صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۰۷ ارديبهشت ۱۳۹۰ - ۰۹:۰۹  ، 
کد خبر : ۲۱۷۳۵۲
کالبد شکافی مکتب ایرانی در اندیشه‌های متفکر شهید استاد مطهری -1

پان‌ایرانیسم یا مکتب ایرانی، جلوه‌ای از جاهلیت مدرن

"مکتب ایرانی" و مکاتب دیگری از این سنخ و ماهیت همچون مکتب عربی ومکتب ترکی، و یا آنچه تحت عناوین ....

بصیرت : "مکتب ایرانی" و مکاتب دیگری از این سنخ و ماهیت همچون مکتب عربی ومکتب ترکی، و یا آنچه تحت عناوین پان‌ایرانیسم(1)، پان عربیسم، پان ترکیسم و پان هندوئیسم می‌شناسیم، و نیر آنچه با نام "ناسیونالیسم" (2) اشتهار یافته است، ریشه در استعمار دارند و خاستگاه اصلی آنها قدرت‌های سیطره‌جوی جهانی می‌باشد که "اتحاد اسلامی" را نشانه رفته‌اند و با طرح باورها و تمایلات نژادی و باستانی و برانگیختن احساسات ملی و ناسیونالیستی، در صدد گسیختن زنجیر‌های وحدت مسلمین و متفرق و پراکنده کردن آنان برآمده‌اند تا به این وسیله بر مستعمرات خویش چه به شکل آشکار و اشغال نظامی - که روش استعمار کهن یا کلنیالیسم می‌باشد - و چه به صورت پنهان و نامرئی - که روش استعمار نو یا نئوکلنیالیسم نام دارد - بیفزایند و غارت و چپاول منابع ثروت ملت‌های مسلمان را استمرار بخشند.
تردیدی وجود ندارد که دوست داشتن آب و خاک یا وطن دوستی و دفاع از سرزمین در برابر تهاجم فرهنگی و سیاسی و نظامی دشمنان و حفظ آداب صحیح و منافع ملی، امری بسیار ممدوح می‌باشد و در نگاه تعالیم اسلام ضرورت آن تثبیت می‌گردد، لکن آنچه ناسیونالیسم و ملی‌گرایی را مذموم و ناپسند می‌سازد، تقابل با اسلام و تلاش برای گسستن رابطه مستحکم دین با توده‌های مردم و از بین بردن انگیزه‌های "وحدت اسلامی" است که دارای گستره جهان اسلام و همه ملل و سرزمین‌های اسلامی می‌باشد و این خود بزرگترین قدرتی است که در برابر استعمار توان ایستادگی و مقاومت دارد و استقلال و آزادی و منافع ملی ملت‌ها و سرزمین‌های اسلامی را صیانت می‌کند.
قدرت‌های استعماری با وحشت و هراسی که در طول تاریخ از اتحاد امت اسلامی داشته و بارها اعلام کرده‌اند، ناسیونالیسم را نه به عنوان وطن دوستی و دفاع از سرزمین، که به عنوان مانع بزرگ بر سر راه وحدت اسلامی ترویج کرده و می‌کنند و تا آنجا پیش تاخته‌اند که عملا در میان ملل مسلمان جهان، مکتب‌های ملی از نوع عربی و ترکی و هندی و ایرانی را در برابر مکتب رهایی بخش و اتحاد آفرین اسلام بنیان نهاده‌اند و حتی ناسیونالیسم را با "راسیسم" (3) پیوند زده‌اند. یعنی از تفاخر و برتری قومی بر ملل دیگر که ناسیونالیسم است، به تفاخر و برتری نژادی نسبت به نژاد دیگر پرداخته‌اند و عملا "نژاد پرستی" را در برابر "خداپرستی" قرار داده‌اند!
در اندیشه‌های ژرف و آگاهی بخش علامه شهید آیت‌الله مرتضی مطهری‌، مکتب سازی‌های ملی گرایانه توسط قدرت‌های استعماری به قصد از بین بردن قدرت بزرگ جبهه حق و آثار عظیم وحدت امت اسلامی، کالبد شکافی شده است.
ناسیونالیسم و ملی گرایی در نگاه "عام" که شامل مکتب‌های ملیت گرا می‌شود که در سرزمین‌های اسلامی فعالیت مخرب دارند، مورد نقد و بررسی متفکر شهید استاد مطهری می‌باشد، و نیز به طور "خاص"، مکتب ایرانی یا پان ایرانیسم که در سرزمین ایران همواره به صورت ابزاری استعماری برای مقابله با اسلام به بهره‌برداری در آمده است، در آثار شهید مطهری نقادی شده است.
ابتدا نگرش عام به این مشکل و مانع بزرگ را در اندیشه‌های علامه مرتضی مطهری به مداقه می‌گذاریم و در پی آن نگرش خاص استاد شهید را به مکتب ایرانی یا پان‌ایرانیسم و ملی گرایی در سرزمین ایران مطرح می‌کنیم.
شهید مطهری درباره خطر و مشکل قومیت گرایی در جهان اسلام، این گونه توضیح می‌دهد: "مساله ملیت پرستی در عصر حاضر برای جهان اسلام مشکل بزرگی به وجود آورده است. گذشته از اینکه فکر ملیت پرستی برخلاف اصول تعلیمات اسلامی است، این فکر مانع بزرگی است برای وحدت مسلمانان.
چنان که می‌دانیم جامعه اسلامی از ملل مختلفی تشکیل شده است و در گذشته، اسلام از ملل مختلف و گوناگون یک واحد به وجود آورد به نام جامعه اسلامی... که فکر واحد و آرمان واحد و احساسات واحد دارد و همبستگی نیرومندی میان آنان حکمفرماست. هر اندازه جدایی میان آنهاست مربوط به خود آنان نیست، مربوط به حکومتها و دولتها و سیاست‌هاست، و در قرن جدید قدرت‌های اروپایی و آمریکایی عامل اساسی این جدایی هستند. با همه اینها، هیچ یک از این عامل‌ها نتوانسته است اساس این وحدت را که در روح مردم قرار دارد از بین ببرد. به قول اقبال لاهوری:
امر حق را حجت و دعوی یکی است
خیمه‌های ما جدا دلها یکی است
از حجاز و چین و ایرانیم ما
شبنم یک صبح خندانیم ما(4)
متفکر شهید استاد مرتضی مطهری به این واقعیت می‌پردازد که تفکر ملی‌گرایی و نژاد پرستی از غرب آغاز شد و هدف استعمار از نشر و ترویج این تفکر ایجاد تفرقه در صفوف ملل مسلمان جهان و حکومت کردن بر آنان بود، زیرا قدرت‌های استعماری از دیرباز به این نتیجه رسیدند که با استمرار وحدت جهان اسلام نمی‌توان دز آنان نفوذ کرد و اهداف استعمار فرهنگی، اقتصادی و سیاسی را محقق گرداند.علامه مرتضی مطهری در این باره آگاهی بخشی می‌کند: "فکر ملیت پرستی و نژاد پرستی فکری است که می‌خواهد ملل مختلف را در برابر یکدیگر قرار دهد. این موج در قرون اخیر در اروپا بالا گرفت... این موج در میان ملل شرقی به وسیله استعمار نفوذ کرد. استعمار برای اینکه اصل "تفرقه بینداز و حکومت کن" را اجرا کند، راهی بهتر از این ندید که اقوام و ملل اسلامی را متوجه قومیت و ملیت و نژادشان بکند و آنها را سرگرم افتخارات موهوم نماید.به هندی بگوید تو سابقه‌ات چنین است و چنان، به ترک بگوید نهضت جوانان ترک ایجاد کن و "پان‌ترکیسم" به وجود آور، به عرب - که از هر قوم دیگر برای پذیرش این تعصبات آماده‌تر است - بگوید روی عروبت و "پان عربیسم" تکیه کن، و به ایرانی بگوید نژاد تو آریاست و تو باید حساب خود را از عرب که از نژاد سامی است جدا کنی."(5)
می‌بینیم که متفکر شهید استاد مرتضی مطهری از "ملیت پرستی" نام می‌برد که درون مایه اصلی ناسیونالیسمی را که ساخته و پرداخته غرب است می‌نمایاند و نشان می‌دهد که اینان هرگز برای ملل دیگر جهان به ویژه ملل مسلمان دل نمی‌سوزانند که بخواهند میهن دوستی و مردم گرایی را به عنوان ابزاری برای دفاع از سرزمین آنان وجلوگیری از غارت ثروت‌های ملی شان تبلیغ کنند، بلکه اولا اینها ناسیونالیسم را "ملیت پرستی" و در معارضه با "یگانه پرستی" در می‌آورند و "شرک" را در مقابله با "توحید" قرار می‌دهند. ثانیا آنان نه تنها به استقلال سرزمین‌ها معتقد نیستند، که تفکر ملیت پرستی را به عمد در تعارض با استقلال کشورها قرار می‌دهند تا با وابسته کردن آنها به خود و مستعمره کردن ممالک آزاد، به غارت منابع ثروت آنان بپردازند!
همچنین مشاهده می‌کنیم که علامه مرتضی مطهری از "نژاد پرستی" سخن می‌گوید و این تفکر ضد انسانی را از پی‌آمدهای ملیت پرستی و ناسیونالیسم منحط می‌داند که چگونه شیرازه وحدت مسلمین را از هم می‌گسلد و آنان را تحت عناوین و مکتب‌های ایرانی و ترکی و هندی و عربی، درمقابل مکتب رهایی بخش اسلام که خط بطلان بر مکاتب ملی‌گرا می‌کشد و همه انسان‌ها از هر نژاد و زبان و ملت را مخلوق خدا می‌داند، قرار می‌دهد.این نژاد پرستی، همان چهره کریه و منحوس "راسیسم" است که در آمریکا و آلمان و انگلیس با زشت‌تر و شدیدتر فعالیت‌های ضد انسانی و در همان حال که فریادهای آزادیخواهی و حقوق بشر و دموکراسی آنان همه جا پیچیده است به عینیت در آمد و در می‌آید.
برای اینکه به عمق دیدگاه‌های شهید مطهری درباره خاستگاه استعماری ملی‌گرایی و نژاد پرستی واقف شویم و نسبت به حرکات مرموز و خزنده قدرت‌های سیطره جوی جهانی در تبلیغ گسترده این تفکر انحرافی در میان مسلمین آگاه گردیم، به برخی از این فعالیت‌های استعماری اشاره می‌کنیم.
انگلستان را باید در بنیان نهادن ملیت پرستی و تفکرات نژاد گرایانه در میان ملل مسلمان جهان، دارای نقشی بزرگ و محوری نامید، به گونه‌ای که می‌توان اذعان داشت آنچه امروز در جهان اسلام به صورت تکه تکه شدن امپراطوری بزرگ عثمانی که همه سرزمین‌های اسلامی را به صورت قدرتی عظیم و جبهه‌ای نیرومند در یک جبهه واحد قرار داده بود شاهد هستیم، حاصل و ثمره فعالیت‌های روباه پیر استعمار یعنی انگلستان است که در مقاطع و ادوار بعدی تاریخ، سایر قدرت‌های استعماری به ویژه آمریکا، از نتایج به دست آمده توسط وزارت مستعمرات انگلیس حداکثر بهره‌برداری را به عمل آوردند و علاوه بر اینکه تفرقه و تشتت مسلمین جهان را استمرار بخشیدند، در شدت و شتاب‌گیری کینه‌ها و عداوت‌ها بین ملل مسلمان توفیق حاصل کردند.
وزارت مستعمرات انگلیس برای تبلیغ و ترویج ناسیونالیسم و راسیسم در میان مسلمین جهان و در نهایت گسیختن زنجیرهای اتحاد و همبستگی بین آنان و غارت منابع ثروتشان، تربیت و پرورش جاسوسان بزرگ و اعزام آنان به ممالک اسلامی را سیاستی راهبردی تشخیص داد. "جرج بلکود"، "هنری فانس" و "همفر" از جمله جاسوس‌های زبردستی بودند که در ممالک اسلامی فعالیت می‌کردند.
نکته قابل توجه که برای امروز و هر روز مسلمانان جهان مایه درس و عبرت می‌باشد این است که این جاسوسان در اوج آمادگی و به صورت چهره‌هایی مسلمان‌نما و زبان آموخته و دارای اطلاعات اسلامی و در شکل و شمایل "مسلمان‌های دو آتشه" وارد سرزمین‌های اسلامی می‌شدند. به گونه‌ای که "همفر" صریحا اعلام می‌کند: "من در آموختن زبان‌های عربی و ترکی و تجوید قرآن و آداب و معاشرت اسلامی توفیق بسیار یافته بودم."(6)
جاسوسان انگلیس تمام فعالیت‌های مخربشان از جمله ترویج قومیت‌گرایی بین مسلمین را با هدف از بین بردن وحدت مسلمانان و پاشیدن بذرهای تفرقه و اختلاف در میان آنان انجام می‌دادند. به موارد ذیل توجه کنید و ببینید چگونه ایجاد تشتت و مضمحل کردن اتحاد در جهان اسلام برای وزارت مستعمرات انگلستان حائز اهمیت است:
1 - به "همفر" صریحا ابلاغ می‌شود موضوع مهم برای تو در ماموریت آینده، دو نکته است:
اول، یافتن نقاط ضعف مسلمانان که ما را در نفوذ به آنها و ایجاد تفرقه و اختلاف بین گروه‌ها موفق کند. زیرا عامل پیروزی ما بر دشمن، شناخت این نقاط ضعف است.
دوم، پس از شناخت نقاط ضعف، اقدام به ایجاد تفرقه و اختلاف ضروری است. هر گاه در این کار مهم توانایی لازم از خود نشان دهی، باید مطمئن باشی که در شمار بهترین جاسوسان انگلیس، و شایسته‌ نشان افتخار خواهی بود.(7)
2 - در برنامه‌های استعماری انگلستان به وضوح و پی در پی به ایجاد اختلاف و تفرقه به عنوان استراتژی و راهبرد بزرگ انگلیس تصریح می‌شود که از آن جمله مورد ذیل است:
"تو باید آتش اختلاف را بین مسلمین دامن زنی"(8)
3 - دامن زدن به ستیز و معارضه بین شیعه و سنی، یکی از محورهای سیاست شیطانی "تفرقه بینداز و حکومت کن" می‌باشد که توسط انگلیس به مرحله عمل درآمد و ضربات مهلکی به جهان اسلام وارد کرد. نمونه ذیل، یکی از توصیه‌های مکرر روباه پیر استعمار به جاسوس ماهر و زبردست خویش است.
- اگر بتوانی در قسمت‌هایی از ممالک اسلامی، جنگ شیعه و سنی راه بیندازی، بزرگ‌ترین خدمت را به بریتانیای کبیر کرده‌ای(9)
4 - و سرانجام گسترش ناسیونالیسم و راسیسم در میان ملل مسلمان را وسیله‌ای قرار دادند برای از بین بردن امپراطوری عثمانی و جدا کردن و مستعمره ساختن هر بخشی از سرزمین‌های واحد آن. ببینید چگونه انگلستان برای دست‌یابی به این آرزو - که سرانجام تحقق یافت - لحظه‌شماری می‌کند:
"برای ما انگلیسی‌ها زندگی مرفه و آسودگی فراهم نخواهد بود،‌مگر آنکه در مستعمرات خود بتوانیم آتش نفاق و شورش و اختلاف را شعله‌ور سازیم. ما فی‌الجمله امپراطوری عثمانی را در صورتی شکست خواهیم داد که در شهرها و ممالک زیر سلطه او، فتنه و شورش برپا کنیم. در غیر این صورت چگونه ممکن است ملت کوچکی چون انگلیسیان،‌ برچنان سرزمین پهناوری پیروز گردد. پس تو آقای همفر، باید با تمام قوا کوشش کنی، تا روزنه‌ای برای افروختن آتش هرج و مرج و شورش و تفرقه بیابی،‌و از آنجا کار خود را آغاز کنی."(10)
با توجه به آنچه از نظر گذشت، عمق این دیدگاه متفکر شهید آیت‌الله مرتضی مطهری مشخص و نمایانده می‌شود که اعلام کرد: "رواج اندیشه قومیت پرستی و ملیت پرستی و به اصطلاح "ناسیونالیسم" که به صورت‌های پان عربیسم، پان ایرانیسم، پان ترکیسم، پان هندوئیسم و غیره در کشورهای اسلامی با وسوسه استعمار تبلیغ شد،‌ و همچنین سیاست تشدید نزاع‌های مذهبی شیعه و سنی، و همچنین قطعه قطعه کردن سرزمین‌های اسلامی به صورت کشورهای کوچک و قهرا رقیب. همه برای مبارزه با آن اندیشه ریشه‌کن‌کننده استعمار، یعنی "اتحاد اسلام" بوده و هست."(11) 
 

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات