
مقدمه
کشور یمن از زمینههای ژئوپلیتیک، ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک ویژهای برخوردار است. به همین دلیل، از گذشته تاکنون، قدرتهای استعماری همواره نسبت به تحولات این سرزمین توجه ویژه داشتهاند. بیش از 35 درصد جمعیت این کشور را شیعیان زیدی تشکیل میدهند که زندگی سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آنها در دورههای گوناگون، تحت تأثیر عوامل داخلی و خارجی، با افت و خیزهای فراوانی مواجه بوده است. شیعیان زیدی در دورهای طولانی بر این کشور حکومت میکردند، اما از دهۀ 1960 به بعد، تحت فشار حاکمان، از کمترین حقوق اجتماعی نیز محروم بودهاند.
یکی از تأثیرگذارترین وقایع دهههای اخیر در منطقه، انقلاب اسلامی ایران بوده است. هرچند در میزان تأثیرگذاری آن اتفاق نظر وجود ندارد، اما آنچه همگان بر آن اذعان دارند این واقعیت است که وقوع انقلاب اسلامی بر تحولات منطقه تأثیرگذار بوده است. در این نوشتار، سعی بر این است به این سؤال پاسخ داده شود: «انقلاب اسلامی ایران چه تأثیری بر تحولات ژئوپلیتیکی شیعه در یمن داشته است؟» روشن است که با توجه به نقش تعیینکنندۀ جمهوری اسلامی ایران در منطقه، پاسخ به این سؤال میتواند در سیاستگذاریهای مرتبط با این کشور مؤثر باشد.
این کشور به رغم اهمیت و موقعیت ممتاز آن نسبت به برخی از کشورهای دیگر، کمتر مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته و به همین دلیل، منابع لازم برای پژوهش در این باره بسیار اندک است.
تعریف مفاهیم
ژئوپلیتیک: «ژئوپلیتیک» به عنوان «دانش رقابت و گسترش حوزۀ نفوذ» دولت و گروههای متشکل سیاسی، در صدد کسب قدرت و تصرف ابزارها و اهرمها و فرصتهای جغرافیایی است که قدرت و امکان چیره شدن بر رقیب را به دست میدهد. آنها برای به دست آوردن فرصتها و مقدورات در مکان و فضای جغرافیایی به رقابت پرداخته، سعی میکنند نفوذ خود را در فضای جغرافیایی بیشتر توسعه دهند و آنها را به قلمرو اعمال ارادۀ خود بیفزایند و رقبا را از فضاهای مورد منازعه بیرون برانند. (حافظنیا، 1385، ص 17)
ژئوپلیتیک شیعه: فرانسوا توآل در بررسی خود دربارۀ مفهوم «ژئوپلیتیک شیعه» اظهار میدارد درگیریهای اخیر در دنیا، همانند انقلاب اسلامی ایران و یا رخدادهای لبنان شیعهگری را به صورت یک عامل ژئوپلیتیک در خط مقدم صحنۀ بینالمللی قرار داده است (توال، 1379، ص 6) در واقع، تشیع به عنوان یکی از ابعاد کیفی عنصر ژئوپلیتیکی جمعیت به شمار میآید.
شیعیان زیدی: اگر شیعه به معنای «پیروان علی بن ابیطالب علیهماالسلام» در نظر گرفته شود، بیش از 35 درصد جمعیت بیست میلیونی یمن شیعهاند که غالب آنها زیدی هستند. ناگفته نماند که در این زمینه، آمار دقیقی وجود ندارد. با وجود این، برخی معتقدند: زیدیها تا 55 درصد جمعیت یمن را تشکیل میدهند. (Bear, 2003, p.103) «زیدیه» به تفکری گفته میشود که پیروان آن پس از رحلت امام سجاد علیهالسلام به جای امام محمدباقر علیهالسلام، به زید پسر امام سجاد علیهالسلام گرویدند. (طباطبائی، 1374، ص 65) به اعتقاد زیدیه، هر فاطمی نژادِ عالم، زاهد، شجاع و سخی که به عنوان قیام به حق خروج کند، میتواند امام باشد. (طباطبائی، 1374، ص 67)
زید بن علی بن حسین در دوران هشام بن عبدالملک به سال 121ق خروج کرد و مردم در کوفه با او بیعت کردند. زید، امیرالمؤمنین(ع) را بر سایر اصحاب پیامبر برتر میدانست؛ در عین حال، به خلافت ابوبکر و عمر گردن مینهاد. او مدعی امامت ـ به مفهوم شیعی آن ـ نبود. لذا، خود را همتا و رقیب برادرش امام محمد باقر علیهالسلام و فرزند ایشان جعفر صادق علیهالسلام نمیدانست، اما پس از او گروهی از شیعیان از امام صادق علیهالسلام روی برتافته و پس از شهادت زید، به امامت فرزندش یحیی معتقد شدند. (دائرةالمعارف تشیع، 1373، ص 276)
موقعیت جغرافیایی یمن
مرز جنوبی یمن خط ساحلی اقیانوس هند، و مرز غربی آن خط ساحلی دریای سرخ است. یمن با دارا بودن قریب 380 جزیره، که بیشتر آن غیر مسکونی است، راهبردیترین کشور شبه جزیره به شمار میآید. جزایر کاماران (Kamaran) و پریم (Perim) در غرب و جنوب دریای سرخ قرار دارند. جزیرۀ سکوترا (Sokotra) در کنار شرقی دریای سرخ و جزیرۀ کوریاموریا (Kuria muria) در نزدیکی سواحل عمان موقعیت خاصی به این کشور بخشیده است. خلیج عدن و تنگۀ بابالمندب، که یکی از چهار تنگۀ راهبردی دنیاست، به یمن امکان میدهد تا بر این آبراه پر رفت و آمد و دریای سرخ اشراف داشته باشد. مجاورت مرزهای جنوبی و غربی یمن با سه کشور آفریقایی سومالی، جیبوتی و اتیوپی این کشور را با شاخ آفریقا پیوند زده است. در عین حال، احاطه بر بابالمندب، یمن را با همۀ کشورهای ساحلی دریای سرخ و یا کشورهایی که از آبراه دریای سرخ به عنوان کوتاهترین راه حمل و نقل دریایی استفاده میکنند، مرتبط کرده است. بر همین اساس، کشورهای آسیایی، آفریقایی و اروپایی همواره خود را نیازمند همکاری؛ دولت یمن دانستهاند. البته این موضوع استعمارگران را به فکر سیطره بر این کشور انداخته است. (کریملو، 137، ص 1) تنگۀ بابالمندب برای رژیم اشغالگر قدس نیز از اهمیت استراتژیک برخوردار است. رفت و آمد به بندر «ایلات» مستلزم عبور از دریای سرخ و تنگۀ بابالمندب است. به همین دلیل، این رژیم همواره نگران رفت و آمد کشتیهای خود از این تنگه است. سواحل دو طرف تنگه متعلق به یمن، اریتره و جیبوتی است. در کنار تنگۀ بابالمندب، جزیرۀ پریم واقع شده است و آن را به دو قسمت میکند. در ژوئن 1971 گروهی از چریکهای وابسته به «جبهۀ خلق برای آزادی فلسطین» به نفتکش اسرائیلی «کورال سی»، که به ایلات میرفت، حمله کردند. این واقعه آسیبپذیری اسرائیل را در بابالمندب و دریای سرخ نشان داد. (جعفریولدانی، 1384، ص 140-141)
موقعیت جغرافیایی یمن و عمّان و تسلط ایران بر خلیج فارس فضای تنفس دریایی عربستان را تنگ کرده و استفادۀ آن کشور را به دریای نیمه بستۀ سرخ محدود گردانیده است. از سوی دیگر، بیشتر جمعیت شیعۀ یمن در مجاورت مرزهای عربستان ساکن هستند که همواره با جمعیت شیعۀ عربستان در تماس است. جمعیت یمن بجز در شهرهای بزرگ، مانند صنعا و عدن، در چارچوب قبایل و طوایف گوناگون پراکنده شده است و مسلح بودن این عشایر، متغیر ویژهای در تحولات این کشور به شمار میآید. (جعفریولدانی، 1384، ص 30) با وجود آنکه این کشور از حاصلخیزترین مناطق شبه جزیرۀ عربستان به شمار میرود، مردمش در فقر شدید به سر میبردند. (میررضوی و احمدی، 1383، ص 399)
سیر تحولات ژئوپلیتیک شیعه در یمن
از سال 1962 عبدالله سلال موفق شد با حمایت و تحریک جمال عبدالناصر، علیه امام محمدر بدر، حکمران وقت یمن، کودتا کند. در 10 نوامبر 1962 یک موافقتنامه دفاعی مشترک بین یمن و مصر به امضا رسید که به موجب آن، نیروهای مصری برای سرنگونی حکومت زیدیها وارد یمن شدند. (جعفریولدانی، 1374، ص 241) پس از کودتا، همۀ مدارس دینی را تعطیل اعلام کردند، علمای آنان را کشتند، شیعیان را قتلعام کردند، و مظاهر فرهنگ هزار ساله را، که وابسته به اهل بیت علیهمالسلام بود، تغییر دادند. برای مثال، قبلاً در مراسم تشییع جنازه، از اول تا آخر ذکر اهل بیتعلیهمالسلام میشد، اما همۀ اینها را ممنوع کردند. اکنون در مدارس رسمی و غیر رسمی، اصلاً مسئلۀ اهل بیت علیهمالسلام مطرح نیست. انتشار کتابهایی مانند نهجالبلاغه و صحیفۀ سجادیه ممنوع است، تا آنجا که براساس دستور صریح دولت، به جمعآوری نهجالبلاغه از سراسر یمن اقدام کردند. (العماد، 1384، ص 230-229)
از سال 1962 تاکنون، دست کم پنج هزار زن و مرد و عالم شیعی کشته شدهاند. تعداد زیادی از ائمۀ جماعات و روحانیان برجسته به قتل رسیدهاند. تعدادی از علمای شیعۀ زیدی در جنگهای اخیر کشته شدهاند که برخی از آنها قریب هشتاد سال سن داشتهاند. (العماد، 1384، ص 232) بزرگترین مشکل شیعیان یمن این است که دولت مرکزی هنوز دیدگاههای اولیۀ خود را نسبت به شیعیان تغییر نداده است و همچنان به شیعیان به عنوان یک تهدید مینگرد. این در حالی است که شیعیان یمن فقط خواستار رعایت حقوق شهروندی برابر با پیروان دیگر مذاهب در این کشور هستند.
در مجموع، عمدهترین دشواریها و چالشهایی که شیعیان با آن مواجه بودهاند عبارت است از: 1. نداشتن حق تأسیس مدارس دینی؛ 2. آزار و شکنجه و زندانی شدن شیعیان و علمای شیعی؛ 3. جلوگیری از برگزاری مراسم مذهبی مانند جشن عید غدیر؛ 4. توهین به ارزشها مانند تخریب مساجد و به آتش کشیدن علنی کتابهایی مانند نهجالبلاغه و صحیفۀ سجادیه.
شیعیان خود بهتر از هر کس دیگری به این موضوع آگاهند که نه شرایط منطقهای و نه شرایط بینالمللی، هیچ کدام این فرصت را به آنها نمیدهد که یک دولت شیعی در یمن به قدرت برسد. به همین دلیل، از هر گونه حرکت جداییطلبانه پرهیز کرده و به تمام توافقات خود با دولت مرکزی پایبند بودهاند.
زیدیها، که تا سال 1962 حکومت را در یمن در اختیار داشتند، نه تنها به انزوا کشانده شدهاند، بلکه به شیوههای گوناگون از سوی دولتمردان سرکوب گردیدهاند. دولتهای حاکم بر یمن از 1962 تاکنون برای مقابله با شیعیان، براساس سه رویکرد عمل کردهاند:
1. ایجاد ارتباط و مراوده با برخی طوایف و قبایل قدرتمند غیر شیعی؛
2. توسعۀ نیروهای مسلح و توانمندسازی نهادهای امنیتی و نظامی دولتی؛
3. کسب حمایت قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای.
رویکردهای سهگانۀ مزبور در سه دهۀ اخیر، که علی عبدالله صالح ریاست جمهوری یمن را بر عهده داشته، بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته است. (موسوی، 1388).
در سال 1986 تشکیلاتی با عنوان «اتحاد شباب» برای آموزش جوانان شیعۀ زیدی تشکیل شد که تحت نظارت عالمان دینی زیدی از جمله بدرالدین الحوثی قرار داشت. حوثیها خود را مدافعان جامعۀ شیعیان زیدی میدانند و مورد هجوم شدید و در خطر نابودی فرهنگی هستند. در واقع، نیروهای حوثی بازوی مسلح شیعیان یمن هستند که در برابر انواع تهاجمهای دولت مرکزی از آنها حمایت میکنند. (Johnsen, 2009) با اتحاد دو یمن در سال 1990 تشکیلات «اتحاد شباب» در حزب «الحق»، که یک تشکیلات سیاسی زیدی بود، ادغام شد. تشکیلات حزب «الحق» از سال 2002 وجهۀ ضد آمریکایی شدید پیدا کرد و شعارهای «اللهاکبر»، «مرگ بر آمریکا»، «مرگ بر اسرائیل»، «لعنت بر یهود» و «اسلام پیروز است» را در مساجد و مراسم و پس از هر نماز جماعت، به صورت علنی مطرح ساخت. جریان مزبور تا سال 2004 روند سیاسی علنی داشت و در انتخابات پارلمانی و فعالیتهای سیاسی آشکار حضور مییافت.
برای نمونه، «حسین الحوثی»، اولین رهبر جنبش الحوثی، نمایندۀ مجلس یمن در دوره انتخاباتی 1993 بود. این گروه به صورت رسمی، خواستار فعالیت حزبی، تأسیس دانشگاه و در نظر گرفتن مذهب زیدی به عنوان مذهب رسمی در کنار سایر مذاهب از سوی دولت است. رهبر کنونی این گروه عبدالملک الحوثی است که از لحاظ فکری و فرهنگی، به دلیل دارا بودن شخصیت قوی، پس از کشته شدن برادرش حسین، با وجود برادر بزرگترش یحیی، به رهبری این جنبش برگزیده شده است. وی از سال 2004 تاکنون توانسته است با کمک برخی از همفکران برادرش در «شباب المؤمن»، آن را هدایت و رهبری کند. (مؤسسۀ فرهنگی مطالعات و تحقیقات بینالمللی ابرار معاصر تهران، 1390، ص 200)
از سال 2004 دولت یمن با این گروه درگیریهای سختی داشته است. تاکنون دست کم شش جنگ گسترده بین آنها به وقوع پیوسته است. (صالحی، 1388) در جریان درگیریهای نخستین بین نیروهای دولتی یمن و گروه الحوثی، این نارضایتی وجود داشت که دولت همواره تلاش کرده است شیعیان را از قدرت کنار نگه دارد. در همین زمینه، حوثیها برای قیام در مقابل دولت، از فتواهای مذهبی استفاده و اعلام کردند که باید در برابر حاکم ظالم خروج کرد. (Johnsen, 2009) روزی که درگیریهای صعده آغاز شد، مبارزان حوثی بر دو نکته تأکید داشتند: رفع تبعیض از مردم، و اعطای آزادیهای مذهبی. زیدیها از بیتوجهی دولت به مناطق زیدیها شکایت دارند. یکی از ناظران امور این کشور میگوید: «مردم این مناطق دولت را فقط به واسطۀ موشکها و تانکها میشناسند.» (AL-Nida, 2005) با وجود آنکه صعده ثروتمندترین استان یمن است، اما از سایر استانها فقیرتر بوده و همچنان در حاشیه قرار دارد. به هر حال، اینک دایرۀ خواستههای شیعیان زیدی فراتر رفته و آنان خواستار پایان دادن به سیطرۀ عربستان بر بخشهایی از سرزمین یمن ـ شامل سه استان و قریب ده جزیره ـ نفی حکومت سکولار و برچیده شدن سیطرۀ سیاسی غرب بر یمن هستند. (مؤسسۀ فرهنگی مطالعات و تحقیقات بینالمللی ابرار معاصر تهران، ص 203)
دولتمردان یمن همواره در اظهارات خود سعی کردهاند ایران را به حمایت از مبارزان شیعه متهم نمایند، و حال آنکه طبق گزارش نهادهای غربی و حتی اظهارات معاون وزیر خارجۀ وقت آمریکا، هیچ شواهد مستندی از حمایت ایران در قیام شیعیان و مردم یمن ارائه نشده است. (BBC, 2009) آنچه واقعیت دارد تأثیرپذیری و الهام مردم یمن، به ویژه شیعیان، از انقلاب اسلامی ایران در جهت رفع بیعدالتیهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و مذهبی و نارضایتیهای تاریخی است. آنها به انقلاب اسلامی ایران به عن��ان یک الگوی موفق در جهت رفع همۀ محرومیتهای مادی و معنوی خود مینگرند. انقلاب اسلامی ایران اعتماد به نفس و امید آنها را برای پیگیری حقوق مسلم شهروندی افزایش داده و شعلۀ امید به پیروزی را در آنها فروزان ساخته است.
میتوان به این واقعیت اذعان کرد که دو��ان انزوای ژئوپلیتیکی شیعیان یمن به پایان رسیده و آنان در مسیر گسترش قلمرو ژئوپلیتیکی قرار گرفتهاند. انقلاب یا جنگ، نتیجه یکی است و آن حضور پرقدرت شیعه در جنوب شبه جزیرۀ عربستان است. هضم این واقعیت برای برخی از قدرتهای فرامنطقهای و منطقهای همچون عربستان مشکل است. اگر دولت عربستان و دولت یمن راه جنگ را در پیش بگیرند، ناخواسته به تحقق این روند سرعت بیشتری میدهند و آیندۀ سختی برای خود ترسیم خواهند کرد. با توجه به توضیحات مذکور و شواهد و قراین موجود، جایگاه شیعیان این کشور در آینده ارتقای بیشتری خواهد یافت.
نمودهایی از تأثیرهای ژئوپلیتیکی انقلاب اسلامی ایران بر شیعیان یمن
1. احیای شیعیان زیدی
شیعیان زیدی یمن از هویت تاریخی طولانی برخوردارند. آنان بیش از هزار سال از قدرت سیاسی فراوانی در این کشور برخوردار بودند، (مؤسسۀ فرهنگی مطالعات و تحقیقات بینالمللی ابرار معاصر تهران، 1390، ص 198) تا اینکه کودتای 1962علیه حکومت زیدیه و حوادث پس از آن، آنها را در مسیر نابودی حتمی قرار داد. وهابیت نیز بلافاصله جای پای محکمی برای خود در این کشور یافت و بخش زیادی از زیدیان یمن را به خود جذب کرد. در برخی از آمارها، به بیش از سه میلیون زیدی، که به وهابیت گرویدهاند، اشاره شده است. در همین سالها هم در مراکزی که در طول تاریخ از مراکز اصلی تشیع و زیدیه به شمار میآمده ـ همچون صعده ـ مؤسسات و جمعیتهای قابل توجهی از وهابیت متعصب حضور یافتهاند. (موسوینژاد، 1388، 107)
با اینکه وهابیها درصد اندکی از جامعۀ یمن را تشکیل میدهند، از آزادی عمل زیادی برخوردارند و توانستهاند با سوء استفاده از فقر و تنگدستی مردم، بیشتر پستهای کلیدی را در دولت و مجلس این کشور به دست آورند، اما شیعیان در حاشیه قرار داشته، هیچ مشارکتی در حکومت ندارند. سطوح بالای ارتش، قوه قضائیه و دستگاههای اطلاعاتی در دست کسانی است که تحت تأثیر شدید سلفیگری قرار دارند. (Novak, 2007) دولت یمن مدتهای طولانی برای مقابله با قدرت زیدیها در صعده، از گروههای سلفی وهابی در این استان حمایت کرده و عربستان را به تأمین مالی آنها تشویق نموده است. به همین دلیل، در خلال دهۀ 1990، دو طرف درگیریهای زیادی داشتند؛ تا آنجا که سلفیها گورستان زیدیها را ویران کردند و سعی نمودند جوانان آنها را به مذهب خود بکشانند. (Johnsen,2009)
دکتر عصام العماد، یکی از مفتیان سابق وهابیت که اخیراً به تشیع گرویده است، میگوید: جامعۀ زیدی یمن تحت ظلم به سر میبرد و در حال انقراض بود. اعتراف میکنم که اگر انقلاب اسلامی ایران به وقوع نپیوسته بود، مذهب زیدی در یمن از بین رفته بود؛ چون تهاجم تبلیغاتی از مصر و کشورهای عربی و فیلمهای تلویزیونی مبنی بر سنی بودن عرب و ناسیونالیسم عربی در حجم وسیعی انتشار مییافت. همۀ اینها موجب شده بود جمعیت زیدی در ظاهر، زیدی باشند. فقط با وقوع انقلاب اسلامی و انتشار کتابهای شیعه در یمن، زیدیها به مذهب زیدی برگشتند. در یمن امروز، چندین مرکز علمی متعلق به شیعیان زیدی به فعالیتهای فرهنگی و تربیتی اشتغال دارد که از آن جمله، میتوان به مرکز «البدر العلمی»، مرکز و مسجد «النهرین»، مرکز «الهادی» در شهر صعده، «دارالعلوم العلیاء» در صنعا، «المرکز الصیفی» در شهر ضحیان و مرکز «الثقلین» در صنعا اشاره کرد. آنها همچین نشریات و مطبوعاتی دارند که در آنها به ترویج عقاید شیعی زیدی خود میپردازند. (جعفریان، 1388، ص 466)
در حال حاضر، طرفداران احیای تفکر شیعی زیدی و امامی در یمن بسیار فعالند و به شیوههای گوناگون، به این امر مبادرت میورزند. محمد منصور، یکی از رهبران زیدی، میگوید: اگر انقلاب اسلامی نبود زیدیها از بین رفته بودند؛ زیرا به هر حال، در ایران دولت شیعه روی کار آمده و ما هم شیعه هستیم. علمای زیدی میگویند: اگر انقلاب اسلامی نبود اکنون یک زیدی هم در یمن نبود. بیشتر آنهایی که موجب گسترش شیعۀ دوازده امامی در یمن شدهاند همین زیدیها بودهاند. بیشتر کسانی که به عنوان مبلغ به یمن رفتهاند. نه تنها توسط شخصیتهای زیدی حمایت شدهاند، بلکه به آنها اجازه داده شده است مدرسه بسازند و تبلیغ کنند، حتی اجازه دادهاند فرزندانشان شیعه شوند. مفتی زیدیها، علامه محمد زباره، میگوید: تشیع واقعی در قم است. (العماد، 1384، ص 231) در مجموع، انقلاب اسلامی نه تنها موجب مراجعت مجدد به زیدیه شده، بلکه موجب گردیده است تا اصول جهادی موجود در فرهنگ مذهبی آنان پررنگتر از گذشته نمود یابد و جنبش «الحوثی» از دل گروههای شیعی این کشور، به یکی از بزرگترین چالشهای پیش روی دولت مرکزی تبدیل شود.
2. تأثیرپذیری شخصیتهای یمنی از انقلاب اسلامی ایران
بیداری در یمن را میتوان به عنوان یک پدیدۀ راهبردی یاد کرد. وقوع انقلاب اسلامی ایران و ظهور امام خمینی قدسسره و شخصیتهایی که تحت تأثیر این دو قرار گرفتند در شکلگیری این بیداری مؤثر بوده است. یکی از افراد تأثیرگذار در یمن، سیدحسین الحوثی است. در سایۀ فعالیتهای وی، عده زیادی به مذهب تشیع گرویدهاند. وی حقایق و ویژگیهای تشیع را به زبانی تأثیرگذار و جذاب مطرح میکرد. او در سال 2004 در جنگ دولت یمن با الحوثیها به قتل رسید. وی از عالمان دینی زیدیه در یمن بود که به آموزش نوجوانان و جوانان پرداخت و سعی کرد روحیهای آگاهیبخش و بیدار در آنها براساس مؤلفههای ذیل ایجاد کند:
1. شیعی بودن و حضور پررنگ مبانی شیعه در آن؛
2. نقد وضعیت موجود؛
3. ترویج افکار امام خمینی قدسسره و انقلاب اسلامی ایران در زمینههایی همچون مبارزه با آمریکا و اسرائیل.
او در بیشتر سخنرانیهای خود، از امام خمینی قدسسره و انقلاب ایران نام میبرد و علاقۀ شدیدی به جریانهای شیعی مانند «حزبالله» لبنان و سیدحسن نصرالله داشت. وی پرچم «حزبالله» را در سراسر منطقۀ صعده برمیافراشت. مهمترین اعتراض وی که در سال 2003 و پس از نفوذ آمریکا در یمن به بهانۀ فعال شدن نیروهای «القاعده» در این منطقه مطرح شد، این بود که چرا دولت یمن اجازه داده است نیروهای آمریکا در یمن مستقر شوند و استقلال و حاکمیت آنها را زیر سؤال ببرند؟ بُعد استکبارستیزی، به ویژه مبارزه با صهیونیزم، در او چشمگیر بود. او اعتقاد داشت: نمازی که پس از آن مرگ بر اسرائیل گفته نشود و برائت از صهیونیزم نداشته باشد مورد رضایت و قبول خداوند نیست. (www.rasekhoon.net).
در یک سخنرانی، او ضمن نقل حوادث صفین و فتنهای که در صفوف سپاه امام علی علیهالسلام ایجاد شد، کلامی از امام خمینی قدسسره را در این خصوص ذکر کرد. سپس با ذکر تبعات تسلط آمریکا بر کشورهای منطقه و خطر ورود آمریکا به یمن گفت: بر یمنیها واجب است که به سلطۀ آمریکا بر کشورشان اعتراض نمایند و آنان را اخراج کنند. در یکی از سخنرانیهایش، به نام «الارهاب و السلام» دربارۀ معنای دو اصطلاح «ارهاب» و «جهاد» در فرهنگ اسلامی و تفاوت معنای آن در فرهنگ آمریکایی مطالبی مطرح کرد. سپس درباره «حزبالله» گفت: آیا «حزبالله» در لبنان سکوت پیشه کرد؟ یا اینکه آنان گروههای مؤمن سیراب شده از روح قرآنی هستند که سرافرازند و بر ضد اسرائیل هر چه بخواهند میگویند؟ سپس با انتقاد از ورود آمریکا به یمن، پرسید: آیا برای مبارزه با سه تروریست، نیازی به آمدن آمریکاییها برای آموزش ارتش یمن بود؟ آمدن آمریکاییها به یمن، ابتدای شر است؛ آمدهاند که پایگاههای نظامی راه بیندازند. پس از آن آمریکا بر یمن مسلط خواهد شد و همۀ امور ما را فاسد خواهد کرد.
در سخنرانی دیگری با عنوان «لا عذر للجمیع أمام الله» گفت: امام خمینی قدسسره کسی است که حج را به معنای قرآنی و کامل آن معرفی کرد و شیوۀ ادای حج را روشن ساخت. به ایرانیان آموخت که شعار برائت از آمریکا، برائت از مشرکان، و برائت از اسرائیل را سر دهند. (www.rasekhoon.net)
دولتمردان یمن به این نفوذ معنوی انقلاب اسلامی ایران آگاهی دارند. به همین دلیل، بارها سران رژیم، به ویژه علی عبدالله صالح، به این واقعیت به شیوههای گوناگون و تحت عنوان مداخلۀ ایران اعتراف کردهاند. برخی معتقدند: ترس دولتمردان یمن از نفوذ اندیشههای انقلاب اسلامی، موجب شعلهورتر شدن جنبش شیعه در یمن شده است. (مؤسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بینالمللی ابرار معاصر، 1390، ص 203-204)
حوثیهای زیدی از نظر اعتقادی به شیعیان دوازده امامی نزدیکند. این نزدیکی در عصر غیبت، بیشتر است. در دوران ائمۀ اطهار علیهمالسلام اختلاف آنها با زیدیه تا حدی جدی بود؛ زیرا بحث بر سر امام مفترض الطاعهای بود که حضور داشت، ولی در عصر غیبت چنین اختلافی نیست، به ویژه با پذیرش عملی نظریۀ «ولایت فقیه»، دست کم در عصر غیبت، به زیدیه تاریخی نزدیکتر شدهاند. بنابراین، تمام مواضعی که حسین الحوثی و جریان الحوثی مطرح کردهاند برخاسته از مواضع شیعۀ زیدیه است. حسین الحوثی هیچ سخنرانی نداشته است که از امام خمینی قدسسره به عظمت یاد نکند. «حزبالله»، برائت از مشرکان، روز قدس، روز عاشورا و بسیاری از موارد دیگر به صورت جدی مورد حمایت او بوده است. (موسوینژاد، 1388، ص 47-48) در همین زمینه، عبدالملک الحوثی، رهبر کنونی حوثیها، اقدام به تدریس تجارب پیروزی انقلاب اسلامی ایران در فصول درسی جوانان زیدی در سالهای اخیر کرده است. (روزنامه کیهان، 1388، ص 12)
یکی از عوامل تأثیرگذار در ارتقای ژئوپلیتیکی شیعیان در یمن، رسانههای مدافع انقلاب اسلامی بوده است. یکی از کارشناسان مسائل خاورمیانه میگوید: رادیو عربی جمهوری اسلامی ایران تنها رسانۀ در دسترس شیعیان یمن است. وی بیان میدارد: سالها شیعیان یمن به عنوان مخاطبان خاموش صدای ایران، در محرومیت کامل فرهنگی بودهاند و به رغم کمبود منابع فرهنگی، از قبیل کتاب و دسترسی به روحانیان شیعه، در تقویت پایههای مذهبی خود کوشیدهاند. (www.Farsnews.com)
حسین الحوثی دایم طرفدارانش را به پیگیری اخبار و تحلیلهای شبکۀ «المنار» توصیه میکرد. او جلساتی در منزل خود تشکیل میداد و همراه با شرکتکنندگان، شبکۀ «المنار» را مشاهده میکردند. سپس مطالب مطرح شده را مورد بررسی و تحلیل قرار میدادند. (العماد، 1384، ص 231)
3. گسترش شیعۀ دوازده امامی
دربارۀ شیعیان دوازده امامی یمن، این نکته قابل ذکر است که تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، تعداد اندکی از شیعیان دوازده امامی در یمن یافت میشدند که بسیار پراکنده بودند. اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی، جهشی در این زمینه ایجاد شد و اینان برای خود تشکیلاتی ایجاد کردند. بیشتر شیعیان دوازده امامی یمن رهیافتگانی هستند که قبلاً مذهب دیگری داشتهاند. تعداد این رهیافتگان روز به روز در حال افزایش است، به گونهای که در بسیاری از خانوادههای شیعهمذهب، دست کم یک رهیافته وجود دارد. به برکت پیروزی انقلاب اسلامی، وضعیت شیعیان یمن دگرگون شده است. برای مثال، تا پیش از انقلاب اسلامی ایران، هیچ حسینیهای در یمن برای شیعیان وجود نداشت. اما پس از این واقعه، چندین حسینیه در مناطق گوناگون یمن ساخته شد و شیعیان مساجد و اماکن مخصوص خود را گسترش دادند. (العماد، 1387) بنابراین، با توجه به شواهد موجود، میتوان اذعان کرد پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، شیعیان دوازده امامی یمن رشد بسیاری داشتهاند.
از دیگر تأثیرهای انقلاب اسلامی ایران بر یمن، تغییر و تحول مراسم مذهبی آنهاست. برخی از مراسم همانند عزاداری روز عاشورا و دعای کمیل به تدریج، از شیعیان دوازده امامی وارد جامعۀ شیعیان زیدی شده است. این مراسم تا پیش از انقلاب اسلامی، در میان زیدیها مرسوم نبود، ولی در حال حاضر، تعداد زیادی از شیعیان زیدی روش ایرانیان و شیعیان عراق را یاد گرفتهاند و در روز عاشورا روضهخوانی و سینهزنی میکنند. گرایش به خواندن دعای «کمیل»، مفاتیحالجنان و بعضی دعاهای شیعه پس از انقلاب اسلامی زیاد شده است. (العماد، 1387، ص 230)
امروزه شیعیان زیدی و شیعیان دوازده امامی در مراسمی مانند روز «غدیر» در مناطق جمع میشوند و عالم برجستهای در آن روز، دربارۀ ولایت علی بن ابیطالب علیهماالسلام سخنرانی میکند، میوه و شیرینی پخش میکنند و به شبیهخوانی میپردازند. از روز اول ذیحجه تا 18 ذیحجه را «عید غدیر» میگویند. (العماد، 1387، ص 230) مراسم شب نوزدهم ماه رمضان، که شب شهادت امام علی علیهالسلام است، در حال حاضر کم و بیش برگزار میشود، در صورتی که قبلاً این مراسم در بین زیدیه مرسوم نبود. قریب 90 درصد کتابهای زیدیه از شیعیان دوازده امامی است. یکی از علل گسترش تشیع امامی و مراسم مربوط به آنها در میان زیدیها انفعالی است که دولت این کشور در برابر گرایش به وهابیت، به ویژه در چند دهه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، از خود نشان داده است. اضافه بر آن، حس شیعی زیدی تأثیر فراوانی بر تمایل آنها به مذهب امامیه داشته است. (جعفریان، 1388، ص 466) اما آنچه همۀ این عوامل زیرمجموعۀ آن به شمار میآید وقوع انقلاب اسلامی ایران است که حس تشیع آنها را زنده کرد و منجر به گسترش حوزۀ قلمرو ژئوپلیتیک شیعه در یمن شد.
دولت یمن به شدت از این تحولات، که تحت تأثیر انقلاب اسلامی شکل گرفته، نگران است. به همین دلیل، به شیوههای گوناگون در صدد سرکوبی آن برآمده است. دکتر عصام العماد، از علمای شیعۀ یمن، میگوید:
دولت یمن به دستور شخص ژنرال علی عبدالله صالح، به مساجد شیعیان حمله و تمامی کتابهای مقدس از جمله نهجالبلاغه و صحیفۀ سجادیه را در صعده و صنعا جمعآوری کرد و با کامیون به میدان مرکزی شهر صنعا موسوم به «ساحة الحریه» (میدان آزادی) آورد و در برابر چشم اهالی پایتخت به آتش کشید. (www.Farsnews.com)
دولت علی عبدالله صالح با هر گونه شعائر شیعی به شدت مقابله میکند. وی از گفتن «حی علی خیرالعمل» در اذان و همچنین برگزاری مراسم سوگواری امام حسین علیهالسلام، مراسم عید غدیر، ترویج نهجالبلاغه و صحیفه سجادیه جلوگیری مینماید. صحیفۀ سجادیه مهمترین اثر دینی شیعی است که مشترک میان تمام شیعیان زیدی، امامی و اسماعیلی در یمن و بحران است. (جفعریان، 1388، ص 466)
فعالیت شماری از رهبران زیدی و امامی یمن در خارج از این کشور سبب جلب توجه شماری از مراجع تقلید شیعه (امامیه) در عراق و ایران به تحولات یمن گردیده است. از سوی دیگر، خشونتهای فراوان حکومت یمن و کشتار و بمباران مناطق شیعی طی سالهای 2004 به بعد، اعتراض بسیاری را برانگیخته است. این اقدامات سبب شده است تا جمعیت علمای یمن از حوزۀ نجف درخواست کمک کند تا با وساطت خود، مانع اقدامات خشونت بار در برخورد با قیامکنندگان شوند. در این زمینه، آیةاللهالعظمی سیستانی واکنش نشان داده و از دولت یمن خواسته است این اقدامات را متوقف سازد. این حرکت در تاریخ روابط زیدیه و امامیه یک واکنش ابتکاری و حساس بوده است که میتواند منشأ مناسبات بیشتر این دو فرقۀ شیعه در آینده شود. سه تن از مراجع قم نیز در این باره بیانیه صادر کردهاند. (جعفریان، 1388، ص 468)
4. گسترش شعارهای انقلابی و ارزشی
با توجه به ماهیت انقلاب اسلامی ایران، تأثیرگذاری آن بر نقاط گوناگون جهان، از جمله یمن، از طریق نرمافزاری بوده است. جاذبۀ جمهوری اسلامی ایران نزد ملتها در اقصا نقاط دنیا، در قدرت نرم آن نهفته است. به عبارت دیگر، آنچه موجب گسترش نفوذ انقلاب اسلامی ایران در بین ملل جهان شده شعارها، ارزشها و نهادهای فرهنگی آن است. بنابراین، پرداختن به هر اقدامی دیگر، که نظام را از بهرهبرداری از قدرت نرم به استفاده از قدرت سختافزاری غیر ضروری سوق دهد، انحراف استراتژیک به شمار میآید. پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، شعائر و نمادهای ارزشی و انقلابی ایران به شیوههای گوناگون در یمن مشاهده میشود که به برخی از این موارد ـ به عنوان نمونه ـ اشاره میشود:
از سال 1979 به بعد، در یمن شیعیان زیدی اردوهایی در فصل تابستان در شهرها و استانهای گوناگون برگزار میکنند که 25-30 هزار دانشآموزان مقاطع گوناگون از دبستان تا دبیرستان را دربرمیگیرد. در تمام این ارودگاهها تصویر حضرت امام خمینی قدسسره و مقام معظم رهبری بر سر در ارودگاهها نصب میشود. کتابهای شخصیتهای علمی برجستۀ ایران، از جمله شهید مطهری و شهید دستغیب تدریس میشود. فیلمهای ترجمۀ شدۀ ایرانی به نمایش گذاشته میشود. این در حالی است که هیچ کمک مادی از سوی جمهوری اسلامی ایران به آنها نمیشود و این اردوها با حداقل امکانات برگزار میگردد. (ثانی، 2012 ص 80) حادثۀ تروریستی 11 سپتامبر 2001 در نیویورک پیامدهای بینالمللی زیادی به همراه داشت. یکی از مهمترین آنها شکلگیری پیمانهای ـ به اصطلاح ضد تروریستی ـ به رهبری آمریکا در مناطق گوناگون جهان بود. حضور یمن به عنوان همپیمان آمریکا در جنگ با تروریسم در خاورمیانه، به حضور نیروهای نظامی و جاسوسی آمریکایی در این کشور و نیز سفر مخفیانۀ برخی هیأتهای اسرائیلی به صنعا دامن زد. این مسئله با اعتراضهای فراوان مواجه شد. در این میان، حسین الحوثی خواستار تحریم کالاهای آمریکایی و اسرائیلی شد و شعارهای «اللهاکبر»، «مرگ بر آمریکا»، «مرگ بر اسرائیل»، «نفرین بر یهود» و «پیروز باد اسلام» را به عنوان شعار رسمی شیعیان این منطقه اعلام کرد و خواستار تمسک مسلمانان به آموزههای قرآن و اهل بیت علیهمالسلام شد. این درخواست با استقبال گستردۀ مردم روبهرو گردید به گونهای که مردم در نماز جمعۀ شهر صنعا، پایتخت یمن، شعارهای شیعیان را سر دادند. (ثانی، 2012، ص 80)
جوانان زیدی حرکتی جدی آغاز کردهاند. برای نمونه، آنها در سخنرانی علی عبدالله صالح، همین شعارها را سر دادند. وی ناراحت شد و اظهار داشت: مشاهده کنید کار به کجا رسیده که جلوی رئیسجمهور، یک عده جوان افراطی، تحت تأثیر بیگانگان شعار میدهند و سخنرانی رئیسجمهور را قطع میکنند! وی سعی کرد با دستاویز قرار دادن این نوع فعالیت زیدیها، به آمریکاییها وانمود کند که دشمنان اصلی شما در منطقه شیعیان هستند؛ شیعیانی که تحت تأثیر ایران عمل میکنند و ما میخواهیم آنها را سرکوب کنیم. (موسوینژاد، 1388، ص 42) این در حالی است که این جنبش به طور کاملاً خودجوش شکل گرفته، اگرچه تحت تأثیر انقلاب اسلامی ایران بوده، ولی دولت ایران هیچ نقشی در سازماندهی و هدایت آن نداشته است. تحمل چنین جنبشی برای حکومت مرکزی، که رابطۀ محکمی با آمریکا دارد و شیعیان را خطری برای حکومت خود میبیند بسیار سنگین است. حکومت یمن فعالیتهای گوناگونی را مانند تطمیع، تحریک اهل سنت و حتی بدبین کردن زیدیها نسبت به الحوثیها انجام داده، ولی نتوانسته است ج��بش آنها را سرکوب کند.
مهمترین مسئله دولت یمن شعارهای ضد آمریکایی و ضد صهیونیستی این جنبش است؛ شعارهایی که در مساجد و مراسم ایشان به شعارهای سیاسی ـ عبادی تبدیل شده. (صالحی، 1388) در سال 2003، 650 تن از جوانان مؤمن به دلیل سر دادن شعار «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر اسرائیل» در مساجد بازداشت شدند. تلاش حوثی و یارانش برای آزادی این افراد به نتیجه نرسید. به همین دلیل، اختلاف بین آنان و دولت وارد فاز سیاسی و مدنی و سپس وارد فاز نظامی شد. (www.bashgah.net) در نهایت، دولت یمن 18 شاخۀ نظامی را برای دستگیری حسین الحوثی اعزام کرد. او و یارانش را محاصره کردند. آنها 90 روز در کوهستانها در مقابل قوای دولتی مقاومت کردند. سرانجام، حسین الحوثی به قتل رسید. (www.rasekhoon.net) تاکنون شش جنگ بزرگ بین قوای دولتی و زیدیها به وقوع پیوسته، ولی نه تنها این جنبش سرکوب نشده، بلکه نسبت به سالهای قبل، از قدرت بیشتری نیز برخورد شده است.
5. حضور فعال شیعیان در قیام مردم یمن
سرکوب شیعیان زیدی از سال 1962 و تحمیل شش جنگ از سال 2004 میلادی به بعد، توسط دولت یمن با حمایت کامل عربستان و چراغ سبز آمریکا و اتحادیۀ اروپا، موجب بیداری بیش از پیش شیعیان شده است. حوثیها، که پس از مقاومت جدی در جنگهای متعدد در مقابل ارتش یمن و ارتش سعودی، سازمان رزمی خود را حفظ کردهاند، در ماههای اخیر، همراه دیگر مردم و جوانان در اعتراضهای خیابانی مشارکت فعال و مسالمتآمیز داشتهاند.
برخورد غیر عقلایی علی عبدالله صالح با خواستها و مطالبات شیعیان این کشور تبعات منفی این برخورد را بیش از همه، متوجه دولت یمن ساخت. خواستههای ابتدایی مانند رفع محرومیت و تبعیض از منطقۀ شیعهنشین صعده و اعطای آزادیهای مذهبی، که میتوانست رضایت حداقلی شیعیان را تأمین سازد، به منازعات مسلحانۀ داخلی منجر شد که پایههای اقتدار دولت مرکزی را لرزان ساخته است. در واقع، یکی از نتایج نبرد دولت با شیعیان الحوثی در هم شکستن مشروعیت و عیان ساختن وابستگی حکومت علی عبدالله صالح به خارج بوده است.
در همین زمینه و همگام با رخدادهای تازه در یمن، مبارزان شیعۀ الحوثی با صدور بیانیهای، حمایت کامل خود را از معترضان اعلام و اقدامات دولت مرکزی را محکوم کردند. ویژگی جامعۀ قبیلهای یمن موجب شده است تا بیعت شیوخ یا رهبران قبایل گوناگون با رئیسجمهور در سالهای گذشته به یکی از ارکان قدرت وی تبدیل شود. اما در ماههای گذشته، احزاب مخالف، که هر کدام به نوعی یک تشکل سیاسی قبیلهای را نمایندگی میکنند، بر سقوط علی عبدالله صالح به یک نقطۀ مشترک رسیدند. با شدت گرفتن اعتراضهای مردمی یمن، «شورای هماهنگی احزاب مخالف» (اللقاء المشترک) با اعلام همبستگی و همسویی با تظاهرات مردمی، از هواداران خود خواست تا به جنبش مردمی بپیوندند. قرار داشتن احزابی همچون «اصلاح» با پشتوانۀ محکم در میان قبایل شمال کشور، حزب «اشتراکی» که دارای نفوذ نسبتاً زیادی در مناطق جنوبی است، و حزب «الحق» که متعلق به برخی علمای زیدی یمن است، در کنار احزاب «وحدودی ناصری»، «تجمع» و «بعث» در «اللقاء المشترک»، به نوعی نمایانگر این واقعیت است که نخبگان سیاسی عشیرهای یمن بیش از هر زمان دیگری بر سر ایجاد تغییر در نظام سیاسی به هم نزدیک شدهاند.
اولین نتیجه این قیام سرنگونی حکومت علی عبدالله صالح بود. وی در جهت ابتکار عمل «شورای همکاری خلیج فارس» قدرت را به معاون خود، عبد ربّه منصور، واگذار کرد و پس از اخذ مصونیت قضایی، که گام دوم این طرح بود، یمن را ترک کرد. در مرحلۀ سوم، انتخابات فرمایشی ریاست جمهوری موقت در شرایطی برگزار شد که تنها یک نفر و آن هم عبد ربّه، معاون علی عبدالله صالح، نامزد این پست بود. بنابر این است که این حکومت زمینۀ انتخابات را برای دو سال آینده فراهم سازد. هرچند کشورهای عربستان و آمریکا با این طرح سعی در مدیریت بحران به نفع خود داشتهاند، ولی تحمیل برکناری علی عبدالله صالح به رغم میل باطنی آنها، اولین گام عقبنشینی در مقابل خواست مردم یمن به شمار میآید. حوثیها به نمایندگی شیعیان زیدی، هرچند برکناری صالح را یک پیروزی بزرگ میدانند، اما انتخابات مذکور را در چارچوب تحمیل شده از سوی کشورهای دیگر بر یمن عنوان کرده و آن را به منزلۀ برتری دادن منافع کشورهای دیگر بر منافع مردم یمن دانستهاند. سخنگوی شیعیان انتخابات یمن را مسخره توصیف و خاطرنشان کرد که نتیجۀ انتخابات پیش از برگزاری به علت وجود یک نامزد، نهایی شده و این توهین به ملت است. آنها اعلام کردند: به رغم اینکه علاقهای به برگزاری انتخابات ندارند، اما برای شرکت مردم در این انتخابات، مانعی ایجاد نخواهند کرد. (مرکز بینالمللی مطالعات صلح، March, 3, 2012)
در خصوص نحوۀ انتقال قدرت و نیز چگونگی تشکیل دولت آینده و ترکیب آن، نگرانیهایی میان طرفهای درگیر وجود دارد. در صورتی که دولت جدید یمن، برایند خواست و ارادۀ مردم و نمایندۀ واقعی گروههای مختلف، از جمله شیعیان و مردم جنوب باشد و مشارکت واقعی آنان را در ساختار قدرت تضمین نماید، احتمال جنگ داخلی و تجزیۀ یمن منتفی خواهد شد.
به هر حال، روند تحولات کنونی حاکی از آن است که تثبیت ساختار سیاسی آیندۀ یمن در گرو ارتقای ژئوپلیتیکی جایگاه شیعیان در این کشور است. در غیر این صورت، ساختار قدرت شکننده و لرزان خواهد ماند. به عبارت دیگر نادیده گرفتن شیعیان در نظام سیاسی آیندۀ این کشور امکانپذیر نیست.
نتیجه
هدف اساسی این نوشتار تبیین تأثیرات ژئوپلیتیکی انقلاب اسلامی ایران بر شیعیان یمن بود. شیعیان زیدی، که جمعیت عمده شیعیان این کشور را تشکیل میدهند، تا سال 1962 بر این سرزمین حکومت میکردند، ولی با وقوع کودتا، حکومت آنها سرنگون شد. از آن به بعد، توسط حکومت جدید تحت فشارها و تنگناهای شدید قرار گرفتهاند. نداشتن حق تأسیس مدارس دینی، آزار و شکنجه و زندانی شدن شیعیان و علمای شیعی، جلوگیری از برگزاری مراسم مذهبی، توهین به ارزشها و دسترسی نداشتن به رسانهها از جملۀ این تنگناها به شمار میآید. از این دوره، میتوان به عنوان دورۀ «انزوای ژئوپلیتیکی» شیعه در یمن یاد کرد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، هرچند به واسطۀ نگرانیهای رژیم حاکم فشارها افزایش یافت، ولی با توجه به تأثیرهای شگرفی که این انقلاب در بین مردم یمن، به ویژه شیعیان، بر جا گذاشته بود، به تدریج، جایگاه ژئوپلیتیکی شیعه در این کشور ارتقا یافت. میلیونها زیدی، که به وهابیت گرویده بودند، مجدداً به عقاید زیدی خود بازگشتند و زیدیه جان تازهای گرفت. بسیاری از شخصیتهای یمنی از نظر فکری و عملی تحت تأثیر افکار انقلابی حضرت امام خمینی قدسسره قرار گرفتند. جمعیت و مراسم مذهبی شیعۀ دوازده امامی افزایش یافت. شعارهای انقلابی و ارزشی همانند ایران در یمن گسترش پیدا کرد و از رسانههای انقلابی همچون رادیو عربی جمهوری اسلامی ایران، شبکۀ «المنار» حزبالله لبنان استقبال فراوانی به عمل میآورند.
آنچه گفته شد نمودهایی از تأثیرپذیری شیعیان یمن از انقلاب اسلامی ایران است. این تأثیرها موجب گسترش قلمرو ژئوپلیتیکی شیعه در یمن شده است. آنها نقش عمدهای در قیام مردم یمن برای سرنگونی علی عبدالله صالح و ایجاد حکومت دموکراتیک ایفا کردهاند. گسترش قلمرو ژئوپلیتیکی شیعیان یمن از چنان عمقی برخوردار شده که نادیده گرفتن آنها در حکومت آیندۀ یمن امکانپذیر نیست.