تاریخ انتشار : ۰۹ ارديبهشت ۱۳۸۹ - ۰۹:۲۹  ، 
کد خبر : ۱۴۰۵۸۳

از مدرنیسم تا پست مدرنیسم در روابط بین‏الملل (بخش سوم و پایانی)


نوشته: دکتر مجید عباسى اشلقى
«دردریان» از دیگر پست‏مدرنیست هایى است که پیرامون امنیت به مطالعه پرداخته و تبارشناسى، امنیت مجازى و فرهنگ عمومى را در این حوزه بررسى کرده است. او به ریشه و تبار امنیت در درازاى تاریخ پرداخته و راه آن را از گذشته تا امروز بررسى کرده است. او براى شناخت نیروى استدلالى این امنیت، به یاد آوردن معانى فراموش شده آن و ارزیابى کردن وجوه بهره‏مندى از یک امنیت مدرن و شاید بازسازى آن با برداشتى تازه تبارشناسى امنیت را تلاشى سودمند مى‏داند. «دردریان» در تبارشناسى امنیت، رهیافت «واقع‏گرایى مجازى» را به کار مى‏گیرد.
در این‏گونه واقع‏گرایى به خود واقعیت پرداخته نمى‏شود، بلکه خود سیستم به خودش یعنى به واقعیتى فراتر از واقعیت خود مى‏پردازد. از نظر او جنگ خلیج فارس در ژانویه 1991 آشکارترین و روشن‏ترین مورد از حرکت به سوى «امنیت مجازى» (virtual security) بود. جنگى که برآمیخته‏اى از تکنولوژی هاى تولید شده، ارتباطات تلویزیونى و شکلى از بازى استراتژیک خشن پایه‏ریزى شد. او در این راستا مى‏گوید که روابط بین‏الملل سنتى بر فضا و ژئوپلیتیک تأکید دارد، ولى امنیت مجازى و فرهنگ همگانى به کاهش فزاینده نقش فضا و ژئوپلیتیک در پهنه روابط بین‏الملل در برابر آنچه که او «سیاست زمان» مى‏نامد قائل است.
7. گفتمان و پست مدرنیسم
پست مدرنیست‌ها بر رویه‏هاى گفتمانى تأکید مى‏کنند، گفتمان نه به معناى معمولى زبان، بلکه به معناى چارچوب گسترده‏ترى از رویه‏هاى اجتماعى که چگونگى شناخت ما از خودمان و رفتارمان را تعیین مى‏کند. به سخن دیگر واقعیت در چارچوب‌هاى گفتمانى درک مى‏شود و گفتمان است که به واقعیت معنا مى‏دهد. از نظر پست‏مدرنیست‌ها، این «بازنمود گفتمانى واقعیت» با روابط قدرت پیوندى ناگسستنى دارد. گفتمان هرگز بى‏طرف نیست و همواره با قدرت و اقتدار درآمیخته است.
برهمین پایه، قدرت را نباید تنها در مواضع سنتى (طبقه، جنسیت، نظام متشکل از دولتهاى ملى) جستجو کرد، بلکه رد پاى قدرت را در هر جایى مى‏توان یافت. پست‏مدرنیست‌ها با تحلیل گفتمانى مى‏کوشند تا نحوه شکل‏گیرى قدرت یا رژیمهاى قدرت را در تمام سطوح جامعه تبیین کنند و راه را براى اندیشه و عمل انتقادى هموار سازند.
نظریه‏پردازان پست‏مدرنیست بر اهمیت افکار و باورها یعنى مؤلفه‏هاى سازنده سیاست‌هاى بین‏المللى انگشت مى‏گذارند و گفتمان را راهى براى گفت‏وگو در زمینه امنیت و سیاست بین‏الملل و عاملى بنیادى در تعیین رفتار کشورها مى‏دانند.
از دیدگاه اندیشمندانى چون ریچارد اشلى واقع‏گرایى یکى از بنیادى‏ترین دشواری‌ها در امنیت بین‏الملل است. از این رو که واقع‏گرایى، گفتمانى از قدرت و حاکمیت است که از گذشته بر روابط میان کشورها سایه افکنده و آنها را به رقابتهاى امنیتى با یکدیگر وادار مى‏کند. در این راستا هدف بسیارى از پست‏مدرنیست‏ها این است که گفتمانى را در روابط بین‏الملل و جامعه جهانى به راه اندازند که ارمغانش صلح و سازگارى است؛ یعنى آن هنگام که مردمان معیارها و نظریه‏هاى واقع‏گرایى را از ذهن خود پاک کردند و به جاى آن شناخت و مفهوم یک جامعه بین‏المللى را جایگزین ساختند، مى‏توان امیدوار بود که افراد و کشورها در تمام جهان، معناى همکارى با یکدیگر را دریابند و سیاست‌هاى جهانى وارد دوره تازه‏اى از صلح و آرامش شود.
یکى از اختلافات مهم میان واقع‏گرایى و پست‏مدرنیسم موضوع شناخت است. «جان میرشریمر» (Mearshrimer) در این باره مى‏گوید: «درحالى که رئالیست‌ها از جهان شناختى ثابت دارند، پست‏مدرنیست‌ها متغیرهاى بى‏پایانى از جهان اطراف خود ارائه مى‏دهند. به نظر اینان مفهوم بسط جهان در تعاریف و تفاسیر مطلق و محدود نمى‏گنجد و هیچ جاودانگى و تداومى در شناخت جهان، راه ندارد، هر چه هست نحوه نگرش ما به اطرافمان است و لاجرم تغییرپذیر است.» تأکید بر شناخت ذهنى به جاى شناخت عینى پست‏مدرنیست‌ها را وامى‏دارد تا بر اهمیت ارزش‌هاى هنجارى تأکید کنند.
مکتب فکرى واقع‏گرایى نه تنها یک جهان‏بینى ایستا و به دور از تمایلات جهان‏گرایانه جارى در سیاست‌هاى جهانى است که نگاهى ثابت به نظام بین‏المللى دارد، بلکه گفتمانى خطرناک و اصلى‏ترین مانع براى گفتمان تازه و صلح‏آمیز است؛ زیرا هدف اصلى این جهان‏بینى، فراهم آوردن جهانى است که کشورها بتوانند در آن به زندگى خود ادامه دهند. پست‏مدرنیست‌ها این ثبات نامعقول واقع‏گرایان را مردود مى‏دانند؛ چون پیچیدگى رفتار و اراده انسان در تمام ابعاد فرهنگى، مذهبى، تاریخى و زبان‏شناختى نشان‌دهنده آن است که به هیچ رو نمى‏توان واقعیات جهان را تنها به یک صورت تفسیر کرد.
برپایه این نگرش، اشتباه واقع‏گرایان از آنجا آغاز مى‏شود که با کاستن از پیچیدگی‌هاى سیاست‌هاى جهانى و گذاشتن آن در یک چارچوب فکرى باریک در عمل، تحلیل‌ها و رویکردهاى دیگر را نسبت به امنیت بین‏الملل از میان برمى‏دارد. این عوامل، اندیشمندان پست‏مدرنیست را واداشت تا با مفهوم‏سازى دوباره از مباحث امنیت جهانى، به این موضوع بپردازند. جیم جرج از جمله پست مدرنیست‌هایى است که در این باره گفته است: گفتمان جدید پس از جنگ سرد، فضایى توأم با ناامنى به‏وجود آورده است که کشورها را به رقابت در صنایع نظامى وادار مى‏کند. متأسفانه در چنین شرایطى ناامنى گریبانگیر کسانى مى‏شود که وارد موازنه‏هاى امنیتى نشده‏اند و از سوى آنان آمارى در مورد هزینه‏هاى نظامى و محاسبات استراتژیک منتشر نگردیده است.
به نظر او درمان این درد، گفتمانى تازه و مبتنى بر نظام همکارى و ارتباطات ملل است. نویسندگان پست‏مدرنیست بر این باورند که نه تنها جایگزین کردن گفتمان ارتباطات و همکارى به جاى گفتمان واقع‏گرایى، امرى ضرورى است، بلکه چنین گفتمانى از اهداف دست یافتنى پست‏مدرنیسم است. چون نقش کارشناسان و دانشگاهیان در رواج و بهبود سیاست‌هاى جهانى اهمیت زیادى دارد، لازم است که این گروه در فرآیند دگرگونیهاى گام به گام در زبان و گفتمان نسبت به سیاست‌هاى بین‏المللى فعالانه شرکت کنند. در این صورت مى‏توان امیدوار بود که ماهیت اصلى سیاست جهانى دگرگون شود و تنگناى دیرینه امنیت بشر گشوده شود.
پست‏مدرنیست‏ها بر این باورند که فضاى ناامنى و بدبینى در روابط بین‏الملل تنها از راه گفتمانى تازه که بر پایه نظام همکارى و ارتباطات ملل باشد، از میان مى‏رود. و در این راستا هدف اصلى خود را جا انداختن گفتمان ارتباطات و همکارى براى رسیدن به صلح و آرامش مى‏دانند.
بر سر هم مى‏توان گفت که پست مدرنیسم در برابر گفتمان جارى روابط بین‏الملل به بررسى‏هایى برپایه محورهاى زیردست زده است:
1. بازخوانى متون دیرین (مانند آثار توسیدید، ماکیاولى و...) به گونه‏اى جدا از خواندن‌ها یا تفسیرهاى اثباتى مرسوم و گشودن فضایى براى بازخوانى «زندگى جهان» و نشان دادن راههاى دیگر اندیشه و عمل.
2. بررسى چگونگى شکل‏گیرى گفتمان دیپلماسى و سیاست خارجى و زدودن روایت‌ها یا رویه‏هاى گفتمانى دیگر.
3. واسازى مضامینى مانند حاکمیت، هرج‏ومرج بین‏المللى، امنیت و توسعه در گفتمان واقع‏گرایى و مفهوم‏سازى دوباره آنها.
4. بررسى جنبش‌هاى اجتماعى انتقادى یا جریان‌هایى که در سراسر جهان با گفتمان سیاست قدرت، سرکوب یا حاشیه‏نشین شدند و در مواضع گوناگون خود با آن مى‏ستیزند و از لزوم گسترش دموکراسى به تمام مواضع زندگى از خانه تا کارخانه و فرآیندهاى فرهنگى دم مى‏زنند.
8. پست‏مدرنیسم و نظم بین‏الملل
از دیدگاه پست‏مدرن‏ها، بررسى روابط بین‏الملل یک رویکرد «بینامتنى» را مى‏طلبد که بر پایه آن هیچ داور نهایى براى تشخیص حقیقت وجود ندارد و معنا از روابط متقابل متون برمى‏خیزد و قدرت با زبان و رویه‏هاى دلالتى دیگر درآمیخته است. این رویکرد مرزهاى جغرافیایى و نظرى موجود و طبیعى بودن آنها را به چالش مى‏کشد و با برداشت تازه‏اى درباره متن جهان (جهان مانند یک متن) مى‏تواند ابعاد تازه‏اى به نظریه روابط بین‏الملل ببخشد.
رویکرد «بینامتنى» مى‏کوشد تا نشان دهد که چگونه برخى برداشت‌ها، برتر و طبیعى شمرده مى‏شوند و برخى دیگر به کنار زده مى‏شوند. این رویکرد پست‏مدرنیستى در پى واسازى یا زدودن هاله طبیعى زبان، مفاهیم و متونى است که گفتمان‌هاى حاکم بر روابط بین‏الملل را ساخته‏اند. برعکس نگرش تک‏گویانه و کلى‏گویانه مدرنیسم، پست‏مدرنیسم بر ماهیت ناهمگون و چندگانه دانش و عمل تأکید مى‏کند.
از دیدگاه اندیشمندان پست‏مدرنیست مسائل قومى، مذهبى، نژادى، فرهنگى، اخلاقى، جنسى، زیست‏محیطى، اقتصادى، توسعه‏اى، حقوق بشر و... در دهه 1990، نارسایى طرحها و نظریه‏هاى فراگیر براى کنترل و ایجاد نظم را نشان داده‏اند. امروزه براى مسائل جهانى نمى‏توان پاسخ‏هاى ساده و فراگیر ارائه داد و باید از جزئیات سنتى درگذشت. رشته روابط بین‏الملل تاکنون بر اثر نگرش مدرن، با رویکردى عینیت‏گرا، ذات‏گرا و کلى‏گرا به شناخت و واقعیت مى‏نگرد و همه چیز را به پدیده‏هاى دوگانه‏اى مانند: ذهن / عین، واقعیت/ارزش، هست/ باید، خود/ دیگرى، داخلى/ بین‏المللى و واقع‏گرا/ آرمانگرا ساده کرده است. این، نظریة ماست که به عمل ما جهت مى‏دهد و به جهان شکل مى‏بخشد.
جهان را مى‏توان دگرگون کرد؛ ولى اکنون مى‏کوشیم تا با وجود فرصت‌ها و خطرهای بزرگ در جهان پس از جنگ سرد، همان برداشت سنتى زمان جنگ سرد بازتولید شود. در دوران بین‏المللى شدن فرآیندهاى تولید، بازگشت انفجارآمیز به ملى‏گرایى، کارتل‌هاى جهانى مواد مخدر و زیان‌هاى زیست محیطى، دیگر نمى‏توان بر بنیان اندیشه کشمکش دولت‌هاى ملى در پهنه آشفته بین‏المللى و یا برپایه الگوهاى مطلوبیت‏گرایانه اقتصادى به بررسى روابط بین‏الملل ادامه داد.
در پست‏مدرنیسم دو حرکت به ظاهر متضاد یعنى جهانى شدن از یک سو و فردى شدن از سوى دیگر وجود دارد. افزون بر این ضعف هویت‌هاى جمعى، ملت و طبقه، آزادى فردى براى پیوستن به گروههاى آزاد و جنبش‌هاى سیال، نسبیت چارچوب‌هاى اخلاقى در دوران پست‏مدرن دیده مى‏شود.
در دوران جهانى شدن، تمام ادبیات مدرنیسم همچون دموکراسى، تجارت آزاد، وابستگى، همگرایى و... همگى باید بازسازى شوند؛ چرا که مفاهیم مزبور متناسب با دوران مدرنیسم بوده‏اند. مارتین آلبرو پنج دگرگونى اساسى دوران تازه را این چنین مى‏شمارد:
1. پیامدهاى محیطى فعالیت افراد.
2. نبود امنیت براثر جنگ‏افزارهاى کشتار جمعى.
3. جهانى بودن سیستم‌هاى ارتباطات.
4. جهانى شدن اقتصاد.
5. شکل‏گیرى هویت جهانى.
آلبرو در کتاب «عصر جهانى: دولت و جامعه فراتر از مدرنیته» بر این باور است که از دگرگونی‌هاى تازه در جهان یا جهانى شدن چنین برداشت مى‏شود که مدرنیسم ناظر بر جهانى شدن است؛ ولى این دگرگونی‌ها نشان از پایان مدرنیسم و ورود به دورانى دیگر دارد که مى‏توان آن را دوران جهانى پست‏مدرن نامید.
فرجام سخن
اندیشه پست‏مدرنیسم واکنشى در برابر میراث روشنگرى و پدیده‏هایى چون قدرت، فناورى، دانش و عقل است. پست‏مدرنیسم با نظریه‏هاى فراگیر سازگارى ندارد و بر نظرات و امور جزئى تأکید مى‏کند و به افراد، گروه‌ها، طبقات و اقلیت‌ها توجه دارد. به باور پست مدرنیست‌ها توجه و بحث، در مورد واقعیت‌هاى بین‏المللى متکثر و گوناگون است؛ زیرا در روابط بین‏الملل به جاى تمرکزگرایى به کثرت‏گرایى توجه دارند. آنها با تأکید بر فناورى اطلاعات و ارتباطات، دانش و کوشش براى ساختارشکنى مفاهیمى چون دولت، حاکمیت، امنیت وغیره، مى‏توانند در روابط بین‏الملل و فرآیند جهانى شدن اثر بسیارى داشته باشند.
افزون بر آن توجه پست‏مدرنیست‌ها به همکارى، هنجارگرایى، گفتمان به‏عنوان راهى که مردمان در زمینه امنیت و سیاست بین‏الملل به گفتگو مى‏نشینند و افکار و عقاید مطرح و مبادله مى‏شود، توجه به جنبه‏هاى غیرنظامى قدرت، رابطه دانش و قدرت و کنترل اطلاعات به‏عنوان عامل قدرت، توجه به ارتباطات و بازیگران غیردولتى، نقد کردن فراروایت‌هاى مدرنیسم، شالوده‏شکنى مفاهیمى چون دولت و باور آنها به اینکه دولت‌ها واقعیت ملموس و عینى ندارند، بلکه برخاسته از یک سلسله رفتارها و کنش‌ها هستند، نگرش تازه به امنیت و بر تغییر فضا و ژئوپلیتیک در گفتمان امنیت و توجه به مسائلى چون امنیت مجازى و تأکید بر شناخت ذهنى به جاى شناخت عینى و اهمیت ارزشهاى هنجارى و... همگى از دگرگون شدن پارادایمى به دوران پست‏مدرن و آثار آن در تئورى‏هاى روابط بین‏الملل نشان مى‏دهد.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات