گفتاری از آیت‌الله شیخ عباس محفوظی

یکى از فواید اخلاق این است که عادت به کارهاى اخلاقى، انجام دادن اعمال صالح را براى آدمى آسان می‌کند. واقعیت این است که انجام دادن کارهاى خوب، براى برخى مردم سنگین است؛ مثلاً نماز خواندن، انفاق کردن، عفو و گذشت و کارهاى دیگرى از این قبیل؛ اما برای انسان‌هاى اخلاقى کردارهاى شایسته و عبادت کردن دشوار نیست. خداوند متعال وعده کرده است که هر کس حقوق الهى را رعایت کند، از بذل و بخشش در راه خدا دریغ نورزد، از بدى‌ها و ضد ارزش‌ها پرهیز کند و آنچه را مربوط به اصول و فروع است تصدیق کند، او را در انجام اعمال یارى مى‌کند: «فَأمّا مَنْ أَعْطى وَاتـَّقى، وَصَدَّقَ بِالحُسْنى، فَسَنُیسِّرُهُ لِلْیسْرى». (لیل/ 7) علامه طباطبائى(ره) در ذیل آیه فوق مى‌نویسد: منظور از آسانى امر براى او این است که با آسان شدن اعمال بر او، بى‌آنکه سختى پیش آید، توفیق انجام آن را مى‌یابد. مرحوم طبرسى در «مجمع البیان» مى‌نویسد: معناى آن این است که طاعت‌ها را یکى پس از دیگرى بر او آسان مى‌کنیم و در پیش گرفتن راه آسان، توفیقش خواهیم داد؛ بدین معنا که طاعت را بر او آسان خواهیم ساخت؛ به گونه‌اى که با کوشش تمام و رضایت خاطر به انجام آن قیام کند. در این میان آنچه عامل مهم در ترازوى سنجش اعمال است خوش خلقی است؛ در روز قیامت، همه اعمال انسان را، هرچند اندک باشد مى‌سنجند. اگر عمل نیک باشد به انسان پاداش مى‌دهند و اگر عمل زشتى باشد کیفر آن را به انسان مى‌چشانند. در این ترازو، آنچه کفه اعمال نیک انسان‌ها را سنگین مى‌کند و سبب نجات مى‌شود، اخلاق خوب است. رسول خدا(ص) فرمود: چیزى در روز قیامت در ترازوى سنجش اعمال انسان برتر از حسن خلق نمى‌نهند.

اخلاق نیکو همچنین موجب محبوب شدن نزد خدا می‌شود. هر انسان مؤمنى مى‌کوشد کردارها و رفتارهایش، مورد قبول حضرت حق افتد و بدین وسیله نزد او محبوب شود. هیچ لذت و شادى براى مؤمن بهتر از این نیست که خداوند او را دوست بدارد. در متون دینى راه‌هاى مختلفى براى این کار نشان داده شده است که یکى از آنها داشتن اخلاق نیکوست. در روایتى آمده است: محبوب‌ترین بندگان خدا نزد او، خوش اخلاق‌ترین آنهاست.

دلایل عقلی و نقلی فراوانی وجود دارد که بر عصمت امام و رهبر جامعه و کسی که می‌خواهد هدایت دینی و سیاسی مردم را بر عهده بگیرد تأکید می‌کند. وقتی می‌گوییم جامعه مسلمین، یعنی جامعه‌ای که باید احکام دین در آن جاری باشد. وقتی می‌گوییم رهبر جامعه دینی، یعنی کسی که بتواند احکام واقعی را استخراج و اجرا کند و قدرت تبیین آیات را داشته باشد. این توان تنها در امام معصوم است. امام رضا(ع) درباره ضرورت وجود امام معصوم می‌فرمایند: «چون براى مردم قوانين و دستورات معينى تعيين شده و مأمورند از حدود شرعى تجاوز نكنند، اين موضوع امكان ندارد؛ مگر اينكه شخص امينى بر آنان گمارده شود...»1 امیرالمؤمنین(ع) سخت‌ترین شرایط و امور را برای خودش ایجاد می‌کرد، خود عامل‌ترین و زاهدترین بود و سپس مردم را به تقوا و ورع فرا می‌خواند، عالم بی‌عمل نبود، دوستان و دشمنان اعتراضی به ایشان نداشتند که چرا اهل دین نیستی، یا چرا اخلاقیات دینی را رعایت نمی‌کنی؟ ایشان حتی قبل از امامت و خلافت اهل تقوا بودند و می‌فرمودند: «آن ‌که خود را امام مردم می‌گمارد، باید قبل از دیگران به ادب کردن خویش بپردازد.»2

حضرت رضا(ع) در اين زمينه می‌فرمایند: «... اگر خداوند، امامى استوار، امين، حافظ و نگاهدار(دين و اسرار الهى) براى مردم قرار ندهد، به طور قطع، شريعت كهنه مى‏شود، دين از بين مى‏رود، سنت پيامبر(ص) و احكام الهى دگرگون مى‏شود، بدعت گزاران بر آن مى‏افزايند، ملحدان از آن مى‏كاهند و كار را بر مسلمانان مشتبه مى‏سازند.»3 در طول تاریخ اسلام، مسلمین خلفایی داشتند که نه معصوم بودند و نه حتی نائب معصوم. آنها دین را نمی‌شناختند و تنها به ظواهرش عمل می‌کردند؛ حتی برخی از آنان اعتراف داشتند که تسلط مردم بر آیات قرآن بیشتر از خلیفه مسلمین است.

پی‌نوشت‌ها

بحارالانوار، ج 23، ص 32.

نهج‌البلاغه، ص 480.

بحارالانوار، ج 23، ص 32.

هنگامی که پیامبر به معراج رفتند و جبرئیل در نفی تشبیه خدا به هر چیزی «اللّه‌اکبر» گفت، درب‌های آسمان گشوده شد و فرشتگان اجتماع کردند. سپس جبرئیل به محضر مبارك نبی‌اکرم(ص) مشرف شد. فرشتگان فوج فوج جلو آمده و به آن سرور سلام کردند و عرضه داشتند یا محمد، برادرت(علی) چطور است؟ حضرت فرمودند: خوب است. عرض کردند: وقتی به او رسیدی از طرف ما به او سلام نما. نبی‌اکرم(ص) فرمودند: آیا او را می‌شناسید؟ عرضه داشتند: چگونه او را نشناسیم و حال آنکه حق تعالی پیمان تو و او را از ما گرفته و ما بر تو و او صلوات فرستاده و طلب رحمت می‌کنیم. هنگامی که حق تعالی پیامبر(ص) را به آسمان دوّم عروج داد، وقتی نزدیک در آسمان رسید، فرشتگان به اطراف آسمان پراکنده شده و به سجده افتاده و گفتند: سبّوح قدّوس ربّ الملائکه و الرّوح، سپس افزودند: چقدر این نور شبیه به نور پروردگار ماست! جبرئیل 2 بار گفت: اشهد ان لا اله الّا اللّه، پس از آن فرشتگان اجتماع کرده و درهای آسمان گشوده شد و گفتند: ای جبرئیل، این کیست که با تو همراه است؟ جبرئیل فرمود: این حضرت محمد(ص) است. فرشتگان گفتند: آیا مبعوث شده است؟ جبرئیل فرمود: بلی.

در عبارتی دیگر آمده است رسول خدا(ص) در این مورد فرمودند: فرشتگان به سرعت به طرف من آمده و سلام کرده و گفتند: به برادرت سلام ما را برسان. حضرت می‌فرمایند: به ایشان گفتم: آیا او را می‌شناسید؟ گفتند: آری، چگونه آن حضرت را نشناسیم و حال آنکه خداوند پیمان شما و او و شیعه او را تا روز قیامت از ما گرفته است و ما در هر روز پنج بار به صورت‌های شیعیان آن حضرت نظر می‌افکنیم. به دلیل وقوع این ماجرا بود که اشهد ان ‌لا اله ‌الا ‌اللّه در اذان قرار گرفت.

 

منبع:

علل‌الشرایع صدوق، ج ص 39