرکز بر روی نفوذ امنیتی روسیه در بعضی کشورهای آفریقایی سعی در انحراف موضوع دارد. غرب با این ادعا که منشأ رخدادهای یک سال اخیر مالی، بورکینافاسو، گینه کوناکری، نیجر و... سرویس‌ امنیتی روسیه بوده می‌خواهد وانمود کند خیزش ضدغربی در واقع یک کالای غیراصیل و وارداتی است و حال آنکه آنچه در کشورهای نیمه شمالی آفریقا یا آفریقای مسلمان روی داده و فراگیر هم هست، از نظر سابقه و جنبه ایدئولوژیک بر سابقه خود آفریقا تکیه دارد. کشورهایی که در آنها تظاهرات ضداروپایی و به‌طور خاص ضد فرانسه رخ داده هیچ‌گاه در مدار اتحاد جماهیر شوروی و یا فدراسیون روسیه نبوده‌اند. آنان حتی همین الان در زیر سلطه سرویس‌های امنیتی غرب قرار دارند و اگر سرویس روسیه نقش ویژه‌ای در این کشورها داشت در گزارش‌ها غربی‌ها و اظهارات مقامات ارشد آن آمده بود.
تحولات در کشورهای آفریقایی به دلیل سلطه شدید دولت‌های استیلاگر اروپا روی می‌دهد و پیوستگی اقدامات نظامی و حمایت‌های اجتماعی از اقدامات ضدفرانسوی‌، دقیقاً از این موضوع نشأت می‌گیرد. یعنی دلیل حمایت مردمی از اقدامات نظامی، ماهیت ضدفرانسوی اقدامات نظامیان است. همین مردم آنجا که کودتا علیه یک جریان داخلی روی می‌دهد، تماشاچی صحنه باقی می‌مانند و هرگز به حمایت از یک طرف برنمی‌خیزند. اینکه پیش از آنکه «حسومی مسعودو» قدرت را در «ینامی» به دست گیرد، مردم علیه «محمد بازوم» به خیابان می‌ریزند، به دلیل عملکرد بازوم و وابستگی او به فرانسه و سایر دولت‌های اروپای مرکزی است.
بله این نهضت مردمی آفریقا، به صحنه بین‌الملل هم توجه دارد و براساس این توجه، به سمت قدرت‌های نوظهور یا قدرت‌های باز‌سازی شده آسیا نگاه می‌کند. چرا صحنه بین‌الملل برای آفریقا مهم است؟
آفریقا در حدود 200 سال تحت سیطره قدرت‌‌های اروپایی بوده است. کشورهای مسلمان در این قاره که بعضی از آنها صدها سال بخشی از قدرت امپراتوری مسلمانان عثمانی بوده‌اند، در طول قرن‌های 19 و 20 بدترین شکل استعمار غربی، از‌اشغال سرزمین و قیمومیت تا تجزیه و تکه‌تکه شدن و تا غارت اموال و بیگاری و قتل و تبعید دست جمعی را تجربه کرده و از نیمه قرن بیستم شاهد سیطره استعمار «فرانو» در شکل تحمیل دولت‌های غیرمردمی وابسته به غرب بوده است.
در طول حدود 60 سال گذشته همه دولت‌های مسلمان آفریقایی مزه تلخ دولت‌های خشن وابسته به غرب را در کام خود چشیده‌اند. بنابراین از نظر مردم آفریقای سال‌های 1960 / 1340 تا 2020 / 1400 سلطه غربی‌ها علی‌رغم استقلال ظاهری دولت‌های آفریقایی نه تنها کاسته نشده بلکه افزایش یافته و متنوع شده و عمق بیشتری هم پیدا کرده است. بنابراین مردم آفریقا نه تنها الان به صحنه بین‌الملل به‌عنوان یک موقعیت اساسی تعیین سرنوشت خویش می‌نگرند، بلکه در این 200 سال، صحنه بین‌الملل را مهم دیده و تحولات آن را به طور جدی رصد کرده و البته داغ آن را بر استخوان‌های خویش احساس کرده‌اند. بنابراین ضدغربی بودن، طبیعی‌ترین وجه خیزش‌های آفریقایی است و آنان برای این موضوع به آموزگار و آموزه خارجی احتیاج ندارند.
آفریقا در عرصه تحولات بین‌المللی، آسیا را همزاد و همدرد خود می‌داند و لذا حس بدی نسبت به محوریت شدن آن در عرصه بین‌الملل ندارد. دولت‌های قدرتمند آسیا اعم از روسیه، چین، ایران، هند و... هیچ سابقه استعماری در آفریقا نداشته‌اند. بنابراین توجه آفریقا به آسیا و قدرت‌های آن هم خیلی طبیعی است. آفریقا در صحنه تحولات بین‌الملل اگر به آسیا گرایش نداشته باشد به کجا می‌تواند گرایش پیدا کند؟ وقتی نخواهد با آسیا کار کند باید با اروپا یا آمریکا کار کند و حال آنکه علیه این دو به یک انبار انفجاری تبدیل شده است.
آفریقا همیشه مهم بوده و ایران همواره باید به این قاره توجه می‌کرده است و امروز به دلیل تحولات عرصه بین‌الملل و فرجه‌ای که پدید آمده است، این توجه باید افزایش پیدا کند.
تحولات نیجر و پاره‌ای دیگر از کشورهای اسلامی از سوی غرب، «نظامی» خوانده می‌شود و با واژه‌هایی نظیر «کودتا و نظامیان» تعبیر می‌گردد و ما هم ‌چون معمولاً به عمق ماجرا توجه نداریم، همین ادبیات را به کار می‌گیریم! اما واقعیت این است که امروز، تغییرات جهان اسلام با ترکیبی از گرایشات سیاسی، نظامی و فرهنگی توأم گردیده است. در این بین غرب هر کجا که بتواند علیه آنها بدل می‌زند که یک نمونه از آن را در سودان - و به صحنه کشاندن حمیدتی - دیدیم، آنجا که نتواند لجن‌پراکنی می‌کند. ما در ماجرای شورش شبه‌نظامیان حمیدتی در سودان شاهد حمایت غربی‌ها از او با عنوان «جنبش عدالت‌خواه» بودیم. حال غرب در صحنه نیجر، حرکت نظامیان که یکپارچه هم بود و به دلیل یکپارچه بودن نمی‌توان به آن «کودتا» اطلاق کرد را با عنوان کودتای نظامی علیه دولت قانونی یاد می‌کند و جالب‌تر این است که رئیس‌جمهور قانونی از آمریکا می‌خواهد با مداخله نظامی - و طبعاً کشتار مردم - قدرت را از نظامیان پس بگیرد! بنابراین آنچه در روز 4 مرداد ماه جاری در نیجر اتفاق افتاد و از سوی ارتش حمایت شد و سپس با استقبال شدید مردم در «ینامی» پایتخت و سایر شهرها مواجه گردید، تلفیقی از جمع‌بندی نخبگان نظامی، نخبگان سیاسی و عناصر نامدار فرهنگی نیجر بوده و مورد حمایت آحاد مردم است. همین نوع تحولات را در هر جای آفریقا می‌توان مشاهده کرد. این وضعیت مسلماً در کشورهایی که تاکنون کمتر خبری از آن شنیده‌ایم، تکرار خواهد شد. این می‌تواند یک موج جدید باشد و چهره آفریقا را تغییر دهد.

گاندوها در زمین اقتصاد می‌خزند!

سید محمد بحرینیان

یک. می‌دانیم سال‌هاست محور اصلی اقدامات خصمانه برخی قدرت‌ها علیه ایران، اقتصاد است. به جنگ اقتصادی علیه کشورمان باور داریم و می‌دانیم دشمن در تهاجم خود، صرفا از روش‌های سنتی و روشن بهره نمی‌برد بلکه از اقدامات نامتعارف و پنهان هم نهایت استفاده را می‌کند. امکان ندارد آمریکا و اسرائیل و برخی هم‌پیمانان آن‌ها، در عرصه سیاست، مذاکرات خارجی، رسانه و حتی محیط‌زیست،

 جاسوس پروری کنند ولی از اقتصاد صرف‌نظر کنند. اگر برای جاسوسی از مذاکرات بین‌المللی و مسائل هسته‌ای ما «گاندو» تربیت می‌شد، امکان ندارد گاندوهای بسیاری جذب و تربیت و راهی عرصه‌های اقتصادی کشور نشوند.
دو. اگر از دستگاه‌های نظارتی پرسیده شود، خواهند گفت ما زمین‌بازی اقتصاد را تحت نظر گرفته‌ایم و با متخلفان هم برخورد کرده‌ایم. این البته درست است اما به نظر می‌رسد عمده برخوردی که با مدیران و فعالان اقتصادی متخلف صورت گرفته، ناظر به افرادی است که باانگیزه‌های شخصی و برای کسب منافع بیشتر از طرق نامشروع، اقدام خلافی کرده‌اند. بحث ما این نیست، با اختلاس گران و رانت‌خواران باید برخورد شود که همین حالا هم در جریان است، اما آن دسته از مدیران، مشاوران و تصمیم سازان اقتصادی که خلاف شخصی هم نمی‌کنند اما مسیر اقتصاد کشور را با تصمیم سازی‌های خود به سمت پرتگاه پیش می‌برند یا شرایط زندگی مردم را دشوارتر می‌کنند، چه وضعیتی پیدا می‌کنند؟ آیا آن مدیر ظاهرا سالمی که تصمیماتش، یک مجموعه یا سازمان را تباه می‌کند، زیر نظر هستند؟

سه. یک نمونه ساده را بررسی کنیم: چندی پیش، در شرایطی که تمام مؤلفه‌های اقتصادی و سیاسی، ثبات نرخ ارز و سایر شاخص‌های بازار تا حداقل چند ماه آینده را تصویر می‌کرد، یک رسانه اقتصادی، طی یک روز بیش از ۱۵ خبر و گزارش و تحلیل پیرامون احتمال گران شدن خودرو منتشر کرده و در اغلب آن‌ها با واژه‌هایی ترسناک و هشداردهنده، درحالی‌که بازار خودرو به‌تازگی کمی رنگ آرامش دارد، سعی کرده تقاضا را در این بازار به‌شدت بالا برد و خریداران غیرمصرفی را به سمت این بازار سوق دهد. 

یک تحلیل پیش‌پاافتاده این است که بگوییم شاید این رسانه، با یک خودروساز یا واردکننده خودرو قراردادی دارد تا قیمت را بالا ببرد و به همین سطح اکتفا کنیم، اما اگر کمی هم به سوابق آن رسانه و رفت‌وآمدها و ارتباطاتش دقت شود، شاید ماجرا از این هم پیچیده‌تر و در جهت اخلال اساسی در یک بازار موردنیاز مردم باشد.

چهار. بحث این است که برخی آمارها و اطلاعات اقتصادی، کم‌اهمیت‌تر از اطلاعات حساس امنیتی و نظامی نیستند و امروز که پیشانی جنگ ما اقتصاد است، شاید مهم‌تر هم باشند‌. از سوی دیگر تحلیل و نظارت بر سمت‌وسوی سیاست‌گذاری‌های اقتصادی، به تحلیلگران و اقتصاددانان خبره احتیاج دارد و دقت بسیار می‌طلبد. شناخت افراد و جریان‌های نفوذی در حوزه اقتصاد، احتمالا نیازمند تقویت بازوهای اقتصادی و علمی دقیقی است که بیش از آن‌که به دنبال عوامل تخلف باشند، در پی یافتن افراد و سیاست‌هایی باشند که خروجی عملکردشان تخلف و فساد در سطح گسترده باشد.

پنج. علیرضا اکبری، جاسوس دو تابعیتی ایرانی-انگلیسی را به یادآوریم که چندی پیش اعدام شد و واکنش عجولانه دولت انگلستان هم بیش‌ازپیش پرده از ارتباطات خارجی و جاسوسی او برداشت. اکبری در ساختارهای رسمی کشور ما، مهره‌ای امنیتی بود که روی پیشانی‌اش، جای مهر خودنمایی می‌کرد و حتی مخالف سرسخت برجام بود. نفوذی‌ها، لزوما غرب دوستان کروات زده نیستند و گاهی دقیقا در نقطه مقابل باید به دنبال آن‌ها گشت؛ هرچه هست برخی تصمیم‌ها نشان از آن دارد که جست‌وجویی در نظام اقتصادی کشور، می‌تواند نتایج عجیبی در پی داشته باشد.

اقتدار 360 درجه
 
دریادار دوم فرهاد فتاحی
نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران امروز به یک نیروی تعیین‌کننده در عرصه‌های مختلف در منطقه و حتی جهان تبدیل شده و حضور این نیروی راهبردی در آب‌های آزاد و شرکت در رزمایش‌های چندجانبه با کشورهای دنیا، حاکی از اقتدار جمهوری اسلامی ایران در عرصه دریا و تعامل اثربخش با دیگر کشور‌ها در تأمین امنیت دریایی و صلح جهانی است.
حضور ناوگان دریایی ارتش در آب‌های دوردست و بین‌المللی، ضامن حفاظت از مرزهای دریایی کشورمان و محیط پیرامونی و منافع ملی جمهوری اسلامی ایران در تعاملات منطقه‌ای و بین‌المللی است.
با صدور فرمان حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای فرمانده معزز کل قوا مبنی بر گسترش حضور نیروی دریایی در آب‌های دوردست و اقیانوسی و نمایش عزت، اقتدار و پرچم جمهوری اسلامی ایران، ستاد نداجا اقدام به تشکیل قرارگاه‌ها و کارگروه‌های مختلف کرد و این روند سال 99 با انتصاب امیر دریادار «شهرام ایرانی» به فرماندهی نیروی دریایی، سرآغاز پروژه‌ای فراملی  با ابعاد جهانی و گسترده بود.
با توجه به 3 عامل کلیدی «زمان»، «هزینه» و «کیفیت» و نیز بهره‌مندی از 2 بازوی قدرتمند «برنامه‌ریزی کنترل پروژه» و «فرماندهی هوشمند»، اقدام به تعریف یک پروژه بزرگ و پس از تجزیه و تحلیل و تعیین برنامه‌ریزی و تعیین توالی و  توازی فعالیت‌های لازم و به‌کار‌گیری مدیریت دانش، ابزار‌ها و تکنیک‌های تخصصی لازم، ناوگروه 86 تحت عنوان ناوگروه کد 360، به ماموریت دریانوردی به دور کره زمین اعزام شد؛ ناوگروهی که با انجام موفقیت‌‌آمیز ماموریت خود توانست یکی از مؤلفه‌های قدرت و توسعه‌‏یافتگی در عرصه بین‌‏المللی را که قدرت و امنیت دریایی است، بخوبی معنا کند که برخی دستاوردهای این ماموریت مهم در حوزه‌های مختلف عملیاتی، اطلاعاتی، آموزشی، پژوهشی، نیروی انسانی، لجستیک هوشمند بین‌المللی و پزشکی، به شرح زیر است:
ـ مهم‌ترین دستاورد این ماموریت این بود که ما دیگر هیچ محدودیتی در هیچ دریایی نداریم و با طراحی دقیق می‌توانیم از هر توفانی عبور کنیم.
ـ دستاورد دیگر، رسیدن به خودباوری برای جوانان ما در نیروی دریایی راهبردی ارتش، افزایش اعتماد به نفس و افزایش ایمان به جهت امکان حضور در تمام نقاط آبی کره زمین بود.
ـ در بعد آموزشی در حوزه انتقال تجربه و مدیریت دانش، کارهای بزرگی در این ماموریت انجام شد و توانستیم با مدیریت مناسب فرماندهان، تمام تجربیات به دست آمده در حوزه‌های گوناگون را جهت انتقال به سایر کارکنان نداجا به صورت مدون و مصور تهیه کنیم.
ـ استفاده از سامانه بومی هواشناسی با بانک اطلاعاتی 50 ساله که با رصد و تجزیه و تحلیل دقیق مسیر دریانوردی توانستیم از ایمن‌ترین مسیر ممکن، با کمترین مخاطرات آب و هوایی، عبور کنیم.
ـ در حوزه پزشکی، 2 عمل جراحی موفق در اقیانوس آرام و یکی در اقیانوس اطلس داشتیم که همه در حال حرکت انجام شد. این درحالی است که ما در این سفر و در ناوبندر مکران از یک بیمارستان مجهز و یک بانک خونی کامل برای هر شرایطی برخوردار بودیم.
ـ در حوزه عملیاتی، ماموریت ناوگروه 86 باعث افزایش عمق استراتژیک جمهوری اسلامی ایران شد و نیروی دریایی ارتش با انجام این ماموریت نشان داد بنا بر فرمایشات رهبر حکیم انقلاب، دست بلند نظام در آب‌های دور دست به معنای واقعی کلمه است.
ـ ناوگروه 86 در این ماموریت، در 7 دریا، 7 تنگه و 4 اقیانوس دنیا حضور یافت و 5 مرتبه از خط استوا رد شد و در واقع توانست از تمام مدارات مهم کره زمین (مدار استوا، مدار رأس‌السرطان و مدار رأس‌الجدی) عبور کند.
ـ حضور در سواحل آمریکای جنوبی، دستاورد بزرگ دیگری بود که این ناوگروه موفق به انجام آن شد.
روزی آمریکایی‌ها روی نقشه خطی کشیدند و گفتند ایرانی‌ها توان عبور از اقیانوس اطلس و رسیدن به سواحل قاره آمریکا را ندارند اما امروز شاهد هستیم نه‌تنها در سواحل قاره آمریکا بلکه در یک ماموریت در سواحل تمام قاره‌های جهان به جز اروپا ـ که در مسیر دریانوردی ما نبود ـ حضور پیدا کردیم.
همچنین برای نخستین بار در دنیا رکورد دریانوردی مداوم به اصطلاح «دریانوردی بدون توقف» را با 234 روز دریانوردی با پیمایش 65 هزار کیلومتر به ثبت رساندیم.
ـ در حوزه نیروی انسانی نیز اقدامات بزرگی در زمینه انتقال تجربه و مدیریت دانش برای انتقال دانش فنی و عملیاتی کارکنان جهت مصورسازی و مدون‌سازی برای انتقال به سایر کارکنان نداجا انجام شد.
 یکی از لوازم گسترش دیپلماسی کشورها استفاده از دریاست. اگر چه از مهم‌ترین بخش‌های دیپلماسی، دیپلماسی سیاسی یا روابط خارجی میان کشورها است اما محدوده دیپلماسی فقط به سیاست و روابط سیاستمداران محدود نیست بلکه وجوه دیگری هم دارد که دیپلماسی اقتصادی و دفاعی، از مهم‌ترین بخش‌های دیگر دیپلماسی است.
حضور در دریاها می‌تواند علاوه بر گسترش دیپلماسی و تحکیم روابط با کشورهای دوست در سطح جهان، نقش مهمی هم در توسعه راهبرد دریامحور جمهوری اسلامی ایران داشته باشد.
دیپلماسی دفاعی جمهوری اسلامی ایران با بهره‌گیری از ظرفیت حضور فعال نیروی دریایی ارتش در آب‌های بین‌المللی و آزاد جهانی و عمق‌ بخشیدن به تعاملات 2 یا چندجانبه دریایی با کشورهایی که از ساحل دریایی برخوردار هستند، عرصه جدیدی را در گفتمان سیاسی و روابط دیپلماتیک بین کشورها ایجاد کرده است.
اعزام ناوگروه‌های دریایی و در رأس آنها ناوگروه 86 نیروی دریایی ارتش به آب‌های آزاد بین‌المللی در 2 سطح منطقه‌ای و بین‌المللی دارای دستاوردهایی برای دیپلماسی دفاعی جمهوری اسلامی ایران بود.
در حوزه منطقه‌ای، ماموریت ناوگروه 86، باعث نمایش اقتدار و سیادت دریایی و تثبیت ایران به‌عنوان قدرت برتر دریایی منطقه غرب‌ آسیا شد.
یکی دیگر از کارکردهای دیپلماسی دفاعی، خدمت‌رسانی به توسعه اقتصاد ملی به شیوه‌های مختلف است. دفاع از منافع اقتصادی در آب‌های بین‌المللی برعهده نیروی دریایی ارتش گذاشته ‌شده و دیپلماسی اقتصادی اقتضا می‌کند با حفظ خطوط مواصلاتی و تامین امنیت دریایی به چرخه اقتصاد ملی، بین‌المللی، قدرت اقتصادی و سیاسی کمک کند.
یکی از اهداف حضور نیروی دریایی در آب‌های آزاد، تامین امنیت خطوط مواصلاتی و حمایت از حمل‌ونقل دریایی کشور است و ناوگان تجاری با حمایت و تکیه‌ بر این امنیت است که اقدام به فعالیت در آب‌های منطقه‌ای و بین‌المللی می‌کند.
دستاورد دیگر ناوگروه 86، ایجاد جهان چندقطبی در اقیانوس‌ها و دریاها  بود.
با اعزام ناوگروه نیروی دریایی به اقیانوس اطلس در قالب ناوگروه‌های گذشته و اکنون اقیانوس آرام در ‌قالب ناوگروه 86 نیروی دریایی ارتش که برای نخستین‌بار در تاریخ کشور رقم خورد، هژمونی آمریکا در این اقیانوس به چالش کشیده شد.
مأموریت ناوگروه ۸۶ نیروی دریایی ارتش از چند جهت نمایانگر شکست سیاست‌های تحریمی و انزوای ایران در محیط بین‌المللی است.
حضور ناوگروه ایرانی در برزیل به‌ مثابه شکست آمریکا در ‌برابر ایران است که با وجود تلاش‌های گسترده نتوانست مانع پهلوگیری ناوگروه ایران در حیاط‌ خلوت خود (بندر ریودوژانیروی برزیل) شود. آمریکایی‌ها تلاش بسیاری انجام دادند از این اقدام جلوگیری کنند اما به یاری خداوند متعال نتوانستند.
بنابراین راهبرد منزوی کردن ایران با حضور مقتدرانه ایران در آب‌های آزاد بین‌المللی تا حد بسیار زیادی خنثی می‌شود.
آمریکایی‌ها تاکنون شعار می‌دادند به‌ دنبال منزوی کردن ایران هستند و ایران در نهایت در سطح کشورهای همسایه می‌ماند اما اکنون دلاورمردان نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در پهنه گسترده‌‌ای از مناطق مختلف جهان حضور دارند و همین موضوع برای آمریکایی‌ها بسیار نگران‌کننده است.
تاکنون آمریکایی‌ها در خلیج ‌فارس  حضور داشتند و به‌ نوعی کنار ایران بودند اما اکنون ایران در کنار مرزهای آمریکاست و این از منظر آمریکایی‌ها تهدید تلقی می‌شود.
به باور اکثر راهبردشناسان نظامی و سیاسی، جمهوری اسلامی ایران با علم به خطر افتادن و درگیری نظامی در محدوده خلیج‌فارس   و با آگاهی کامل از موضوع امنیت پایدار که در گرو داشتن کنترل بر حوزه گسترده‌ای از آب‏های منطقه‏‌ای و بین‌‏المللی است، اهداف آینده خود را مشخص کرده و به مرزهای آبی خود امنیت و اقتدار بخشیده است، بنابراین در چنین شرایطی جمهوری اسلامی ایران دفاع از مرزهای سرزمینی و تأمین امنیت و منافع ملی خود را نه‌تنها در آب‏های خلیج‌فارس  و دریای عمان بلکه به‌واسطه عمق راهبردی نیروی دریایی ارتش در پهنه دریاهای آزاد و آب‏های بین‌‏المللی از خلیج عدن و تنگه باب‌المندب شروع کرده و به کل آب‏های دنیا تسری داده است و این نقطه قوت برای ایران ان‌شاء‌الله ادامه دارد.
نام:
ایمیل:
نظر: