صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صفحه نخست >>  عمومی >> پرسمان
تاریخ انتشار : ۱۰ خرداد ۱۴۰۰ - ۱۱:۲۷  ، 
شناسه خبر : ۳۳۱۰۲۴

رقابت‌‌هاي انتخاباتي در يک نگاه کلي از دو الگوي نفي‌اي و اثباتي پيروي مي‌کنند. در الگوي اثباتي، نامزد انتخاباتي و تيم همراه او تلاش دارند تا با ارائه برنامه‌هاي خود براي اداره کشور، آراي رأي‌دهندگان را به سوي خود جلب کنند. اما در الگوي نفي‌اي، به جاي ارائه برنامه، تلاش مي‌شود تا با نفي و تخريب رقيب و ترسيم شرايط و آثار سوئي که بر اثر به قدرت رسيدن آن بر کشور حاکم مي‌شود، از ريختن آرا در سبد رأي رقيب جلوگيري به عمل آيد.

هر چند در هر انتخاباتي معمولاً از هر دو الگو در تبليغات انتخاباتي استفاده مي‌شود، اما بحث برسر اولويت اين شيوه در تبليغات است. معمولاً جريان‌هاي سياسي‌اي که برنامه مشخصي براي اداره کشور ندارند يا اميدوار نيستند که برنامه آنها با استقبال مردمي همراه شود، حيات و موفقيت خود را در گرو اولويت دادن به الگوي نفي مي‌بينند، لذا بخش عمده تبليغات آنان بر اين اساس شکل مي‌گيرد.

دوقطبي‌سازي انتخابات، شگردي است که از جمله تاکتيک‌هاي الگوي نفي‌اي به حساب مي‌آيد. در دوقطبي‌سازي موفقيت يک جريان يا نامزد انتخاباتي در گرو «رقيب‌هراسي» است؛ چرا که يک جريان به خودي خود ناتوان از همراه‌سازي مردم است، لذا به ناچار تنها راه موفقيت را در وجود قطبي کاملا متضاد در برابر خود مي‌بيند. اگر اين قطب متضاد به هر دليلي در رقابت‌هاي انتخاباتي حاضر نباشد، اين جريان که هويت خود را در نفي رقيب تعريف مي‌کرده دچار انفعال شده و حرفي براي عرضه در ميدان انتخابات نخواهد داشت!

اظهارات منتشر شده از منسوبان به برخي جريان‌هاي سياسي کشور، حکايت از آن دارد که دوقطبي‌سازي به تنها راه موفقيت اين جريان بدل شده است. براي نمونه صادق زيباکلام در انتخابات سال 1396 گفته بود: «اگر در انتخابات رياست‌جمهوري آينده احمدي نژاد نامزد مي‌شد، خيلي‌ها از ترس اينکه اصولگرايان دوباره قدرت را در دست گيرند مي‌آمدند و به روحاني رأي مي‌دادند، اما حالا که احمدي‌نژاد نيست شايد همين افراد اصلاً رأي ندهند و بگويند روحاني راي مي‌آورند و ما که دل خوشي از روحاني نداريم و اين نگراني وجود ندارد که احمدي‌نژاد باشد و بگويند اصولگرايان مملکت را به دست مي‌گيرند و متاسفانه نيامدن احمدي‌نژاد به ضرر آقاي روحاني شد.»

در برابر اين گونه سناريوهاي ناپاک انتخاباتي بايد هوشيار بود و اجازه نداد آنهايي که در ارائه برنامه‌اي مشخص براي اداره کشور ناتوانند، با مهندسي فضاي انتخاباتي، رأي مردم را به سمت منافع حزبي و جناحي خود هدايت کنند. به واقع دوقطبي‌سازي فضاي سياسي کشور هرچند ممکن است براي احزاب و گروه‌هاي سياسي دستاوردهايي، به ويژه در رقابت‌هاي سياسي و انتخاباتي داشته باشد، اما بي‌شک تبعاتي نيز براي نظام سياسي و جامعه خواهد داشت.

در مورد موضوع دوگانه‌سازي‌هاي دروغين بايد به نکات زيرتوجه کرد:

  1. ذات انتخابات، مبتني بر رقابت سياسي شکل گرفته است. انتخابات ميدان ارائه آرا و نظرات مختلف و مواجهه افکار عمومي با آنهاست. آن کالايي که جذاب‌تر و مفيدتر براي مشتريان باشد، با اقبال عمومي آنان مواجه خواهد شد. طبيعي است که رقابت سياسي گاه با هيجاناتي براي پيروزي و کسب رأي بيشتر همراه باشد و جريان‌هاي سياسي از برخي شگردهاي تبليغاتي و عمليات رواني بهره بگيرند.

دوقطبي‌سازي مي‌تواند رقابت‌هاي انتخاباتي را جذاب کرده و فضا را براي مشارکت حداکثري فراهم آورد و خيل بيشتري از مردم را به پاي صندوق‌هاي رأي آورد. لذا به صرف دوقطبي سازي نبايد نگاه منفي داشت.

  1. آنچه مذموم است آنجايي است که دوقطبي‌سازي سيطره خود را بر تمام فرآيند انتخابات انداخته و فرآيند انتخابات و راي دادن را که طبيعتا بايد روند عقلاني باشد، مختل کرد و به فرآيندي غيرعقلاني بدل گرداند و تعصبات غيرعقلاني و عوامل عاطفي و هيجاني را جايگزين آن کند. در اين شرايط دوقطبي‌سازي که مي‌توانست به مثابه فرصتي براي نظام عمل کند، به تهديدي براي آن بدل شود.
  2. دوگانه‌هايي ارزشمند و مفيد فايده‌اند که مبتني بر واقعيت‌هاي سياسي، فرهنگي و متناسب با ضرورت‌ها و اولويت‌هاي جامعه و برآمده از نيازهاي واقعي توده‌هاي جامعه شکل گرفته باشد. دوگانه‌هايي که اصالت نداشته و جعلي بوده و به طور مصنوعي و با هدف مديريت و اغواي افکار عمومي ساخته شده، دوگانه‌هاي باطلي است که باور آن توسط افکار عمومي مي‌تواند انحراف در فرآيند انتخابات را رقم بزند.

دوگانه‌هاي ساختگي، بازي جريان‌هاي مافيايي است که هرچند ممکن است حظي از حقيقت برده باشد، اما اغلب آنها بيش از آنکه هدايت‌گر افکار عمومي باشد، حربه‌اي براي اغواگري و فريب هستند! جريان‌هاي سياسي نيز در فضاي رقابت‌هاي سياسي خود اغلب به اين شيوه‌ها متمسک شده و رقيب را در وضعيت انفعال قرار مي‌دهند؛ از اين رو نکته اساسي در مواجهه با اين دوگانه‌ها آن است که تا چه اندازه با واقعيت تطبيق دارند؟

  1. يکي از آفات دوقطبي‌سازي کاذب، رشد راديکاليسم و افراط‌گرايي در انتخابات است. راديکاليسم برآمده از تعطيلي عقل و غلبه شور و هيجان و عواطف و احساسات بر اراده فرد است که حاصلي جز برافروخته شدن و پرخاشگري در افراط ندارد.
  2. دوگانه‌سازي افراطي يکي از عوامل مهمي است که امنيت انتخابات را تهديد مي‌کند! انتخاباتي که بايد در آرامش و امنيت کامل برگزار شود، به واسطه دوگانه‌اي دروغين به درگيري و تنش دچار مي‌شود. تجربيات تلخ انتخابات رياست‌جمهوري دهم به خوبي آثار سوء اين قطبي‌سازي را آشکار مي‌سازد! اين مدل وقتي خطرناک مي‌شود که بازي انتخابات به واسطه آن به جاي برد‌ - برد به بازي برد - باخت و حتي باخت‌ - باخت بدل شود؛ بازي‌هاي پرشدتي که فضاي جامعه ملتهب کرده و زمينه مناقشات اجتماعي و درگيري و آشوب را فراهم مي‌آورد.
  3. دوقطبي‌سازي يکي از شگردهايي است که پوپوليست‌ها و عوام فريبان از آن به خوبي استفاده مي‌کنند. به واقع بهترين و مؤثرترين ابزار فريب افکار عمومي براي چنين جريان‌هايي بهره‌گيري از دوگانه‌سازي است؛ چرا که هرجا عواطف و احساسات بر عقل و منطق غلبه کند، پوپوليسم رشد خواهد کرد!
  4. يکي از مهم‌ترين کارکردهاي انتخابات تقويت انسجام و وحدت ملي است. در انتخابات يک ملت کنار يکديگر جمع مي‌شوند تا سرنوشت آينده کشور خود را رقم بزنند و اين حرکت باشکوه عاملي براي هم‌افزايي يک ملت است. اما دوقطبي‌سازان با نفي و تخريب رقيب سياسي و ايجاد اختلاف و دودستگي و تنش در انتخابات به عاملي ضد وحدت ملي بدل مي‌گردد و زمينه کدورت و واگرايي را در جامعه فراهم مي‌آورند و مانع همگرايي و تقويت فزاينده توان کشور براي کارآمدسازي و تقويت هويت ملي مي‌شود.
نام:
ایمیل:
نظر: