گفتاری از حجت‌الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان

قرآن می‌فرماید: «خداوند متعال همان است که بزرگ‌تر و در اوج غناست.» آداب دریافت کردن از این خدای بزرگ آن است که کوچک شویم؛ پس اولین ذکر نماز الله‌اکبر است؛ یعنی خدایا من کبریایی تو را فهمیدم که آداب ذکر را رعایت می‌کنم. «اقم الصلاة لذکری»؛ اصلی‌ترین ذکر ما نماز است. ببینید در نماز چقدر تواضع هست؛ رکوع و دو سجده در هر رکعت است و مداماً الله‌اکبر هست.

لذا مرحوم آیت‌الله بهجت می‌فرمود: نماز فقط اول وقت باشد، به همه‌جا می‌رسید.

شب عید فطر را از دست ندهیم؛ این شب همانند شب قدر است، حتی شاید انسان بیش از شب قدر بخشیده شود. شب عید فطر در زمین و آسمان جشن است؛ خداوند هر بنده گناهکاری را می‌بخشد، به اندازه کل ماه رمضان که بخشیده است، شب عید فطر می‌بخشد.

اولیای خدا شب عید فطر تا صبح نمی‌خوابند، حیف‌شان می‌آید که بخوابند. آدمی که شب عید فطر را نخوابد، صبح برای نماز عید فطر مست خواب است؛ آن مستی، مستی قشنگی است، مستی نماز عید فطر زیباست.

مکرر دعا می‌کنیم که خدایا هرچه به پیامبر(ص) و آل پیامبر(ع) دادی، به من هم بده و هر خطر و ضرری که به آنها نرساندی، به من هم نرسان. ذره‌ای کمتر از آنچه خدا به اهل بیت داده است، قبول نمی‌کنید.

روایت داریم: «ذکر علی عبادة»؛ ذکر علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) و اهل بیت(ع) هم متصل به ذکر خداست؛ خودشان فرموده‌اند: «ان ذکرنا من ذکر الله.» بعضی‌ها این مشکل را دارند که چرا در ذکر توجه‌شان عمیق نیست. یکی از راه‌های تمرین برای حل این مشکل، ذکر امام حسین(ع) است؛ امام حسین(ع) لطف و عنایتی دارد که وقتی به در خانه‌اش می‌روی، یک لحظه عمیقاً تو را متوجه می‌کند و آن یک لحظه عمیق برای تمام عمر کافی است.

به مناسبت ۲۴ رمضان، روز به درک واصل شدن سرسخت‌ترین دشمن رسول خدا(ص)

خداوند قرآن را کتاب هدایت قرار داده و در آن از سرگذشت انسان‌هایی گفته است که در این دنیا، خوب یا بد، زندگی کرده‌اند. این داستان‌ها به این علت بیان شده‌اند که فرزندان آدم برای قدم گذاشتن در مسیر زندگی و رسیدن به منزل مقصود چراغ راهی داشته باشند و گرفتار وسوسه‌های شیطان نشوند. وقتی از قوم عاد و لوط می‌گوید و رفتارهای زشت آنان را دلیل عذاب‌شان می‌داند، یعنی انسان‌ها باید راهی درست در پیش گیرند تا سرنوشت‌شان نیک باشد؛ به همین علت وقتی نام فردی در قرآن می‌آید که دوست یا دشمن خداوند بوده است، اول باید شاخصه‌های دوست یا دشمن خدا را بشناسیم و دوم در راه دوستان خداوند برویم و از راه و رفتار دشمنان خدا دوری کنیم؛ اما آیا انسان‌ها عبرت می‌گیرند؟

خداوند در قرآن و در سوره «مسد» نام یکی از لجوج‌ترین دشمنان اسلام و پیامبر خدا(ص) را ذکر می‌کند؛ کسی که به هر کاری دست زد تا پیامبر(ص) را بیازارد و مردم را از گرد او پراکنده کند و او کسی نیست جز «ابولهب». دقیقاً مشخص نیست علت دشمنی ابولهب و همسرش با رسول خدا(ص) چه بود؛ اما همین‌قدر می‌دانیم که آتش دشمنی‌اش با اسلام، مسلمین و پیامبر اسلام(ص) هر لحظه برافروخته‌تر و سوزاننده‌تر می‌شد.

او میان سران قریش که تصمیم به قتل پیامبر(ص) گرفته بودند، حضور داشت و به این تصمیم رأی مثبت داد؛ چنانکه قبلاً به این اقدام دست زده بود. او در جنگ بدر حضور پیدا نکرد، اما فردی را به جای خود تجهیز و به جنگ فرستاد. ابولهب هفت روز پس از جنگ بدر بر اثر بیماری پوستی به درک واصل شد. دو شب بدن او روی زمین ماند و کسی او را دفن نمی‌کرد تا به این بیماری دچار نشود، تا جایی‌که بوی تعفنش همه را آزار می‌داد. پس از آن بود که به پیشنهاد مردی از قریش بدون لمس کردن نعشش او را روی تخته چوبی گذاشتند و به بیرون مکه بردند و آن‌قدر سنگ رویش ریختند تا مدفون شد.

تفسیر «مجمع البیان» در ذیل آیه شریفه «و أنذِر عشیرتَکَ الأقربینَ» از ابن‌عباس روایت آورده است: «وقتی این آیه نازل شد، رسول خدا(ص) بر بالای صفا رفت و با بلندترین صوتش فریاد زد: یک خبر مهم. قریشیان بدون درنگ دورش جمع شدند و پرسیدند: چه شده است مگر؟ فرمود: به نظر شما اگر خبری بدهم که فردا صبح یا امروز عصر دشمنی بر سر شما می‌تازد، از من می‌پذیرید یا نه؟ همه گفتند: بلی، برای اینکه ما از تو دروغی نشنیده‌ایم. فرمود: هم‌اکنون شما را انذار و هشدار می‌دهم از عذابی سخت که در انتظار شماست. ابولهب گفت: تبا لک‌ (مرگت باد) برای این همه ما را صدا زدی و اینجا جمع کردی؟ و خدای عزوجل در پاسخ وی سوره مسد را نازل کرد.»

طارق محاربى نقل مى‌كند: «روزى در بازار ذى العجاز [ظاهراً از بازارهاى مكه بوده است] جوانى را دیدم كه مى‌گفت: أیها الناس، قولوا لا اله الا اللّه تفلحوا؛ و مردى از پشت سر به پاى او سنگ مى‌زد و پاى او را مجروح کرده بود و فریاد مى‌زد: أیها الناس، إنّه كذاب؛ او دروغ مى‌گوید، سخنى از وى باور نكنید. پرسیدم: این شخص كیست؟ گفتند: آن محمد(ص) است كه خود را پیامبر معرفى مى‌كند و این عمویش، ابولهب است كه او را تكذیب مى‌كند.»

خداوند در سوره مسد نکات قابل ملاحظه برای عبرت‌پذیران ذکر کرده است؛ از جمله اینکه اگر انسانی به دشمنی با اسلام و پیامبرش اقدام کند، بهره‌ای از این دنیا و هر چه به دست می‌آورد، ندارد؛ بر همین اساس سوره «مسد» در مقام رد ابولهب نازل شد؛ در آیه «تَبَّتْ یَدَا أَبِی لَهَبٍ وَتَبَّ»، کلمه «تب» به معنی «بریده می‌شود» است؛ آیه «مَا أَغْنَى عَنْهُ مَالُهُ وَمَا کَسَبَ» هم به این اشاره دارد.

برابر روایتى، شبى پیامبر(ص) به خواب دید فریاد العطش ابولهب در دوزخ بلند است؛ اما از انگشت ابهامش آب مى‌نوشد. چون راز آن را پرسید، گفت: «به ‌آن ‌جهت كه ثویبه را به ‌سبب ولادت تو آزاد ‌كردم.» همچنین در برخی نقل‌ها آمده خداوند طریقه مرگ همسر ابولهب را در این سوره ذکر کرده است. همه مسلمانان شنیده بودند که در سوره مسد آمده است: «وَامْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ؛ فِی جِیدِهَا حَبْلٌ مِن مَسَدٍ»؛ در حالی که همسر او هیزم‌بیاور معرکه است، طنابی به گردن اوست؛ اما معنایش را نمی‌دانستند تا روزی که ام جمیل برای برداشتن آب کنار چاهی می‌رود. سطل را پر از آب می‌کند و کنار دیوار چاه می‌گذارد. وقتی که می‌نشیند تا سطل را روی دوش خود بگذارد سطل به داخل چاه برمی‌گردد، لیف خرما به گردنش گره می‌خورد و او را خفه می‌کند. مردی عرب هنگام عبور از آن مکان این صحنه را می‌بیند و به سمت شهر می‌دود و فریاد می‌زند: «وَامْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ، وَامْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ.»

سیدحسین خاتمی خوانساری

برداشتی قرآنی در باب شیوع کرونا

«ولنبلونّکم بشیءٍ من الخوف و الجوع و نقصٍ من الأموال و الأنفس و الثّمرات و بشّر الصّابرین» (بقره/ ۱۵۵)

 

کرونا، تو کدامین سرباز نامرئی خدا هستی که همه خلایق را بدون نگهبان در خانه‌های‌شان حبس و زندانی کرده‌ای «ولله جنود السّماوات و الارض» (فتح/ ۴ و ۷)؛ که بی‌سر و صدا و بدون اینکه چشمی بتواند تو را ببیند، در قوی‌ترین مکان‌های محافظت‌شده با نگهبانان مسلح، نفوذ می‌کنی: «وان یمسسک الله بضر فلا کاشف له إلا هو» (یونس/ ۱۰۷)؛ که زندگی را بر انسان‌ها همچون روز قیامت نموده‌ای و انسان از برادر، خواهر، پدر، مادر، فرزند، همسر، قوم، خویش، دوست و بیگانه فاصله می‌گیرد: «یوم یفرُّ المرءُ من أخیه و أمّه و أبیه و صاحبته و بنیه لکل امریٍ منهم یؤمئذٍ شانٌ یغنیه» (عبس/ ۳۷ـ۳۴)؛ که در کشتن افراد فقیرو غنی، رئیس و مرئوس، کارفرما و کارگر، بی‌عدالتی نمی‌کنی و بین آنان تفاوت نمی‌گذاری: «کُلُّ نفسٍ ذائقة المَوت» (آل عمران/ ۱۸۵)، (انبیاء/ ۳۵)، (عنکبوت/ ۵۷)؛ که ثروت ثروتمندان، دیگر در بیمارستان‌های خصوصی هم برای‌شان خطر تو را دفع نمی‌کند: «أمّن هذا الذی هو جند لکم ینصرکم من دون الرحمن» (مُلک/ ۲۰)، «یوم لا ینفع مال و لا بنون» (شعراء/ ۸۸)؛ که قوی‌ترین سهام و ثروت ثروتمندان جهان با شنیدن آمدنت در مقابلت کُرنش کردند و ارزش خود را از دست دادند: «فظلّت أعناقهم لها خاضعین» (شعراء/ ۴)؛ که خلایق را به سبب جرم‌شان در زندانی به وسعت دنیا و در همه خانه‌ها با پای خودشان، بدون هیچ‌گونه زندان‌بانی زندانی کنی.

کرونا، تو آمده‌ای برای غفلت‌زدایی. معمولاً باید هر زندانی در کنج زندان با خود خلوت کند و از خود بپرسد چه گناهی کرده که به جرم آن زندانی شده است و هرچه زودتر توبه و عذرخواهی کند، «ربّنا ظلمنا أنفسنا و إن لم تغفر لنا و ترحمنا لنکونن من الخاسرین» (اعراف/ ۲۳)، تو آمده‌ای تا بچشانی بر ما درد نیازمندانی را که در اطراف‌مان بودند، ولی ما آنها را نمی‌دیدیم که از شرم نداشتن لباس و کفش نو، آجیل، شیرینی و تنقلات عید نوروز، خود را در خانه حبس می‌کردند و از عید نفرت داشتند. آمده‌ای تا به ما بچشانی درد خانه‌نشینی ایتام نیازمند را: «یحسبهم الجاهل أغنیاء من التعفّف» (بقره/ ۲۷۳)

تو آمده‌ای مُردن فقیر و غنی را یکسان کنی. آمده‌ای تا مجلس ختمی در کار نباشد، ازدحامی در کار نباشد، تا آن کس که نه ثروت دارد و نه طائفه و جمعیت، گرفتار شرم و خجالت نشود. تو آمده‌ای تا مرگی که حقیقت زندگی ماست خیلی نزدیک نشان دهی: «إنهم یرونه بعیداً و نراه قریباً» (معارج/ ۶ و ۷)؛ تو آمده‌ای تا بر بشر نعمت سلامتی‌اش را گوشزد نمایی و بگویی که خدا به تو بدهکار نیست؛ ای انسان، این تویی که تا عمر داری بدهکار خدایی: «إعملوا آل داوود شکراً و قلیلٌ من عبادی الشّکور» (سبأ/ ۱۳) تو آمده‌ای که به یاد بیاوری خدایی را که بشر فراموشش نموده بود: «و لا تکونوا کالذین نسوا الله فأنساهم أنفسهم اولئک هم الفاسقون» (حشر/ ۱۹)؛ تو آمده‌ای تا از مکر و تزویر دغل‌کاران بدسگال دنیا پرده ‌برداری و آنان که خود را مهد تمدن معرفی می‌کنند و تبلیغات‌شان در پیشرفت گوش فلک را کر نموده است، به دنیا نشان بدهی و نمایان کنی که طبل توخالی‌اند: «إن أوهن البیوت لبیت العنکبوت» (عنکبوت/ ۴۱)

تو آمده‌ای که اتوکشیده‌های ظاهرساز را دزدان حرفه‌ای نشان دهی. تو خوب نشان دادی که ادعای حقوق بشر در آمریکا و اروپا، دروغ و یاوه‌ای بیش نیست و آنجا که نفع‌شان اقتضا کند، نه تنها حقوق بشر، که جان و مال انسان‌ها نیز برای آنها بهایی ندارد. تو اگر هم ساخته دست مکاران ددمنش باشی، به هدایت الهی به سوی آنان برمی‌گردی و نابودی آنان را رقم می‌زنی، ان‌شاءالله: «ولا یحیق المکر السیّیء إلا بأهله» (فاطر/ ۴۳).

کرونا، گرچه جمعی از هم‌نوعان ما را از نفس انداختی و ما هم برای آن ناراحتیم، ولی چه بسا خداوند حکیم خیر زیادی را برای مردم جهان درون تو قرار داده است که ما از آن بی‌خبریم: «فعسی أن تکرهوا شیئاً فیجعل الله فیه خیراً کثیراً» (نساء/ ۱۹)؛ گرچه بد می‌دانیمت، اما چه کنیم که اذن خدای قادر را داری: «قل کلٌ من عند الله فمالِ هولاء القوم لا یکادون یفقهون حدیثاً» (نساء/ ۷۸).

انسان‌ها در هر اردویی که باشند، اگر درایت و تعقل آن را انتخاب نکرده و ناخواسته در آن قرار گرفته باشند، طبیعی است نسبت به اهداف و شرایط آن اشراف کافی نداشته یا به آنها پایبند نباشند؛ افزون بر این، ممکن است بعضی از اعضای جامعه در گذر زمان دچار استحاله شوند و به آرمان‌ها و هدف‌های نهضت پشت کنند؛ برخی هم ممکن است هدف تبلیغات یا نفوذ دشمن قرار گیرند؛ این افراد چه بی‌تفاوت باشند و چه آنکه در دامن دشمن غلتیده باشند، باید از سوی اعضای جامعه شناسایی و دوباره به اردوی حق جذب شوند و اگر جذب نشدند، باید شامل تبری شوند.

در حقیقت، یکی از جلوه‌های تبری، تبری از انسان‌های بی‌طرف و بی‌حرکت است، اگرچه به ظاهر در جبهه حق باشند. این قاعده ناشی از مبنای تاریخی صف‌بندی حق و باطل است؛ یعنی در این میدان، حد وسط و منطقه امن و سلامت وجود ندارد؛ هرکس از صف توحید و ولایت حق جدا شدـ ولو به خیال خود در وسط بماندـ ملحق به جبهه طاغوت است؛ بی‌طرفی در اینجا واژه‌ای بی‌معناست. به روایت شیخ مفید، حضرت امیر(ع) فرموده‌اند: «هرکه با ما نباشد، بر ماست.»

حضرت آیت‌‌الله‌العظمی خامنه‌‌ای در کتاب «پیشوای صادق» روایتی را از امام صادق(ع) می‌آورند که در آن اوضاع جامعه اسلامی پس از شهادت حضرت سیدالشهدا(ع) بیان شده است که فقط چند نفر انگشت‌شمار ثابت ماندند و از دین و ایمان خود منحرف نشدند. حضرت درباره «یحیى‌بن‌ام‌الطویل» یکی از این شخصیت‌های تأیید شده که در آن برهه بر ایمان خود پایدار ماند و همچون دیگران که به‌ سان مگسان گرد اراده حاکمان می‌چرخیدند، منحرف نشد، بیان می‌کند او وارد مسجد پیامبر(ص) می‌شد و با صدای بلند از کسانی که ادعای ولایت داشتند، اما ساکت نشسته بودند و با حکام جور کنار می‌آمدند و بر وضع موجود اعتراض نمی‌کردند، اعلام برائت می‌کرد و این آیه‌ را که یاران ابراهیم خلیل(ع) می‌خواندند، بر آنان تلاوت می‌کرد: «كَفَرْنا بِكُمْ وَ بَدا بَینَنا وَ بَینَكُمُ الْعَداوَةُ وَ الْبَغْضاءُ أَبَداً»(ممتحنه/ ۴)

در «تحف ‌العقول» هم از امام سجاد(ع) چنین نقل شده است: «نشانه زاهدان در دنیا، ‌که از دنیا چشم پوشیده و به آن بی‌رغبتند، این است که هر دوست و یاری را که با آنان هم‌عقیده و هم‌فکر و هم‌دل و هم‌خواست نیست، ترک می‌کنند.»  این بیان به ما می‌آموزاند که باید با دیگرانی که اهداف ما را دنبال نمی‌کنند، انگیزه ما را ندارند و دنبال تحقق حکومت علوی و حکومت حق نیستند، غریبه و بیگانه باشیم. امام سجاد(ع) همچنین می‌فرماید: «رفت‌وآمد و برخورد شما با کسانی که اراده شما و فکر و راه شما را نمی‌پیمایند و ندارند و هدف نمی‌گیرند، باید رفتاری غریبه‌وار و بیگانه‌وار باشد و آنها را باید ترک کرد.»  به این ترتیب باید مرزهای اعتقادی و فرهنگی را در میان اعضای جبهه حق هم شناخت و کسانی که به ظاهر در جبهه حق هستند، اما از نظر افکار و کردار در اردوگاه دشمن قرار دارند، شناسایی کرد و نسبت به آنان تبری جست.

محمد عینی‌زاده‌موحد