پوئم سمفونی(منظومه صوتی) «علمدار» به آهنگسازی پوریا خادم و اجرای ارکستر سمفونیک آذربایجان به رهبری «رئوف عبداللهاف» در پلتفرمهای بینالمللی منتشر شد. این پوئم سمفونی روایتگر روز آخر زندگی حضرت عباسابنعلی(ع)، علمدار سپاه حسین(ع) است که شامل ١٠ بخش میشود؛ از جمله ماهِ میان، آبِ ممنوعه، دشت سوزان، در راه فرات، شرمِ آب، نبرد، عَلَمْ بر خاک، مرثیه، شروهخوانی، سپاه بیسردار. این اثر مدت زمان این اثر حدود ۲۰ دقیقه است و به تهیهکنندگی «مؤسسه خادمین علیابن ابیطالب(ع)» در سال ۱۳۹۴، در اجرای زنده ارکستر سمفونیک آذربایجان ضبط شده است.
«نرگس آبیار» پس از موفقیت فیلم «شبی که ماه کامل شد» برای فیلم سینمایی جدید خود به نام «بیوقتی» درخواست پروانه ساخت کرده است.
کارگردان فیلم «شیار ۱۴۳» افزون بر کارگردانی، در کنار «پریسا کرزیان» فیلمنامه «بیوقتی» را که درامی خانوادگی است به رشته تحریر درآورده است. گفتنی است، «محمدحسین قاسمی» همچون دیگر آثار آبیار تهیهکنندگی فیلم «آینده» برنده سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی در جشنواره فجر سال گذشته را بر عهده دارد.
رمان «یک دقیقه سکوت»، نوشته «نفیسه نظری» از داستان یک دقیقه سکوت به احترام درگذشت ادواردو آنیلی، پیش از بازی فوتبال تیمهای ملی انگلیس و ایتالیا آغاز میشود. این یک دقیقه سکوت، جرقهای میشود در ذهن یک خبرنگار ورزشی که با ادواردو آنیلی آشنایی نداشته است. در ادامه، وقتی او برای تهیه گزارشی به ایتالیا میرود، در ماجرای پر کش و قوس زندگی ادواردو آنیلی میافتد.
این کتاب در گروه نمک انتشارات «عهدمانا» برای مخاطبان بالای ده سال منتشر شده است.
جشنواره «سینما حقیقت» در حالی سیزدهمین دوره خود را پشت سر گذاشت که همچنان در یافتن تعریفی مشخص و معین از هویتش باز مانده است. وقتی جشنوارهای از نداشتن هویت رنج ببرد، در طراحی چشمانداز و نقشه راه نیز درمیماند. جشنوارهای هم که طرحی برای مسیر خود نداشته باشد، در اجرا و محتوا دچار خلل میشود؛ البته در این دوره، روزنههای امیدی برای بهتر شدن حال این جشنواره گشوده شد. امیدی که بیش از هر چیز ناشی از ظهور نسل جدیدی از هنرمندان پیشرو و متعهد است؛ اما ساختار جشنواره، هنوز مانعی بر سر راه این نوع فیلمهاست.
مشکل اصلی جشنواره سینما حقیقت این است که تاکنون مشخص نبوده آیا محلی برای نمایش برترین آثار مستند است یا رویکردی ایدئولوژیک و سیاسی دارد؟ چنانکه در ۱۲ دوره گذشته، این جشنواره دولتی، حیاط خلوت جریان مستندسازان شبه روشنفکر بوده است. جریانی که هدفگذاریاش، راهیابی به جشنوارههای غربی یا شبکههای ماهوارهای معاند محسوب میشود؛ حتی در دولت نهم که بنیانگذار جشنواره سینماحقیقت بود نیز حضور فیلمهای واپسگرا و دارای زاویه بر فرهنگ و هویت بومی کشورمان غلبه داشت؛ چنانکه در همان دوران، نمایش مستندی با عنوان «۴۴۴ روز» با اعتراضات و انتقادات فراوانی از سوی جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی مواجه شد؛ مستندی که با نگاهی تخطئهآمیز به حماسه تسخیر لانه جاسوسی آمریکا پرداخته بود. گفتنی است، گرایش به دیدگاههای متضاد با انقلاب اسلامی در دولتهای یازدهم و دوازدهم افزایش یافت و تنها بخشی با عنوان «جایزه شهید آوینی» در حاشیه این جشنواره، نقش سوپاپ اطمینان را بازی میکرد؛ اما در اصل، حاشیهای جدا از متن جشنواره سینما حقیقت بود که تعدادی از آثار منتسب به مستندسازان متعهد را نمایش میداد؛ با این حال بخش مسابقه جشنواره سینما حقیقت، محل خودنمایی مستندسازانی با نگاه هویت ستیز و گاهی حتی مازوخیستی و سادیستی بود. یعنی گاهی فیلمهایی در این جشنواره دیده میشد و میشود که محورشان، نوعی پوچگرایی غلیظ و بدبینی به فلسفه هستی بوده است؛ حتی امسال هم مدیریت جشنواره، راهی برای ورود فیلمهایی با کیفیت انقلابی به بخش مسابقه باز نکرد و باز هم بخش مسابقه در انحصار فیلمهای شبهروشنفکرانه بود که بیشتر سطحی پایینتر از رقبای انقلابی دارند! مثل مستند تحسین شده «خاطرات موتورسیکلت» که با سبک و از دریچهای تازه به شهید مصطفی چمران پرداخته است.
هنوز هم فیلمهایی در جهت ضدیت با ارزشهای دینی و انقلابی در جشنواره دیده میشود؛ مثل مستند «زیر پوست رنج» که به تفکر و سبک زندگی اسلامی هجمه کرده است. مستند «رؤیای سیاه» نیز خواسته یا ناخواسته، به تطهیر رژیم پهلوی پرداخته و همچون نامش سیاه است. با توجه به وجود نام «حقیقت» اینگونه مستندها نمیتوانند در این جشنواره حضور یابند. ضمن اینکه بخش بینالملل جشنواره سینما حقیقت نیز منفعل است و حتی خبری از این بخش شنیده نمیشود؛ در حالی که جشنواره سینما حقیقت میتواند به محفلی برای حضور مستندسازان مستقل و ضد استعمار در سطح جهان تبدیل شود.
آرش فهیم
بلندترین شب سال چنان به سرعت گذشت که گویا ثانیهای بیش نبود. در اصل یلدا یکی از برگههای عمر انسان است که همچون دیگر صفحههای این کتاب به سرعت هر چه تمامتر ورق میخورد؛ اما همچون هر رویداد و پدیده دیگری در هویت، فرهنگ و هنر ما ثبت شده است و به همین دلیل ماندگار میشود.
ادبیات غنی یکی از راههای ثبت، ضبط و ماندگار کردن مفاهیم، پدیدهها و رویدادهای فرهنگی و تاریخی است و ادبیات فارسی نیز با توجه به غنایش میتواند هر پدیدهای را ماندگار کند. یلدا نیز پدیدهای فرهنگی و گذراست؛ اما به همت نویسندگان و شاعران فارسیزبان ماندگار شده است و خانوادههای ایرانی را ملزم میکند تا برای این شب خاص تدارک ویژهای را در نظر بگیرند. میتوان گفت همه بزرگان و ادیبان پارسی به این ایام نگاه ویژهای داشته و در اشعار خود به آن توجه کرده یا اشاره جدی به آن داشتهاند، از مولوی، حافظ و سعدی گرفته تا عطار، خواجوی کرمانی، باباطاهر، محتشم کاشانی و دیگر بزرگان ادبیات که «یلدا» را در حافظه تاریخی فارسیزبانان ماندگار کردهاند.
سعدی «یلدا» را در اشعار خودش چنین ماندگار کرده است: نگفتمت که به یغما رَوَد دِلَت، سعدی؛ چو دل به عشق دهی دلبران یغما را/ هنوز با همه دردم امید درمانست، که آخری بود آخر، شبان یلدا را/ عبید زاکانی نیز اینگونه از بلندترین شب سال یاد کرده است: ای لعل لبت به دلنوازی مشهور، وی روی خوشت به ترکتازی مشهور/ با زلف تو قصهای است ما را مشکل، همچون شب یلدا به درازی مشهور/
شاید شما هم از افرادی باشید که در شب یلدا سراغی از حافظ میگیرید و تفألی هر چند کوتاه به این گنجینه میزنید. این نیز یکی از مصادیق پیوند یلدا و ادبیات فارسی است. باز کردن شاهنامه نیز از دیگر رسمهایی به شمار میآید که از دیرباز در این شب انجام میگرفته است و قصهای از قصههای آن را میخواندند تا لحظات خوشی را در بلندترین شب سال برای خود و عزیزانشان رقم بزنند.
بهاره سحری