در جنگ تحمیلی ۱۲ روزه، بار دیگر خاک ایران شاهد از دست دادن فرزندانی بود که نامشان نهفقط در میدانهای نبرد، بلکه در عرصههای علم و دفاع از آرمانها میدرخشید. فرماندهان نظامی و دانشمندان هستهای، که در حملات اخیر رژیم صهیونیستی در جریان جنگ دوازدهروزه به شهادت رسیدند، نمادهایی از عزم و استقامت یک ملت بودند. این ضایعه، قلب هر ایرانی را به درد آورد، اما در دل این اندوه، بذر امید و انگیزهای برای ادامه راهشان جوانه میزند.
فرماندهان نظامی، از خط مقدم تا اتاقهای استراتژی، سالها برای حفظ استقلال و عزت ایران جنگیدند. آنها نهفقط در برابر دشمن خارجی، که در برابر تردیدهای داخلی نیز ایستادگی کردند. دانشمندان هستهای هم، در آزمایشگاهها و زیر فشار تحریمها، با عقل و ایمان، راهی را گشودند که ایران را در قلههای دانش جهانی نشاند. این شهدا، از سردارانی که تا آخرین نفس در میدان ماندند تا محققانی که با قلم و فکرشان آینده را ساختند، بخشی از هویت این سرزمیناند. اما آنچه این روزها بیش از پیش حس میشود، نیاز به روایت این قهرمانیهاست.
رستمهای قصه ما زیادند. مردان و زنانی که بیادعا، در گمنامی، بار تاریخ را به دوش کشیدند. اما فردوسیها کجایند؟ آنهایی که باید این حماسهها را به کلمه بدل کنند، که باید قصه این ایستادگی را برای نسلها نگه دارند؟ ما هنوز در روایتگری، در تبدیل خون به شعر و خاک به تاریخ، در میانه راهیم. میدانهای جنگ، پر از داستانهایی است که باید نوشته شوند، نه برای ماتم، که برای بیداری. این شهدا، با زندگی و مرگشان، پیامی روشن دارند که راه ادامه دارد، حتی اگر دشمن بخواهد با ترور و تخریب، اراده یک ملت را بشکند.
این حملات، که با خوی وحشیانه رژیم صهیونیستی انجام شد، نهفقط جسم که روح یک ملت را نشانه گرفت. اما تاریخ ایران گواه است که هر ضربه، مقاومتی تازه بههمراه داشته است. این شهادتها، پایان یک مسیر نبودند، بلکه مشعلی شدند برای روشن کردن راههای نرفته. هر فرماندهای که افتاد، دهها جوان آماده برخاستند. هر دانشمندی که از میان ما رفت، صدها دانشجو قسم خوردند که کارش را ادامه دهند. این، همان روحیهای است که دشمن هرگز نتوانسته آن را درک کند یا در محاسباتش بگنجاند.
برای نوشتن این حماسهها، باید قلمها را تیز کرد. باید از میدانهای جنگ تا آزمایشگاههای علمی، از خط مقدم تا کلاسهای درس، داستان این رستمها را گفت. فردوسیهای زمانه باید بیایند و با کلماتشان، این قهرمانان را جاودانه کنند. باید روایت کنیم که چگونه این شهدا، با وجود همه فشارها، راهی را رفتند که به عزت و پیشرفت ایران ختم میشد. باید نوشت که ایران، با همه زخمهایش، هنوز سربلند است.
این روزها، در میان غم و خشم، امید زاده میشود. امید به اینکه رستمهای این سرزمین، با خونشان راه را نشان دادهاند و فردوسیهایش، با قلمشان، این راه را جاودان خواهند کرد. ما هنوز در ابتدای این روایتگری هستیم، اما آینده، از آن کسانی است که مینویسند، میسازند و ادامه میدهند.