ملت ايران در حالي خود را آماده حضور در انتخابات خردادماه 1400 ميکند که شرايط کشور از حيث داخلي و خارجي در عرصههاي سياسي، فرهنگي و اقتصادي در موقعيت حساس و خطيري قرار گرفته است. پيشبيني و برآورد وضعيت کلي کشور، با لحاظ شاخصهاي کنوني و حفظ رويه و روندهاي کنوني به ويژه در سه حوزه ناکارآمدي دولت، تداوم تحريمها و تداوم کرونا، تصوير چندان روشني را ترسيم نميکند و نياز است با تبيين وضعيت، شناخت فرصتها و چالشها و بازنمايي نقاط و واقعيات اميدبخش، از فرصت انتخابات پيشرو به بهترين وجه بهرهبرداري شود.
نگاه فرصتمحور به انتخابات از اين ظرفيت برخوردار است که اميد و انگيزهاي مضاعف براي حضور و مشارکت حداکثري مردم در انتخابات براي تغيير وضعيت را به وجود آورد. البته اين موضوع ميتواند کارکرد عکس هم داشته باشد و اگر نامزدهاي انتخابات واجد برنامه معتبر و تيم کارآمد براي گرهگشايي از مشکلات و تغيير سياسي و اقتصادي مؤثر نباشند، با چالش حضور حداکثري و تکرار بحث مشارکت همانند مجلس يازدهم مواجه خواهيم بود که خود ميتواند دومينوي چالشهاي بعدي، نظير کاهش اعتماد عمومي و سرمايه اجتماعي نظام، افزايش شکاف و دوقطبيها در جامعه، تشديد روند تهديدزايي و يکهتازيهاي بيثباتساز آمريکا و همپيمانانش عليه امنيت و ثبات جمهوري اسلامي ايران را رقم بزند.
البته نيروهاي انقلابي بايد با هوشمندي به رصد و پايش وضعيت جامعه و اقدامات و برنامههاي عمليات رواني و پروپاگانداي رسانهاي رقيب غربگراي خود بپردازند. در اين ميان ممکن است با عمليات رواني و تبليغاتي گسترده از سوي کانونهاي غربگراي داخلي و ضدانقلاب خارج از کشور، مسئوليت نابساماني اقتصادي کشور با فرافکني در اذهان عمومي جامعه به نيروهاي انقلابي احاله دهند و با اغواگري پروژه مذاکره مجدد را کليد بزنند و نيروهاي انقلابي را مانع به ثمر نشستن تلاشهاي برجامي نمايند. اين «مقصرنمايي»، به ويژه با حملات مستقيم و غيرمستقيم به راهبرد «نه جنگ، نه مذاکره» از سوي چهرههاي وابسته به جريان غربگرا تشديد خواهد شد.
1ـ در آستانه انتخابات 1400، مواجهه خصمانه گفتماني و نبرد ارادهها در دو سوي جبهه انقلاب و مقاومت به محوريت جمهوري اسلامي ايران و جبهه ستم و سلطه جهاني به سردمداري آمريکا و همپيمانان صهيونيست و سعودياش وارد مرحله جديدي شده است. مطابق با آنچه بايدن به عنوان منتخب رياستجمهوري جديد آمريکا و تيم دستگاه ديپلماسي و امنيتياش گفتهاند، اگرچه آنها به ظاهر اعلام کردهاند که به دليل بينتيجگي و هزينهساز بودن شيوههاي سختگيرانه و افراطي رئيس جمهور سابق، از برنامهها و اقدامات دونالد ترامپ در مواجهه با جمهوري اسلامي فاصله گرفته و تمايل به بازگشت به عرصههاي ديپلماسي و شيوههاي مبتني بر حقوق و اجماع بينالمللي و همکاري با اروپاييها و ساير همپيمانانشان در مجامع و سازمانهاي بينالمللي را دارند، اما به نظر ميرسد همچنان راهبرد مهار و کنترل ايران از طريق اعمال فشار حداکثري و محاصره سياسي و علي الخصوص اقتصادي در دستور کار تيم بايدن نيز قرار داشته باشد. از اين منظر، تفاوت عمدهاي در بحث فريز کردن توانمنديها و ايجاد موانع بر سر توسعه علمي و پيشرفتهاي زيرساختي ايران در عرصههاي نوين با دولت ترامپ نخواهند داشت. البته دولت بايدن در نحوه کاربست تاکتيکها و شيوههاي اعمال فشار براي مهار ايران اسلامي تمايز دارد و نکته نغز مسئله در اينجاست که اتفاقاً، شيوه نرم و مسالمتآميز دموکراتها مبتني بر انبوه تجارب و مداخلات گذشته آنها در امور کشورهاي دنيا از جمله ايران اسلامي پر هزينهتر و ضرباتشان کاريتر از دولتهاي جمهوريخواه بوده است.
2ـ به نظر ميرسد آمريکاييها با اطلاع از عطش جريان سياسي اصلاحات – اعتدال به مذاکره با آنها، تلاش خواهند کرد در آستانه انتخابات گشايشهايي در امر تحريمها و مراودات بانکي ايجاد کنند و به کشورهايي همانند کره جنوبي اجازه خواهند داد در راستاي ارسال سيگنال گشايش وضعيت بخشي از حدود هفت ميليارد دلار پول دپو شده ايران را آزاد کنند تا بسترهاي عملي تغيير ذهنيت ايرانيها مبتني بر تصويري دال بر گرهگشايي مذاکره با آمريکا در دوره دموکراتها در افکار عمومي داخل ايران ساخته شود. مواضع اعلامي تيم بايدن مبني بر اينکه تمايل دارند به معاهداتي همچون پيمان آب و هوايي پاريس و برجام برگردند که ترامپ با خارج کردن آمريکا از آنها، اين کشور را منزوي کرده است، پتانسيل تغيير محاسبات مردم و مسئولان را دارد.
اين در حالي است که جريان غربگرا با پيوند دادن مسائل داخلي به بيرون، تلاش ميکند تعيين شرط و شروط تازه براي جمهوري اسلامي ايران از سوي تيم بايدن را براي برگشت به تعهدات برجامي و مضاف بر آن باز کردن باب مذاکرات جديد در خصوص مؤلفههاي قدرت ايران از جمله نفوذ و قدرت منطقهاي و موشکي ايران ناديده بگيرد و تمام واقعيتها را در منظر مردم قرار ندهد. بدون شک، ايجاد دوگانههاي قطبيساز جامعه از قبيل امنيت- معيشت، مذاکره – مقابله، سازش- گشايش و مقاومت- تداوم سختي و تنگي معيشت مجددا در دستور رسانهاي و سياسي شبکه داخلي همکار غرب قرار خواهد گرفت.
مسلماً، براي برونرفت از اين وضعيت و ممانعت از کارگر افتادن سناريوهاي اغواگرانه و طرحهاي فريب تازه، نيروهاي انقلابي ضمن حفظ و تقويت وحدت و انسجام خود لازم است با زبان نرم و لين به تبيين شرايط و تشريح سناريوهاي دشمنان بيروني و همکاران داخلي آنها بپردازند و از سوي ديگر، به الزامات و شاخصهاي انتخاب يک دولت جوان حزباللهي براي عمليسازي گام دوم انقلاب پايبند باشند.
3ـ افزايش روزافزون قدرت منطقهاي جمهوري اسلامي، مؤلفه ديگري است که در آستانه انتخابات 1400 قابل توجه و تأمل است. به واقع منطق مقاومت و ايستادگي در برابر دشمن توانسته ريشه جريانهاي آتش افروز تکفيري را در منطقه مهار سازد و جمهوري اسلامي را به عاليترين سطح اقتدار در دهههاي اخير برساند. اين سطح از توانمندي در چهار دهه اخير وجود نداشته است و اين امر موجب شده تا جبهه عبري – عربي شکستهاي متعددي را تجربه کند. لذا منطق مقاومت و ايستادگي براي انتخابات نيز حرفهايي براي گفتن دارد و در تابلوها و شعارهاي انتخاباتي برافراشته خواهد شد و در سنگيني سبد آرا تأثيرگذار خواهد بود.
اوضاع اقتصادي کشور در آستانه انتخابات 1400 در شرايط حساسي قرار دارد. اگر چه مشکلات و معضلات پديد آمده بر اثر تحريم و شيوع کرونا همچنان فشار تورمي بر اقتصاد ايران وارد خواهد کرد، اما خبرهاي اميدبخشي در خصوص درمان بيماري کرونا و توليد واکسن اين نويد را ميدهد که برون رفت از اين وضعيت پر خطر ميتواند به اقتصاد کشور کمک شاياني کند تا از اين شرايط رکود تورمي خارج شود. از سوي ديگر به خاطر شکست ترامپ در انتخابات آمريکا و افتضاحي که در موضوع کنگره به بار آورد تا حد زيادي سايه تهديدات کمتر شده است، مضاف بر اين، بايدن نيز اعلام کرده ممکن است به برجام برگردد. همه اين عوامل نشانههاي اميدوارکنندهاي است که به احتمال قوي بر روي اقتصاد اثر مثبتي خواهد گذاشت و در همين راستا بانک جهاني و صندوق بينالمللي پول نيز در خصوص آينده اقتصاد ايران به نوعي خوشبين هستند. روند و نشانهگرهاي اقتصادي هم رشد اقتصادي در سال 1400 را نشان ميدهند، و بدون اتفاقات غيرمترقبه منفي، شرايط اقتصادي رو به بهبود است.
در کنار عوامل مثبت مذکور، اما اگر نقدينگي بالا (بدون برنامهاي براي مهار آن)، کسري بودجه، ضعف نظارتي، رانت جويي و عدم شفافيت تداوم داشته باشد، لاجرم تورم و رشد منفي اقتصادي در تمام بازارها خودش را نشان خواهد داد. خوشبينانهترين سناريويي که برخي از اقتصاددانان عنوان کردهاند، اين است که اگر بايدن به برجام برگردد و پولهاي بلوکه شده ايران آزاد شود و فروش نفت سرعت بگيرد، رشد ايجاد شده پس از برجام دوباره تکرار خواهد شد.
در اين خوشبيني مقطعي و احتمالي بايد هدف راهبردي دشمن با دقت تحليل و بررسي شود که تمام تاکتيکهاي زودگذر براي تأثيرگذاري روي نتايج انتخابات نباشد. ناگفته نماند که ماحصل نتايج اتاق فکرهاي آمريکا که به صراحت بيان کردهاند گشايشهاي مقطعي اقتصادي براي شکلگيري يک دولت معتدل از نظر آنهاست. در اين بين بايد اين نگاه و رويکرد در انتخابات 1400 دنبال شود که اقتصاد ايران داراي منابع، ظرفيتها و پتانسيلهاي زيادي است که بخشهاي مهم توسعهاي آن مثل فولاد، سيمان، پتروشيمي، کشاورزي، نيروي انساني ماهر و دانش بنيان، پزشکي، فني و مهندسي، انرژي و... آزاد شده و به رشد و بالندگي خود رسيده است. استفاده بهينه از اين ظرفيتها و تکيه بر ساخت دروني قدرت، اين نويد را به ما ميدهد که با تکيه بر اين ظرفيتها ميتوان اقتصاد کشور را اداره و تحريمها را خنثي و بياثر کرد.
در حوزه فرهنگي – اجتماعي نيز بايد به اين نکته توجه کرد که آميخته شدن سبک زندگي ايرانيان با سبک زندگي غربي، فرهنگ جامعه امروز را به شدت دگرگون کرده است. اين تغيير در قالب شکلگيري هنجارهاي نامطلوب در سطح جامعه و رواج پوششهاي عجيب و غريب در بخشي از شهرهاي کشور قابل مشاهده است. رشد و رواج سبک زندگي غربي با نوعي تبرج و تجمل گرايي همراه است که آثار آن را در گسترش زندگيهاي لاکچري در بخشي از شهرهاي کشور ميتوان ديد. بالاخص آنکه اين وضعيت با افزايش شکافهاي اجتماعي نيز همراه است و فاصله درآمدي دهکهاي بالا و پايين جامعه به دليل سوء مديريتهاي اقتصادي افزايش يافته است.
معضل اشتغال و بيکاري آثار اجتماعي خود را به جاي گذاشته و فاصله اجتماعي را در اين سالها افزايش داده است. نرسيدن مؤثر به اقشار محروم جامعه موجب شده تا ثقل اعتراضات اجتماعي به تدريج از طبقه متوسط به طبقه پايين جامعه نزديک شود. اين وضعيت را در ناآراميهاي آبان ماه سال 1398 ميتوان مشاهده کرد.
آثار سوء عملکرد دولت حتي در حضور طبقات مستضعف و محروم جامعه در پاي صندوق هاي رأي نيز قابل مشاهده است! اين طبقات که همواره پاي ثابت حضور حداکثري در انتخابات بودند، در يکي دو انتخابات اخير حضور کم فروغي داشتهاند. اين معضل مبتني بر ميزان آراي اخذ شده در صندوقهاي رأي جنوب شهر پايتخت و مناطق روستايي قابل مشاهده است.
رشد بيمحاباي فضاي مجازي نيز موضوع چندجانبهاي است که آثار و تبعات سوء آن دامنگير بخشي از جامعه شده است. اين ابزار هر چند فرصتهايي را براي جامعه ما فراهم کرده است، اما به دليل ضعف در سواد رسانهاي بيش از آن شاهد آثار سوئي هستيم که بر سبک زندگيها اثرگذاشته و بيش از هر قشري، جوانان و نوجوانان دهه 70 و 80 را دچار چالش کرده است. اين روزها چندده ميليون از افراد جامعه در يکي از پيام رسانهاي شبکه اجتماعي عضويت دارند و اغلب ساعتها بدان مشغولند. اين مشغوليت در حال شکل دادن به دنياي مخاطباني است که چگونگي مواجهه با اين فضاي مجازي را به خوبي بلد نيستند و اغلب در برابر آن انفعال دارند! اين انفعال اثرپذيري مستقيم و غيرمستقيم را به شدت تقويت ميکند! اين پديده فراگير نوين، سوژهاي است که انتظار ميرود در مباحث مربوط به انتخابات 1400 نيز به يکي از محورهاي اصلي گفتوگوها بدل شود.
در مقابل فرهنگ انقلابي و اسلامي نيز در سالهاي اخير به لطف رهنمونها و پيشراني رهبر حکيم و فرزانه انقلاب اسلامي و تلاش همه نخبگان و بزرگان و دلسوزان و دردمندان مکتب اهل بيت(ع)، تلاش جوانان مؤمن انقلابي در محافل انقلابي و مساجد و هيئتهاي مذهبي، موفقيتهاي روزافزون نظام اسلامي در عرصه توسعه و پيشرفتهاي علمي و دستاوردهاي بزرگ منطقهاي و بينالمللي و ... در حال مقاومت در برابر تهاجم فرهنگي دشمن و گسترش فرهنگ اسلام ناب محمدي(ص) است. اين روند در سالهاي اخير با احياي مجدد فرهنگ شهادت و اهداي صدها شهيد مدافع حرم قوت گرفته است. بالاخص در يکسال گذشته، شهادت سردار رشيد اسلام حاج قاسم سليماني، حضورجوانان مؤمن انقلابي در عرصه مقابله با کرونا، آغاز جهاد بزرگ کمکهاي مومنانه در شرايط سخت اقتصادي کرونا زده، شهادت مجاهدين في سبيل اللهي چون محسن فخريزاده عواملي بودند که روح انسانيت و آزادي و اخلاق را بر جامعه تزريق کردهاند.
صدور بيانيه گام دوم انقلاب اسلامي نيز که حکايت از آغاز دوراني جديد در مسير انقلاب اسلامي دارد، در ايجاد شور و شوق جوانان جامعه مؤثر بوده و ايمان و اميد براي دستيابي به عاليترين جايگاهها را براي جوانان ايجاد کرده است.