صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۳۱ فروردين ۱۴۰۰ - ۰۶:۲۹  ، 
شناسه خبر : ۳۲۹۷۵۳

روزنامه کیهان **

نابودی تولید با فرش قرمز برای عهدشکن‌ها/کمال احمدی

«هرچند بدعهدی شرکت‌های خارجی ناشی از مسائل سیاسی بوده و باید در جای خود بحث شود، اما مشارکت با خارجی‌ها سبب ارتقای کیفیت تولیدات داخلی می‌شود»، «آماده‌باش رنو برای بازگشت به ایران»، «آیا این بار هم فرصت طلایی سرمایه‌گذاری مستقیم و حضور مستقل خارجی‌ها در صنعت و بازار خودرو کشور از دست خواهد رفت؟»، «شانسی دوباره به صنعت و بازار خودرو ایران رو کرده تا حضور مستقل یک خودروساز خارجی را تجربه کند»، «امکان ندارد بدون حضور خارجی‌ها در تولید قطعاتی همچون کمپروسور موفق شویم»، «اینکه برخی می‌گویند این برند‌ها (سامسونگ، ال‌جی، کیا، رنو، پژو، بوش، و...) ناجوانمردانه ما را ترک کردند، در حقیقت با ادبیات اولیه اقتصاد جهانی آشنایی ندارند.»» اینکه دیواری به دور خود کشیده و واردات همه چیز را ممنوع کنیم، راه‌حل درستی نیست». «نمی‌توان ۱۰۰ درصد لوازم خانگی را در داخل تولید کرد» و...
این‌ها فقط بخش بسیار اندکی از پمپاژ رسانه‌های غربگرا در روز‌های اخیر است که با هدف بسترسازی جهت بازگشت دوباره شرکت‌های بدعهد کره‌ای، فرانسوی، آلمانی و... صورت گرفته است. درباره این زمینه چینی‌ها که به بهانه مذاکرات وین و توافقات توخالی آن مطرح می‌شود گفتنی است:
اوایل سال ۹۷ و پس از اعمال تحریم‌های جدید آمریکا که به واسطه خروج ترامپ از برجام صورت گرفت شرکت‌های خارجی همچون دوقلو‌های کره‌ای، چند قلو‌های فرانسوی (پژو، رنو، سیتروئن، توتال) ودیگر شرکت‌های ریز و درشت غربی مجبور به ترک بازارایران شدند. این عهدشکنی که از سوی برخی از این شرکت‌ها مثل سامسونگ، ال‌جی، رنو و توتال مسبوق به سابقه نیز بود هرچند بازار ایران را خصوصا در بخش خودرو و لوازم خانگی دچار التهاب و تنش کرد، اما فرصت نابی برای تولیدکنندگان داخلی فراهم آورد تا از رهگذر این بدعهدی خارجی‌ها اندکی از حاشیه‌نشینی درآیند و بتوانند ظرفیت‌ها و توانمندیهایشان را به رخ دولتی بکشند که اغلب نگاهش به خارج بود؛ به طور مثال بررسی آمار‌های وزارت صمت در هشت ماه ابتدایی سال ۹۹ نشان داد درهمان مدت یک میلیون و ۳۳۴ هزار و ۳۰۰ دستگاه یخچال و فریزر در کشور تولید شد که در هم‌سنجی با سال ۹۸ رشد ۲۹.۲ درصدی داشت همچنین مطابق این آمارها، در همان بازه زمانی ۶۶۵ هزار و ۲۰۰ دستگاه ماشین لباس‌شویی توسط کارخانجات داخلی تولید شد که این میزان تولید هم در مقایسه با مدت مشابه سال قبل‌اش رشد ۵۸.۲ درصدی داشت. نکته مهم در این میان اینکه داخلی سازی لوازم خانگی کوچک در همین مدت طبق گفته فعالان صنعت مزبور به ۷۰ درصد رسید که اگر فرصت داده شود قطعا ۳۰ درصد مابقی هم با توجه به توانایی صنعتگران و جوانان دانشمند ایرانی دست یافتنی است. همچنین در بخش داخلی سازی قطعات خودرو نیز مهرماه سال گذشته رسما اعلام شد که با برگزاری ۴ میز ساخت داخل در حوزه قطعه‌سازی خودرو، ۳۴۳ میلیون یورو صرفه‌جویی ارزی شده است. یک خودروساز داخلی هم در همان ایام اعلام کرد مهندسان ایرانی با تلاش خود توانستند یکی از پروژه‌های مشارکتی با پژوی فرانسه را بدلیل بدقولی طرف غربی با اعمال تغییرات و تبدیل آن به خودرویی جدید، با داخلی‌سازی ۹۲.۳ درصدی عرضه کنند، در این طرح ۱۳۹ قطعه ساز داخلی فعال شده بودند. در کنار این ظرفیت‌های بالفعل شده که تا قبل از خروج خارجی‌ها چه بسا اصلا دیده نمی‌شدند هزاران فرصت شغلی نیز برای کارگران ایرانی پدید آمد که سبب شد برخی کارخانه‌ها برای تولید بیشتر به سه شیفت کاری روی بیاورند. حالا و با وجودی که هنوز مدت زمان زیادی از سرکارآمدن این کارگران و رونق اندک کارخانه‌های داخلی نمی‌گذرد عوامل داخلی همان عهدشکن‌های غربی و کره‌ای به خط شده و مدام در رسانه‌ها و تریبون‌هایشان با اسم رمز «کیفیت» به تولید داخلی حمله می‌کنند و ساز ناکوک و تکراری «نمی‌شود» و «نمی توانیم» را سرمی‌دهند. این رسانه‌ها در مطالبی که به شدت بوی سفارش و آگهی می‌دهد با آب و تاب فراوان بازگشت شرکت‌های خارجی را مایه رفاه خانواده ایرانی جا می‌زنند و حتی مقصر رفتن آن‌ها را هم به عوامل داخل نسبت می‌دهند! نکته تاسف بار اینکه یکی از افرادی که این روز‌ها در کسوت دبیرکلی انجمن یکی از صنایع مدام مشغول مصاحبه‌های پی درپی برای زمینه چینی جهت بازگشت شرکت‌های بدعهد سامسونگ و ال‌جی است چند سال پیش زمانی که این دوشرکت به سادگی قوانین کشور ما را زیر پا گذاشتند و ۴۷۰۰ میلیارد تومان تخلف گمرکی کردند در مقام مدیرکل صنایع لوازم خانگی وقت وزارت صمت، نه تنها به توجیه تخلف کره‌ای‌ها پرداخت بلکه از اساس زیر این تخلف چند هزار میلیاردی زد و به تعریف و تمجید از متخلفین پرداخت و مدعی شد شرکت کره‌ای در حال افزایش عمق ساخت داخل است! وی حتی وقتی با این سؤال مواجه شد که این وعده‌ها را سال‌هاست شرکت‌های کره‌ای داده‌اند، ولی دریغ از یک جو عمل، گفت: انتقال تکنولوژی یک شبه امکان‌پذیر نیست! جالب اینکه همین جناب مدیرکل اخیرا در مستند «ساید بای ساید» گفت:اصلا چه کسی این تخلف را رسانه‌ای کرد؟!
در پاسخ به این حضرات خودباخته باید اولا گفته‌های خودشان را تکرار کرد که ارتقای کیفیت یک شبه امکانپذیر نیست بنابراین همانقدر که به خارجی‌ها فرصت دادید حداقل به تولیدکننده داخلی هم چند سالی مجال دهید تا با وجود تمام سختی‌های عرصه تولید، خودش را نشان دهد. چه بسا اگر این فرصت چند سال پیش به کارخانه‌های ایرانی ارج، آزمایش و... داده می‌شد امروز شاهد تعطیلی آن‌ها نبودیم ثانیا کسی با واردات مخالف نیست، اما وقتی محصولی در کشور تولید می‌شود و یا امکان تولید دارد، چرا باید وارد شود؟ چرا با وجود ممنوعیت ورود کالای لوکس آنهم از نوع آمریکایی‌اش فقط سال گذشته بیش از ۶۰۰ میلیون دلار صرف واردات گوشی لوکس آمریکایی شد؟ ثالثا به اعتقاد اکثر کارشناسان، همکاری با شرکای خارجی بدون در نظر گرفتن ظرفیت‌های ایجاد شده طی ۳ سال اخیر، بازگشت به عقب است و خسارت جبران ناپذیری به صنعت نیمه جان کشور وارد می‌کند که فقط یک موردش بیکاری صد‌ها هزار کارگر داخلی است. رابعا تا چه زمانی خارجی‌های بدقول همچون پژو و توتال فرانسه و سامسونگ و ال‌جی کره باید بدون پرداخت هیچ هزینه و غرامتی به سادگی به بازار ۸۵ میلیون ایران برگردند و به ریش رقبای داخلی شان بخندند؟ مگر همین شرکت توتال نبود که با سرقت اطلاعات گرانبهای میادین نفتی ما بدون پرداخت هیچ غرامتی زیر قراردادش زد و بعد هم با همین اطلاعات ارزشمند به سراغ رقیب ایران در پارس جنوبی رفت و سود هنگفتی از آن ناحیه به جیب زد؟ مگر همین سامسونگ و ال‌جی نبودند که فقط در همین دهه ۹۰ دوبار با بدعهدیشان بازارلوازم خانگی کشور را با التهاب مواجه کردند؟ مگر همین کره‌ای‌ها نبودند که در یک دزدی آشکار حداقل ۷ میلیارد دلار از پول ملت ایران را به بهانه تحریم، چندسال پیش بلوکه کردند و تا همین حالا سودش را هم می‌خورند؟ حالا چرا ما باید برای چنین شرکت‌های عهدشکن و بعضا دزد، فرش قرمز پهن کنیم؟
یقینا آحاد ملت شریف ایران هرگز تمایلی به بازگشت چنین شرکت‌های سودجو و مفت خوری ندارد واجازه نخواهد داد خودباختگان نفوذی در برخی دستگاه‌های اجرایی و یا رسانه‌های زنجیره‌ای با سانسور و تقلب جای شاکی و متشاکی را عوض کنند. مردم اتفاقا خواهان برخورد قاطع دستگاه‌های نظارتی و قضایی با افراد و رسانه‌هایی هستند که با جعل و فریبکاری مشغول ماله‌کشی بر سابقه سوء شرکت‌های مزبور هستند. مردم نمی‌خواهند به بهانه‌های واهی برجامی راه برای واردات بی‌رویه کالا‌های خارجی باز شود و شاهد بیکاری دوباره جوانانشان باشند. ایرانیان از مدیرانشان می‌خواهند برای یک‌بارهم که شده قانون ممنوعیت ورود کالا‌های مشابه تولید داخل را در عمل اجرا کند بدون هیچ بهانه‌جویی.
رهبر حکیم انقلاب چندی پیش در انتقاد از همین بهانه جویی‌ها فرمودند: «در برخی مواقع، برخی دستگاه‌های اجرایی، به بهانه‌هایی به دنبال باز کردن راه واردات بی‌مورد هستند. به عنوان مثال می‌گویند برای اینکه کیفیت خودروی داخلی ارتقا یابد، باید خودروی خارجی وارد شود در حالی‌که باید کیفیت خودروی داخلی از راه‌های دیگر افزایش یابد و نه از طریق واردات خودرو‌های خارجی و به خاک سیاه نشاندن تولید داخلی... متأسفانه عده‌ای در کشور به‌طور دائم می‌گویند «نمی‌شود و نمی‌توانیم» در حالی‌که «می‌توانیم» و دلیل آن هم این است که ما وقتی می‌توانیم یک ماهواره‌بر را با سرعت ۷۵۰۰ متر بر ثانیه به فضا پرتاب کنیم و ماهواره را در مدار قرار دهیم، و یا در صنایع دفاعی آن پیشرفت‌های بزرگ را داشته‌ایم، پس در تولید هم می‌توانیم به جهش دست پیدا کنیم.»

*********

روزنامه وطن امروز **

سردار شهید حجازی پاسدار تراز انقلاب/سردار محمداسماعیل کوثری*

در دوران ۸ سال دفاع‌مقدس با سردار حجازی آشنا شدم. سردار آن زمان جانشین فرمانده قرارگاه قدس بود. از همان زمان اخلاق، رفتار، اعمال و کردار ایشان از همه لحاظ در شأن یک انسان مسلمان به معنای واقعی کلمه بود. از آن پس هم باید بگویم سیر صعودی را هم در اخلاق و رفتار و هم در مسؤولیت داشتند و در نهایت یک پاسدار حقیقی و واقعی بودند.  
سردار حجازی همیشه در سکوت، به دور از تنش و هیجان‌زدگی و خودنمایی در حال خدمت، مجاهدت و پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی بودند و در موارد متعددی اثرگذاری بسیار داشتند.  
سردار پس از جنگ هم مسؤولیت‌های مختلفی همچون فرماندهی نیروی مقاومت بسیج و معاونت ستاد کل نیرو‌های مسلح را برعهده داشتند و مقطعی در سپاه نیز رئیس ستاد بودند، اما مهم‌تر از همه اینها، سردار شهید حجازی در اصل نماینده تام‌الاختیار شهید والامقام حاج‌قاسم سلیمانی در مباحث مربوط به لبنان و سوریه بودند و پس از شهادت حاج‌قاسم به جانشینی فرماندهی نیروی قدس منصوب شدند. سردار در تمام این مسؤولیت‌ها اقداماتی بسیار شایسته و بارز انجام دادند و در زمان قبل و بعد از انقلاب و در همه طول عمر خویش در راستای خدمت به اسلام، ایران و ملت عزیز گام برداشتند. سردار حجازی به واسطه ارتباطاتی که با نهضت‌های آزادی‌بخش، حزب‌الله و حماس داشتند، در لبنان و فلسطین بسیار اثرگذار بودند. اطمینانی که حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای فرمانده معزز کل قوا، سردار شهید حاج‌قاسم سلیمانی و ستاد کل نیرو‌های مسلح نسبت به ایشان و اقداماتی که در لبنان انجام می‌دادند، داشتند، نشان‌دهنده درست پیش بردن برنامه‌ها و فعالیت‌ها بود. سردار حجازی همواره در جهت اهداف بلندی که سپاه، نیروی قدس و نیرو‌های مسلح مشخص کرده بودند، گام بر می‌داشتند و حضور ایشان در منطقه بسیار مثبت و اثرگذار بود. فقدان سردار حجازی دردناک است، اما به لطف خداوند کسانی هستند که مانند سردار حجازی در جهت و راستای اهداف مقدس نظام جمهوری اسلامی خدمت می‌کنند و بدون سر و صدا و تنها برای رضای خداوند کار می‌کنند. امیدوارم ما هم بتوانیم ادامه‌دهنده راه این عزیزان باشیم و همه در جهت خدمت به این نظام گام برداریم و سربازان کوچکی برای، ولی امر مسلمین جهان باشیم، ان شاءالله.

* مشاور فرمانده کل سپاه

***************

روزنامه خراسان**

جنگ سرد برسر آینده خاورمیانه/مصطفی منتظر

اتفاقات مربوط به درگیری غیرمستقیم ایران و رژیم صهیونیستی را نباید صرفا در چارچوب شرایط گذشته دید. این وضعیت، زاده شرایطی جدید و واقعیاتی به روز شده است. پس از تغییر راهبرد آمریکا مبتنی بر کاهش حضور در جنوب غرب آسیا و همچنین کاهش قدرت این کشور در کنترل دولت‌ها در این نقطه از جهان و راهبرد ایران مبتنی بر اخراج نظامیان این کشور از پایگاه‌های خاورمیانه، وضعیت در خاورمیانه با خلأ قدرت سابق و درگیری دولت‌ها بر سر تعیین حدود عمل یکدیگر مواجه شده است. این شرایط در دولت ترامپ که نوع عجیبی از حماقت در سیاست خارجی را دنبال می‌کرد شدیدتر شد و دایره رفتار‌های این کشور‌ها را تهاجمی‌تر کرد. از همین نظر است که جنگ غیرمستقیم حمله به کشتی‌ها مسئله نه صرفا مرتبط با مسائل سابق که کمی فراتر از آن است. به بیان دیگر صهیونیست‌ها سعی دارند با این تحرکات، نقش خود در آینده منطقه را ترسیم کنند و دقیقا به همین علت است که ایران نیز بدون چشم پوشی در موارد لازم، پاسخ می‌دهد. گرچه به نظر می‌رسد هر دو طرف از یک جنگ مستقیم و گسترده به شدت اجتناب می‌ورزند، اما این زد و خورد‌های غیرمستقیم حیطه قدرت در آینده را ترسیم می‌کند. سیاست خارجی ترامپ که یک بلبشوی کامل و مبتنی بر احساسات ضدایرانی چند تندرو در واشنگتن بود، تلاش داشت ایران را از مسابقه توازن قوا در خاورمیانه بیرون اندازد. فشار حداکثری برای یک مسیر قطعا برد طراحی شده بود، براساس این طرح یا ایران به مفاد خواسته‌های دولت آمریکا تن می‌داد و عملا استقلال و جمهوریت خود را می‌فروخت یا آن قدر تحت فشار اقتصادی می‌رفت که از درون تضعیف شود. براین اساس در حالت تضعیف داخلی دو حالت دنبال می‌شد؛ یا فروپاشی اقتصاد و به تبع آن فروپاشی سیاسی و سقوط جمهوری اسلامی رخ می‌داد یا ایران عملا از فضای اثرگذاری در منطقه بیرون می‌رفت و دیگر توان چندانی برای پاسخ خارجی نمی‌داشت. این طرح به وضوح با مقاومت ایران با شکست مواجه شد، اما نتیجه آن سیاست با وجود شکست در هر دو حالت، طبیعتا به نوعی ضعف منجر شد (که مدیریت داخلی نیز بر عمق آن افزود) و نتیجه آن برخی اتفاقات داخلی و برخی تحرکات و جنایات خارجی ترامپ از جمله ترور سردارشهید حاج قاسم سلیمانی را در پی داشت. ائتلاف عبری-عربی نیز دقیقا در همین مسیر بود تا پس از خروج آمریکا از منطقه یک بلوک قوی در مقابل ایران و محور مقاومت قد علم کند، اما با رفتن ترامپ و شکست برخی سیاست‌ها به ویژه دربارسعودی، این شرایط به شکل مطلوب پیش نرفت. برخی از همان دولت‌های تهاجمی حتی قبل از آمدن بایدن تغییراتی را در سیاست خارجی خود اعمال کردند و حتی این روز‌ها خبر‌های ضد و نقیضی از اقدام سعودی‌ها برای مذاکره با ایران درباره مسائل منطقه و به ویژه جنگ یمن منتشر می‌شود. بایدن نیز پس از حضور در کاخ سفید اگرچه به شعار‌های خود در مقابله با شاهزاده وحشی سعودی عمل نکرد و به چند هشدار زبانی و عملی کم بسامد بسنده کرد، اما حداقل در سطح اعلامی راهبرد خود درباره تمرکز سیاست خارجی آمریکا را مشخص کرد و به جای خاورمیانه از مهار چین سخن گفت هر چند قطعا این به معنی خارج شدن خاورمیانه از اولویت‌های سیاست خارجی کاخ سفید نخواهد بود بلکه اکنون به نظر می‌رسد دولت جدید آمریکا خطر چین را به عنوان خطر اولویت دار سیاست خارجی خود در نظر گرفته است. وضعیت قدرت آزمایی بین ایران و رژیم صهیونیستی علاوه بر تضاد ذاتی ایران اسلامی با آن دولت غاصب، باید در این چارچوب نیز دیده شود. در واقع در این فضا اگر اجازه ورود طرف مقابل به حیطه خود را بدهیم، عملا برای یک دهه آینده چراغ سبزی به دشمن خود داده ایم. بدیهی است ایران هیچ گاه به دنبال تنش و درگیری نیست و با وجود آن که در شرایط فعلی نیز مشکلات اقتصادی و انتخاباتی بسیار مهم را پیش رو دارد، اما قطعا در مقابل تحرکاتی که به طور جدی منافع ملی اش را به مخاطره افکند ساکت نخواهد ماند. ضمن این که در این شرایط صهیونیست‌ها پس از چهار دوره انتخابات به یک دولت مستقل نرسیده اند و قطعا در هر درگیری نظامی تمامی زیرساخت‌های خود را از دست خواهند داد چرا که عمق سرزمینی ندارند و دوستان ایران نیز در تمام منطقه حضور دارند. در این جا لازم است یادآوری شود که دشمن اصلی و قدرتمند برای صهیونیست ها، ایران است درحالی که اسرائیل برای ایران یکی از دشمنان و رقبای منطقه است و دشمن اصلی اش آمریکاست. به بیان دیگر صهیونیست‌ها با تمام مجیزگویی شان، اساسا در حد هماوردی با ایران نیستند، اما تلاش دارند در پازل قدرت شانی برای خود دست و پا کنند. باید توجه کرد که سطح و عمق قدرت ایران بسیار بیشتر از آن رژیمی است که با حمایت همه جانبه دولت‌های غربی و همکاری علنی و غیرعلنی دولت‌های منطقه هنوز نتوانسته حداقل ظرفیت‌های امنیتی را برای خود ایجاد کند و ایران دقیقا در نقطه مقابل و در برابر همه هجمه‌های شدید آمریکا و برخی دول غربی و دشمنی برخی نوچه‌های منطقه ای، توانسته در چند جبهه به رقابت و پاسخ به دشمنی بپردازد. خط و خطوط این پاسخ‌ها در سطوح مختلف، آینده قدرت در خاورمیانه را ترسیم می‌کند.

***************

روزنامه ایران **

وقتی کرونا می‌گیریم مقصر کیست! /شیرین احمدنیا

خیلی خوب و راحت است اگر بتوانیم به سادگی دنبال یک مقصر بگردیم و تمام تقصیرات را بر گردن او بیندازیم و به آرامش برسیم، اما این بار با این کار همیشه به آرامش نمی‌رسیم و ممکن است در عوض نابهنگام به لقاء‌الله بپیوندیم. از نگاه جامعه شناختی، می‌توان ساختار‌ها را مقصر تشخیص داد و انتظار داشت که همه امور از بالا به خوبی بچرخد و مدیریت شود؛ تا ما افراد جامعه سالم و سلامت زندگی کنیم، اما واقعیت این است که هرچند مسلماً ساختار‌ها نقشی کلیدی ایفا می‌کنند و مدیران و مسئولان باید همواره هوشیار و بیدار باشند، به وظایف خود پایبند بوده و با مسئولیت‌پذیری مداخلات لازم را تدارک ببینند، پروتکل‌ها را طراحی کرده و آموزش دهند و قواعد رعایت آن‌ها را پیش‌بینی و اطلاع‌رسانی کنند از سوی دیگر البته؛ نظام بهداشتی درمانی را برای پیشگیری و درمان بسیج کنند و ابعاد مخاطره را تشخیص دهند و تدارکات را هم متناسب با همه‌گیری کرونا ببینند و بچینند، اما همه این‌ها چیزی از مسئولیت‌پذیری متقابل آحاد مردم یا همان شهروندان کم نمی‌کند. ماه هاست که همه ما شاهد نسبت‌های چشمگیر کشتار این عامل بیماری زا و مرگبار بوده ایم، با هر کس که گفتگو می‌کنیم و خبری می‌گیریم از ابتلای خود یا همسایه یا اقوام خود گفته که شرایط دردناک و نامطلوبی را هم تجربه کرده و در مواردی هم با ناباوری خبر فقدان این یا آن دوست و آشنا و عزیز را دریافت کرده‌ایم. من روی سخنم با افراد طبقات فرودست نیست که اختیار حضور یا عدم حضورشان در عرصه عمومی دست خودشان نیست و برای دستیابی به یک لقمه نان باید هر روز از منزل خارج شوند و قوت روزانه خود و خانواده را با دسترنج خویش تهیه کنند، چون در تلاش برای بقا از این فعالیت روزانه گریزی نیست. اگر این افراد در کشوری دیگر بودند دولت به ایشان می‌گفت که در منزل بمانید و ما خودمان حداقل نیاز‌های مسکن و خورد و خوراک و بهداشتی را در چارچوب حمایت‌های مادی و رفاهی که در بودجه دیده‌ایم، فراهم کرده و دست کشیدن از کار روزانه را جبران می‌کنیم، اما اینچنین نیست؛ بنابر این، اقشار فرودست؛ کارگران روزمزد، شاغلان بازار غیررسمی، زباله گرد‌ها و نظایر آن‌ها، خود را ناگزیر از این می‌بینند که برخلاف من و شما از منزل خارج شوند تا در عالم خود زنده بمانند غافل از این که این مسیر هم در واقع مسیری برای تهدید بقای ایشان است. روی سخن من با کسانی است که می‌توانند منزل نشینی کنند و نمی‌کنند، کسانی است که از فرصت تعطیلات و غیرتعطیلات، برای معاشرت، سفر و دید و بازدید از اقوام استفاده می‌کنند آن هم در کشوری که به هر دلیل هنوز خبری از توزیع واکسن به طور گسترده برای کادر درمانی بهداشتی، چه برای بیماران بیماری‌های خاص، چه برای سالمندان و چه برای هر کس دیگری نیست. کسانی که حقوق ثابت دریافت می‌کنند و کسانی که سقفی بالای سرشان است و کسانی که حداقل آموزش و تحصیلاتی دارند که از آمار و اخبار موثق وضعیت سری در بیاورند.
 از ایشان انتظار بالاتری می‌رود که حواس‌شان به وخیم بودن اوضاع باشد و مانند برخی خشکه مذهبی‌های امریکایی، برخی کاتولیک‌های مشابه در اروپا یا برخی هندو‌ها در هندوستان که احتمالاً تصاویرشان را دیده اید، نباشند که وقتی از آن‌ها می‌پرسند چرا با این که خطر این همه نزدیک است باز هم به تجمعات می‌روند و عین خیال‌شان هم نیست پاسخ می‌دهند که خب من از کرونا نمی‌ترسم بلکه از خدا می‌ترسم. فکر می‌کنند، فرد و اراده او سهم و تأثیری در سرنوشت ندارد و آن بالا‌ها چیز‌های دیگری رقم خورده است. خلاصه تصور این افراد این است که مسئولیت جای دیگری است، هرجای دیگری غیر از شانه‌های خودشان. خوب است باز هم به این سؤال بیندیشیم که وقتی کرونا می‌گیریم فکر کنیم مقصر کیست.

***************

روزنامه شرق **

بارقه‌های عبور از بحران بارقه‌های عبور از بحران/جاوید قربان‌اوغلی

 تحولات هفته گذشته به‌طور مشخصی نمایانگر اراده طرف‌های دیگر برای عبور از بحران و رسیدن به توافق در مناقشه هسته‌ای و پایان‌دادن به بحران‌های تأثیرگذار در منطقه است.

۱- رویداد تلخ و غیرقابل‌قبول هسته‌ای در سایت نطنز که توسط عوامل رژیم صهیونیستی طراحی و به اجرا گذاشته شد، درواقع چاشنی تخریب و انهدام مذاکرات هسته‌ای بود. اسرائیل که درپی تغییر شرایط سیاسی در آمریکا و اعلان رئیس‌جمهور جدید برای بازگشت به برجام، تلاش‌های خود را برای شکست مذاکرات و ممانعت از احیای توافق هسته‌ای متمرکز کرده، این‌بار به اقدامی دست زد که فارغ از جنبه‌های امنیتی و پیامد‌های احتمالی فاجعه‌بار در ابعاد انسانی، به‌طور مشخصی با قوانین بین‌المللی مغایرت دارد. اسرائیل تصور می‌کرد آستانه تحمل ایران در واکنش به انفجار در سایت نطنز، به سر آمده و در‌صدد مقابله‌به‌مثل بر خواهد آمد یا در واکنشی هیجانی بلافاصله با خروج از مذاکرات وین، شروطی را برای بازگشت به گفتگو قرار خواهد داد که طرف‌های مذاکره قادر به عملی‌کردن آن نخواهند بود. از منظر طراحان انفجار در نطنز، نتیجه محتوم هر یک از واکنش‌های ایران، تأخیری طولانی در احیای توافق هسته‌ای است که منطبق با خواست نتانیاهو است. واکنش هوشمندانه و صبورانه ایران به این اقدام تروریستی، به‌رغم اهمیت و تأثیرات منفی آن نشان داد ایران حاضر نیست در دام اسرائیل افتاده و در زمین او بازی کند. روشن است قوانین ناظر بر دفاع مشروع این حق را به ایران می‌دهد که در زمان مقتضی به این شرارت پاسخ دهد. مضافا اینکه اتفاقاتی مانند دو انفجار در نطنز و ترور دانشمندان هسته‌ای رویداد‌هایی به‌هیچ‌وجه قابل پذیرش نبوده و به عزت ملی کشور و کرامت انسانی ملت بزرگ ایران لطمه وارد کرده و در همین راستا یکی از مهم‌ترین اقدامات ایران باید پرکردن شکاف‌های نفوذ، انهدام شبکه جاسوسی اسرائیل و پایان‌دادن به این‌گونه اقدامات شرورانه در داخل کشور باشد.
۲- اخبار منتشرشده از وین با وجود اختلافات عمیق ایران و آمریکا در چگونگی لغو تحریم‌ها و گام‌های پنج‌گانه ایران و بازگشت به شرایط قبل از خروج آمریکا از برجام، از پیشرفت در مذاکرات حکایت می‌کند. عباس عراقچی، مذاکره‌کننده ایران، از آغاز نگارش متن توافق صحبت کرده است. معنای این سخن به‌طور محسوسی یادآور دور قبلی مذاکرات شش سال قبل ایران با ۱+۵ در ژنو و وین است. نگارش متن توافق به‌طور اصولی متضمن چگونگی و زمان‌بندی لغو تحریم‌ها و عقب‌نشینی ایران در گام‌های اقدامات هسته‌ای، کنارگذاشتن مناقشه اولویت مرغ یا تخم‌مرغ و قبول حرکت واقع‌گرایانه «اقدام در برابر اقدام» و عقب‌نشینی از خواسته‌های حداکثری از سوی طرف‌های مذاکره‌کننده است. عراقچی که به‌کرات «هرگونه مذاکره مستقیم یا غیرمستقیم با آمریکا» را مردود اعلام و شرط اولیه ایران را بازگشت آمریکا به برجام و لغو تحریم‌ها اعلام کرده بود، اکنون از پیشرفت در مذاکرات و نگارش متن توافق سخن می‌گوید. کمااینکه برخلاف لفاظی اخیر جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی آمریکا، اراده کاخ سفید در حل‌وفصل مناقشه هسته‌ای با ایران است. هرچند نباید زیاده از حد دچار خوش‌بینی شد و احتمال اینکه مذاکرات به دلیل فشار‌های اسرائیل و کنگره به تیم بایدن، طولانی‌تر از پیش‌بینی‌های اولیه باشد، باوجوداین، نشانه‌های «اراده جمعی برای توافق» به‌طور روشنی در افق نمایان است.

۳- روزنامه بریتانیایی فایننشال‌تایمز از «گفتگو‌های مستقیم» بین مقامات «ارشد» ایران و عربستان سعودی در تلاش برای اصلاح روابط فی‌مابین دو کشور خبر داده است. به نوشته این روزنامه و به نقل از یک منبع دیپلماتیک این مذاکرات در نهم آوریل (۲۰ فروردین) با میانجیگری نخست‌وزیر عراق در بغداد انجام شده و قرار است دور دوم این مذاکرات هفته آینده انجام شود.  
گفته می‌شود این مذاکرات بین مقامات امنیتی دو کشور صورت می‌گیرد و سرپرستی هیئت عربستان با خالد بن علی الحمیدان، رئیس اداره اطلاعات این کشور است. اگر این اخبار صحت داشته باشد، درواقع همه اطراف درگیر بحران منطقه بر خاتمه‌دادن بر آن به‌طور نانوشته توافق کرده و در‌صدد دستیابی به راه‌حلی «مرضی الطرفین» هستند. عربستان از اصرار بر حضور در مذاکرات هسته‌ای دست برداشته و به رغم هشدار‌های کودکانه محمد بن‌سلمان در کشاندن جنگ به داخل ایران، برای رهایی از جنگ یمن و خلاصی از فشار‌های تیم جدید حاکم بر کاخ سفید به مذاکره مستقیم با ایران تن در داده است. جو بایدن که در‌صدد خروج کم‌هزینه از منطقه است، می‌تواند در مقابل فشار‌های داخلی مبنی بر ضرورت شامل‌شدن مسائل منطقه و برنامه موشکی در مذاکره با ایران، برگ برنده مذاکرات ایران و عربستان را روی میز بگذارد. علاوه بر این موارد، چنانچه بار‌ها گفته شده، ترمیم روابط ایران و عربستان به‌عنوان دو بازیگر تأثیرگذار برای ثبات منطقه اهمیت فراوانی دارد.  
در‌حال‌حاضر تهران و ریاض هزینه‌های گزافی را در خصومت می‌پردازند. کمک ایران به خروج آبرومندانه عربستان از باتلاق یمن، تا حد قابل قبولی از سرعت نزدیکی ریاض به اسرائیل خواهد کاست. ضمن اینکه پایان جنگ و رهایی از شرمساری ناشی از جنگ یمن و فاجعه انسانی ناشی از آن، یکی از مهم‌ترین اولویت‌های بایدن و همچنین برخی از کشور‌های اروپایی است. به تعبیر بهتر، رویکرد مذاکره با ایران با وجود تندروی‌های شاهزاده قدرت‌طلب آن کشور، مطالبه‌ای از سوی بخش بزرگی از حاکمیت ریاض و همچنین کشور‌های متحد پادشاهی است. منطقی است که ایران نیز در این شرایط از خواسته‌های حداکثری در مقابل عربستان صرف‌نظر کرده و مسیر مذاکره را تا اعاده روابط که در راستای منافع دو کشور و ثبات در منطقه است، ادامه دهد.
۴- در کنار این تحولات، اخباری مبنی بر عصبانیت آمریکا از اقدامات ماجراجویانه اسرائیل به گوش می‌رسد. به نقل از منابع رژیم صهیونیستی، دولت بایدن به اسرائیل هشدار داده است که از «حرافی» درباره خرابکاری در تأسیسات هسته‌ای ایران دست بردارد. به گزارش کانال ۱۲ اسرائیل پیام آمریکا دراین‌باره «قاطع» بوده و از چند کانال به تل‌آویو منتقل شده است. با وجود اینکه نمی‌توان به صحت این‌گونه اخبار مطمئن بود و ممکن است بخشی از جنگ روانی برای اهدافی خاص باشد، ولی نمی‌توان در این دو واقعیت تردید کرد، اول عزم و نیت شرورانه نتانیاهو در ممانعت از توافق آمریکا با ایران و احیای توافق هسته‌ای که نتانیاهو کاملا شفاف از آن سخن گفته و در عرصه عمل نیز با حملات هوایی در سوریه و خرابکاری در سایت نطنز قصد وادارکردن ایران به مقابله‌به‌مثل و کشاندن پای آمریکا به جنگ با ایران را در سر می‌پروراند و دوم اینکه بایدن نیز مانند سلف خود، باراک اوباما، از اقدامات ماجراجویانه اسرائیل عصبانی است و این اقدامات را در راستای تضعیف تلاش‌های آمریکا در مذاکره با ایران و دستیابی به توافق در مناقشه هسته‌ای ارزیابی می‌کند؛ بنابراین از این منظر می‌توان فارغ از چگونگی انتقال نگرانی آمریکا به اسرائیل، تا حدودی درباره صحت اخبار فوق گمانه‌زنی کرد.

*********************************

برچسب اخبار
نام:
ایمیل:
نظر: