توصیف «آدام اولئاریوس» از ایران زمان صفویه

تمدن ایرانی در دوران صفویه بار دیگر به دوران اوج و طلایی خود بازگشت. شرح این وضعیت را می‌توان در گزارش‌هایی که در سفرنامه‌های سیاحان اروپایی آمده، مشاهده کرد. از جمله این اروپاییان که در این دوران به ایران آمد و در بازگشت مشاهدات خود را مکتوب کرد، «آدام اولئاریوس» آلمانی است. وی در قالب هیئتی که «فریدریش سوم» ترتیب داده بود، به روسیه و ایران آمد و در ۳ اوت ۱۶۳۷ م وارد اصفهان شد. اولئاریوس در این سفر درباره آداب و رسوم مردم، مراسم‌های عاشورا، خانه‌ها، محله‌ها، شهرها، نوع مشاغل، خوراک مردم و صحبت به میان آورده و جنبه‌های گوناگون سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران را به طور کامل شرح داده است. کتاب وی را آقای احمد به‌پور ترجمه کرده و انتشارات «ابتکار نو» روانه بازار کرده است. وی در بخشی از کتابش آورده است:

«در زﻣﺎن ﺷﺎه اﺳﻤﺎﻋﯿﻞ اول اﺻﻔﻬﺎن دوﺑﺎره ﺟﺎن ﮔﺮﻓﺖ. ﺷﺎه ﻋﺒﺎس زﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻣﺼﻤﻢ ﺷﺪ ﭘﺎﯾﺘﺨﺖ ﺷﺎﻫﯽ را از ﻗﺰوﯾﻦ ﺑﻪ ﺟﺎی آرامﺗﺮ و زﯾﺒﺎﺗﺮی ﻣﻨﺘﻘﻞ ﮐﻨﺪ، اﺻﻔﻬﺎن را ﺑﺮﮔﺰﯾﺪ و نه ﺗﻨﻬﺎ ﺷﻬﺮ را ﺑﺎ ﺳﺎﺧﺘﻤﺎنﻫﺎی ﺑﺎﺷﮑﻮه آراﺳﺖ، ﺑﻠﮑﻪ از ﺑﺴﯿﺎری اﯾﺎﻻت دﯾﮕﺮ ﺧﻠﻖﻫﺎ و اﻗﻮام ﺑﺴﯿﺎری را ﺑﻪ آﻧﺠﺎ ﮐﻮﭼﺎﻧﺪ ﮐﻪ اﻣﺮوز اﺻﻔﻬﺎن ﻫﻤﭽﻮن ﺟﻬﺎن ﮐﻮﭼﮑﯽ ﻣﯽﻣﺎﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﯿﺶ از ﭘﺎﻧﺼﺪ ﻫﺰار ﻧﻔﺮ ﺟﻤﻌﯿﺖ را ﻣﯽﺗﻮان در آن ﺷﻤﺎره ﮐﺮد.

در ﺧﺎﻧﻪﻫﺎی ﺷـﻬﺮ ﯾﮏ و ﺑﺮﺧﯽ دو ﺑﺎﻏﭽﻪ وﺟﻮد دارد ﮐﻪ ﺑﻪ ﮔﺴﺘﺮش ﺷﻬﺮ ﮐﻤﮏ ﻣﯽﮐﻨﺪ اﯾﺮاﻧﯽﻫﺎ ﺑﻪ ﺑﻮدن ﺑﺎﻏﭽﻪ در ﺧﺎﻧﻪ ﺧﻮد ﺑﺴﯿﺎر اﻫﻤﯿﺖ ﻣﯽدﻫﻨـﺪ و ﺑﺮﺧﻼف اروپاییان ﺑﺎﻏﭽﻪ را ﺑﺎ ﮔﻞ ﻧﻤﯽآراﯾﻨـﺪ، ﺑﻠﮑﻪ درﺧﺘﺎن ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن ﻣﯿﻮه و اﻧﮕﻮر را ﺑﻪ ﻃﻮر ﻣﻨﻈﻢ و ﻣﺮﺗﺐ در ﮐﻨﺎر ﻫﻢ ﻣﯽﮐﺎرﻧﺪ. آﻧﺎن ﻣﺨﺼﻮﺻﺎً از ﺟﻬﺖ زﯾﺒﺎیی و ﺳﺎﯾﻪ اﻓﮑﻨﺪن ﺑﻪ درﺧﺖ ﭼﻨﺎر ﻋﻼﻗﻪ ﺧﺎص دارﻧﺪ. اﯾﻦ درﺧﺖ در آﻟﻤﺎن ﻧﺎﺷﻨﺎﺧﺘﻪ اﺳﺖ...

آراﯾﺶ دﯾﮕﺮی ﮐﻪ اﯾﺮاﻧﯽﻫﺎ ﺑﻌـﺪ از درﺧﺖﻫﺎی ﯾﺎد ﺷﺪه ﺑﻪ ﺑﺎغ ﺧﻮد ﻣﯽدﻫﻨﺪ، ﺣﻮضﻫﺎیی اﺳﺖ ﮐﻪ دور آن را ﺣﺎﺷـﯿﻪ‌ای ﮐﺸـﯿﺪه‌اﻧﺪ و ﺟﻮیﻫـﺎی ﻣﻨﻈﻤﯽ ﺑﺮای آنها ﺳﺎﺧﺘﻪاﻧـﺪ ﮐﻪ آب را از اﯾﻦ ﺣـﻮض ﺑﻪ آن ﺣـﻮض ﺟـﺎری ﻣﯽﮐﻨـﺪ. ﺑﻪ ﻃﻮر ﮐﻠﯽ ﯾـﮏ ﺣﻮض ﺑﺎﻻﺗﺮ از ﺣﻮض دﯾﮕﺮ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ و آب‌‌ها را ﺑﺮای ﺳﯿﺮاب ﮐﺮدن درﺧﺘﺎن و ﮔﯿﺎﻫﺎن ﺑﻪ ﺑﺎﻏﭽﻪ ﻫﺪاﯾﺖ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ...

ﻣﺤﻮﻃﻪ روﺑﺎز ﺑﺎﻻی ﻣﻨﺰل را ﮐﻪ ﻧﺮده ﮐﻮﺗﺎه ﺟﻠﻮی آن ﻧﺼﺐ ﮐﺮده‌اﻧﺪ، «اﯾﻮان» ﻣﯽﻧﺎﻣﻨﺪ ﮐﻪ ﮔﺎﻫﯽ در ﭼﻬﺎر ﻃﺮف ﺧﺎﻧﻪ دﯾﺪه ﻣﯽﺷﻮد. در ﺗﺎﺑﺴﺘﺎن ﮔﺮم ﺑﺮای اﯾﻨﮑﻪ در ﺟﺮﯾﺎن ﺑﺎد و ﻫﻮای ﺧﻨﮏ ﻗﺮار ﮔﯿﺮﻧﺪ، از اﯾﻮان ﺑﻪ ﺟﺎی اتاق ﺧﻮاب اﺳﺘﻔﺎده ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ.

ﭘﻨﺠﺮه اتاق اﯾﺮاﻧﯽﻫﺎ ﺑﻪ ﺑﺰرﮔﯽ در اﺳﺖ و ﺗﺎ ﮐﻒ اتاق ﻣﯽرﺳـﺪ و ﺑﻪ ﺟﺎی ﺷـﯿﺸﻪ دارای ﺷـﺒﮑﻪﻫﺎی ﭼﻮﺑﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ در زﻣﺴـﺘﺎن روی آن را ﮐﺎﻏﺬ ﭼﺮب ﻣﯽﭼﺴـﺒﺎﻧﻨﺪ.»

مهدی دنگچی

استعمارگران چشم آبی

«پورتوریکو» مجمع‌الجزایری در شمال شرقی منطقه کارائیب است. «کریستف کلمب» سال ۱۴۹۳ در سفر خود به پورتوریکو پای گذاشت. در آن زمان تاینوها در این منطقه ساکن بوده و آن را «بوریکن» به معنای سرزمین لرد بزرگ می‌خواندند؛ اما کلمب آن را به یاد یحیای تعمیددهنده به «سن خوان» تغییر نام داد. بر اساس شواهد تاریخی به دست آمده پیش‌از کلمب، جمعیت این جزیره در سال ۱۵۰۸، حدود ۳۰ هزار نفر بود.

در سال ۱۵۰۸، نخستین مهاجران اسپانیایی وارد پورتوریکو شدند. آنها شایعاتی درباره ثروت تاینوهای پورتوریکو شنیده بودند، از این رو تازه‌واردان سرکوب و مطیع‌کردن بومیان جزیره را شروع کردند. مهاجران اسپانیایی، رفته‌رفته مردم تاینو را محو و معادن‌شان را در اندک زمانی ضبط کردند. در طول یک سال، استعمارگران تاینوها را مطیع خود کرده و کنترل بیشتر منطقه را به دست گرفتند. در آن زمان، جزیره مجدد به پورتوریکو به معنای «بندر ثروتمند» تغییر نام داد.

در ابتدا تاینوها در معادن طلا کار می‌کردند. در سال ۱۵۱۱، مقامات این جزیره بابت بدرفتاری با تاینوها از سوی کلیسای کاتولیک اخطاری دریافت کردند؛ امّا همچنان نرخ مرگ و میر بر اثر کارهای سخت و طاقت‌فرسا، بردگی، بیماری و سوءتغذیه بالا بود. در سال ۱۵۱۸، هنگامی که آبله در میان این قوم شیوع پیدا کرد، بیشتر جمعیت آنان نابود شد. این وضعیت آنقدر ادامه پیدا کرد که دیگر تاینوهای زیادی برای کار وجود نداشتند. در این زمان اسپانیایی‌ها مجبور شدند برده‌های سیاه‌پوست را جایگزین آنها کنند.

حاکمان اسپانیا، پورتوریکو را به مثابه یک پایگاه نظامی و حلقه‌ای کلیدی در زنجیره بنادر اسپانیایی‌ـ‌ از اسپانیا گرفته تا تمامی بنادر مستعمرات دیگرش در دنیای جدید‌ـ بسیار با ارزش می‌دانستند. اسپانیا از طریق یک حکومت استبدادی نظامی‌‌ـ کلیسایی بر این کشور حکومت و قیام بردگان، سرخ‌پوستان و دهقانان را سبعانه سرکوب می‌کرد.

در سال ۱۸۶۸، «رامون امتریو بتانسز» شورش استقلال‌طلبانه‌ای را رهبری کرد که به «ال گریتو د لاورز» مشهور است. هر ساله در یادبود آن تظاهرات و جشن استقلال‌طلبانه‌ای در ابعاد وسیعی در جزیره برگزار می‌شود. بتانسز شبکه‌ای از باشگاه‌هایی را در پورتوریکو سازمان داد که طرح و نقشه‌ای برای قیام همزمان کشیدند. این نقشه را اسپانیایی‌ها کشف کرده و هنگامی که قیام صورت گرفت، آن را سرکوب کردند؛ اگرچه قیام ناموفق ماند؛ اما همواره الهام‌بخش آزادی‌خواهان پورتوریکویی تا به امروز بوده است. این قیام یکی از عواملی بود که لغو برده‌داری را در سال ۱۸۷۳ به حکومت اسپانیا تحمیل کرد.

محمد گنجی