تاریخ انتشار : ۰۸ مهر ۱۳۹۲ - ۰۵:۴۹  ، 
کد خبر : ۲۶۱۰۱۱
مسائل دفاعي ـ امنيتي

صنعت دفاعي هند در گذشته، حال و آينده؛ درس‌هايي براي صنعت دفاعي ج.ا.ايران (بخش اول)

دكتر مرادعلي صدوقي - مقدمه: صنعت دفاعي يكي از مهم‌ترين و كليدي‌ترين عوامل مقوم امنيت ملي است. از اين رو، براي كشوري نظير جمهوري اسلامي ايران با نيازهاي فزاينده امنيت ملي، تقويت صنعت دفاعي از اهميتي محوري برخوردار است. يكي از راه‌هاي كمك به تقويت اين صنعت، مطالعه صنعت دفاعي كشورهاي پيشرفته و در حال توسعه جهت شناسايي ايده‌هاي خلاق و تجربه‌هاي موفق و انتقال آنها به سياست‌گذاران و مديران صنعت دفاعي كشور است. اين گزارش سعي دارد با بررسي صنعت دفاعي هند، درس‌هايي كه مي‌توان از آن ياد گرفت را براي صنعت دفاعي جمهوري اسلامي ايران استخراج كند.

روندهاي غالب در صنعت دفاعي جهاني

صنعت دفاعي جهاني در طي سال‌هاي اخير دستخوش تحولات ژرفي شده است. تحول در تقاضاي تسليحات و تجهيزات، تخصيص منابع براي امنيت ملي و اولويت‌هاي امنيت ملي و بين‌المللي به ويژه توسط دولت‌هاي بزرگ، از جمله موضوعاتي بودند كه به طرق متعددي بر صنعت دفاعي تأثير گذاشتند. با آن كه دوره جنگ سرد شاهد تقويت و تجهيز نظامي توسط بسياري از كشورها بود كه خود باعث افزايش تقاضا براي اين بخش پر سود شد، دوره بلافصل پس از جنگ سرد شاهد يك سناريوي معكوس بود. در طي اواخر دهه 1980 و اوايل دهه 1990 تقاضا براي تجهيزات نظامي كاهش يافت و اعتبارهاي تخصيصي به بخش‌هاي امنيتي كاهش يافت. درست در طي يك دوره 4 ساله، حدوداً از سال 1987 تا 1990، صنعت دفاعي شاهد يك سناريوي متفاوت بود كه طي آن به طور قابل ملاحظه‌اي منقبض شد. اين صنعت ناچار شد براي انطباق با محيط جديد، اولويت‌هاي خود را تغيير دهد. به طور خلاصه، از زمان پايان جنگ سرد صنعت دفاعي با چالش‌هايي از جوانب مختلف مواجه شده است.

بخش عمده كاهش حجم توليد سلاح در اوايل و نيمه دهه 1990 رخ داد. در طي اين دوره، شاهد روندهاي كوچك‌سازي اندازه، عقلاني‌سازي و متنوع‌سازي (حركت به سوي توليد محصولات داراي كاربرد دوگانه و غير نظامي) در صنعت دفاعي بوديم. افزايش روند ادغام در طي دهه 1990 منجر به ظهور و غلبه تعداد محدودي از شركت‌هاي بزرگ مانند بوينگ، لاكهيد مارتين، نورتروپ گرامن، EADS و غيره شد. همچنين اين روند منجر به آن شد كه بسياري از شركت‌هاي كوچكتر يا مجبور شوند با شركت‌هاي بزرگ‌تر ادغام شوند و يا اولويت‌هاي خود را تغيير دهند و به نحوي بخش دفاعي را ترك كنند. صنايع دفاعي كشورهاي بزرگ مانند آمريكا و كشورهاي اروپاي غربي اكثرا در طي اين دوره تحت تاثير اين تحولات قرار گرفتند. به علاوه، صنايع دفاعي كشورهايي نظير روسيه، اسرائيل، آفريقاي جنوبي و برزيل نيز از تحولات ياد شده متأثر شدند.

كاهش‌هاي تسليحاتي در طي دهه 1990 بسيار وسيع بودند و البته چنان چه اين روند در دهه‌هاي بعد نيز ادامه مي‌يافت، امري مطلوب بود. اما، همان طور كه شواهد نشان مي‌دهند شاخص‌هاي خلع سلاح و تبديل (Conversion) اكنون ركود را نشان مي‌دهند و در بسياري از وارد حتي يك روند معكوس به سوي تقويت بنيان‌هاي نظامي را شاهد هستيم. روند كاهش‌هاي تسليحاتي در سال‌هاي 1997 و 1998 پايان متوقف شد و روند صعودي در صنايع نظامي دوباره شروع شد كه احتمالاً در آينده نيز ادامه خواهد داشت. حملات تروريستي 11 سپتامبر 2001 به دليل تاثير روي نيازهاي امنيتي در سطوح ملي و بين‌المللي منجر به تحولي عمده در پيشرفت‌هاي صنعت دفاعي شده است. اما اين بدان معنا نيست كه اين روند صعودي در هزينه‌هاي نظامي نتيجه يك چنين حادثه‌اي بوده است. اين روند قبلاً از اوايل دهه 1990 به دليل افزايش هزينه‌هاي نظامي توسط كشورهايي مانند آمريكا و مناطقي مانند خاورميانه، جنوب و شرق آسيا شروع شده بود.

در اين سناريوي جديد، به نظر مي‌رسد كه صنعت دفاعي در تلاش است تا با چالش‌هاي جديدي مواجه شود. البته، افزايش بودجه‌ها و هزينه‌هاي تسليحاتي و احتمال تداوم اين روند در آينده، فرصت‌هاي جديدي را نيز به روي صنعت دفاعي خواهد گشود. برنامه‌هاي دفاعي جديدي كه بعضي كشورها مانند آمريكا در جهت مبارزه با تروريسم شروع كرده‌اند به احتمال زياد ساختار صنعت دفاعي را متحول خواهد كرد. با آن كه انتظار مي‌رود توليدكنندگان عظيم تسليحات به ويژه در آمريكا بيش از همه از جنگ كنوني عليه تروريسم منتفع شوند، صنايع دفاعي ملي در كشورهاي ديگر نيز احتمالاً خود را به سوي چالش‌هاي جديد سازماندهي خواهند كرد. به طور خلاصه، صنعت دفاعي جهاني بعد از يك دوره كوچك‌سازي اندازه و عقلاني‌سازي به طور چشمگير، وارد مرحله جديدي شده كه نگاه و توجه تازه‌اي به آن مي‌شود. در اين مرحله جديد، تقاضا براي تسليحات هوشمند، افزايش تأكيد بر فناوري نظامي شامل سرمايه‌گذاري در تحقيق و توسعه، رشد تقاضا براي محصولات فناوري هوافضا و غيره همه منجر به رونق فعاليت‌هاي صنعتي دفاعي در بسياري بخش‌هاي جهان خواهد شد.

صنعت دفاعي هند

تحولات حادث و روندهاي نوظهور ياد شده در صنعت دفاعي جهاني به طرق متعددي بر صنعت دفاعي هند تأثير گذاشت. از زمان پايان جنگ سرد، صنعت دفاعي هند شاهد تحولات مهمي بوده است. در دهه 1990، تحولات مهمي هم در حوزه‌هاي نهادي و هم حوزه سياست‌ها و خط مشي‌هاي صنعت دفاعي هند پديدار شد. مهم‌ترين تحولي كه در طي سال‌هاي اخير در بخش صنعت دفاع هند رخ داده عبارت از گشوده شدن آن به روي بازار است. صنعت دفاعي هند كه مدت‌هاي مديدي بود به عنوان يك بخش «بسته» حفاظت مي‌شد، اكنون به روي مشاركت بخش خصوصي باز شده است. صنعت دفاعي هند بسيار علاقمند شده است كه به يك صادركننده رقابت‌پذير در اين حوزه تبديل شود و جرات پيدا كرده كه در بازار جهاني پر رقابت تسليحات قدم بگذارد.

اين كه صنعت ياد شده تا چه حد در اين اهداف خود موفق خواهد شد، بايد در جايي ديگر مورد بحث قرار بگيرد، اما مسلم است كه اين تغيير و تحول‌ها هم يك نتيجه و هم يك پاسخ به تحولات معاصر در سناريوي جهاني صنعت دفاعي است. در عين حال، صنعت دفاعي هند علاقمندي خود را به متنوع‌سازي دامنه محصولات خود به طوري كه نه تنها دربرگيرنده سيستم‌هاي تسليحاتي مدرن، بلكه همچنين شامل فناوري‌هايي با كاربردهاي عمومي غير نظامي و فراگير باشد، را نشان داده است. صنعت دفاعي هند در تلاش است توليدات خود را در بازارهاي غير نظامي ملي و حتي جهاني به ويژه در بخش‌هاي غير نظامي فضايي، پزشكي و الكترونيك به فروش رساند. از اين رو، در طي سال‌هاي اخير ما شاهد روند تبديل در توليد دفاعي هند از طريق متنوع‌سازي هستيم.

صنعت دفاعي هند ساليان درازي را طي كرده تا از پائين‌ترين رده طيف توليد، يعني مرحله‌اي كه در آن جا عمدتاً به نگهداري و تعمير تسليحات وارداتي مي‌پرداخت، به مرحله‌اي برسد كه ادعاي طراحي و توسعه يك سري تسليحات كاملا مدرن و به روز نمايد. عامل مهم ديگري كه مي‌توان بدان اشاره كرد آن است كه صنعت دفاعي هند سيستم‌هاي تسليحاتي متعددي را تحت ليسانس‌هاي مختلفي كه بدست آورده، توليد كرده است. نيم دهه تجربه صنعت دفاعي در هند نشان مي‌دهد كه هر چند اين صنعت از تراش زدن شروع كرده، اما قادر شده تا نه تنها مراحل مختلف پيچيدگي‌هاي توليد را بياموزد، بلكه همچنين سيستم‌هاي پيچيده‌اي كه عمدتاً محصول فعاليت‌هاي داخلي هستند را توليد كند.

هر چند نخست‌وزير وقت هند جواهر لعل نهرو معتقد به خودكفايي1 در توليد تسليحات بود، اما لازم و ضروري بود كه اين سياست به وسيله سياست ديگري كه از خوداتكايي2 در دفاع از آن ياد مي‌شود تكميل شود. خوداتكايي مانع از دسترسي به منابع خارجي براي فناوري و سيستم‌ها و يا كمك خارجي در هر مرحله از چرخه توليد نمي‌شود. هند نيازمند انتخاب يك مسير تدريجي بود كه در آن نيازهاي مبرم از طريق واردات تأمين شوند و در عين حال براي كسب قابليت‌هاي داخلي در توليد دفاعي سخت تلاش شود. هر دو سياست تا اواخر دهه 1980 ادامه يافتند و بسياري هنوز از اجراي آن در حال حاضر خبر مي‌دهند.

هند در دهه 1990 شاهد يك سري ابتكارها و طرح‌هاي بسيار مهم در حوزه امنيت ملي بود كه صنعت دفاعي يك عنصر مهم و حساس آن بود. در سال 1994، شش كارگروه ويژه براي اصلاح جنبه‌هاي مهم هماهنگي و مديريت دفاع ملي تحت رياست وزير دفاع وقت ايجاد شدند كه مي‌توان آن را به عنوان اولين قدم مهم بعد از يك زمان طولاني براي شروع و اجراي اصلاحات مورد درخواست در بخش صنعتي دفاع به حساب آورد. بعد از تشكيل اين كارگروه‌ها، تعامل‌هاي متراكمي بين ارگان‌هاي مختلف نيروهاي مسلح، دواير و نهادهاي دولتي نظير كنفدراسيون صنايع هندي رخ داد. در نتيجه اين فرايند، يك «مشاركت صنعت ـ ارتش» كه مشاركتي بين كنفدراسيون صنايع هندي و ارتش هند براي آشنا شدن با نيازهاي همديگر و تسهيل كانال‌هاي ارتباطي بين نيروهاي مسلح و صنايع خصوصي بود ايجاد شد. اين، به نوبه خود منجر، به طرح‌هاي همكاري‌آميز ديگري شد. حوادثي مانند آزمايشات هسته‌اي هند در نيمه سال 1998 و همچنين منازعه كارگيل در نيمه سال 1999، زمينه را براي يك بحث و بررسي جدي درباره ابعاد مختلف امنيت ملي هند فراهم آورد. همچنين، به عنوان يك نتيجه فرعي برنامه كاهش سرمايه‌گذاري دولتي در هند، كه هدفش اساساً كاهش تصدي‌ها و كنترل‌هاي دولت در شركت‌هاي عمومي تحت مالكيت دولت در هند بود، بحث در خصوص اصلاح صنعت دفاعي افزايش يافت و تقاضاها براي خصوصي‌سازي و مشاركت بخش خصوصي در اين صنعتي كه تاكنون بسته بوده به مرور زمان رشد يافت.

در ژانويه سال 2001 دولت هند طرح‌هاي مهمي را شروع كرد كه از آن ميان مي‌توان به پذيرش سرمايه‌گذاري مستقيم خارجي تا حدود 26 درصد و مشاركت كامل بخش خصوصي داخلي در بخش‌هاي معيني از صنعت دفاعي نام برد. به دنبال اين طرح‌ها، گزارش گروه وزيران در خصوص «اصلاح نظام امنيت ملي» در اوايل سال 2001 به طور عمومي انتشار يافت. گزارش ياد شده بر ضرورت اصلاحات در تمام جنبه‌هاي امنيت ملي تأكيد كرد. در حوزه مديريت عالي دفاع، گزارش ياد شده بر ضرورت ايجاد نهادهاي ويژه‌اي مانند «هيئت تأمين دفاعي» براي انطباق با نيازهاي متحول صنعت دفاعي و تسهيل تأمين آن نيازها تأكيد داشت.

با آن كه تحولات گسترده نهادي و تحول سياست‌ها و خط مشي‌ها از سال‌هاي قبل به ويژه از اوايل دهه 1990 در جريان بوده است، تقاضا براي مشاركت بخش خصوصي در طي سال‌هاي اخير از اهميت زيادي برخوردار شده است. در يك چنين وضعيتي، تحليل بخش صنعت دفاعي و سياست‌هاي دفاعي هند براي فهم شبكه پيچيده پيوندهايي كه سياست‌هاي ملي در بخش صنعتي دفاعي را تعيين مي‌كنند داراي اهميت حساسي است. اين، به نوبه خود، نيازمند نگاهي عميق به عملكرد گذشته صنعت دفاعي و درس‌هاي آموخته شده و نگاه به مسير محتمل آينده است.

صنعت دفاعي هند: يك نظر اجمالي تاريخي

نگاهي به دوره بعد از استقلال

زيرساخت صنعت دفاعي هند در دوره قبل از استقلال (قبل از 1947) محدود و ناچيز بود. اين كشور در پائين‌ترين رده توليد دفاعي كه عبارت از تعمير و مرمت سيستم‌هاي تسليحاتي وارداتي است قرار داشت. سياست حكومت بريتانيايي حاكم وقت به گونه‌اي بود كه قابليت‌هاي استراتژيك را در اختيار خود نگه مي‌داشت هندي‌هاي بومي فقط اجازه داشتند در جنبه‌هاي تكنيكي كه عمدتاً به كارهاي كم اهميت محدود مي‌شد كمك كنند. به عنوان مثال، نيروهاي رويال قابليت‌هاي استراتژيك نظير بمب‌افكن‌ها را در كنترل داشت و از ساخت‌هاي خود استفاده مي‌كرد و نيروي هوايي هند فقط عناصر تاكتيكي را در اختيار داشت و با ايفاي نقش‌هاي دست دوم و دست سوم كه عمدتاً شامل تعمير و ديگر كارهاي كم اهميت مشابه بود از آنها پشتيباني مي‌كرد. كارخانه هواپيماسازي والكند3 در بنگلور كاملاً در آن زمان مشغول تعمير و نگهداري هواپيما بود. از مارس 1942 تا پايان جنگ جهاني دوم، از اين كارخانه براي سرويس‌رساني به هواپيماهاي آمريكايي استفاده مي‌شد و در بخشي از اين دوره به وسيله نيروي هوايي آمريكا اداره و مديريت مي‌شد.

همين طور، در دوره قبل از استقلال شركت‌هاي مازاگاون داكس4 در بمبئي و شركت گاردن ريچ شيپمنت5 در كلكته به تعمير كشتي‌هاي جنگي مي‌پرداختند. اما جدا از اين واحدهاي مجزاي صنعتي هوايي يا دريايي، قابليت صنعتي دفاع هند در دوره قبل از استقلال عمدتا مركب از چيزي بود كه به كارخانه‌هاي مهمات‌سازي6 معروف هستند. وظيفه اين كارخانه‌ها اساساً تكميل تسليحات و تجهيزات زميني بود كه در بريتانيا توليد مي‌شدند. قبل از سال 1947، حدود 16 تا از اين كارخانه‌هاي مهمات‌سازي وجود داشتند كه همه در خاك هند واقع بودند. اين‌ها عمدتاً جهت توليد محصولات نظامي براي نيروهاي انگليسي ايجاد شدند. در طول جنگ جهاني دوم، تهديدهاي محتمل براي خطوط ارتباطي دريايي در اقيانوس هند و نيازهاي نيروهاي متحد در منطقه، باعث افزايش تعداد اين كارخانه‌ها به دو برابر در طي اين دوره شد. به طور خلاصه، قابليت‌هاي صنعتي دفاعي هند در دوره قبل از تجزيه به يك نقش مكمل محدود بود و در پائين‌ترين سطح طيف توليد قرار داده مي‌شد.

در دوره بعد از استقلال، رهبري هند در پي خودكفايي در هر حوزه از فعاليت برآمد. اتخاذ و تعقيب اين هدف، تا حد زيادي اجتناب‌ناپذير بود، زيرا هند هرگز اجازه نيافته بود تا صلاحيت‌ها و قابليت‌هاي دفاعي خود را توسعه دهد. همين هدف در حوزه توليد دفاعي نيز دنبال شد. درست از زمان جواهر لعل نهرو اولين نخست‌وزير هند تمام رهبران بعدي هند در پي خودكفايي در توليد دفاعي بودند. بنابراين، نياز به ايجاد يك زيرساخت جامع صنعت دفاعي به يكي از هدف اصلي و محوري رهبري سياسي هند تبديل شد. درست از همان ابتدا، سياست‌هاي صنعتي هند تأكيد قوي روي كنترل دولت مركزي و ايالت‌ها بر صنايع مهم و مادر داشت. صنايع دفاعي به عنوان سرمايه‌هاي حساس و مهم ملي تحت كنترل انحصاري دولت درآمدند. اولين مصوبه سياست صنعتي در سال 1948 كه متعاقباً تحت برنامه پنج ساله دوم در سال 1956 مورد بازنگري قرار گرفت، اين را آشكار ساخت كه صنايع مادر يا اصلي از جمله مهمات‌سازي، هواپيماسازي و كشتي‌سازي، آهن و فولاد، ابزارهاي ماشين سنگين، كارخانه‌هاي الكتريكي سنگين، انرژي اتمي و موارد مشابه بايد تحت كنترل انحصاري دولت مركزي درآيند. در طي اين دوره، بسياري از واحدهاي صنعتي مرتبط با اين حوزه‌ها تحت سرپرستي و نظارت دقيق دولت مركزي معروف به صنايع اساسي (برنامه) ايجاد شدند. سازمان علوم دفاعي (DSO) نيز در طي اين دوره براي انجام فعاليت‌هاي خطير تحقيق و توسعه ايجاد شد. با افزايش تقاضاها براي تحقيق و توسعه دفاعي، اين سازمان راه را براي ايجاد سازمان تحقيق و توسعه دفاعي (DRDO) در سال 1985 هموار كرد كه تاكنون مهم‌ترين كمك‌كننده به فعاليت‌هاي تحقيق و توسعه دفاعي هند باقي مانده است. اين سازمان قريب به 50 آزمايشگاه و موسسه‌هاي علمي متعدد و نهادهايي نظير شوراي تحقيقات علمي و صنعتي (CSIR) را ايجاد كرد و يا زير نظر آن درآمدند.

در هنگام استقلال، توليد صنعتي دفاع هند توسط 16 كارخانه مهمات‌سازي به عمل مي‌آمد. اين كارخانه‌ها مشغول توليد اقلامي با فناوري پائين نظير سلاح‌هاي كوچك و مهمات، مين و ديگر مواد منفجره بودند. ارزش انباشتي توليد آنها حدود 7 تا 8 ميليون دلار آمريكا برآورد مي‌شد. عليرغم وقوع اولين جنگ هند و پاكستان در سال‌هاي 1947 و 1948 و نياز به ارتقاء قابليت‌هاي صنعت دفاعي، هيچ كارخانه جديدي در طي اين دهه (دهه 1950) ساخته نشد. در اواخر دهه 1950 بود كه در خصوص نياز به ايجاد كارخانه‌هاي بيشتر بحث‌هاي زيادي به عمل آمد. همچنين در طي اين دوره بود كه راهبرد «توليد غير نظامي براي زمان صلح» در صنايع دفاعي به ويژه توسط وزير دفاع وقت آقاي كريشنا منون (Krishna Menon) مورد تأكيد قرار گرفت. هدف اصلي اين سياست توليد براي بازارهاي غير نظامي، حفظ قابليت‌هاي عملياتي در طي دوره‌هاي كسادي تقاضا و همچنين بالا نگه داشتن سطح بهره‌وري واحدهاي توليدي بود. در پايان دهه 1950، تعداد واحدهاي صنعتي دفاعي تقريبا در همان حد باقي ماند. البته، توليد در اين كارخانه‌هاي مهمات‌سازي هنوز به اقلام با فناوري پائين محدود بود.

جدا از كارخانه‌هاي مهمات‌سازي و نهادهاي متعدد علم و فناوري دفاعي، دولت هند تعدادي تأسيسات توليدي براي تقويت توليدات مختلف در حوزه دفاعي ايجاد كرد. هر چند اين‌ها به عنوان شركت‌هايي كه معمولاً به عنوان «واحدهاي دفاعي بخش عمومي» (DPSUs) معروف بودند ايجاد شدند، اما اين‌ها نيز مانند واحدهاي ديگر تحت كنترل انحصاري دولت بودند. هشت DPSU در هند وجود دارند كه به توليد سيستم‌ها و اجزاء مختلف نظامي اختصاص دارند. آنها عبارتند از شركت هندوستان ايروديناميك ليميتد (HAL)، شركت بهارات الكترونيك ليميتد (BEL)، شركت مازاگون داك يارد ليميتد (MDL)، شركت بهارات ارث مورز ليميتد (BEML)، شركت مهندسان و كشتي‌سازان گاردن، كارخانه كشتي‌سازي گوا، بهارات دايناميكس ليميتد و شركت ميشرا دهاتو نيگام (BMDEL). اين شركت‌ها (واحدها) و همچنين كارخانه‌هاي مهمات‌سازي به وسيله اداره توليد دفاعي اداره مي‌شوند كه خود زيرمجموعه وزارت دفاع هند است. هر كدام از اين مجموعه‌هاي صنعتي واحدهاي تحقيق و توسعه مربوط به خود را دارند، هر چند كه فعاليت‌هاي كلي تحقيق و توسعه به وسيله «سازمان تحقيق و توسعه دفاعي» انجام مي‌شوند. شركت BEL اولين واحد دفاعي بخش عمومي (DPSU) بود كه در سال 1954 باي توليد تجهيزات الكترونيك عمدتاً براي بخش دفاعي ايجاد شد. در طي سال‌هاي بعد، بيش از نيمي از توليد كلي BEL به محصولاتي براي بازار غير نظامي اختصاص يافت و بقيه واحدها نيز تا حدي در اين راستا حركت كرده‌اند.

در دوره بعد از استقلال تا زمان جنگ با چين در سال 1962، بنيان صنعتي دفاع هند خيلي ضعيف بود و قادر نبود كه مسئوليت تمام نيازهاي دفاعي هند را بر عهده بگيرد. با وجود تعقيب سياست خودكفايي از ابتدا، اما با گذشت سال‌ها و افزايش تقاضا براي امنيت، هند ايجاد يك بنيان صنعتي را دشوار و سخت يافت، زيرا با دو مشكل اساسي بنام فقدان سرمايه كافي و عدم دسترسي به فناوري مدرن مواجه بود. رهبري هند نسبت به اين دو مشكل آگاه بود، اما با موضوعات ديگري روبرو بودند كه مجبور بودند به آنها توجه كنند. كشوري كه تازه به استقلال رسيده و درگير يك جنگ با پاكستان شده است، حتي يك بنيان صنعتي مقدماتي و يا ابتدايي نداشت و با مسايل متعدد مربوط به ملت‌سازي و ديگر مشكلات اجتماعي و اقتصادي مواجه بود. هند در بعد از استقلال لازم ديد كه از سياست كنترل صنايع حساس پيروي نمايد، هر چند كه اين سياست اكنون به طور وسيعي مورد جدل و بحث است. با آن كه هر دو بخش صنايع حساس دفاعي و غير دفاعي تحت كنترل انحصاري دولت بودند، بخش دفاعي به علت اهميت استراتژيكش به يك بخش «بسته» تبديل شد. رهبري هند بدنبال اجراي برنامه معروف صنعتي‌سازي جامع بود. اين بدان معنا بود كه صنايع بزرگ بيشتري براي تأمين نيازهاي وسيع مانند فولاد، ذغال سنگ، معدن و غيره ايجاد شوند. شركت‌هاي بزرگي مانند Steel Authority of India Limited تحت مالكيت دولت تاسيس شدند. اين سياست در بخش دفاعي نيز دنبال شد و واحدهاي صنعتي متعددي براي تأمين تقاضاي نيروهاي مسلح وسيع ايجاد شدند.

همان طور كه پيشتر اشاره شد، هر قدر كه صنايع دفاعي گسترش يافتند، دو مشكل فقدان سرمايه‌گذاري و عدم دسترسي به فناوري‌ها حادتر شد و بسياري از واحدها را ناچار ساخت تا پائين‌تر از سطح ظرفيت فعاليت نمايند. همچنين الگوي سرمايه‌گذاري در اين بخش يكسان نبود. تأسيسات حساسي مانند هندوستان ايروناوتيكس ليميتد (HAL) و «سازمان تحقيق و توسعه دفاعي» منابع بيشتري از بقيه از جمله كارخانه‌هاي مهمات‌سازي دريافت كردند. تقاضاهاي دايماً رو به افزايش نيروهاي مسلح و مشكلات موجود در بخش دفاع در تأمين اين‌ها، بسياري را واداشت تا به انتقاد از سياست‌هاي موجود كه حزب حاكم وقت از آنها تبعيت مي‌كرد بپردازند. به نوبه خود، دولت به سختي براي صرفه‌جويي تحت فشار بود و از بازگشت درازمدت سرمايه‌گذاري در بخش دفاعي نيز به خوبي آگاه بود. به طور خلاصه، سياست‌هايي كه براي به حداكثر رساندن توليد و كسب خودكفايي در بخش دفاعي اتخاذ شدند با آن كه دورانديشانه بودند اما انتظارات را برآورده نمي‌كردند و بنابراين منجر به مضيقه‌هاي بيشتر مي‌شدند.

از خودكفايي تا خوداتكايي

در حقيقت، عدم امكان تحقق روياي خودكفايي در توليد دفاعي از همان آغاز آشكار شد و بعد از چند سال مقاومت و ناكامي، لازم بود با سياست خوداتكايي تكميل شود. تا آن جايي كه به هند مربوط مي‌شود، خوداتكايي، جدا از بنيان توليدي خود، به معناي درجه‌اي از اتكاء روي منابع خارجي قابل اعتماد براي دسترسي به فناوري‌ها، عرضه قطعات و سيستم‌هاي كامل بود. البته اين سياست در آن موقع مورد جدل بود، زيرا هند فاقد شركاي خارجي براي كسب چنين خوداتكايي درازمدتي بود و هند هم به دلايل نظامي و هم سياسي كشورهاي غربي را غير قابل اتكاء و اعتماد مي‌دانست. به هر حال، هند با تأمين تقاضاهاي فوري و مبرم از طريق واردات از خارج و تلاش همزمان براي بسط قابليت‌هاي داخلي، سياست خوداتكايي را مورد آزمايش قرار داد. در طي سال‌هاي اوليه، سيستم‌هاي تسليحاتي اروپاي غربي به ويژه بريتانيا، فرانسه و سوئد به عنوان اولين انتخاب در زرادخانه هند مدنظر قرار گرفتند، اما بعد از جنگ 1962 با چين، بسياري از كشورهاي غربي به همراه آمريكا تمايل به همكاري با هند نداشتند كه تاثير نامناسبي بر فعاليت‌هاي توليد دفاعي هند گذاشت. دوره بعد از جنگ، شاهد ظهور آرام اتحاد شوروي سابق به عنوان يك عرضه‌كننده عمده به هند بود، كه روسيه به عنوان خلف آن، اين وضعيت را حفظ كرده است.

دوره بعد از سال 1962 شاهد يك سردرگمي كامل در محافل تصميم‌گيري هند بود كه تأثير نامناسبي بر صنعت دفاعي هند برجاي گذاشت. هند در جنگ با چين تحقير شد و بنابراين شروع به بررسي و بازانديشي قابليت‌هاي صنعتي دفاعي موجود خود كرد و ديد كه كاستي‌هاي زيادي دارد. به عنوان مثال، نيروي هوايي هند نياز به جنگنده‌هاي مافوق صورت براي مقابله با تهديد بمب‌افكن ب ـ 57 پاكستان (كه به وسيله آمريكا بدان عرضه شده بود) و بمب‌افكن T-16 چين (كه توسط شوروي بدان عرضه مي‌شد) داشت. اين نياز به ويژه بعد از جنگ با چين كه هند به بيرون نگاه كرد و دريافت كه فقط سه هواپيماي جنگي قابل ملاحظه در بازار وجود دارد ابعاد جذابي به خود گرفت. هند نه لايتنينگ انگليس را مي‌خواست و نه ميگ 21 شوروي و ترجيح داد كه F-104 آمريكا را بخرد. اين سيستم قبلاً از سوي آمريكا به پاكستان عرضه شده بود و هند عليرغم تلاش‌هاي زياد نتوانست آن را بدست آورد. تلاش و درخواست هند براي ارتقاي HF-24 موجود به قابليت فوق صدا توسط آمريكا مورد پذيرش قرار نگرفت. در اين زمان بود كه اتحاد جماهير شوروي‌ها به نجات هند آمد و تصميم گرفتند نه تنها ميگ 21 و ديگر تسليحات را به هند عرضه كنند، بلكه همچنين اجازه و امكانات توليد تحت ليسانس را بدان ارايه دادند. اين ترتيبات توليد تحت ليسانس كمك مهمي به تحقق سياست خوداتكايي هند بود. شوروي‌ها نشان دادند كه دوست قابل اعتمادي هستند كه عرضه نظامي آنها بيش از 70 درصد كل واردات تسليحاتي هند را در حال حاضر تشكيل مي‌دهند. اين دوستي بي‌اندازه به صنعت دفاعي هند سود رساند زيرا هند بسياري از سيستم‌هاي تسليحاتي و قطعات مهم را از طريق اين تجربه بهبود بخشيد. به طور خلاصه، شوروي‌ها با اين كار فرصت بي‌سابقه‌اي را براي موفقيت مدل خوداتكايي هند در توليد دفاعي فراهم كردند.

بعد از سال 1962 هند تلاش كرد براي تأمين نيازها شكاف‌هاي موجود را جبران كند و همچنين توليد دفاعي را بالا برد. در طي سه دهه بعد، كارخانه‌هاي مهمات‌سازي جديدي طراحي و ايجاد شدند. بنابراين، تعداد اين كارخانه‌ها تا نيمه دهه 1980 به سي و پنج و در نيمه دهه 1990 به سي و نه عدد رسيد. چهلمين كارخانه در نالاندا در ايالت بيهار در سال 1999 ـ 2000 شروع شد و انتظار مي‌رود در سال 2005 تا 2006 تاسيس شود. اين كارخانه‌ها در بخش‌هاي مختلف كشور ايجاد شدند. 10 تا از آنها به تأمين مواد و قطعات، 10 تا به تأمين تسليحات، ماشين‌آلات و تجهيزات و 10 تا براي تأمين مهمات و مواد منفجره و 5 تا به تأمين ديگر اقلام نظامي اختصاص دارند. در اوايل دهه 1990، آنها بيش از 1500 قلم سلاح، مهمات، تجهيزات و قطعات يدكي توليد مي‌كردند. در اوايل دهه 1990، اين كارخانه‌ها مجموعاً به رتبه چهل و پنجم ليست بزرگ‌ترين توليدكنندگان تسليحات در جهان رسيدند و در سال 2000 موفق به كسب رتبه بيست و نهم شدند.

اين كارخانه‌ها با مجموع نيروي كار 175000 نفر، اشكال متعدد سلاح‌هاي Land-Based را توليد مي‌كردند. با اين وجود در طي اين دوره (دهه 1990)، بيشتر توليدات صنعت دفاعي هند را اقلام نظامي با فناوري نسبتاً پائين تا متوسط تشكيل مي‌دادند. از جمله اين اقلام مي‌توان به سلاح‌هاي سبك، توپ‌هاي ضد تانك و ضد هواپيما، خمپاره، مهمات مرتبط، پرتاب‌شونده‌هاي راكت، بمب، نارنجك، مين، ماشين‌الات حمل و نقل، اقلام چرمي، چتر نجات و لباس زرهي براي نيروهاي مسلح نام برد. ايجاد كارخانه ماشين‌آلات سنگين در «اوادي» در ايالت تاميل نادو در اوايل دهه 1960 براي توليد تانك‌ها و ماشين‌آلات زرهي حايز اهميت اساسي بود. اين اولين جايي است كه اولين سري تانك‌ها بنام ويجيانتا7 تحت ليسانس از شركت British Firm Vickers ساخته شدند. بدنبال آن، تانك‌هاي زرهي بزرگ (MBTs) با نام Ajeya كه نوع تحت ليسانس T-72 شوروي سابق بودند ساخته شدند. هر چند اين پروژه در طي دهه 1970 شروع شد، نهايتاً در سال 1988 گسترده شد. اما در بعضي پروژه‌ها سطح بومي‌سازي تا حدي بالا بود. عملكرد كلي كارخانه‌هاي مهمات‌سازي در طي آن دوره متوسط بود، هر چند چيزهاي زيادي مي‌توانست براي بهبود عملكرد بسياري كارخانه‌ها انجام شود.

هندوستان ايروناوتيكس ليميتد در طي اين دوره عملكرد متوسطي داشت. اين شركت كه در سال 1964 از طريق ادغام دو شركت هواپيماسازي بنام هندوستان ايركرفت ليميتد و ايروناوتيكس ليميتد ايجاد شد، تنها شركت مهم هوافضاي هند شد. اين شركت با حدود 45000 نفر نيروي كار هفتاد و پنجمين شركت بزرگ دفاعي در جهان است. در طي روزهاي اوليه، اين شركت عمدتاً به نگهداري و تعمير مشغول بود ولي در طي زمان خود را براي مونتاژ، توليد تحت ليسانس و سپس طراحي و توسعه داخلي، توسعه داد.

در طي دهه 1960 و به خوبي بعد از آن، اين شركت مشغول اجراي پروژه‌هاي متعدد توليد تحت ليسانس شد كه هواپيماهاي سري ميگ 21، جنگنده‌هاي مافوق صوت «ماروت» HF-24، هواپيماي آموزشي جت «كيران» HJT-16 از آن جمله است. غير از اين‌ها، اين شركت مبادرت به توليد تحت ليسانس هلي‌كوپترهاي چيتاه8 و چتاك9 كرد. بهارات الكترونيكس كه در سال 1954 براي توليد تجهيزات الكترونيكي ايجاد شد شايد تنها واحد عمومي بخش دفاعي بود كه عملكرد توليدي مثبتي را در طي همان دوره نشان داد. ديگر واحدهاي دفاعي بخش عمومي مانند BEML, BDL, MDL مشغول توليد شدند كه عملكرد آنها متوسط بود. بهارات ديباميكس ليميتد كه در سال 1970 ايجاد شد يك واحد دفاعي بخش عمومي است كه مشغول توليد موشك‌ها و محصولات مرتبط بود. غير از طي دهه 1990، اين شركت در گذشته مشغول توليد تحت ليسانس بعضي سري موشك‌هاي كوتاه‌برد بود.

به طور خلاصه، با آن كه انتظار مي‌رفت كه صنعت دفاعي هند در طي نيم قرن (دهه 1960 تا دهه 1980) سطح توليد خود را افزايش دهد، هر دو هدف آن يعني خوداتكايي از طريق فعاليت داخلي و فعاليت همكاري‌آميز فعال‌تر، نتايج قابل توجهي به دست ندادند. بسياري از تحليل‌گران حتي اين مرحله را به عنوان دوره «ساخت تحت ليسانس» و نه چيزي بيشتر نام مي‌برند. هر چند كه ظرفيت‌هاي بهره‌برداري كارخانه‌ها در سطح پائين باقي ماند، كيفيت، برد و سبك توليد متوسط باقي ماند و معمولاً به فناوري‌هاي پائين و متوسط محدود بود.

شكاف‌هاي فراوان

از اوايل دهه 1960 تا اوايل و اواسط دهه 1980 توليد تحت ليسانس و خريد مستقيم و اكتساب‌ها مهم‌ترين اشكال تأمين نيازهاي نيروهاي مسلح هند باقي ماندند. اين شكاف به طور ويژه‌اي در حوزه‌هاي طراحي و توسعه كه طيف بالاي خوداتكايي را تشكيل مي‌دهد نمايان بود. عمده تسليحات مورد نياز ارتش، تحت ليسانس ساخته مي‌شدند و تا دهه 1980 كه يك تانك و يك پروژه سلاح‌هاي سبك شروع شد، فعاليت مهمي براي طراحي انجام نشد. تحليل‌گراني مانند آجاي سينگ10 بر اين نظر هستند كه يك شكاف تقريباً سه دهه‌اي در تلاش هند به سوي بومي‌سازي توليد وجود داشته است. تا دهه 1980 كه طراحي و ساخت يك تانك و يك پروژه سلاح‌هاي سبك شروع شد، تسليحات مورد نياز ارتش تحت ليسانس ساخته مي‌شدند. اين وضعيت در نيروي دريايي هند كه در آن جا حداقل بعضي پلت فورم‌هاي كشتي به طور بومي طرحي شدند كمي بهتر بود. بنابراين اين دوره شاهد يك شكاف زماني در طراحي و توسعه بود، و در عين حال تأكيد بيشتري روي توليد تحت ليسانس بود كه منجر به دو مشكل شد: 1- عملكرد پائين‌تر از ظرفيت صنعت دفاعي و فقدان سرمايه‌گذاري يا تخصيص اعتبار ناچيز براي بخش‌هاي حساس و استراتژيك صنعت دفاعي از جمله حوزه تحقيق و توسعه.

روندهاي دهه 1980 و 1990

توليد دفاعي در طي دهه 1980 و 1990

مدل خوداتكايي كه صنعت دفاعي هند در طي دهه 1960 اتخاذ كرد و از آن زمان ادامه يافت، در طي نيمه دهه 1980 نمايان‌تر و بارزتر شد. بعد از يك شكاف حساس در دسترسي به فناوري دفاعي براي بيش از دو دهه، صنعت دفاعي شروع به جستجو و تلاش براي ارتقاء سطح عملكرد خويش كرد. اين دوره شاهد تحول‌هاي عميقي در محيط امنيت بين‌المللي نيز بود. هزينه‌هاي جهاني دفاع در سال 1387 به شدت بالا رفت و سپس در طي اواخر دهه 1980 و اوايل دهه 1990 افت كرد. جنگ سرد به پايان آمد اما جنوب آسيا با يك تهديد امنيتي از جنس متفاوتي مواجه شد. دخالت ابرقدرت‌ها در افغانستان حجم عظيمي از سلاح‌هاي كوچك مازاد را در افغانستان برجاي گذاشت كه به سوي خشونت مسلحانه در كشمير و مناطق شمالي سريلانكا جهت‌دهي شدند و حجم بي‌قانوني و جرم عمومي چندين برابر شد. اين دوره همچنين شاهد تلاش پاكستان براي بسط و توسعه برنامه هسته‌اي زيرزميني خود بود كه در سال 1387 به يك آستانه حساس رسيد. در اوايل دهه 1980 كه رهبران هندي اخبار و اطلاعات موثقي دال بر اين كه پاكستاني‌ها در حال كار بر روي برنامه هسته‌اي هستند دريافت كردند، تصميم به سرعت بخشيدن به برنامه هسته‌اي خود گرفتند. هر چند اين انتخاب از اواخر دهه 1960 باز نگه داشته شده بود، رهبري هند بعد از آزمايش هسته‌اي پخران كه هند آن را به عنوان انفجار هسته‌اي مسالمت‌آميز توصيف كرد، كند شد. همان طور كه قبلا اشاره شد توليد دفاعي در طي دهه‌هاي پيش از آن در حد متوسط بود، اما هندي‌ها در تلاش بودند تا آن را ارتقاء دهند. از اين رو، مي‌توان به نوعي افزايش در فعاليت‌هاي توليد دفاعي هند در طي اوايل دهه 1980 كه بعداً نيز ادامه يافت اشاره كرد. عوامل داخلي و خارجي بر اين مسئله تأثير داشتند. اما مهم‌ترين محرك آن نوعي احساس فوريت بود كه قبلاً وجود نداشت. جالب است به اين نكته اشاره كرد كه با آن كه در دهه 1960 و 1970 كل هزينه تخصيصي به دفاع زير 3 درصد توليد ناخالص داخلي بود، در بعضي سال‌هاي دهه 1980 از اين ميزان فراتر رفت و دوباره در سال‌هاي بعدي كاهش يافت. واردات عمده از خارج همراه با طرح‌هاي مهم در فعاليت‌هاي توليد دفاعي داخلي از جمله تحقيق و توسعه، از ويژگي‌هاي اين دوره است.

كارخانه‌هاي مهمات‌سازي در طي اين دوره عمدتاً مشغول ساخت و توليد يك سري اقلام تحت ليسانس و همچنين در تلاش براي طراحي و توسعه داخلي بودند. MBTs و ICVs و سلاح‌هاي سبك بعضي از محصولاتي هستند كه با علاقه توليد شدند. در سري MBT، آجيز11 كه نسخه تحت ليسانس توليد شده تي ـ 72 است قدم مهمي به سوي جلو اعلام شد كه اين كارخانه‌ها را جرات بخشيد به سوي توليد آرجون12 قدم بردارد كه در دهه 1980 و 1990 طراحي و توليد شد و در نيمه دهه 1990 به توليد انبوه رسيد. هندي‌ها آرجون را يك توليد داخلي خوب اعلام كردند هر چند بخش قليلي از قطعات آن از خارج وارد مي‌شد. همين طور، Sa rath ICV كاملاً از طريق فعاليت‌هاي داخلي توسعه يافت و استفاده‌هاي خوبي براي نيروهاي مسلح هند داشته است. آخرين نسل INSAS، توپ 105 ميليمتري سبك، خمپاره، تفنگ لوله كوتاه سبك كارايين، توپ‌هاي سبك و مهمات مرتبط در كارخانه‌هاي مهمات‌سازي منعدد ساخته شدند. مورد قابل ذكر ديگر عبارت از آخرين نسل 5.56 mm ISAS Assault Rifle است كه گفته مي‌شود معادل AK-Assault Rifle است.

در حوزه هوافضا، يك سري پروژه‌هاي جديد شروع شد و توليد تحت ليسانس در طي اين دوره ادامه يافت. بعد از هواپيماي ميگ 21 و جنگنده مافوق صوت ماروت13، شركت HAL شروع به جستجو براي توليد محصولات جديدي كرد. از اوايل دهه 1980، اين شركت، علاوه بر موارد ديگر، اجازه توليد تحت ليسانس هواپيماي جگوار14 را از فرانسه كسب كرد. اولين هواپيما از اين نوع در سال‌هاي 1987 و 1988 به نيروي هوايي هند تحويل شد. شركت HAL قبلاً نسخه كنوني ميگ بنام ميگ ـ 27م كه تحت ليسانس براي نيروي هوايي هند توليد شده بود را تحويل داده بود.

در طي نيمه دهه 1980 شركت HAL اولين هواپيماي ترابري به نام Dornier Do-228 را توليد كرد و همچنين به طور داخلي نسخه اصلاح شده هواپيماي آموزشي كيران15 را در سال 1989 ـ 1990 توليد كرد. در واقع توليد هواپيماي Kiran MKII (تحت ليسانس) و هواپيماي آموزشي ديپاك16 در سال 1983/84 شروع شد. در طي دهه 1990 اين شركت مشغول توليد موتور هواپيماي R-25 و R-29B براي هلي‌كوپترهاي جنگي شد.

اين شركت در حال مدرن‌سازي ناوگان نيروي هوايي جگوار است و همچنين مشغول تعمير بدنه هواپيما و لوازم هواپيماي جنگنده سري ميراژ ـ 2000 شده است. از جمله مهم‌ترين افتخارات جديدش طراحي داخلي مدل پيش الگو هلي‌كوپتر سبك پيشرفته و تلاش براي طراحي پروژه آواكس هندي همراه با موسسه توسعه ايرونوتيكال (ADA) واقع در ايالت بنگلور و طراحي و توسعه هواپيماي جنگي سبك (LCA) است. جدا از تمام اين برنامه‌ها، كه داراي مصارف نظامي هستند، به بخش غير نظامي نيز كمك مهمي كرده است كه جزئيات آن در بخش‌هاي بعدي تشريح خواهد شد. به علاوه شركت HAL كمك مهمي به برنامه فضايي هند كرده است. ساختارهاي آلياژي سبك، تانك‌هاي طراحي شده و بسياري قطعات ديگر برنامه PSLV هند بوسيله HAL ساخته شده است.

در اوايل دهه 1980 بود كه هند شروع به يك ابتكار مهم در توليد موشك كرد. در سال 1983، يك برنامه بهم پيوسته موشك هدايت‌شونده (IGMDP) تحت سرپرستي سازمان توسعه تحقیقات دفاعی شروع شد. این برنامه برای امنیت ملی هند حایز اهمیت محوری بود زیرا برای اولین بار این کشور تصمیم گرفت دو نوع موشک مربوط به خود بسازد. با آن که مدت‌های زیادی است که فناوری موشک در بسیاری بخش‌های جهان وجود دارد، اما زمان زیادی طول کشید تا به هند برسد زیرا این کشور در دهه 1970 صرفا به دنبال توسعه داخلی بود.

برای این هدف یک DPSU جدید بنام بهارات دینامیکس لیمیتد (BDL) ایجاد شد. از زمان تأسیس تا 1970 این شرکت از طریق تولید تحت لیسانس و از دهه 1980 و 1990 از طریق توسعه داخلی مشغول فعالیت‌های تولیدی بود. در تولید تحت لیسانس به طور نزدیکی با «سازمان تحقیق و توسعه دفاعی» که مسئول فعالیت‌های تحقیق و توسعه در حوزه فناوری موشکی است رابطه داشت. BDL برای تولید تحت لیسانس موشک‌های هدایت‌شونده ضد تانک SSI موافقت‌نامه‌هایی را با شرکت فرانسوی Aerospatile امضاء کرد. تولید این سری موشک در طی کل دهه 1970 و 1980 ادامه یافت. لازم به ذکر است که محتوای بخش‌های تولید شده داخلی در این موشک بیش از 70 درصد بود و در عین حال کلاهک آن دربرگیرنده بیش از 80 درصد قطعات داخلی بود. این به عنوان یک موفقیت مهم اعلام شد. سری بعدی موشک هدایت‌شونده ضد تانک در سال 1985 که تولید انبوه «میلان» شروع شد جایگزین SSII شد. دو نوع دیگر موشک زمین به هوا با برد کوتاه به نام «آکاش»17 و تریشول18 بعد از آزمایش‌های ضروری و امتحان‌های وسیع توسط کاربران وارد شده‌اند. در سری موشک‌های زمین به زمین، موشک‌های «پریتوی»19 قبلاً وارد ارتش شده‌اند و اکنون در اختیار گروه موشکی سیصد و سی و سوم ارتش هند است. ادعا می‌شود که بیش از 90 درصد این موشک‌ها به طور داخلی و با قطعات خریداری شده ناچیزی از خارج توسعه یافته‌اند. معروف‌ترین تولید BDL عبارت از سه نوع موشک بالستیک بنام آگنی 1، آگنی 2 و آگنی 3 است. جزئیات این موشک‌ها در بخش‌های بعدی تشریح خواهند شد.

سه واحد دفاعی بخش عمومی (DPSU) مشغول تولید دفاعی برای نیروی دریایی هستند. شرکت مازاگون داک یارد لیمیتد20 که نام اختصاری آن MDL است بزرگ‌ترین و یکی از قدیمی‌ترین شرکت در صنعت دفاعی هند است. الگوهای تولید در طی دهه‌های 1980 و 1990 نشان می‌دهد که هند می‌توانسته پروژه‌هایی را برای توسعه داخلی در بخش دفاعی شروع کند. این تا حد زیادی به دلیل تخصیص فزاینده منابع مالی و تخصیص اعتبار برای این پروژه‌ها و همچنین برای تحقیق و توسعه امکان‌پذیر شده است. از اوایل دهه 1980 اهمیت زیادی به این دو داده شده است. اما در طی دو دهه اخیر، گاهی اوقات تخصیص اعتبار کند یا قطع شده است و منجر به تأخیر یا رهاسازی بسیاری از پروژه‌ها شده است. انتظار می‌رود که افزایش در تحقیق و توسعه که اکنون در حال افزایش است در طی سال‌های آینده همچنان رشد کند و فعالیت‌های تولید داخلی را رونق بخشد. اما میزان اعتبارهای تخصیصی به تحقیق و توسعه هنوز زیر 10 درصد است.

طرح‌های عمده تحقیق و توسعه و دیگر ابتکارات

همان طور که پیشتر گفته شد در اواسط و اواخر دهه 1980 بود که صنعت دفاعی هند با دیگر مورد توجه جدی قرار گرفت. در طی این دوره طرح‌های متعددی در حوزه دفاعی شروع و انجام شدند که بسیاری از آنها در حال حاضر ادامه دارند و در آینده نیز ادامه خواهند یافت. پروژه‌های جدید زیادی افزوده شده‌اند و انتظار می‌رود که در آینده نزدیک شروع شوند. به ویژه، «سازمان تحقیق و توسعه دفاعی» تلاش می‌کند تا فعالیت‌های تحقیق و توسعه را برای تقویت صنعت دفاعی در این حوزه شروع و بیشتر نماید. این سازمان که در طی دهه 1950 از سازمان علوم دفاعی متولد شد کمک زیادی به توسعه فعالیت‌های تحقیق و توسعه در این کشور کرده است. این سازمان دارای یک شبکه متشکل از 50 آزمایشگاه و تأسیسات در سراسر هند است و مهم‌ترین رکن فعالیت‌های تحقیقاتی در هند است. دستاوردهای آن وسیع و گسترده بوده‌اند که شامل IGMP, MBT, LCA می‌شود. تحت برنامه IGMPD، این سازمان مشغول چند سری برنامه‌های موشکی شده که در قبل شرح داده شد. تازه‌ترین تلاش آن موشک‌های سری آگنی است که بارها در طی سال‌های اخیر آزمایش شده‌اند. آگنی 2 با برد 2500 کیلومتر عملیاتی شده و آماده استفاده در نیروهای مسلح است. علاوه بر این، آزمایش موفقیت‌آمیز اخیر آگنی 1 با برد متوسط (700 تا 750 کیلومتر)، یک مرحله‌ای و با نیروی محرکه جامد، برای پر کردن شکاف بین آگنی 2 و «پریتوی» طراحی شده که به عنوان یک دستاورد مهم اعلام شده است. موشک بالستیک آگنی 3 با برد 3500 تا 4000 کیلومتر که فناوری آن چندان با گونه‌های قبلی آگنی متفاوت نیست توسعه یافته و آزمایش شده است. آگنی 3 دارای سوخت جامد است و برای انعطاف‌پذیری عملیاتی در استقرار، هم روی ریل و هم جاده قابلیت تحرک دارد. این یک ابزار کاملاً جدید است که می‌تواند یک تن کلاهک را حمل کند.

براساس نظر بعضی از تحلیل‌گران نوع جدیدتر آگنی به نام آگنی 4 در حال توسعه است که دارای برد فراتر از 5000 کیلومتر است. این فناوری هند را به قابلیت ICBM21 مجهز می‌کند. همچنین گزارش‌هایی دال بر این که یک برنامه ICBM با نام رمز Surya نیز از نیمه دهه 1990 شروع شده است. این موشک احتمالا دارای قابلیت حمل کلاهک هسته‌ای است و برد احتمالی آن بین 8000 تا 12000 کیلومتر است. این موشک متشکل از قطعاتی است که از سری آگنی توسعه یافته است و همچنین برنامه ابزار پرتاب ماهواره (PSLV) که به طور موفقی توسط سازمان تحقیقات فضایی هند (ISRO) طراحی و انجام شده است. اما مقامات عالی رتبه هند و دیگر افراد مسئول، یک چنین برنامه‌ای را رد می‌کنند و چنین عنوان می‌کنند که هند نیاز به برنامه ICBM ندارد زیرا نیازهای امنیتی آن می‌تواند به طور موثری به وسیله IRBMs تأمین شود. آنها می‌گویند که آگنی می‌تواند به عنوان یک بازدارنده کلاسیک در مقابل هر دشمن بالقوه عمل کند.

براساس نظر دانشمندان، هند در تلاش برای توسعه سیستم دفاع موشکی بالستیک نظیر موشک‌های مافوق صوت و رادار دوربرد شناسایی و رهگیری با هدف مقابله با موشک‌ها و دیگر سلاح‌های تهاجمی است. از این رو هند توان خود را روی تولید سلاح‌های دفاعی متمرکز کرده است. در حالی که طراحی و توسعه سیستم‌های تسلیحاتی مهم بر عهده DRDO است که به نوبه خود کمک‌های فنی و غیره را از دیگر نهادهای علمی نظیر ISRO، موسسه فناوری هند (IIT) و غیره می‌گیرد، تولید محصولات نظامی بر عهده واحدهای دفاعی بخش عمومی قوی و دیگر کارخانه‌های مهمات‌سازی است. تولید موشکی به BDL سپرده شده است.

هند غیر از تسلیحات استراتژیک نظیر موشک‌های بالستیک، چندین سیستم تسلیحاتی میدانی و تاکتیکی نیز تولید کرده و توسعه داده است. «پریتوی» و «تریشاول» و «ناگ» همه تحت این مقوله قرار می‌گیرند. تولید انبوه موشک پریتوی توسط BDL شروع شده و در اختیار نیروی مسلح قرار داده شده‌اند. «تریشاول» و «ناگ» به طور ادواری آزمایش می‌شوند و انتظار می‌رود که تولید انبوه آنها به زودی شروع شود. سیستم تسلیحاتی دیگری که به طور مشترک به وسیله هند و روسیه توسعه یافته عبارت از «براهموس» است که یک موشک کروز مافوق صوت است که اولین بار در سال 2001 و دومین بار در سال 2002 آزمایش شد. سرعت زیاد، قابلیت‌ها یا ویژگی‌های نهان‌شوندگی و حفاظت در مقابل پالس‌های الکترومگنتیک و کلاهک‌های دارای قدرت انفجاری بالا، از ویژگی‌های این موشک هستند که 290 کیلومتر برد دارد و توانایی حمل کلاهک تا 300 کیلوگرم را داراست. این موشک می‌تواند از سکوهای مختلف در کشتی، زمین، زیردریایی و هوا پرتاب شود. بعد از یک سری آزمایشات، تولید انبوه این موشک از اواخر سال 2003 شروع شده است. نسخه‌های متعددی از این موشک توسعه یافته است. نوع هوا به زمین آن طوری طراحی شده که بتواند در هواپیمای جنگی چند منظوره SU-30 MKI نصب شود و تمام گونه‌های این موشک در فهرست فروش در بازارهای بین‌المللی قرار گرفته‌اند.          ادامه دارد...

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات