صفحه نخست >>  عمومی >> ویژه ها
تاریخ انتشار : ۲۴ شهريور ۱۴۰۳ - ۰۷:۵۴  ، 
کد خبر : ۳۶۵۱۷۹

یادداشت روزنامه‌های شنبه ۲۴ شهریور ۱۴۰۳

فرشتگان جلاد، انتخابی نمادین و دارای پیام، انقلاب ایران طلایه‌دار تمدن مهدوی؛ یادداشت برخی از روزنامه‌های امروز می‌باشد.

عناوین اخبار روزنامه کيهان در روز شنبه ۲۴ شهريور

فرشتگان جلاد

سه‌شنبه، 20 سنبله(شهریور) 1380 خورشیدی، ساکنان کابل، مزارشریف، قندهار، تالقان، قندوز، شاهی‌کوت و سایر مردم افغانستان یک روز معمولی در آخرین هفته تابستان را می‌گذراندند. زندگی آنها ایده‌آل نبود اما نسبت به آنچه که کمتر از یک ماه بعد بر سرشان آمد؛ شرایطی رؤیایی محسوب می‌شد. آنها روح‌شان هم خبر نداشت که سرنوشت‌شان آن سوی کره زمین در انتهای خیابان‌گرینویچ در منطقه منهتن نیویورک، با حادثه‌ای که هیچ نقشی در آن نداشتند، زیر و رو می‌شود.
آن‌طور که پلیس فدرال آمریکا پس از تحقیقات خود اعلام کرد هیچ‌کدام از عوامل تروریستی حمله به برج‌های تجارت جهانی در 11 سپتامبر 2001 ملیت افغانستانی نداشتند. آنها افرادی از مصر، امارات متحده عربی و لبنان بودند و شخص «اسامه بن‌لادن» به عنوان رهبر گروه «القاعده» که از طرف آمریکا مسئول این عملیات تروریستی معرفی شد، متولد ریاض و شهروند سعودی بود. به بهانه این عملیات، آمریکا در 15 مهر 1380 (7 اکتبر 2001) با حمله به افغانستان طولانی‌ترین جنگ و اشغال تاریخ خود را رقم زد و مردم افغانستان با هزاران کشته، هزاران مجروح و معلول، میلیون‌ها آواره و تخریب خانه‌ها و اشغال 20 ساله سرزمین‌شان تقاص چیزی را پس دادند که ارتباطی به آن نداشتند.
جورج بوش رئیس‌جمهور وقت آمریکا در بیانیه 11 سپتامبر 2001 خود سعی کرد این حادثه را با یک جمله به افغانستان مرتبط کند: 
«ما بین تروریست‌هایی که مرتکب این اعمال شده‌اند و کسانی که آنها را پناه می‌دهند، تفاوتی قائل نخواهیم شد.» از نظر آمریکا، گروه «طالبان» که آن زمان بخشی از خاک افغانستان را در اختیار داشت، به بن‌لادن و گروه تروریستی‌اش پناه داده بود اما آیا تنها راه دستیابی آمریکا به گروه القاعده و اسامه بن‌لادن، کشتار مردم و به توبره کشیدن خاک افغانستان بود؟
دسترسی به «القاعده» برای آمریکا کار دشواری به نظر نمی‌رسید؛ هر چه باشد این گروه بدون پشتیبانی آمریکا و انگلستان در انتهای دهه 80 میلادی اصلا شکل نمی‌گرفت. زوج «رونالد ریگان» رئیس‌جمهور وقت آمریکا و «مارگارت تاچر» نخست‌وزیر وقت انگلستان را می‌توان به عنوان والدین «القاعده» به حساب آورد. دو سال پیش از حادثه 11 سپتامبر «جان کولی» نویسنده آمریکایی از نقش مشترک دولت‌های آمریکا و انگلستان در شکل‌گیری و پشتیبانی القاعده به رهبری اسامه بن‌لادن در کتاب «جنگ‌های نامقدس» خبر داده بود. به نوشته کولی «[به پیروی از آمریکا] دولت انگلستان به نخست‌وزیری مارگارت تاچر با اشتیاق کامل از جهاد [در افغانستان] حمایت کرد.» او همچنین از نقش دلارها و مربیان آمریکایی برای تأمین مالی و آموزش این گروه خبر داد و نوشت پس از یک معامله میان «ویلیام کیسی»(رئیس وقت سیا) و دولت انگلستان «بخش بزرگ [کارها] توسط عوامل MI6 در اسلام‌آباد، به ویژه «آنتونی‌هاکس»، یک عامل مؤثر که از سال 1984 تا 1988 به عنوان رئیس ایستگاه MI6 در اسلام‌آباد خدمت می‌کرد، هماهنگ می‌شد.‌ هاکس با آمریکایی‌ها و با آی‌اس‌آی (سرویس اطلاعاتی پاکستان) در ارتباط بود.»‌آوریل 2009، هشت سال پس از حادثه 11 سپتامبر و در حالی که آمریکا در باتلاق افغانستان گیر افتاده بود، «هیلاری کلینتون» وزیر خارجه وقت آمریکا برای شهادت درباره راهبرد دولت اوباما در پاکستان و افغانستان به کنگره احضار شد و تقریبا همین اعتراف را درباره نقش آمریکا در شکل‌گیری القاعده به زبان آورد: «یادمان باشد کسانی که امروز با آنها می‌جنگیم را خودمان 20 سال پیش به وجود آوردیم. ما این کار را کردیم چون با شوروی در حال جدال و کشمکش بودیم. آنها به افغانستان حمله کردند و ما نمی‌خواستیم بر آسیای میانه تسلط داشته باشند؛ به همین خاطر دست به کار شدیم. رئیس‌جمهور ریگان با همکاری کنگره گفتند برویم با نیروهای مسلح پاکستان و آی‌اس‌آی (سازمان اطلاعات پاکستان) کار کنیم و مجاهدین را استخدام کنیم. برویم از عربستان و سایر مناطق نیرو بیاوریم و اسلام وهابی را وارد [کارزار] کنیم تا بتوانیم شوروی را شکست دهیم.»
با این حساب گروه القاعده برای مقامات آمریکایی چندان دور از دسترس نبود. حتی اگر این ارتباط اولیه را نادیده بگیریم، ارتباط ادامه‌دار خانواده بن‌لادن با مقامات و چهره‌های صاحب نفوذ آمریکایی را نمی‌توان نادیده گرفت. درست در همان روز 11 سپتامبر 2001 و با فاصله کمی از محل حادثه، در کنار پارک مرکزی نیویورک و در ساختمان هتل ریتز-کارلتون، «شفیق بن‌لادن» برادر «اسامه بن‌لادن» با پدر رئیس‌جمهور وقت آمریکا «جورج هربرت واکر بوش» و «جیمز بیکر» وزیر خارجه سابق آمریکا دیدار داشت. آنها به همراه تعدادی دیگر از سیاستمداران آمریکایی مانند «ریچارد دارون» رئیس سابق بودجه کاخ سفید و «آرتور لویت» رئیس سابق کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا به عنوان مشاوران «گروه سرمایه‌گذاری کارلایل» فعالیت می‌کردند. شرکت بزرگ خدمات مالی آمریکایی که خانواده «بن‌لادن» با 2 میلیارد دلار سرمایه‌گذاری در آن، دومین شریک بزرگش به حساب می‌آمد. یک هفته بعد در حالی که با تشدید تدابیر امنیتی محدودیت‌های فوق‌العاده‌ای برای ورود و خروج به/از آمریکا وضع شده بود؛ خانواده بن‌لادن توانستند بدون هیچ پرسش و پاسخی با یک پرواز اختصاصی آمریکا را در ۱۹ سپتامبر ترک کنند.
علاوه ‌بر «القاعده» و خانواده «بن‌لادن» دولت آمریکا با «طالبان» هم ارتباط داشت. انتهای دهه 90 میلادی در حالی که طالبان هنوز بر تمامی خاک افغانستان مسلط نشده بود؛ این دولت وقت آمریکا بود که آنها را بی‌سر و صدا به عنوان حاکمان افغانستان به رسمیت شناخت. همان زمان «وال‌استریت‌ژورنال» با استقبال از حکومت طالبان بر افغانستان نوشت: «[طالبان] در این لحظه از تاریخ، بهترین بازیگرانی هستند که توانایی برقراری صلح در افغانستان را دارند.» این فقط یک استقبال خشک و خالی نبود. ساکنان کاخ سفید رهبران طالبان را با هواپیمای اختصاصی به تگزاس بردند؛ جایی که شرکت نفتی «یونوکال» در شهر هوستون میزبان‌شان بود تا یک قرارداد شیرین را با آنها برای احداث قسمتی از خط لوله انتقال نفت و گاز حوزه خزر به آب‌های آزاد به امضا برساند. 
اگرچه تا سپتامبر 2001 ارتباطات آمریکا و طالبان رو به سردی رفته بود اما طالبان برای همکاری در موضوع حادثه11 سپتامبر اعلام آمادگی کرد. وزیر اطلاعات طالبان همان زمان گفت: «از هر کسی که مسئول این عمل بوده، چه اسامه و چه هر کس دیگر حمایت نخواهیم کرد. ما به هیئت پاکستانی گفتیم که اگر شواهدی مبنی بر دست داشتن او در این کار [عملیات تروریستی 11 سپتامبر] دارند، ارائه دهند. آخر چگونه می‌توان بدون شواهد او را تحویل داد؟» حتی فراتر از این؛ برخی رهبران مذهبی پاکستان توانستند طی مذاکره با «ملا عمر» رهبر وقت طالبان و «اسامه بن‌لادن» رهبر وقت القاعده موافقت آنها را با طرحی برای جلوگیری از جنگ جلب کنند. علی‌رغم اینکه آمریکا هیچ شواهدی برای ادعای خود ارائه نداد؛ طی این طرح قرار بود «اسامه بن‌لادن» در پیشاور پاکستان تحت بازداشت خانگی قرار گیرد تا دادگاهی بین‌المللی با بررسی مدارک و شواهد برای محاکمه یا تحویلش به آمریکا تصمیم‌گیری کند. واشنگتن حتی فرصت آزمودن این طرح را هم نداد.
در حالی که راه‌های مسالمت‌آمیز قابل قبولی برای دسترسی دولت آمریکا به گروه «القاعده» و رهبر آن «اسامه بن‌لادن» وجود داشت اما آمریکا فقط بر طبل جنگ و اشغال افغانستان می‌کوبید. به نظر می‌رسید آمریکا بیش از «اسامه بن‌لادن»، خاک افغانستان را می‌خواست. شاید این سخن «کالین پاول» وزیر خارجه وقت آمریکا در فوریه 2002 و در حالی که از پیروزی‌های اولیه در جنگ افغانستان سرمست بودند؛ گویای همین خواسته باشد: «علایق و حضور ما در آسیای مرکزی تداوم خواهد یافت؛ به گونه‌ای که پیش از 11 سپتامبر حتی خوابش را هم نمی‌دیدیم.»
چیزی نگذشت که خواب خوش آمریکا تبدیل به کابوس شد. افغانستان برای دولت آمریکا حکم باتلاقی را پیدا کرد که 4 رئیس‌جمهور این کشور برای هر چه زودتر خارج شدن از آنجا دست و پا می‌زدند. ۸ جولای ۲۰۲۱ وقتی یک خبرنگار از بایدن پرسید برخی کهنه‌سربازان آمریکایی شرایط خروج از افغانستان را با تجربه‌شان در عقب‌نشینی از ویتنام مقایسه می‌کنند؛ آیا شباهتی بین این دو وجود دارد؟ رئیس‌جمهور آمریکا بلافاصله آن را رد کرد و اطمینان داد که دولت «اشرف غنی» در مقابل طالبان دوام خواهد آورد: «طالبان ارتش ویتنام جنوبی- شمالی نیستند. آنها از لحاظ قابلیت‌ها (با ارتش دولت اشرف غنی) قابل مقایسه نیستند. اصلا این شرایط به وجود نخواهد آمد که افراد از روی پشت‌بام سفارت آمریکا در افغانستان برداشته شوند. شرایط اصلا قابل مقایسه نیست.» برخلاف پیش‌بینی بایدن ظرف 10 روز دولت غربگرای «اشرف غنی» سقوط کرد و طالبان مجددا به قدرت رسید اما بایدن از یک نظر درست می‌گفت؛ مانند نمونه ویتنام افراد با عملیات هلی‌برن از پشت‌بام سفارت آمریکا برداشته نشدند اما در عوض افراد از هواپیماهایی که در حال خروج از افغانستان بودند به دلیل ازدحام، بیرون پرتاب می‌شدند! «افتضاح» کمترین واژه برای توصیف نحوه خروج آمریکا از افغانستان است. این افتضاح تا جایی پیش رفت که «زلمای خلیل‌زاد» نماینده ویژه دولت آمریکا در امور افغانستان مجبور به استعفا از سمت خود شد.
آمریکا برای اجرای سیاست سلطه‌طلبانه‌‌اش و ایجاد جای پایی محکم در آسیای میانه طی 20 سال از شروع جنگ در 2001 تا خروج از افغانستان در 2021 چیزی حدود 2.26 تریلیون دلار خرج کرد. این رقم 1000 برابر بودجه 2 میلیارد دلاری طالبان در اولین سال حکومت‌شان پس از خروج آمریکا و بازگشت به قدرت در 1401 خورشیدی بود. پولی که می‌توانست به ساختن افغانستان کمک کند، برای تخریب آن استفاده شد. در جریان حمله به برج‌های تجارت جهانی در 11 سپتامبر 2001 دو هزار و 977 نفر کشته شدند اما آمریکا در جنگی که به بهانه این حادثه راه انداخت در کمترین برآوردها 71 هزار و344 غیرنظامی را به صورت مستقیم کُشت، باعث کشتار غیرمستقیم بیش 360 هزار نفر دیگر در اثر عوارض جنگ مانند قحطی و بیماری شد، 4 میلیون افغانستانی را در داخل این کشور آواره و حداقل دو میلیون و700 هزار افغانستانی را به کشورهای دیگر پناهنده کرد.
خیلی‌ها فکر می‌کردند پس از اشغال افغانستان توسط آمریکا، روزهای خوبی برای مردم این کشور شروع می‌شود اما آمار هرگز به ما چنین نمی‌گوید. بیست سال پس از اشغال افغانستان، این کشور در رتبه 182 «توسعه انسانی» در میان 192 کشور جهان قرار دارد، در شاخص «صلح و امنیت زنان» افغانستان در رتبه آخر است، سه میلیون و 700 هزار کودک افغان از تحصیل بازمانده‌اند و حدود 56 درصد از جمعیت این کشور در فقر به سر می‌برند. افغانستان نمایشگاهی از سیاست‌های مخرب آمریکاست؛ داستان کسانی که در لباس فرشتگان آزادی وارد یک کشور شدند اما با لباسی خونین‌تر از جلادان پا به فرار گذاشتند.
 
سید محمدعماد اعرابی
عناوین اخبار روزنامه خراسان در روز شنبه ۲۴ شهريور

انتخابی نمادین و دارای پیام

سیدرضا قزوینی 
اولین سفر خارجی رئیس جمهور کشورمان به عراق روز گذشته به پایان رسید. انتخاب عراق به عنوان نخستین مقصد رئیس دولت جدید، انتخابی نمادین و دارای پیام بود. عراق همسایه ما و مناسبات با آن همیشه در تاریخ دو کشور پراهمیت بوده است. این اهمیت در دو دهه گذشته در ابعاد مختلف مضاعف شده است. مناسبات دو کشور در سطح سیاسی در همه این سال ها بسیار نزدیک و دوستانه بوده است و انتخاب عراق به عنوان مقصد نخستین سفر، ارسال پیام اطمینان بخش تهران به بغداد مبنی بر استمرار سیاست دولت پیشین است. به نظر می رسد سفر رئیس جمهور به اقلیم کردستان عراق و همچنین بصره، تأکیدی مضاعف بر تلاش تهران برای تقویت بیش از پیش روابط در همه ابعاد و سایر بخش ها – نه فقط دولت مرکزی - به خصوص حوزه های اقتصادی است. در چارچوب این سفر، حضور آقای پزشکیان در اربیل و سلیمانیه نخستین سفر رسمی یک رئیس جمهور ایران به منطقه شمال عراق است. مناسبات تهران و اقلیم با این که عموما مناسبات حسنه ای بوده است اما مسائل امنیتی همیشه آثار خود را بر این روابط به جای گذاشته است. فارغ از موضوع همه پرسی جنجالی جدایی اقلیم از عراق در سال 2017 که برای مدت ها سایه خود را بر روابط تهران با اقلیم بر جای گذاشت، دو موضوع حضور گروه های تروریستی تجزیه طلب کرد ایرانی و حضور عوامل امنیتی رژیم صهیونیستی در اقلیم، همیشه مورد نارضایتی و نگرانی تهران بوده و این دو عامل نقش مهمی در بروز تنش ها در روابط با کردهای عراق داشته است. حضور سنگین تروریست های تجزیه طلب در اقلیم و میزبانی از آن ها در سال های اخیر منجر به ناامنی های گسترده در مناطق شمال غربی کشورمان و حملات تروریستی این گروه ها به خاک ایران شده بود. موضوعی که منجر به اقدام عملی ایران در بمباران آن مناطق می شد. امضای توافق نامه امنیتی تهران و بغداد در اسفند 1401 در راستای رفع دغدغه های امنیتی تهران نسبت به گروه های تجزیه طلب بوده است اما استمرار حملات آن گروه ها نشان می داد تمایل جدی از سوی اربیل برای رفع نگرانی تهران وجود ندارد. ضرب الاجل شدید شهریور سال گذشته ایران، هرچند منجر به برخی اقدامات از سوی بغداد و اربیل گردید اما موضوع این است که هنوز بندهای این توافق نامه به صورت کامل اجرا نشده است. بسته شدن تعدادی از مقرهای گروه تروریستی کومله و انتقال آن به نقطه ای دورتر و تحویل یک عنصر تجزیه طلب به ایران، تنها چند روز قبل از سفر رئیس جمهور  به عراق نشان می دهد که اجرای توافق نامه امنیتی هنوز به طور کامل تحقق نیافته و این گونه اقدام ها می توانست زودتر رخ دهد و همچنان تعلل هایی صورت می گیرد. به هر صورت این رفتار اربیل، به مثابه حسن نیت در قبال تهران و سفر رئیس جمهور به اقلیم درنظر گرفته شد. سفری که نخستین حضور یک رئیس جمهور در منطقه شمال عراق بوده و برای کردها بسیار حائز اهمیت است. واقعیت این است که تقویت مناسبات اقلیم و تهران، برای دوطرف منافع مهمی خواهد داشت. اقلیم باید تلاش کند تا سوء تفاهم ها و نگرانی های امنیتی تهران را با جدیت حل و فصل کند. این موضوع می تواند آثار خود را بر گسترش مناسبات اقتصادی و تجاری دو طرف نیز بگذارد. ایران به دنبال گسترش حجم تجارت خود با عراق و عبور آن به بیش از سطح قفل شده 12 میلیارد دلار است. هر چند عوامل متعدد و بعضا غیرارادی و خارجی در خصوص عوامل تحقق این هدف وجود دارد اما برنامه ریزی جدی در تهران باید مورد توجه قرار گیرد.کردها نیز به دلیل شرایط اقتصادی نامطلوب در اقلیم، از گسترش تجارت استقبال می کنند. علاوه بر حضور تاریخی رئیس جمهور در اربیل و سلیمانیه، دیپلماسی زبان آقای پزشکیان و سخن گفتن وی به زبان کردی از جمله موضوعات جالب این سفر بوده است. شاید این موضوع به تنهایی در مناسبات دو طرفه تعیین کننده نباشد اما ارسال پیام دوستی دولت جدید، به شیوه ای جدید و مطبوع برای طرف مقابل بوده است. در سایه اختلافات شدید احزاب کرد عراقی با یکدیگر ( اتحادیه میهنی و پارتی)، حضور پررنگ تر ایران در اقلیم که می تواند از دستاوردهای این سفر باشد، نقش ایران را به عنوان یک میانجی قابل قبول برای دو حزب کردی تثبیت می کند و چنین نقش هایی، به تقویت بیشتر جایگاه تهران در اقلیم و بازیگری جدی تر آن کمک خواهد کرد.
عناوین اخبار روزنامه جوان در روز شنبه ۲۴ شهريور

انقلاب ایران طلایه‌دار تمدن مهدوی

سیدعبدالله متولیان

۱- دیروز نهم ربیع‌الاول سرآغاز ولایت و امامت حضرت ولیعصر (عج) در سراسر ایران اسلامی، جشن بیعت با آن امام همام برگزار شد. 
جشن بیعت با امام عصر ریشه تاریخی در اعتقادات شیعه دارد. سیره عملی شیعیان در زمان حیات ائمه معصومین علیهم‌السلام این بوده که پس از شهادت هر یک از ائمه به محضر امام حی و زنده شرف حضور یافته و ضمن عرض تسلیت و اقامه عزا و سوگواری با امام زنده بیعت می‌کردند و از این جهت خوشحال و مسرور می‌شدند که گمراه نشده و امام بعدی خود را شناخته و در دام توقف در مذاهب دو امامی تا هفت امامی گرفتار نشده‌اند. بر همین اساس بیعت با امام غایب از نظر نیز برای شیعیان موضوعیت یافته و می‌توان بیعت با امام را سروش وحدت بخش و عامل پایداری و نخ تسبیح انسجام شیعی دانسته و از آن به عنوان یک سنت پسندیده در فرهنگ شیعه در طول تاریخ یاد کرد. جشن نهم ربیع‌الاول قبل از انقلاب به نام جشن تاجگذاری برپا می‌شد، اما بعد از ظهور انقلاب اسلامی در ایران با استناد به فلسفه بیعت شیعیان با امام حاضر به جشن بیعت با امام زمان تغییر نام یافته است. 
۲- در طول تاریخ، جشن نهم ربیع با توطئه دشمنان شیعه آلوده شده و با شش دروغ بزرگ و تحریف حدیث رفع‌القلم به تکمیل جدول دشمنان اسلام و میدانی برای تشدید جنگ‌های نفرت‌انگیز و اختلاف افکن بین شیعه و سنی تبدیل شده است. 
خلیفه دوم نه در نهم ربیع‌الاول بلکه در ۲۶ ذی‌الحجه سال ۲۳ هجری قمری به دست یک اسیر غیرمسلمان (مجوسی یا مسیحی) ایرانی‌الاصل و اهل نهاوند به نام ابولؤلؤ (که در جنگ نهاوند به اسارت درآمده بود) با انگیزه و دلیل خصومت شخصی وی با خلیفه، کشته شد و ابولؤلؤ هم پس از قتل خلیفه در همان مدینه کشته شد و مقبره موجود در کاشان نیز هیچ ربطی به وی نداشته و احتمالاً مقبره یکی از صوفیان است. دشمنان اسلام که همواره جنگ شیعه و سنی را به عنوان یک راهبرد مؤثر در دستور کار خود قرار داده‌اند، حدیث رفع‌القلم (که مانند حدیث رفع نبوی به فرمایش امام هشتم در باره بخشودگی گناه شیعیان و رفع آثار وضعی و تکلیفی تقیه است) را تحریف معنوی کرده و بهانه‌ای برای جواز گناه و آلودگی رفتاری شیعیان در روز نهم ربیع‌الاول قرار داده و هر ساله با تشدید انجام اعمال زشت و غیر اخلاقی به جنگ شیعه و سنی دامن زده و جدول دشمن را تکمیل و مانع از وحدت مسلمانان علیه متجاوزان و استعمارگران شده‌اند. 
۳- نهضت امام خمینی (ره) و برپایی انقلاب اسلامی در ایران، طلایه‌دار و مدعی تحقق هدف آرمانی قرآن کریم و شکل‌گیری انقلاب مستضعفان جهان است. امام راحل در همان سال‌های آغازین انقلاب (۱۵ شهریورماه ۱۳۶۰) در قسمتی از پیام به حجاج بیت‌الله الحرام فرموده‌اند: «.. هان‌ای مسلمانان جهان و مستضعفان تحت سلطه ستمگران بپاخیزید و دست اتحاد به هم دهید و از اسلام و مقدرات خود دفاع کنید و از هیاهوی قدرتمندان نهراسید که این قرن به خواست خداوند قادر، قرن غلبه مستضعفان بر مستکبران و حق بر باطل است...». سیره عملی امامین انقلاب، نیز مؤید حرکت آخرالزمانی و تشکیل تمدن نوین اسلامی (ظهور تمدن مهدوی) است. 
۴- قرآن کریم (آیه ۵ سوره مبارکه قصص) تصریح می‌کند که زمین ارث مستضعفین است که باید با مرگ مستکبرین بازپس گرفته شود و همچنین در آیه ۱۰۵ سوره مبارکه انبیاء تصریح می‌کند که در کتب انبیاء پیشین (زبور داود) نیز آمده که «.. بى گمان، زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد». بر این اساس جنگ مستضعفین با مستکبرین یک واجب شرعی و عقلانی بوده و ظهور حضرت حجت در گرو شکل‌گیری و تشکیل جبهه مستضعفین و محور الهی در برابر مستکبرین و محور شیطانی است. 
۵- بر اساس روایات منقول از ائمه معصومین، امام زمان هنگام ظهور اکبر با پنج عنوان، مردم مستضعف جهان را (فراتر از شیعیان و مسلمانان) با ندای یا «اهل العالم» فرامی‌خواند، پس باید در زمان ظهور اهل عالم امام زمان را بشناسند. انقلاب اسلامی ایران در این راستا طی ۴۶ سال گذشته مأموریت امت‌سازی و تشکیل جبهه جهانی مستضعفین را به بهترین شکل ممکن دنبال کرده و در برابر امواج سهمگین اردوگاه شیاطین غربی برای ترویج بی‌بند و باری و اضمحلال اخلاق، از فرصت‌های طلایی نظیر عاشورا و اربعین برای تقویت و جهانی کردن محور مقاومت بهره گرفته است، به طوری که اگر به فضل الهی امروز ظهور واقع شود بی‌شک مردم جهان امام منتظر (عج) را به خوبی می‌شناسند و در بیعت با حضرتش سبقت می‌گیرند. 
۶- انقلاب اسلامی در تقابل با نظام سلطه با سابقه ۴۰۰ ساله با گفتمان لیبرالیسم (آزادی با مفهوم لاقیدی و بی‌بند و باری و غرق شدن در باتلاق اخلاق فاسد شیطانی)، مردم جهان را به نظم جدید جهانی با گفتمان عدالت‌خواهی، ظلم ستیزی و استکبارستیزی فراخوانده و اینک به عیان نشانه‌های شکسته شدن برج و بارو و فروپاشی هژمون نظام سلطه دیده می‌شود و در این میانه کسانی که در داخل کشور (به دلیل مرعوب یا مجذوب شدن در برابر نظام سلطه) مردم و نظام را به سازش و تسلیم در برابر زیاده‌خواهی مستکبران فرا می‌خوانند تلاش مذبوحانه و ذلیلانه کرده و به هیچ وجه نمی‌توانند در سرعت شکل‌گیری نظم جدید جهانی و انقلاب جهانی مستضعفین خلل و مانع ایجاد کنند.

عناوین اخبار روزنامه جام جم در روز شنبه ۲۴ شهريور

امتناع دو‌قطبی‌سازی در دولت وفاق 
 
محمدکاظم انبارلویی
یکصدایی دولت و مجلس و پرهیز از دوقطبی‌سازی‌های کاذب، از موضوعاتی هستند که رهبر انقلاب همواره روی آن تاکید دارند. ایشان بار‌ها بر این نکته تصریح داشتند که وجود اختلاف منعی ندارد، اما نباید دامنه اختلافات را به حدی گسترده کرد که باعث شکاف و جدایی شود.
در انتخابات ریاست‌جمهوری، گفتمانی از سوی آقای پزشکیان مطرح شد که این گفتمان ضد‌دوقطبی‌سازی است. یکی از آسیب‌هایی که در دوران گذشته با آن روبه‌رو بودیم، به راه افتادن دوقطبی‌های کاذبی بود که از سوی برخی جریان‌های سیاسی با جدیت پیگیری می‌شد. یکی از عوامل این دوقطبی‌سازی‌ها، عمدتا از سوی جریان‌های اصلاح‌طلب کارسازی می‌شد. در شرایط کنونی نامزد آنها با گفتمان وحدت و وفاق ملی وارد عرصه شده و مدیریت قوه مجریه را به‌دست گرفته است و در حقیقت رویکرد دوقطبی‌سازی را نفی کرده است و از این‌رو بعید می‌دانم که در دولت وفاق ملی، شاهد ظهور دوقطبی‌های کاذب باشیم. البته باید به این نکته هم توجه داشت که وجود دوقطبی‌ها در فضای سیاسی الزاما ناپسندونامناسب نیست. به‌هرحال، وجوددوقطبی درحوزه کفروایمان، انقلاب و ضد‌انقلاب، مخالفان منافع ملی، موافقان منافع ملی و... جزو قطبیت‌سازی‌هایی است که اتفاقا مورد تاکید است و باید بر آن اصرار و ابرام ورزید. در این عرصه‌ها، ملت ما در قطب دفاع از منافع ملی و ایمان انقلابی و اعتماد و امید نسبت به نظام جمهوری اسلامی قرار دارند و در سوی مقابل ما، دشمنان انقلاب و اسلام هستند که باهرگونه منافع ملی مردم ایران به مخالفت می‌پردازند و قصد دارند با ایجاد نفاق و شکاف در بین ملت و نظام جمهوری اسلامی، اختلاف بیندازند و طبیعی است که بین این دو قطب، هیچ‌گاه پیوندی برقرار نبوده و نیست. در عین حال، در برخی حوزه‌ها هم شاهد تلاش‌هایی هستیم که با فضاسازی و نادیده گرفتن حدود اسلامی و اخلاقی، برخی در پی آن هستند که احکام خدا و قرآن را زیر‌سوال ببرند. در همین زمینه می‌توان به تکاپو‌هایی که عده‌ای با ایجاد دوقطبی‌های جعلی میان «حجاب اختیاری» و «حجاب اجباری» به راه انداختند، اشاره کرد.
 این صنعت دو قطبی‌سازی اصلاحات است که برخی در‌پی آن هستند که در مقابل احکام الهی، ایستادگی کنند. ما مفهومی به نام حجاب اجباری یا حجاب اختیاری نداریم، بلکه حفظ حجاب از احکام اسلامی است و باید به آنچه قرآن و اسلام فرموده، عمل کرد. در مورد فضای جدید هم باید گفت که به نظر می‌رسد که رویکرد رئیس‌جمهور و دولت او به‌گونه‌ای است که از آن، دوقطبی‌سازی‌های کاذب در‌نمی‌آید و از قرائن پیداست که با مراقبتی که آقای پزشکیان و کابینه او خواهند کرد، ما به سمت دوقطبی‌سازی‌های کاذب نخواهیم رفت. البته لازم به ذکر است که نقد دولت براساس اظهارات رئیس‌جمهور در مورد وفاق ملی، وحدت ملی، عمل به سیاست‌های کلی ابلاغی ازسوی رهبری انقلاب وعمل به برنامه هفتم، طبعا به معنای دوقطبی‌سازی نیست. درعرصه سیاست خارجی، مصوبات شورای‌عالی امنیت ملی به‌عنوان راهبرد‌های مصوب نظام است و اگر کسی خلاف آنها عمل کند، باید او را نقد کرد و این نوع انتقاد‌ها هم باعث ایجادفضای دوقطبی کاذب نمی‌شود. متاسفانه ما دردولت آقای روحانی شاهد بودیم که دولت برخلاف سیاست‌های ابلاغی به‌خصوص در حوزه برجام یا مصوبات مجلس عمل کرده بود و همچنین نقد بی‌قانونی را نمی‌توان به عنوان رویکردی در جهت تشدید اختلاف جدایی و دشمنی قلمداد کرد؛ بنابراین تکلیف منتقدان و وظایف دولت هم مشخص است و تصور می‌کنم که فضا برای هیچ گروه و جناحی که بخواهد دو‌قطبی ایجاد کند، مهیا نیست، چون دوقطبی‌سازی کاذب نیازمند یک بستر است واساساچنین بستری فراهم نیست وازآنجا که دردوران گذشته برخی جریان‌های سیاسی مثل اصلاح‌طلبان شرایط رابرای دوقطبی‌سازی آماده می‌کردند و الان این بستر مهیا نیست، بنابراین می‌توان امید داشت که دیگر شرایط برای ایجاد اختلاف و دشمنی‌های کاذب برای جریان‌های سیاسی آماده نباشد. 
ازسوی دیگر، رئیس‌جمهور دومین مقام کشور است ومواضع و رویکرد‌های او روی احزاب وگروه‌های سیاسی اثرمی‌گذارد. متاسفانه در برخی دولت‌های گذشته، بعضی روسای جمهور، برخلاف سوگندی که خورده بودند، به وحدت ملی عمل نمی‌کردند. از سوی دیگر، اگر جریان‌های سیاسی به مبانی نظام ملتزم باشند، به‌هیچ‌وجه در پی دو‌قطبی‌سازی‌های کاذب و ایجاد اختلاف و شکاف نمی‌روند. خوشبختانه آقای پزشکیان چه قبل و چه بعد از انتخابات، بار‌ها روی این مبانی تاکید کرده است. طبعا اگر رئیس‌جمهور، دولت و جریان‌های سیاسی مطابق رهنمود‌های رهبری انقلاب در دیدار نمایندگان مجلس به سمت یکصدایی در حاکمیت بروند، مجالی برای دو‌قطبی‌سازی پدید نمی‌آید.
عناوین اخبار روزنامه آرمان امروز در روز شنبه ۲۴ شهريور

نقطه اشتراک پزشکیان و بارزانی

صلاح الدین خدیو

دیدار بارزانی و پزشکیان در‌ زمان حال، یادآور گذشته ای همسان است. مسعود بارزانی و مسعود پزشکیان هر دو متولد مهابادند. محل تولد آنها در مرکز تاریخی شهر، تنها چند صد متر با یکدیگر فاصله دارد.
محلاتی کهنه با کوچه پس کوچه هایی تو در تو و مساجد و خانقاه های چسپیده که‌ یادگار چهار صد سال تاریخ خونین و پرفراز و نشیب شهرند.
سخت است تصور کرد تجربه‌ی زیسته‌ی بارزانی و پزشکیان که به فاصله‌ی هشت سال از هم در مهاباد متولد شدند، سهمی در تکوین دیدگاه های سیاسی و جهان بینی آنها در دوران حساس کودکی و جوانی نداشته است. صرف نظر از شباهت هایی که از این نظر به یکدیگر می برند، موقعیت کنونی شان هم از حیث الگوهای حاکم بر مدیریت جوامع چند قومی، خالی از معنا و دلالت نیست.
بارزانی که پدرش نخستین تجربه‌ی سیاسی جدی اش در مهاباد خلق شد، سرنمون سنت مقاومت در برابر الحاق و ادغام غیر دمکراتیک کردها در جوامع ملی محصول خاورمیانه‌ی سایس پیکوست.
کسی که تاسیس نهادهای خودگردان و احیانا مستقل را فرضا بر ادغام دمکراتیک کردها و راه حل های لیبرالی چون تحقق شهروندی برابر ترجیح می دهد. فرصتی که اشتباه استراتژیک عراق در حمله به کویت در لحظخه‌ی پایان جهان دو قطبی و آغاز دنیای تک قطبی به سرکردگی آمریکا، دودستی در اختیارش گذاشت. پزشکیان به لطف تجانس مذهبی با اکثریت و هویت سیاسی برگزیدی حکومت، توانسته در شهری که مدیرانش حتی امکان مدیر کل شدن در ارومیه را ندارند، رئیس جمهور و مقام دوم مملکت شود. صد البته هر دو تجربه و کمبودها و ناخرسندی هایشان، بیانگر ضرورت ناگزیر گردن نهادن به هنجارهای دیدگاه لیبرالی در این زمینه است: ضرورت اصلاحات سیاسی به منظور تحقق برابری سیاسی از رهگذر تحقق حقوق شهروندی و شایسته سالاری مجزا از مذهب، زبان، تبار، خون و نژاد و ترجیح سیاست کرامت بر سیاست شرافت و در یک کلام ادغام دمکراتیک!

عناوین اخبار روزنامه شرق در روز شنبه ۲۴ شهريور

ابهامات فرودگاه بین‌المللی ناتمام چابهار

عبدالرحیم کردی
چندی‌پیش ویدئویی از وزیر محترم دفاع در رسانه‌ها دیدم که اظهارنظر عجیبی در ارتباط با فرودگاه چابهار داشتند، فرودگاهی که بیش از دو دهه مسئله اصلی منطقه آزاد چابهار بوده و امروز از مطالبات جدی مردم منطقه است. ایشان به استفاده مشترک از فرودگاه کنارک و دادن 30 هزار هکتار زمین در آن منطقه و مسئله آبگیری محل احداث فعلی فرودگاه و از همه مهم‌تر فاصله 50کیلومتری محل فرودگاه مجوز داده‌شده و فرودگاه در حال احداث و تخلف در ساخت اشاره داشتند و اظهارنظراتشان را به خلبان‌بودن خودشان و اینکه متخصص حوزه هوانوردی هستند، مستند کردند. برداشت اولیه از فرمایشات ایشان برای من این بود که ایشان هنوز در مقام فرمانده نیروی هوایی اظهارنظر می‌کنند تا وزیر دفاع کابینه دولت آقای دکتر پزشکیان؛ این در حالی است که در همین مدت کوتاه در اخبار دولت هم از جلسات ایشان درخصوص مسائل مکران و همین‌طور تأکید بر انتقال پایتخت به سواحل جنوبی شنیدم و این به معنای اهمیت و اولویت توسعه سواحل جنوبی به‌ویژه مکران برای ایشان است. همان‌طور که در یادداشت قبلی درخصوص ظرفیت جذب و رؤیای توسعه اشاره شد، تقویت زیرساخت‌ها به مثابه تنه درخت توسعه از الزاماتی است که برای توسعه تحول‌آفرین الزامی تردیدناپذیر است. در بین زیرساخت‌های اساسی اهمیت فرودگاه از چند جنبه مهم است؛ اولین و مهم‌ترین مسئله دسترسی سریع و سهل سرمایه‌گذاران به منطقه است. خاطرم هست، در اواسط دولت اول آقای روحانی جناب آقای سردار دهقان، وزیر وقت دفاع در بازدیدی از منطقه اعلام کرد: فرودگاه چابهار اگر نیاز توسعه منطقه و حتی مطالبه مردم هم نباشد، برای هاب پتروشیمی نگین مکران که مربوط به صندوق بازنشستگی کارکنان وزارت دفاع است، یک الزام و ضرورت است و ما دنبال می‌کنیم؛ حال آنکه این پروژه صرفا یکی از پروژه‌های کلان در حال اجرا در منطقه است و برای رفت‌وآمد ذی‌نفعان پروژه‌های سرمایه‌گذاری دیگر نیز ضرورتی اجتناب‌ناپذیر است. با توجه به شکل‌گیری ظرفیت‌های سرمایه‌پذیری منطقه و شروع پروژه‌های مهمی مانند پتروشیمی و فولاد و تمرکز فعالیت‌های اقتصادی منطقه در چابهار مسئله ساخت فرودگاه بین‌المللی در منطقه آزاد چابهار، بعد از چندین مرحله توقف در دستور کار دولت قرار گرفت و در نهایت با موافقت ستاد کل نیروهای مسلح، مجدد زمینه طرح آن در کمیته فضایی فراهم شد و بنا به درخواست فرماندار وقت چابهار و بر پایه جانمایی انجام‌شده، موافقت کمیته فضایی کشور در پاسخ به درخواست فرماندار و ذکر شماره نامه‌ای که کروکی محل احداث پیوست بود، ابلاغ شد و مبنای مطالعات و طراحی‌های فنی قرار گرفت و ساخت این فرودگاه با حضور وزیر وقت راه و شهرسازی آغاز و چند ماه بعد متوقف شد. پیگیری و تلاش‌های بسیار زیادی برای ازسرگیری ساخت این فرودگاه انجام شد، اما نتیجه‌ای حاصل نشد. بدون تردید حاصل این اتفاق، مشابه بسیاری از موضوعات توسعه‌ای دیگر در کشور، صرفا ازدست‌دادن فرصت رقابت در منطقه و به تعویق افتادن توسعه و تکمیل زیرساخت‌های اساسی مکران و البته افزایش هزینه‌های آیندگان خواهد بود. اما در باب نکاتی که وزیر محترم دفاع به عنوان متخصص هوانوردی اشاره داشتند، انبوهی مکاتبه و مستند، ارائه‌شده در سال‌های 99 و 1400 موجود است که توسط مهندسان مشاور ذی‌صلاحی که مطالعات تعداد زیادی از فرودگاه‌های ساخته‌شده در کشور را انجام داده‌اند، تهیه شده است و هر کدام از آن موضوعات فنی مطرح‌شده توسط وزیر محترم دفاع، پاسخ کارشناسی و تخصصی لازم را دارد؛ البته که این مستندات قبل از صدور موافقت اصولی به مراجع ذی‌صلاح ارائه شده است و برپایه همین مطالعات، موافقت اصولی صادر شد، در صورت نیاز به انتشار این اسناد یا بررسی در محافل تخصصی آمادگی ارائه مستندات و پاسخ‌گویی به همه ابهامات را دارم اما در این یادداشت قصد دارم دلایل اولیه شکل‌گیری این فرودگاه و ضرورت آن را مرور کنم تا شاید مورد توجه تیم اقتصادی و راهبردی دولت جدید قرار گیرد

1- در یکی، دو دهه اخیر به واسطه اهمیت‌یافتن زمان و هزینه حمل و حضور در بازارهای مصرف در زمان مناسب موضوع حمل‌ونقل به صورت عام و حمل‌ونقل هوایی بین شرق و غرب توسعه فزاینده‌ای داشته است. نقش مهم باراندازی و توزیع باری که نعمت توسعه سواحل جنوبی دریایی عمان و خلیج فارس شده، در اثر این تغییر آرایش و پیامد‌های آن بوده است. فرودگاه دوبی در قدم اول و در پی آن دوحه و مسقط با این چشم‌انداز ایجاد شدند و از ابزار‌های مهم تحول کشورهایشان و همین‌طور منبع عظیم درآمدی از طریق ارائه خدمت فرودگاهی و زنجیره ارزش لجستیک هوایی در بعد بار و مسافر شده‌اند. تأثیر این فرودگاه‌ها بر اقتصاد گردشگری بر کسی پوشیده نیست و پرداختن به آمار و ارقام در این مجال میسر نیست، اما حیرت‌انگیز است.

2- شوربختانه چابهار و شمال خلیج فارس و دریای عمان از سر ناآگاهی در بهترین حالت، از این فضای رقابت حذف شده است، در حالی که مسیر‌های پروازی شرق به غرب از طریق چابهار به اعتراف متخصصان و فعالان لجستیک هوایی به مراتب هم در بعد زمان و هم در بعد هزینه صرفه بیشتری داشته و آثار جانبی این زیرساخت اساسی در حوزه گردشگری به واسطه فرصت‌های بی‌نظیر طبیعی سواحل شمالی دریای عمان بر کسی پوشیده نیست؛ علاوه بر درآمد‌های ترانزیتی و خدمات فرودگاهی و امکان جابه‌جایی مسافر و بار که جنبه ملی داشته، وجود یک فرودگاه بین‌المللی چه پیامی را برای سرمایه‌گذاران بالقوه سایر بخش‌های اقتصادی در منطقه مخابره خواهد کرد؟ حضور سرمایه‌گذاران بزرگ‌مقیاس و امید ایجادشده برای اراده دولت در جهت توسعه این منطقه در دوره کوتاه شروع عملیات اجرائی فرودگاه جدید در محدوده منطقه آزاد بیانگر اثربخشی و اهمیت این فرودگاه برای سایر پروژه‌های اساسی منطقه است که قطعا در سوابق سازمان منطقه آزاد چابهار قابل رصد و بررسی است.

3- ظرفیت منطقه آزاد چابهار به واسطه مشوق‌های سرمایه‌گذاری و مقررات ورود و خروج بدون روادید و همین‌طور مقررات گمرکی جذابیت‌های غیرقابل انکاری در این فضا داشته و این مهم مورد توجه سیاست‌گذاران و برنامه‌ریزان منطقه در ادوار مختلف بوده است. یکی از دلایل توسعه محدوده منطقه آزاد چابهار در کنار ملاحظات زیست‌محیطی و رفع تعارض‌های مقرراتی با شهر چابهار و ضرورت توسعه فضاهای سرمایه‌گذاری، قرارگیری نقطه مطلوب ساخت فرودگاه بین‌المللی چابهار در محدوده خارج از منطقه بود و بر همین اساس در تفاهم با وزارت راه و در چارچوب اسناد بالادستی خصوصا سند جامع لجستیک کشور که چابهار را به عنوان یکی از چهار شهر لجستیک کشور برنامه‌ریزی کرده بود، با رویکرد ایجاد شهر لجستیک و ایجاد همه ابزار‌های حمل‌ونقل دریایی،‌‌ زمینی،‌ ریلی و هوایی در یک منطقه، شکل گرفت. به نقش و جایگاه لجستیکی چابهار و اهمیت آن در روند توسعه و مفهوم شهر لجستیک در فرصت دیگری خواهم پرداخت.

4- فرودگاه کنارک فرودگاه بسیار مهم نظامی است که در دهه 40 با رویکرد استقرار ناوگان دریایی و هوایی نظامی قدرتمند منطقه‌ای شکل گرفته و بدون تردید از اهمیت بسیار بالایی در مناسبات امنیتی منطقه برخوردار است. به‌اشتراک‌گذاری این فرودگاه استراتژیک نظامی با بخش غیرنظامی، آن هم در مقیاس رقابت با فرودگاهی همچون دوبی و با تمرکز بر جابه‌جایی بار، قطعا ملاحظات و تهدید‌های امنیتی دارد که بنده متخصص آن نیستم و نیازمند بررسی بیشتر است. اما فاصله این فرودگاه با پس‌کرانه بندر شهید بهشتی و مسیر عبور ریل و جاده ترانزیت و پیوند این مسیر‌ها به فرودگاه فعلی، موضوعات مهمی بودند که با فرض امکان بهره‌برداری مشترک مورد بررسی قرار گرفتند و حتی در شرایط واگذاری کامل این فرودگاه به بخش غیرنظامی، به لحاظ اقتصادی برای بهره‌برداری این فرودگاه در مفهوم شهر لجستیک چابهار و هزینه‌های توسعه زیرساختی اتصالات و از طرفی هزینه‌های بهره‌برداری بعدی، گزینه مطلوب تعطیلی کامل این فرودگاه و ساخت فرودگاه جدید در پهنه شهر لجستیک چابهار است.

5- کارکرد دو فرودگاه در کنار یکدیگر و خطرات و ریسک‌های پروازی موضوعات اساسی مطرح‌شده از طرف مخالفان ساخت فرودگاه جدید، بدون توجه به اهمیت و نقش توسعه‌ای و اقتصادی این فرودگاه، مسئله اصلی مطرح‌شده است و خوشبختانه تجارب جهانی بسیار زیادی درمورد راه‌حل‌های فنی برای عملکرد ایمن و هم‌زمان دو فرودگاه و حتی چندین فرودگاه در فاصله‌های کمتر از این دو فرودگاه، وجود دارد که به لطف پیشرفت‌های تکنولوژیک و استاندارد‌های هوانوردی این امکان فراهم شده و گزارش نحوه عمل با طرح‌های ورودی و خروجی تهیه شده و در اسناد و مطالعات ساخت فرودگاه جدید موجود است.

و سخن آخر اینکه، بر اساس دانش توسعه و تجربه سال‌ها حضور در روند توسعه چابهار باور دارم که توسعه سواحل مکران، سرعت‌گرفتن روند توسعه منطقه آزاد چابهار در مسیر نقش‌پذیری ملی و بین‌المللی، معنی پیداکردن شهر لجستیک چابهار و سهم‌گرفتن از بازرگانی و تجارت منطقه، جمعیت‌پذیرشدن مهم‌ترین کانون جمعیتی سواحل مکران، سرعت‌گرفتن روند سرمایه‌گذاری و شکل‌گیری فعالیت در چابهار، بدون تردید مستلزم تعیین تکلیف فرودگاه بین‌المللی چابهار و سرعت‌دادن به ساخت و بهره‌برداری این فرودگاه در فضای بسیار رقابتی و حضور رقبایی همچون دوبی، مسقط و گوادر است. امید که مورد توجه سیاست‌گذاران و دغدغه‌مندان توسعه ایران قرار گیرد.

روزنامه رسالت

زنگِ زور!

 محمدکاظم انبارلویی

۱- صهیونیست‌ها مدت‌هاست در باکو خیمه زده‌اند و دنبال بازیگوشی نظامی و امنیتی برای کاهش فشار ایران و فشار جبهه مقاومت هستند.
صدایی که اخیرا در مرزهای شمالی ما در مورد زنگزور به گوش می‌رسد.
«زنگِ زور» است. این صدا را هیچ‌یک از کشورهای ذینفع جز بازیگر اصلی یعنی رژیم صهیونیستی در نیاورده است.
۲- کشور مسلمان آذربایجان یک کشور شیعی است. احساسات مردم و کشور ایران و آذربایجان احساس برادری، همکاری، همیاری با تکیه بر فرهنگ غنی اسلام و تشیع در حوزه تمدنی ایران است. بازیگوشی اسرائیل در این خطه برای خود آن‌ها خطرناک است. از الهام علی‌اف نمی‌شود یک صدام ساخت.
آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها تجربه این بازیگوشی نظامی را در جریان جنگ هشت‌ساله دارند. نتیجه این جنگ سقوط صدام و نزدیک شدن دو ملت ایران و عراق بود.
غرب از باب آینده‌پژوهی باید محاسبه آذربایجان پسا علی‌اف را در سپهر ژئوپلیتیک منطقه بکند. عراق پساصدام همه معادلات قدرت در غرب آسیا را به نفع ایران تغییر داد.
۳- سرگئی شویگو، دبیر شورای امنیت ملی روسیه در دیدار با احمدیان، دبیر شورای امنیت ملی جمهوری اسلامی تأکید کرد روسیه بر توافقات پیشین با تهران درخصوص زنگزور پایبند است و سیاست مسکو هیچ تغییری نکرده است. این موضع‌گیری آب پاکی را بر روی دست‌های آلوده کسانی که می‌خواهند موتور «روس‌هراسی» را در تهران برای ضربه به روابط راهبردی تهران و مسکو روشن کنند، ریخت.
رژیم صهیونیستی نمی‌تواند روی صدای روس‌ها در به صدا درآوردن زنگوله زنگِ زور حساب باز کند ابعاد و اطراف قضیه به‌ویژه دولت باکو هم نمی‌توانند در چاهی که صهیونیست‌ها کندند خود را واژگون ببینند.
لذا بازی را باید تمام‌شده فرض کرد ضمن این‌که ایران در تجربه نیم‌قرن خود با کسانی که بازی تغییر مرزها را شروع کردند ، زیان نکرده است. بازیگران باید بدانند ۲۰۰ سال پیش سند خیلی از سرزمین‌هایی که الآن به نام برخی کشورها زده‌شده، جزء خاک ایران بوده است!
روزنامه وطن امروز
 
زخم کاری حزب‌الله به اسرائیل
 محمد‌علی حسن‌نیا
خبر مهمی که شاید در روزهای گذشته کمتر به آن توجه شد، مربوط به شبکه خبری المیادین لبنان بود. این شبکه خبری عربی در گزارشی به نقل از منابع اروپایی از موفقیت کامل حمله حزب‌الله به پایگاه سازمان اطلاعات ارتش رژیم منحوس صهیونیستی خبر داد. در این خبر آمده است که حزب‌الله لبنان در پاسخ به ترور فرمانده ارشد خود یعنی فؤاد شکر در عملیات اربعین به پایگاه گلیلوت و عین شومیرا حمله کرده است و در نتیجه این حمله 22 نظامی این پایگاه‌ها کشته و 74 نفر زخمی شده‌اند. بر کسی پوشیده نیست که پایگاه نظامی گلیلوت قلب تپنده اطلاعاتی ارتش رژیم صهیونیستی و مقر یگان 8200 این رژیم است اما چرا این خبر برای بسیاری از تحلیلگران نظامی و بین‌الملل دارای اهمیت است؟
1- حزب‌الله لبنان از زمان عملیات توفان الاقصی عمق و سطح عملیاتی خود علیه اراضی اشغالی فلسطین در شمال را بشدت افزایش داده است. این عملیات‌ها در حدی بوده که نزدیک به 100 هزار صهیونیست در شمال اراضی اشغالی فلسطین تاکنون آواره هتل‌ها شده‌اند. همانطور که نیروهای مقاومت لبنان در عملیات هتل‌ها در دهه 80 میلادی توانستند نیروهای وابسته به رژیم صهیونیستی را در قلب بیروت زمینگیر کنند، اکنون نیز در یک سال اخیر با عملیات‌های پهپادی، اطلاعاتی و نظامی توان نظامی خود را به رخ کشیده‌‎اند. 
2- این عملیات‌ها به حدی برای اسرائیل گران تمام شده است که لیبرمن وزیر اسبق جنگ این رژیم اعلام کرد ما شمال را از دست داده‌ایم. بیان این نکته خالی از لطف نیست که تل‌آویو زمانی اجازه عملیات تک‌نفره در شمال را هم نمی‌داد، یا آن را با شدیدترین حملات پاسخ می‌داد. نمونه بارز آن عملیات «آزادی الخلیل» در سال 1982 بود که تا غرب بیروت پیشروی کرد و تا سال 2000 در جنوب لبنان حضور داشت. 
3- از سوی دیگر یگان 8200 اسرائیل برای این رژیم یک یگان حیاتی است. هدف قرار گرفتن این یگان و خبر کشته شدن نظامیان و افسران اطلاعاتی حاضر در آن نشان می‌دهد عمق انتقام حزب‌الله به شلیک چند موشک و پهپاد نبوده است و عملیات اربعین به کور کردن چشم اسرائیل رسیده است. این خبر بعد از آن منتشر شد که فرمانده یگان 8200 هفته قبل استعفا کرده بود و رژیم صهیونیستی قصد نداشت خبر برکناری تامیر یدعی فرمانده این یگان را به دلیل عملیات اربعین اعلام کند، بنابراین کنار هم گذاشتن پازل‌های این موضوع نشان می‌دهد یدعی به دلیل اهمال‌کاری در شناسایی مقر این یگان در نزدیکی تل‌آویو، همچنین تلفات سنگین به آن استعفا کرده است. 
4- عملیات اربعین حزب‌الله چند نکته نظامی و امنیتی را هم پررنگ می‌کند. اول اینکه مقاومت اسلامی لبنان همان‌طور که دبیرکل حزب‌الله عنوان کرد توانایی شناسایی مقرهای جاسوسی اسرائیل را دارد و دیگر به پرتاب راکت یا موشک قناعت نخواهد کرد و سطح عملیات به امنیتی هم ارتقا یافته است.
5- دومین موضوع آن است که حزب‌الله به جنگ نامتقارن روی آورده است. یعنی با ساده‌ترین اشکال تسلیحات می‌تواند پیچیده‌ترین حملات را انجام دهد. البته ناگفته نماند به گفته رویترز، حزب‌الله مسلح‌ترین نیروی شبه‌نظامی در جهان است و تجهیزات مقاومت لبنان به بهترین شکل به‌کارگیری می‌شود، به طوری که پایگاه‌های مرون و گلیلوت در زمره اهداف حزب‌الله لبنان قرار گرفت. 
6- یگان ٨٢٠٠ از بزرگ‌ترین یگان‌های جاسوسی الکترونیک رژیم صهیونیستی و ستون فقرات جاسوسی الکترونیک این رژیم محسوب می‌شود. این یگان بخش مهم و اساسی سرویس اطلاعاتی نظامی رژیم (امان) به شمار می‌رود. وظایف اصلی آن، جمع‌آوری و تحلیل اطلاعات با استفاده از ابزار‌های تکنولوژیک نوین است و همین امر آن را به سنگ زیربنای سامانه اطلاعاتی و تجسسی رژیم اشغالگر تبدیل کرده است.
7- از سوی دیگر در کنار جنگ میدانی یک جنگ رسانه‌ای و روانی هم بین حزب‌الله لبنان و اسرائیل در جریان است. بعد از حمله اربعین، همچنین خسارت شدید به یگان 8200 و پایگاه مرون رسانه‌های غربی دست به کار شدند و با اخبار اختصاصی خود برای تل‌آویو روایت‌سازی می‌کنند. خبر حمله هلی‌بردی تل‌آویو به پایگاه المصاف در نزدیک حماه سوریه و دزدیدن اطلاعات محرمانه موشکی ایران از این دست است. به نظر می‌رسد اسرائیل برای گرفتن ضربه انتشار خبر حمله به پایگاه 8200 گزارش فوق را منتشر کرد تا نشان دهد به عملیات حزب‌الله واکنش نشان داده است، در صورتی که چند رسانه دیگر اعلام کردند هیچ نیروی حزب‌الله در پایگاه المصاف حضور نداشته است.
8- حزب‌الله لبنان از مدل جنگ فرسایشی در نبرد با اسرائیل پرده برداشته است. 
مقاومت لبنان سعی می‌کند با طول دادن جنگ در سطح امنیتی و نظامی به چند هدف دست یابد. نخستین هدف حزب‌الله ناامن‌سازی شمال اراضی اشغالی است تا هرگونه ابتکار عمل را از تل‌آویو بگیرد. موضوع دوم آن است که راهبرد اصلی جنگی اسرائیل در طول تاریخ جنگ‌های این رژیم عملیات برق‌آسا و کوتاه‌مدت است که حزب‌الله این موضوع را هم زیر سوال برده است. سومین مطلب تنفس عملیات‌های حزب‌الله برای حماس و جهاد اسلامی است. همچنین حزب‌الله با این روند می‌تواند اسرائیل را در چند جبهه گرفتار کند تا اسرائیل نتواند کاملا بر غزه یا کرانه باختری مسلط شود.
نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات