مسئله قراردادهای به جا مانده از دوره رژیم پهلوی، در سالهای اول پیروزی انقلاب اسلامی، یکی از چالشبرانگیزترین بحثهای روز بود. این قراردادها که بیشتر در دوره وزارت خارجه «ابراهیم یزدی» به آنها پرداخته شد، ابعاد نظامی، سیاسی و اقتصادی گوناگونی داشت؛ اما آنچه بسیار مورد توجه قرار گرفت طرح فروش هواپیماهای اف14 به آمریکا در دولت موقت بود که ابراهیم یزدی آن را مطرح کرد و در نهایت با مخالفت شورای انقلاب مواجه شد.
در همین زمینه حجتالاسلام حسن روحانی در کتاب خاطرات خود که مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر کرده است، میگوید: «در تابستان 1358 موضوعی رخ داد که باعث نگرانی فراوانی شد، مسئله پس دادن هواپیماهای اف14 به آمریکا بود. در آن زمان دکتر یزدی، وزیر امور خارجه در مصاحبه مطبوعاتی اعلام کرد ما با آمریکاییها صحبت کردیم که جنگندههای اف14 را به آنها پس بدهیم.
یکی از افسران ارتش با نگرانی فراوان این خبر را به من داد و گفت: اینها میخواهند هواپیماهای اف۱۴ (تامکت) را به آمریکاییها پس دهند. ما در ستاد ارتش، خیلی صحبت کردیم و متوجه شدیم این کار مانند پس دادن هواپیماهای اف ۱۶ در زمان بختیار، خیانت بسیار بزرگی است که باید جلوی آن را گرفت...
در این میان فقط هواپیماهای اف ۱۴ در دست ایران بود که آن را هم میخواستند پس بگیرند، زیرا در خاورمیانه فقط ایران از این نوع هواپیما در اختیار داشت؛ حتی اسرائیل و عربستان هم از این نوع هواپیماها نداشتند. روزی که وزیر امورخارجه اعلام کرد که دولت قصد دارد هواپیماهای اف ۱۴ را به آمریکا پس بدهد، من بسیار نگران شدم و به دکتر بهشتی زنگ زدم و قرار ملاقات گذاشتم و در دیدار با ایشان درباره این ماجرا صحبت کردم و گفتم: اجرای این تصمیم بسیار خطرناک و مانند تقلیل دوره سربازی به یک سال، نوعی «خیانت» است.
دکتر بهشتی در پاسخ گفت: این آقایان در شورای انقلاب، موضوع فروش هواپیماهای اف ۱۴ را مطرح کردند و گفتند: ما قادر به استفاده از این هواپیماها نیستیم، زیرا کادر فنی و خلبانان این جنگندهها، آمریکاییها بودند و با رفتن آنها از کشور، کسی توانایی پرواز و تعمیرات این هواپیماها را ندارد. گفتم: چنین چیزی نیست و ما به تعداد کافی خلبان و متخصص فنی داریم. این حرفها بیپایه است و آقایان میخواهند هواپیماها را به آمریکا پس دهند.»
مهدی دنگچی
«پورتوریکو» مجمعالجزایری است در شمال شرقی منطقه کارائیب که از زمان ورود کریستف کلمب به آمریکا تحت سیطره اسپانیاییها بود. در سال ۱۸۹۸، پس از شکست اسپانیا، این سرزمین به کنترل استعمارگرایانه آمریکاییها درآمد که این استعمار تاکنون ادامه دارد.
در سال اول حاکمیت ایالات متحده تغییرات وسیعی در اقتصاد این جزیره صورت گرفت. پیشتر اقتصاد جزیره بر پایه کشاورزی بود و تعداد زیادی خردهمالک وجود داشت. قهوه مهمترین محصول بود که به ماشینآلات سنگین و سرمایهگذاری عظیم احتیاج نداشت و در واحدهای کوچک تولید میشد و حدود ۴۰ درصد از زمینها به کشت این محصول اختصاص داشت. حدود ۳۲ درصد دیگر زمینها برای کاشت آن گروه از مواد غذایی به کار میرفت که به مصرف مردم جزیره میرسید. حدود ۱۵ درصد دیگر نیز به شکر و فقط ۱ درصد به تنباکو اختصاص داشت و بیشتر این اقتصاد هم در دست اهالی پورتوریکو بود. اولین اثر مخرب تصرف این جزیره به دست ایالات متحده، ریشهکن شدن صنعت قهوه بود؛ زیرا با توجه به ساختار گمرکی ایالات متحده، صادرات قهوه به اروپا دیگر نمیتوانست به طور مستقیم و مانند گذشته سودمند باشد. قهوه پورتوریکو باید به وسیله کشتیهای باربری آمریکای شمالی به ایالات متحده حمل میشد؛ در نتیجه این محصول در بازار ایالات متحده قدرت رقابت نداشت. طوفان سال ۱۸۹۹ و کاهش ارزش پول که در جریان تحمیل پول ایالات متحده به جزیره صورت گرفت، به این معنی بود که طبقه کوچک تولیدکنندگان با یک ضربه ریشهکن شدند، سپس بنگاههای انحصاری ایالات متحده وارد عمل شدند و اراضی حاصلخیز را میلیمتر به میلیمتر تحت کنترل خود درآوردند. مردم جزیره فقط به یک محصول وابسته شدند و آن نیشکر بود. در طول سه دهه اول حاکمیت ایالات متحده، تولید نیشکر ۱۲۰۰ درصد افزایش یافت که بیشتر آن را چهار شرکت ایالات متحده کنترل میکردند.
تنباکو هم به همین ترتیب اهمیت فراوانی پیدا کرد؛ طوری که ۸۰ درصد این محصول در جهت منافع ایالات متحده کنترل میشد. تولید این کالاها برای بازار ایالات متحده، کشت مواد غذایی برای مصرف داخلی جزیره را از بین برد و بازار پورتوریکو به چنگ بنگاههای کشاورزی ایالات متحده افتاد. این انتقال مالکیت و تغییر نوع محصول به تمرکز وسیع مالکیت اراضی منجر شد. تا سال ۱۹۴۰، ۸۰ درصد زمینهای کشاورزی به مالکیت شرکتهای بزرگ و مالکانی درآمد که وسعت زمینهای آنها حدود ۵۰۰ جریب یا بیشتر بود و دهقانان پورتوریکویی همگی بیزمین شدند.
محمد گنجی
عصر روز ۱۹ بهمن ۱۳۵۷ جمعی از همافران و درجهداران نیروی هوایی ارتش شاهنشاهی با امام خمینی(ره) در مدرسه علوی تهران دیدار کردند. این ملاقات که با رعایت احترامات نظامی و رژه مقابل امام انجام شد، بازتابی گسترده داشت. خبرنگاران داخلی و خارجی از این مراسم عکس گرفتند و اخبار آن را به جهان مخابره کردند. پس از درج این خبر در روزنامههای صبح و عصر تهران، هجوم گروه سیاسیون و نظامیان رژیم شاه به بازتاب این خبر آغاز شد. «شاهپور بختیار» نخستوزیر وقت، این مراسم و عکس آن را جعلی و مونتاژ شده دانست و وجود آن را تکذیب کرد. «ارتشبد قرهباغی» رئیس ستاد ارتش وقت در خاطراتش مینویسد: «غروب روز ۱۹ بهمن ماه آقای بختیار به من تلفن کرده سؤال نمود روزنامه کیهان را دیدهاید؟ گفتم که نه هنوز. اظهار کرد، عکس عدهای از پرسنل نیروی هوایی را در اقامتگاه آقای خمینی چاپ کرده است و اضافه نمود، معلوم است که یکی از عکسهای مراسم سابق را مونتاژ کردهاند. سؤال نمودم چگونه فهمیدند مونتاژ کردهاند؟ جواب داد کاملاً روشن است. ضمناً از سپهبد ربیعی [فرمانده وقت نیروی هوایی ارتش] سؤال کردم. ایشان هم اظهار نمود ما بررسی کردیم، این عکس مونتاژ شده است و دستور دادیم که در روزنامه تکذیب کنند. آقای بختیار اضافه کرد، تیمسار هم دستور بدهید تکذیب کنند. گفتم الآن دستور میدهیم.» ستاد ارتش وقت با صدور اطلاعیهای نوشت: «در صفحه یکم روزنامه کیهان مورخ پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۵۷ عکس بزرگ مونتاژ شده و غیر واقعی تحت عنوان «امروز هزاران نظامی رژه رفتند» چاپ شده است که غیر واقعی بودن آن برای هر کسی که به اصول اولیه عکاسی و مونتاژ آشنایی داشته باشد، کاملاً آشکار است.»
این عکس و خبر در روزنامههای خارجی منعکس شده بود و امام خمینی(ره) هم اعلام کردند: «عکس روزنامه صحیح است و همافرها در روز پنجشنبه با من دیدار کردند.»
همافران که به صف انقلاب پیوسته بودند، همراه با جوانان انقلابی در ۲۰ بهمن ماه در برابر گارد شاهنشاهی به خیابانها آمدند.
روز بیستم بهمن اوج درگیری و زدوخورد بود. تا صبح روز ۲۱ بهمن بسیاری از نقاط شهر به تصرف نیروهای مردمی مسلح درآمده بود. در اخبار ساعت دو بعد از ظهر فرمانده نظامی تهران اعلام کرد، از ساعت ۴:۳۰ بعد از ظهر حکومت نظامی است؛ یعنی اجتماع بیش از دو نفر ممنوع است و نباید هیچکس در خیابانها باشد.
امام خمینی(ره) پس از دریافت این خبر با صدور پیامی اعلام کردند: «اعلامیه امروز حکومت نظامی خدعه و خلاف شرع است و مردم به هیچ وجه به آن اعتنا نکنند.»
مردم تا صبح روز ۲۲ بهمن در خیابانها به مبارزه و مقاومت ادامه دادند و تمام سران باقیمانده رژیم شاه را دستگیر و زندانی کردند، مراکز نظامی و انتظامی را یکی پس از دیگری به تصرف درآوردند و بعد از ظهر این یومالله، فریاد زدند: «در طلوع آزادی، جای شهدا خالی».
روند انعکاس عکس رژه امام به گونهای دیگر به جریان انقلاب شتاب بخشید و سرنوشتساز شد.
سیدمهدی حسینی