آچار فرانسه یک لشکر

تیر ۱۳۳۷ در خانواده‌ای متوسط و کشاورز در نجف‌آباد به دنیا آمد. روز‌ها به پدرش در کشاورزی کمک می‎کرد و شب‌ها در مکتب‌خانه درس می‌خواند تا اینکه دوران ابتدایی را تمام کرد و وارد کار مکانیکی شد.

سربازی را در زمان اوج‎گیری انقلاب گذراند و پس از آموزش نظامی در شاهرود به پادگان دوکوهه اندیمشک منتقل شد. در دوره سربازی با برپاکردن جلسه‌های قرآن برای سربازان، رسالت خویش را انجام می‎داد تا اینکه در همان زمان با فرمان امام خمینی (ره) مبنی بر فرار سربازان به سختی از پادگان اندیمشک فرار کرد و خود را به نجف‌آباد رساند. او شیفته اندیشه‌های مذهبی و انسان‌ساز امام راحل شد و، چون دیگر مردم انقلابی میهن در فعالیت‎های ضد حکومت ستم‎شاهی شرکت داشت. پس از پیروزی انقلاب مکانیکی خودرو باز کرد و به کار مشغول شد. با شروع جنگ در باغ ابریشم آموزش نظامی دید و داوطلبانه به جبهه‎های غرب کشور عازم شد. «محمد علی» از زمان حضور در مناطق جنگی تا لحظه شهادت تقریباً در بیشتر عملیات‎ها حضور داشت. در فتح خرمشهر با رزمندگان تیپ ۸ نجف اشرف جزء اولین کسانی بود که وارد این شهر شد.

 به کمک گروهی از نیرو‌های بسیجی، تعمیر و بازسازی ادوات و تانک‎های غنیمت گرفته شده از عراقی‎ها را انجام می‎داد و در زمان عملیات فرمانده‌ای کارآمد بود؛ زمانی که از ناحیه پا مجروح شد، گفت: «آنقدر مسئله مهم داریم که این جراحت در مقابل آنها کم است.»

در برابر پدر و مادر خود تواضع داشت و به آنان بی‎نهایت احترام می‎گذاشت. در مقابل خطای دیگران با مهربانی و عطوفت رفتار می‎کرد، مقید بود به نماز اول وقت، نماز جماعت و نماز جمعه و در این امور مشوقی خوب برای دیگران به شمار می‌آمد.

همسر او نقل می‎کند که محمدعلی عباسیان با آغاز جنگ داوطلبانه عازم کردستان شد و به خانواده گفت که شما باید در پشت جبهه خدمت کنید. از آنجایی که به زندگی و فرزندانش علاقه بسیاری داشت، در فراهم‌سازی وسایل راحتی برای خانواده تلاش بسیاری می‎کرد. عاشق شهادت بود و می‌گفت: «حال که راه شهادت گشوده شده، چه زیباست که انسان در خون خود بغلطد و شهید شود.» به دوستانش سفارش می‎کرد: «نگذارید جنگ بدون نتیجه تمام شود. باید به مقصد و هدف اصلی دست یابیم.»

در ۲۳ مهر ۱۳۶۲ قبل از عملیات والفجر ۴ وصیت‌نامه ای نوشت، گویا به او الهام شده بود که لحظه وصال نزدیک است. در عملیات والفجر ۴ با سمت فرماندهی گردان زرهی شرکت کرد و در همین عملیات در حال خنثی‌سازی و دفع پاتک دشمن در دشت «شیلر» و منطقه عملیاتی «بانه» بود که با فرق شکافته به شهادت رسید.