1. توانمنديها
توانايي يا توانمندي، ميزان تأثير بالقوه يا بالفعل يك فرد يا شيء بر افراد يا اشياء ديگر را نشان ميدهد. مهمترين و اصليترين ويژگي رهبر معظم انقلاب، شناخت همهجانبه و عميق و دقيق جامعه ايران است. اين ويژگي، از ايشان رهبري بيبديل به وجود آورده كه توانسته پس از امام(ره)، دوره شكوهمندي اين مرز و بوم را تداوم بخشد. بارزترين مشخصه در طراحيهاي فكري ايشان، تمركز بر ابعاد ناشناخته قدرت ميباشد. معظمله بر مؤلفههايي از قدرت تأكيد دارند كه به گمان ديگر انديشمندان داخلي يا خارجي، ديگر كارآيي چنداني ندارند؛ در حالي كه در جوهره ملت ايران، به ميزان فراوان نهفته، ولي به گونهاي بالقوه است. بديهي است اين انديشه و رويكرد، بالاترين ضريب كارآيي را خواهد داشت. به باور ايشان، ايمانمداري مردم ايران، از ويژگيهاي جامعه ايراني بوده و عامل قدرت كشور است. در اين رابطه، فرماندهي معظم كل قوا بيان داشتهاند:
«مجهز بودن دلهاي نيروهاي مسلح كشور به ايمان اسلامي، عامل اقتدار است» (بيانات مقام معظم رهبري در مراسم نظامي مشترك نيروهاي مسلح در قزوين، مورخه 26/9/1382)
همانگونه كه مشخص است ايشان نيز مانند امام خميني(ره)، با شناختي كه از خصوصيات ملت ايران دارند، تأكيد ويژهاي بر عوامل غيرمادي قدرت دارند. به اعتقاد ايشان:
«عامل پيروزي ملت ايران در 25 سال گذشته در رويارويي با چالشهاي مختلف، عنصر معنويت بوده است. البته اين به معناي نفي نقش عنصر مادي و تجهيزات و امكانات نيست، بلكه اراده و ايمان نيروي انساني، نقش تعيينكننده دارد». (بيانات مقام معظم رهبري در ديدار از ستاد فرماندهي نيروي زميني سپاه پاسداران، مورخه 19/12/1383)
بنا بر آنچه بيان گرديد، ميتوان گفت كه معظمله، توانمنديهاي كشور را به دو حوزه مادي (سختافزاري) و غيرمادي (نرمافزاري) تقسيم مينمايند كه البته ابعاد غيرمادي، نقش تعيينكنندهاي دارند. گفتني است اين بُرش فرضي است و در عمل، نميتوان بين اين دو دسته از عوامل، تفكيكي قائل شد.
1-1. توانمنديهاي مادي و سختافزاري
قدرت سختافزاري كشورها، برآيند و تركيبي از عناصر گوناگون است. در رابطه با عناصر مادي قدرت، انديشمندان مؤلفههاي مختلف و متعددي را معرفي نمودهاند. (زرقاني، 1388) نيروي انساني، ويژگيهاي جغرافيايي و قدرت نظامي از مهمترين اين عوامل هستند كه در ادامه در مورد هر يك از آنها توضيحاتي ارائه ميگردد.
1-1-1. نيروي انساني
بسياري از انديشمندان در تبيين عناصر و مؤلفههاي قدرت ملي بر ميزان جمعيت تأكيد ويژهاي نمودهاند. البته بايد توجه داشت كه در كنار فراواني و جنبههاي كمي جمعيت، ويژگيهاي كيفي جمعيت همانند ميزان آگاهي، برخورداري از اراده، روحيه، انگيزه، آموزش، داشتن مهارت و ... نيز حائز اهميت فراوان شده است.
كشورهايي كه داراي نيروي انساني به ميزان كافي و با شرايط لازم هستند، در واقع از يك مزيت راهبردي برخوردار ميباشند. البته وضعيت ايدهال، داشتن نيروي انساني در كنار فناوري نوين و سطح بالا ميباشد.
با وجود اين، ميزان جمعيت همچنان از منابع و پشتوانههاي قدرت كشورها ميباشد. كشوري كه جمعيت كوچكي دارد، با هر درجه از پيشرفت صنعتي نميتواند در زمره قدرتهاي بزرگ قرار گيرد. در اين رابطه، «ارگانسكي»1 در دهه 1960 اظهار داشته، براي اينكه كشوري در زمره قدرتهاي مهم قرار گيرد، دست كم بايد 45 ميليون جمعيت داشته باشد كه اين ميزان در آينده افزايش خواهد يافت. (Organski, 1950: 13) رهبر معظم انقلاب نيز جمعيت و عامل انساني را از مؤلفههاي تعيينكننده در سطحبندي قدرت كشورها ميدانند:
«ما تقريبا يكصدم جمعيت دنيا را داريم... جمعيت جوان و با استعداد ما، يك فرصت ديگر است. مايه تأسف است كه بعضيها از كثرت افراد جوان در كشور ما به عنوان يك نعمت ياد نميكنند؛ در حالي كه اين بزرگترين سرمايه است. اين همه جوان تشنه كار و فعاليت، چيز بسيار با ارزشي است. (بيانات مقام معظم رهبري در ديدار كارگزاران نظام، مورخه 15/5/1382)
به گمان ايشان، شرط لازم پيشرفت، توسعه و قدرتسازي در سطح ملي، منطقهاي و بينالمللي، نيروي انساني به ويژه جوانان هستند. از اينرو ميفرمايند:
«جمعيت جوان و بانشاط و تحصيلكرده و باسواد كشور، امروز يكي از عاملهاي مهم پيشرفت كشور است. در همين آمارهايي كه داده ميشود، نقش جوانهاي تحصيلكرده و آگاه و پرنشاط و پرنيرو را ميبينيد. ما بايد در سياست تحديد نسل تجديدنظر كنيم. سياست تحديد نسل در يك برههاي از زمان درست بود؛ يك اهدافي هم برايش معين كردند. آنطوري كه افراد متخصص و عالم و كارشناسان علمي اين قسمت تحقيق و بررسي كردند و گزارش دادند، ما در سال 71 به همان مقاصدي كه از تحديد نسل وجود داشت، رسيديم. از سال 71 به اين طرف، بايد سياست را تغيير ميداديم؛ خطا كرديم، تغيير نداديم. امروز بايد اين خطا را جبران كنيم. كشور بايد نگذارد كه غلبه نسل جوان و نماي زيباي جواني در كشور از بين برود؛ و از بين خواهد رفت اگر به همين ترتيب پيش برويم». (بيانات مقام معظم رهبري در ديدار كارگزاران نظام، مورخه 3/5/1391)
2-1-1. ويژگيهاي جغرافيايي ممتاز
به نظر برخي محققان، ويژگيهاي جغرافيايي برجسته در عواملي همچون آب و هوا، وسعت سرزمين، موقعيت جغرافيايي و برخورداري از مواد خام و منابع طبيعي، قابل تبيين است. (روشندل، 1374: 75-72)
آب و هوا از عوامل مهم جغرافيايي است. مهمترين اثر آب و هواي مناسب، توليد هر چه بيشتر فرآوردههاي غذايي و امكان بهتر كار و توليد است. كشورهايي با تنوع آب و هوايي، از شرايط بسيار مناسبي براي توليد محصولات متنوع كشاورزي و توسعه فعاليتهاي خدماتي مانند گردشگري برخوردارند.
از جمله ويژگيهاي هر كشوري، وسعت آن است. هر چند شخصيت حقوقي دولتها منوط به گسترده يا ذرهاي بودن آنها نميباشد، ولي نبايد از ياد بُرد كه حكومتهاي وسيع، از توان بالاتري برخوردارند. در اين رابطه، برخي از صاحبنظران اذعان نمودهاند:
«وسعت خاك يك كشور بهترين نماينده قدرت سياسي و پيشرفت فرهنگي آن كشور بوده و هر چه خاك كشوري وسيعتر باشد، قدرت سياسي و تمدن آن هم بيشتر خواهد بود». (ميرحيدر، 1357: 13)
درخصوص نقش و اهميت منابع و معادن بايد گفت كه سرنوشت كشورها تا اندازهاي بستگي به منابع طبيعي و مواد خام داشته و پيوستگي نزديكي با قدرت ملي دارد. دولتي كه به لحاظ منابع طبيعي فقير باشد، راه پُرمشقتي را بايد بپيمايد تا بتواند گامهاي اساسي در مسير رشد و توسعه بردارد. بدون در اختيار داشتن قدرت اقتصادي كه خود متأثر از وفور ذخاير و منابع طبيعي است، زمينهاي براي برخورداري از توان ملي و يا افزايش آن، قابل تصور نيست. هرچند دارا بودن اين قبيل منابع (با تأكيد بر نفت، گاز و آب) ميتواند انگيزه مناسبي براي تهاجم نظامي دولتهاي ديگر محسوب شود. امنيت منابع، دو جنبه مختلف را در برميگيرد:
(1) امنيت منابع تجديدشونده مانند آب؛
(2) امنيت منابع غيرقابل تجديد مانند دسترسي به سوختهاي فسيلي و معادن راهبردي.
گرچه توسل به «منابع سبك» مانند انرژي خورشيدي، باد و حرارت زمين به عنوان جايگزينهايي در مقابل منابع غيرقابل تجديد، در حال گسترش است، ولي استفاده از اين منابع غيرمتعارف (به دليل موانع فني، سياسي و محيطي) هنوز آن چنان گسترش نيافته كه بتواند اثر مهمي بر امنيت ملي بگذارد. (ماندل، 1377: 136-135)
درباره موقعيت جغرافيايي كشور هم بايد گفت كه ج.ا.ايران در نيمكره شمالي، نيمكره غربي و در قاره آسيا قرار دارد و در قسمت غربي فلات ايران و جزو كشورهاي خاورميانه است. در غرب، كشور تركيه و عراق، در شرق افغانستان و پاكستان و در شمال نيز دولتهاي مشتركالمنافع قرار دارند. ايران به سبب دارا بودن سواحل طولاني در خليجفارس و درياي عمان و از سوي ديگر به واسطه در اختيار داشتن تنگه راهبردي هرمز به ترتيب داراي موقعيت بحري و راهبردي ميباشد. همجواري با خليجفارس و درياي عمان، قرار داشتن بين دو كانون انرژي خليجفارس و درياي خزر، قرار داشتن در مركز اتصال قارههاي اروپا، آسيا و آفريقا، تسلط داشتن بر مسير انتقال انرژي به بازارهاي بينالمللي مصرف، برخورداري از سواحل طولاني، از جمله شاخصهاي اين مطلب است. (عسگري، زمستان 1379: 104-84)
جزاير خليجفارس نيز اهميت راهبردي دارد. بيشترين و مهمترين جزاير منطقه متعلق به ايران است. 19 جزيره در حاكميت كشورمان از شمال خليجفارس تا دهانه تنگه هرمز گسترش يافتهاند. جزيره فارسي در عمق آبهاي ايران و روبهروي عربستان، اهميت نظامي فوقالعادهاي دارد. جزاير لارك، هنگام، قشم، تنب بزرگ و كوچك، ابوموسي و سيري از لحاظ واپايش تنگه هرمز و شرق خليجفارس اهميت نظامي مهمي دارند. (علايي، بيتا: 26-22)
رهبر معظم انقلاب درخصوص شاخصهاي جغرافيايي كشور چنين فرمودهاند:
«خاك ما تقريبا يكصدم سطح خشكيهاي دنياست؛ اما سهم ما از منابع طبيعي، بسيار بيشتر از معدل سهم يكصدم ماست. در نفت، ذخاير ما برجسته است و در شمار چند كشور اول دنيا هستيم. دومين ذخيره غني گاز در همه دنيا را ما داريم، كه از سهم معدل ما خيلي بيشتر است. دو درصد معادن آن دنيا در كشور ماست، كه دو برابر سهم ماست. معادن مس ما پنج درصد همه مس دنياست؛ يعني پنج برابر سهم ماست. معادن روي و سرب ما سه و نيم درصد است، كه چند برابر سهم طبيعي ما در دنياست. خيلي از كشورها اينها را ندارند. متخصصين و مطلعين اين كار گفتهاند - به نظر من نكته بسيار جالبي است - كه سرب و روي و مس، فلزهاي پايه نام دارند.
هر كشوري اين معادن را داشته باشد، مشخص ميشود كه اغلب معادن كاني ديگر را هم دارد. ممكن است ما معادن فلزي كشف نشده ديگري هم داشته باشيم كه وجود اين سه عنصر - يعني مس و روي و سرب - در كشور ما، آن هم به ميزان زياد، نشاندهنده وجود آن معادن هم هست. از بيست و چهار نوع ماده معدني فلزي، دوازده نوع آن در ايران وجود دارد كه تا الان شناخته شده؛ ممكن است بيشتر هم باشد كه بعدها شناخته شود. از پنجاه نوع ماده معدني غيرفلزي كه در دنيا شناخته شده، سي و شش نوع آن در ايران وجود دارد؛ يعني تنوع معادن فلزي و غيرفلزي.
اينها امكانات طبيعي با ارزشي است كه ما در كشور داريم. تنوع اقليمي و آب و هواهاي مختلف در كشور ما خودش يك فرصت بزرگ است. درياها در جنوب و شمال، از فرصتهاي بسيار باارزش است. موقعيت مهم جغرافيايي و ارتباطي در اتصال شرق و غرب عالم، از لحاظ بازرگاني و بسياري فعاليتهاي ديگر، از موقعيتهاي باارزش است». (بيانات مقام معظم رهبري در ديدار كارگزاران نظام، مورخه 15/5/1382)
ايشان در مورد موقعيت بينظير جغرافيايي كشور معتقدند:
«موقعيت جغرافيايي حساس، مرز طولاني در خليجفارس و درياي عمان؛ اينها همه امتيازات يك كشور است، راه تقريبا منحصر غرب به آسياي ميانه و آن منطقه از دنيا هم از اينجا ميگذرد. (بيانات مقام معظم رهبري در ديدار دانشجويان دانشگاه شهيد بهشتي، مورخه 22/2/1382)
3-1-1. قدرت نظامي
واقعيت آن است كه قدرت نظامي از جمله ابزار تعيينكننده سطح قدرت كشورهاست. بدون توان سختافزاري، دستيابي به هدفها بسيار دشوار و يا شايد غيرممكن باشد. بر مبناي اين مطلب، رهبر معظم انقلاب با آگاهي از توان دفاعي كشور و پيشرفتهاي به دست آمده در خلال دهههاي گذشته در عرصه سختافزار و نرمافزارهاي دفاعي، معتقدند:
«امروز ملت ايران تواناييهايي به دست آورده كه (دشمنان)، امروز از اينكه ملت ايران دارد به قدرت اول نظامي منطقه تبديل ميشود، دارند دست و پا ميزنند». (بيانات مقام معظم رهبري در ديدار مردم شيراز، مورخه 1387/2/11)
2-1. توانمنديهاي غيرمادي و نرمافزاري
معيار سطحبندي كشورها تنها مختص به برخورداري از عناصر مادي قدرت نيست، بلكه معيارهايي همچون داشتن روابط مناسب با دولتهاي منطقه و قدرتهاي فرامنطقهاي، انسجام ملي، اعتبار بينالمللي و... نيز ميتوانند گوياي سطح فراملي قدرت يك كشور باشند. در ادامه به عناصر و عوامل غيرمادي قدرت اشاره ميگردد كه به گمان رهبر معظم انقلاب، ميتوانند تبيينكننده سطح منطقهاي قدرت جهموري اسلامي ايران باشند.
1-2-1. روحيه ايثارگري و شهادتطلبي
روحيه، حالتي از تفكر است كه مؤيد ثابت قدمي، شهامت و اميد است؛ حالتي از اطمينان، غيرت و وفاداري است؛ نيرويي حياتبخش است كه از روح صميميت و يگانگي دستهجمعي و اراده و تصميم حكايت دارد؛ نيروي رواني لايزالي است كه تا انتهاي راه، توان تحمل ميبخشد و از عزمي مستحكم براي پيروزي نشئت ميگيرد. با برخورداري از آن، دستيابي به همه چيز ممكن است و بدون آن، همهچيز از جمله طرحريزيها و تهيه مقدمات و توليد به چيزي نميارزد. (معينوزيري، 1378: 9).
روحيه، بيش از قانون بر قواعد روانشناسانه و نيز رضايتخاطر مبتني است. به عبارتي، صرف برخورداري يك نيرو از اعتماد به نفس، به معني تضمين انجام درست و كامل وظايف محوله نميباشد، بلكه نيرو در كنار آن بايد اقدام خود را مشروع نيز بداند. از اينرو، تركيب مشروعيت (رضايتخاطر) و اعتماد به نفس، يك احساس برتر روانشناسانه ايجاد ميكند كه فرد را قادر ميسازد كه مأموريت و وظيفه خود را با وجود شرايط نامطلوب فراوان انجام دهد (Drummond, 16 May 2000: 4).
ايثار و از خود گذشتگي، به مثابه يك عامل قدرت ملي، يك ارزش جهاني و فرامذهبي است. همه انسانها نسبت به افرادي كه با شجاعت در برابر ستم قد برافراشتهاند و تن به ذلت و خواري ندادهاند، اداي احترام كرده و آنان را ستايش ميكنند. حتي افراد ناتوان و زبوني كه جرئت اظهار وجود در برابر ستم و ياراي مخالفت با ستمگري نيافتهاند، نسبت به انسانهاي قهرمان و ايثارگر ابراز احترام ميكنند. عنصر مبارزه با ظلم و تجاوز در تمام جوامع و فرهنگها امري مقدس و ضروري است و يكي از عناصر مهم در حفظ حيات حقيقي بشريت است كه انسان در طول تاريخ به آن محتاج بوده، ولي در برهههايي از زمان و دلايل شرايطي خاص، اين فرهنگ ظهور، بروز و تجلي بيشتري داشته است.
هر زمان كه ظالم يا متجاوزي قد برافراشته است، مرداني غيور با ارادهاي پولادين و با ايثارگري و از خودگذشتگي در مقابلش ايستاده و با ظلم و تجاوز مبارزه كردهاند، حال يا در راه هدف والاي خود كشته شدهاند و يا به فتح پيروزي رسيده و ظلم و متجاوز را سر جاي خود نشاندهاند. مصاديق حقيقي چنين مبارزاتي در تاريخ ملل مختلف با هر كيش و آييني فراوان يافت ميشود كه بعضي از نمونههاي آن حتي در قصهها، داستانها و اشعار سينه به سينه نقل شده است، اما در دين مبين اسلام و به ويژه در مكتب تشيع به دليل ويژگيهاي خاص در آن تأكيد و بر حفظ حيات معنوي و عزت مسلمين درخصوص مبارزه با ظلم، تجاوز و فساد و... سفارش و تأكيدهاي فراواني شده است.
از جمله نمادهاي فرهنگي سياسي شيعه، كه در گسترش آن نقش مؤثري داشته است، ايدئولوژي منحصر به فرد آن بود. در كانون اين ايدئولوژي، ايثار و شهادت در راه مبارزه با ظلم و بيعدالتي قرار دارد. در رأس اين ايدئولوژي، ائمه معصومين(ع) عالمان شيعي و روحانيون و ديگر بزرگان ديني قرار داشتند. در واقع روحيه ايثارگري و شهادتطلبي در مكتب شيعه، يكي از ارزشهاي سياسي و اعتقادي شيعيان است. اين ارزش بزرگ، با نام حسينبنعلي(ع) در فرهنگ سياسي تشيع آميخته شده است و شيعيان لقب سيدالشهداء را براي او از هر كس ديگري مناسبتر ميدانند؛ زيرا شهيد با ايثار قطرات خونش در پيكر جامعه، خون گرم و زندهاي را به جريان مياندازد و راه خدا را باز ميكند و سدها و موانع را برميدارد. (مطهري، 1366: 11)
قيام عاشورا و استقبال از شهادت به خوبي آميختگي دو مقوله آزادي دروني و بيروني از يكسو و مقدم بودن آزادگي بر دينداري از سوي ديگر را آشكار و به اثبات رساند و با اين قيام، شهادت در حد يك عنصر عزتآفرين و نجاتبخش جلوهگر شد. بنابراين رمز موفقيت برقآساي آيين شيعه در رسيدن به هدفهاي خود و گشودن قلبهاي انسانهاي شيفته حقيقت، «فرهنگ ايثار و شهادتطلبي» در اين مكتب است.
در مكتبي كه جهاد در راه خدا، پُلي براي رسيدن به «احدي الحُسنَيَين» است، شكست معنا و مفهومي ندارد. مكتبي كه بتواند پيروانش را به گونهاي تربيت كند كه نبرد با دشمن و كشته شدن را رسيدن به سعادت ابدي بدانند، از هيچ قدرتي هراس نخواهد داشت و هيچ مانعي قادر نخواهد بود او را از رسيدن به اهدافش باز دارد و در ميانه راه متوقف سازد. رهبر معظم انقلاب نيز همواره بر اين عامل تأكيد داشته و برخورداري از آن را همواره به عنوان عاملي برترساز مورد توجه قرار دادهاند:
«ما بايد روحيه ايمان و عنصر ايثار و فداكاري را در درجه اول در خودمان و سپس در مردم تقويت كنيم. اين هم بايد در برنامهها گنجانده و ديده شود. بخش مهمي كه قدرت ملي ما را تشكيل داد، همين روحيه ايثار بود كه در جنگ به صورت شهادتطلبي ظاهر شد. در ميداني هم كه امروز در مقابل خود داريم - كه يقينا از ميدان جنگ پيچيدهتر و دشوارتر است - نيروي ايثار و فداكاري كه همه معادلات را به هم ميريزد، بايد مطرح شود. اگر ما بتوانيم اين را در خودمان تقويت كنيم، همه معادلات قدرت در دنيا به سود ما به هم خواهد ريخت». (بيانات مقام معظم رهبري در ديدار كارگزاران نظام، مورخه 1382/5/15)
به يقين، چنين عاملي، تعيينكننده سطح قدرت كشورها در بُعد منطقهاي و حتي فرامنطقهاي نيز خواهد بود.
2-2-1. انسجام ملي
انسجام ملي كه بستگي به نوع روابط بين افراد و گروهها دارد (McCracken, 1998)، از جمله عواملي است كه وجود آن در هر نظامي، ميتواند توان فزايندهاي براي آن كشور به شمار آمده و بيانگر ظرفيت و استعداد آن كشور براي تبديل شدن به قدرت منطقهاي است؛ چرا كه ميتواند بسترساز بسيج تمامي مقدورات و ظرفيتهاي كشور براي قدرتآفريني باشد و به نوعي اعتباري فراملي براي آن دولت، ايجاد كند. «اعتماد ميان مردم و نظام» و «دلبستگي اقوام به نظام» ميتواند دو شاخص مناسب وجود انسجام ملي در كشور باشد، كه در ادامه به اين موارد از ديدگاه رهبر معظم انقلاب اشاره ميشود:
1-2-2-1. اعتماد ميان مردم و نظام
اعتماد مردم به نظام سياسي، از جمله عناصر و عوامل قدرتآفرين در هر جامعهاي تلقي ميگردد. اعتماد و هماهنگي بين مردم و نظام سياسي، توليدكننده سرمايه و انسجام ملي خواهد بود. به باور مقام معظم رهبري:
«كمتر كشوري در دنيا وجود دارد كه اعتمادي را كه مردم ايران نسبت به نظام جمهوري اسلامي دارند، نسبت به نظام حكومتي خود داشته باشند. دليل اين اعتماد... مردم به نظام... يك دليل، همين انتخابات دو سال قبل (1388) است كه بيش از هشتاد درصد از مردمي كه حق رأي داشتند و قادر به رأي دادن بودند، در انتخابات شركت كردند. (دليل ديگر) همين دو راهپيمايياي است كه ما هر سال داريم؛ راهپيمايي بيست و دوي بهمن و راهپيمايي روز قدس. اين راهپيماييها مربوط به نظام است؛ مربوط به هيچ دولتي، مربوط به هيچ جريان خاصي نيست؛ مال نظام است... اين نشاندهنده علاقهمندي و دلبستگي مردم به نظام است.
اعتماد به نظام، از اين بهتر و روشنتر نميشود. علاوه بر اين، در موارد خاص، مثل نهم دي سال 88، به مجرد اينكه مردم احساس كردند حركتي كه شروع شده است، متوجه به نظام است، متوجه به انقلاب است، متوجه به شخص خاص و دولت خاصي نيست، آن حركت عظيم را از خود نشان دادند. اينجور نبود كه فقط جوانهاي پرشور به ميدان بيايند؛ همه آمدند. حادثه نهم دي يك حادثه عجيبي است؛ به خاطر دلبستگي مردم به نظام بود. اينها نشاندهنده اعتماد مردم است». (بيانات مقام معظم رهبري در ديدار مسئولان نظام جمهوري اسلامي ايران، مورخه 1390/5/16)
2-2-2-1. دلبستگي اقوام به نظام
بدون شك، يكپارچگي تمامي قوميتها و دلبستگي آنها به نظام سياسي كه برآيند آن، انسجام ملي است، فرصتي بيبديل و عامل قدرتي تعيينكننده به شمار ميآيد؛ واقعيتي كه رهبر معظم انقلاب نيز به آن تأكيد داشتهاند:
«اين را همه بدانند، نظام اسلامي، تنوع اقوام را در كشور بزرگ و سرافرازمان يك فرصت ميداند» (بيانات مقام معظم رهبري، مورخه 1388/02/22)
بررسي كارشناسان نيز مؤيد اين مطلب است كه در گذشته تاريخي ايران، گروههاي زباني - مذهبي، نقش مهمي در رستاخيزهاي سياسي، ارتقاي ميراث فرهنگي و دفاع از ايران در برابر تهديدهاي خارجي داشتهاند. (احمدي، 1380: 582) رهبر معظم انقلاب، پيوستگي اقوام مختلف به نظام را به مثابه نقطه قوتي ميدانند. بيشك، اين نقطه قوت، در ارتقاي قدرت كشور به سطح منطقهاي بسيار مؤثر است.
«امروز قوميتهاي گوناگون كشور ما، همه برادروار در كنار هم دارند زندگي ميكنند؛ احساس اتصال به نظام و دلبستگي به نظام در همه آنها محسوس و مشهود است. به نظر من اين يكي از مهمترين نقطه قوتهاست. ما در محاسبه نقاط قوت نظام بايد اين را در نظر بگيريم. نظامي تنها، بدون پشتيبان بينالمللي، با دشمني قدرتمندترين قدرتمندان مادي جهاني، در طول سي و دو سال با تهديدهاي متوالي و پيدرپي مواجه بوده، اما بر همه اين تهديدها فائق آمده؛ اين خيلي نقطه مهمي است. به نظر من نقطه قوت درجه اول نظام اين است. (بيانات مقام معظم رهبري در ديدار مسئولان نظام جمهوري اسلامي ايران، مورخه 1390/5/16)
3-2-1. توانمنديهاي علمي
از فحواي بيانات معظمله ميتوان دريافت كه علم، بنمايه اصلي پيشرفت كشورها بوده و مؤلفهاي است كه باعث ارتقاي تراز قدرت كشورها ميشود:
«عزيزان من! اين پيشرفت علمي را دست كم نگيريد. اين پيشرفتها خيلي مهم است. علم، پايه پيشرفت همهجانبه يك كشور است. اين حديث را من يك وقتي خواندم: «العلم سلطان»؛ علم، اقتدار است. هر كس اين اقتدار را داشته باشد، ميتواند به همه مقاصد خود دست پيدا كند. اين مستكبران جهاني به بركت علمي كه به آن دست پيدا كردند، توانستند به همه دنيا زور بگويند. البته ما هرگز زور نخواهيم گفت، اما علم براي ما به عنوان يك پيشرفت حتما لازم است». (بيانات مقام معظم رهبري در خطبههاي نماز جمعه تهران، مورخه 1390/11/14)
ايشان در سخنراني ديگر فرمودند:
«پيشرفتهاي علمي ما در اين مدت سي و چند سال، پيشرفتهاي حيرتآوري است. حالا فناوري هستهاي تصادفا معروف شده است و همه توجه دارند - هم در كشور، هم در دنيا - ليكن فقط اين نيست؛ فناوري هستهاي هست، علوم هوافضا هست، علوم پزشكي هست - خوشبختانه امروز كشور ما حائز رشتههاي بسيار مهم و دستنيافتني پزشكي است و كارهاي بزرگ پزشكي در اين كشور انجام ميگيرد - زيستفناوري هست، نانوفناوري كه از علوم جديد و دانشهاي نوي دنياست، هست؛ سلولهاي بنيادي كه يكي از بزرگترين كارها در عرصه علم است، هست؛ شبيهسازي، ساخت ابررايانهها، فناوري انرژيهاي نو، راديوداروهاي مهم و داروهاي ضدسرطان هست؛ و اين فهرست ادامه دارد... اينهايي كه من عرض ميكنم، رجزخواني نيست؛ اين گواهي مراكز علمي معتبر دنياست.
آنها ميگويند سريعترين رشد علمي در همه دنيا در اين سالها، در ايران اتفاق افتاده است. اين گزارش سال 2011 است كه ميگويد سريعترين رشد علمي در همه دنيا در ايران اتفاق افتاده است. طبق گزارشي كه مراكز علمي معتبر دنيا دادهاند، رتبه علمي اول منطقه، ايران است. ما اين رتبه اول علمي را براي سال 1404 در نظر گرفتيم؛ هنوز چهارده سال باقي است. همين سال ميلادي گذشته گفتند ايران از لحاظ رتبه علمي در منطقه اول است، در دنيا هفدهم. در سطح دنيا رتبه علمي كشور ما هفدهم است؛ اينها خيلي مهم است. پس يكي از نقاط قوت ما، پيشرفت علمي است». (بيانات مقام معظم رهبري در ديدار مسئولان نظام جمهوري اسلامي ايران، مورخه 1390/5/16)1
4-2-1. اعتبار بينالمللي
موقعيت يك دولت در جامعه جهاني و تصويري كه ساير بازيگران از يك دولت دارند، ميتواند در افزايش يا كاهش قدرت آن واحد سياسي مؤثر باشد. اعتبار بينالمللي، ابزار مناسبي براي چانهزني در مناسبات بينالمللي است.
پيگيري راهبرد مستقل، آسيبناپذيري در برابر هجوم خارجي و پيروزي در جنگها، از جمله مواردي هستند كه موجب افزايش اعتبار دولتها شده و در ارزيابي و سطحبندي قدرت كشورها حائز اهميت هستند. (قوام، 1381: 87)
اعتبار كشورها از مؤلفههاي نشاندهنده توانمندي و قدرت ملي كشورها به شمار ميآيد. كشورها با اعتبار خود، ساير دولتها را به سوي سياستي سوق ميدهند و يا ملتها را به مسيري هدايت مينمايند كه در راستاي منافع آنهاست. اعتبار كشورها، ربط وثيقي با ميزان قدرت سختافزاري و نرمافزاري و نوع عملكرد آنها در راستاي تبديل قدرت آنها به اقتدار دارد. اعتبار كشورها، از مؤلفههاي تعيينكننده نقش، جايگاه و سطح قدرت كشورها ميباشد. گفتمانسازي و يا تقويت و تحكيم گفتمان مقبول دولتها و يا ملتها نيز ميتواند در اعتباربخشي به كشورها مؤثر باشد. رهبر معظم انقلاب، درخصوص اعتبار و جايگاه كشورمان معتقدند:
«بنده موافق نيستم با اين نظر كه امروز وضع ما از لحاظ بينالمللي وضع منفي است؛ به هيچوجه، گاهي اين مسئله در بعضي از اظهارات شنيده ميشود، گفته ميشود. نخير، امروز وضع ما از لحاظ بينالمللي بسيار خوب است. امروز جمهوري اسلامي در فضاي سياست بينالمللي، به عنوان يك كشور محترم، اثرگذار، معتبر و متنفذ در دنيا شناخته شده است. اين عزت بينالمللي ناشي از عوامل خاص خودش است - حضور مردم، ايستادگي مردم، شعارهاي روشن و واضح انقلاب در دست و زبان مردم و مسئولين. بعضي خيال ميكنند اگر امروز فلان دولت مستكبر، چه در اروپا، چه در غير اروپا، نسبت به جمهوري اسلامي يك حرفي ميزند، يك چيزي ميگويد، يك اظهارنظري ميكند كه اهانتآميز به جمهوري اسلامي است، اين معنايش تنزل رتبه جمهوري اسلامي است؛ نه» (بيانات مقام معظم رهبري در ديدار مسئولان نظام جمهوري اسلامي ايران، مورخه 1390/5/16)
از ديدگاه معظمله اقرار دشمنان نظام اسلامي نيز شاهد مدعاي خوبي مبني بر اعتبار بينالمللي جمهوري اسلامي است:
«در مسائل منطقهاي كار به جايي رسيد كه اعتراف و اقرار كردند كه بدون حضور ايران و بدون رأي ايران، هيچ مشكل بزرگي در منطقه حل نخواهد شد. در قضيه حمله رژيم صهيونيستي به غزه، حضور قدرتمند جمهوري اسلامي در پشت صحنه موجب شد كه خودشان اعتراف كردند كه در مقابل مبارزان فلسطيني شكست خوردند؛ گفتند - ما نگفتيم، آنها گفتند و اصرار كردند - كه اگر چنانچه حضور جمهوري اسلامي نبود، قدرتنمايي جمهوري اسلامي نبود، مبارزان فلسطيني نميتوانستند در مقابل اسرائيل مقاومت كنند، چه برسد به اينكه اسرائيل را به زانو دربياورند؛ كه در جنگ هشت روزه فلسطينيها توانستند اسرائيل را به زانو دربياورند، و اين اولينبار در تاريخ تشكيل رژيم جعلي و غاصب صهيونيستي بود». (بيانات مقام معظم رهبري در حرم مطهر رضوي، مورخه 1392/1/1)
از نظر ايشان، اثرگذاري ج.ا.ايران به اندازهاي است كه:
«امروز نظام جمهوري اسلامي، يك كشور اثرگذار است؛ «آري» و «نه» او در مسائل منطقه، حتي در مسائل جهاني اثر ميگذارد؛ اين براي كشور خيلي مهم است». (بيانات مقام معظم رهبري در خطبههاي نماز جمعه تهران، مورخه 1390/11/14)
واقعيت آن است كه ايران، قدرتمند شده و در تمامي معادلهها و تحركات منطقهاي نقشآفرين است و حتي دشمنان نيز نميتوانند نقش جمهوري اسلامي را ناديده بگيرند. بر چنين مبنايي است كه رهبر معظم انقلاب بيان داشتهاند:
«امروز شما ميبينيد، ميشنويد، ميخوانيد كه در مسائل گوناگون اين منطقه، همه قدرتهاي جهان عقيده دارند كه حضور ايران، وجود ايران، رأي ايران تعيينكننده است. اين را دشمنان درجه يك ما هم دارند ميگويند كه براي حل مسائل خاورميانه يا مجموعه كشورهاي منطقه، بدون حضور ايران هيچ تصميمي قابل گرفتن و قابل عملي شدن نيست». (بيانات مقام معظم رهبري در ديدار فرماندهان و كاركنان نيروي هوايي ارتش، مورخه 1387/11/19)
در صحنه بينالمللي، عزت ملت ايران و برجستگي و شاخص شدن سياستهاي اين ملت در منطقه و سطح جهان يك پديده مهمي است. رهبر معظم انقلاب در جايي ديگر، چنين ميفرمايند:
«ملت ايران، امروز از لحاظ قدرت سياسي، از لحاظ قدرت تأثيرگذاري بر تحولات دنيا و حضور در فعل و انفعالات منطقه خودمان، بلكه ديگر مناطق جهان، از اول انقلاب به مراتب قويتريم. اين مسئله، نمونههايي دارد، شواهدي دارد؛ اين را دشمنان ما ميگويند. يكي از رؤساي رژيم جعلي صهيونيستي، كه دشمن شماره يك ملت ايران و انقلاب ايران است، اعتراف ميكند و ميگويد - اينها عين عبارت اوست - امروز يك نيروي قدرتمندي وجود دارد كه درخلاف جهت هدفهاي ما پيش ميرود و ايران رهبري اين قدرت را به دست گرفته است.
اين سياستمدار درمانده و حيرت زده اعتراف ميكند و ميگويد امروز پشت مرزهاي ما خميني خيمه زده است! يك سياستمدار كهنهكار شناخته شده آمريكايي هم كه ما با وضع او كاملا آشنا هستيم، در يك جلسهاي مقايسه ميكند آمريكاي 2001 ميلادي را با آمريكاي 2011، ميگويد - كه اين حرفها همه مال همين دو سه ماه اخير است - كدام ديوانهاي وضعيت آمريكاي ابرقدرت اول هزاره را به شرايط رقتبار آمريكا در سال 2011 - سال گذشته ميلادي - تبديل كرده است؟
بعد ميگويد: اين تحولاتي كه اتفاق افتاده و به اين وضع منتهي شده است، دامن زننده به اين تغيير، ايران است. معناي اين جملات اين است كه امروز ملت ايران توانسته است با حضور خود، با استقامت خود، با عزت خود، با صلابت خود، بر روي حوادث مهم جهان و حوادث مهم منطقه، اين تأثيرات ژرف را باقي بگذارد. (بيانات مقام معظم رهبري در مراسم گراميداشت بيست و سومين سالگرد رحلت حضرت امام خميني(ره)، مورخه 1391/3/14)
5-2-1. ثبات كشور
بيترديد امنيت و ثبات، پيش نياز هر حركت اساسي از جمله توسعه و پيشرفت است؛ واقعيتي كه مورد تأييد اكثريت قريب به اتفاق محققان و صاحبنظران ميباشد. اقتصاد با سياست به طور عام و با امنيت به طور خاص تعاملي مؤثر دارد. به تعبير بوزان، اقتصاد و سياست، بخشهاي تحليلي متفاوتي از يك واقعيت واحد هستند. آنها با عينكهاي تحليلي متفاوتي به پديدهها و واقعيات مينگرند. البته مانند ديگر بررسيها، در اينجا نيز برخي مسائل و عوامل در متن بوده و بيشتر مورد تأكيد قرار ميگيرند و برخي ديگر در حاشيه و پيشزمينه واقع ميشوند. با وجود برخي افتراقهاي ساختاري و پوياييهاي هر كدام، اين دو بخش تعامل نزديكي با هم داشته و نميتوان يكي را بدون ديگري درك كرد. (Buzan, 1994: 89) در اين رابطه، ريپسمن استدلال ميكند كه تمايز بين مقوله امنيت ملي به مثابه نمودي از «سياست عالي» و مسائلي مانند توسعه اقتصادي به عنوان نمودي از «سياست عادي»، تمايزي جعلي و ساختگي است. (Ripsman, Spring 2000)
بر مبناي چنين استدلالي است كه ميتوان از اثربخشي ثبات و امنيت بر توسعه اقتصادي دفاع كرد. پرواضح است اگر توسعه اقتصادي، زمينهساز فرصتسازي است، ضعف بنيانهاي اقتصادي، موجبات تهديدزايي و فرصتسوزي را فراهم خواهد كرد.
ايجاد و حفظ ثبات و امنيت، تضمينكننده جذب سرمايههاي داخلي و خارجي، جذب نيروهاي متخصص و... است. ثبات و امنيت در سطح ملي، مولد سرمايه اجتماعي است كه از الزامهاي رشد و بالندگي در عرصه اقتصاد به شمار ميآيد.
توسعه و ثبات و امنيت لازم و ملزوم يكديگرند. به عبارتي اگر بيان گرديد دولتها با بهرهگيري از توسعه اقتصادي ميتوانند به برخي از اهداف امنيت ملي خود نايل شوند، ثبات و راهبردهاي مربوط به آن نيز در رسيدن به سطوح بالاتر توسعه اقتصادي سهم به سزايي دارد. توسعه اقتصادي نيازمند پشت سر نهادن مرحله برقراري و حفظ ثبات است. به عبارت بهتر، پيشنياز شكوفايي اقتصادي، تأمين ثبات و امنيت ميباشد. نكته حائز اهميت آن است كه امنيت موردنظر بايد در سطوح ملي، بينالمللي و جهاني برقرار باشد. بحران در لايههاي سهگانه ياد شده يكي از آفات و موانع جدي توسعه محسوب ميشود. (سريعالقلم، 1380: 344-333) رهبر معظم انقلاب، نيز بر اين باورند كه ثبات كشور، از جمله توانمنديهاي كشور است:
«با وجود اين هم توطئه، اين همه دسيسه... حركت داريم، پيشرفت داريم، جوشش داريم؛ اما نظام، نظام ثابت و مستقري است؛ استحكام دارد. اينها نقاط مثبت ماست. (بيانات مقام معظم رهبري در ديدار مسئولان نظام، مورخه 1390/5/16)
6-2-1. اعتماد به نفس
اعتماد به نفس، مقولهاي است كه براي هر جامعه و تكتك انسانها از ارزش و اهميت بسيار زيادي برخوردار ميباشد. اعتماد به نفس، ديدگاهي است كه به جامعه و افراد اجازه ميدهد تا از خود تصويري مثبت و واقعي داشته باشند. جوامع و افراد با اعتماد به نفس، به تواناييهاي خود اعتماد ميكنند. اعتماد به نفس، بنياديترين بخش شخصيت يك جامعه و فرد ميباشد. اعتماد به نفس سالم و بالا يك ضرورت حياتي و مطلق براي هر فرد و جامعهاي ميباشد.
اين مهم از ديدگاه بصيرتآميز مقام معظم رهبري نيز مغفول نمانده است. ايشان در بيانات خويش در مورخه 1386/10/13، به خوبي به اين مهم اشاره كردهاند:
«اعتماد به نفس ملي يكي از ضرورتهاي ملت ماست در همه دورانها»
به باور ايشان، اين سرمايه بسيار مهم و باارزش، در جامعه اسلامي ايران ايجاد شده و منشأ تحولات اساسي گرديده است:
«امروز ملت ما داراي اعتماد به نفس در عرصه سياست بينالمللي است. اينكه شما ملاحظه ميكنيد مسئولان كشور در مواجهه با قضاياي جهاني، با اعتماد به نفس كامل حرف ميزنند، ناشي از اين است كه ملت ما احساس عزت و اعتماد به نفس ميكند. اسلام به ما اين اعتماد به نفس را داده است». (بيانات مقام معظم رهبري در اجتماع مردم اسفراين، مورخه 1391/7/22)
7-2-1. الگو بودن
بيترديد انتخاب يك كشور يا حركت و... به عنوان الگو، حكايت از قدرت و جذابيت آن بازيگر يا مقوله دارد. از ديد مقام معظم رهبري، ايران اسلامي، تبديل به الگويي كارآمد و مؤثر براي بسياري از دولتها و ملتها شده است؛ موضوعي كه به نوعي مؤيد قدرت منطقهاي كشور است.
«باطل السحر حركت دشمنان همين است كه يك ملتي حرف حقي را انتخاب كند، پاي آن حرف بايستد. ايستادگي پاي اين حرف، هم او را به هدف ميرساند، هم براي ديگراني كه دارند از اطراف تماشا ميكنند، ميشود يك الگو؛ كما اينكه شما ملت ايران الگو شديد. تحليلهاي دنيا هم نسبت به مسائل منطقهي ما همين است؛ ميگويند ايران الگو شد، ملت ايران الگو شد» (بيانات مقام معظم رهبري در ديدار هزاران نفر از مردم استان فارس، مورخه 1390/2/3)
به نظر معظمله، آنچه در مطرح شدن ايران اسلامي به عنوان الگو، مؤثر بوده، مقاومت و ايستادگي ملت بود:
«اين انقلاب آمد، نظام درست كرد، اين نظام باقي ماند، روزبهروز قويتر شد، روزبهروز هم پيشرفتهتر شد؛ اين ميشود الگو. اين الگوسازي يك گفتماني را به وجود ميآورد كه آن، گفتمان هويت اسلامي و عزت اسلامي است. امروز در بين ملتهاي دنيا، احساس هويت اسلامي، قابل مقايسه با سي سال قبل نيست؛ احساس عزت اسلامي و مطالبه اين عزت، امروز قابل مقايسه با گذشته نيست». (بيانات مقام معظم رهبري در ديدار اعضاي مجلس خبرگان رهبري، مورخه 1389/12/19)
همچنين از نگاه ايشان، بخش عمدهاي از دشمنيها و مانعتراشيهاي قدرتهاي بزرگ بر سر راه ملت، جلوگيري از ظهور يك ايران مقتدر به عنوان الگو بوده است:
«بخش مهمي از تبليغات ضد جمهوري اسلامي، ناظر به همين جهت است؛ ناظر به اين است كه الگوسازي نشود؛ در چشم ملتهاي مسلمان، جمهوري اسلامي به صورت يك الگوي موفق درنيايد. به نظر من اين نكته بسيار مهمي است كه همه ما بايد به آن توجه كنيم. سعي دشمنان اين است كه جمهوري اسلامي به شكل يك الگوي موفق در چشم ملتها جلوه نكند؛ چون وقتي الگو پيدا شد، مردم به سمت آن حركت ميكنند؛ وقتي توفيق اين الگو دانسته شد، مردم تشويق ميشوند.» (بيانات مقام معظم رهبري در ديدار اعضاي مجلس خبرگان رهبري، مورخه 1389/12/19)
8-2-1. الهامبخشي
رهبر معظم انقلاب، به جاي قدرت نرم كه معطوف به اذهان و افكار است، از واژه الهامبخشي استفاده مينمايند كه به جاي مغزها بيشتر متوجه قلبهاست و با قلبها سخن ميگويد. ممكن است ارزشها، فرهنگها و سياستهاي يك كشور با كشوري ديگر، متفاوت باشد، اما پيام يك كشور بر دل مردم كشوري ديگر بنشيند. از اينرو، الهامبخشي، شاخص ديگري است كه از نگاه رهبر معظم انقلاب، ايران را به عنوان قدرتي منطقهاي مطرح ميكند:
«امروز ملت ايران عزيز است؛ الهامبخش است» (بيانات مقام معظم رهبري در ديدار فرماندهان نيروي هوايي ارتش، مورخه 1386/11/19)
ايدهها و عملكردهاي حقطلبانه هر كشوري ميتواند كاركردهايي بسيار كارساز و همهجانبه داشته باشد. به عبارتي اين ظرفيت و توانمندي در عرصه نرمافزاري ميتواند، الهامبخش، محرك و جهتدهنده به ساير ملل باشد. الهامبخشي به مثابه مقولهاي كه با «قلوب» سروكار دارد، ميتواند باعث توليد روند شود و با استفاده از «قدرت روند» ميتوان راحتتر به هدفها نايل شد.
«قدرتهاي استكباري امروز بيش از گذشته به اين حقيقت توجه پيدا كردهاند كه نفس وجود نظام اسلامي، منشأ و سرچشمه الهام و نيرو براي مسلمانان نقاط مختلف جهان است» (بيانات مقام معظم رهبري در ديدار اعضاي مجلس خبرگان رهبري، مورخه 1374/12/8)
9-2-1. روابط مناسب با دولتهاي منطقهاي و فرامنطقهاي
از جمله شاخصهاي مؤيد قدرت منطقهاي يك كشور، سطح و نوع روابط آن دولت با همسايگان و قدرتهاي ديگر ميباشد. مقام معظم رهبري، مناسبات كشورمان با واحدهاي سياسي منطقهاي و فرامنطقهاي را دوستانه ارزيابي مينمايند و مشكلات احتمالي را موقتي ميدانند كه در برخي موارد، نتيجه دخالت قدرتهاي فرامنطقهاي هستند. ظرفيتهاي فراوان جمهوري اسلامي و منافع مشترك از جمله دلايل اين روابط دوستانه هستند كه ميتواند در آينده، گسترش يابد.
«ما با همه كشورهاي اين منطقه روابط دوستانه و برادرانه داريم. روابط كشور ما و دولتهاي ما با كشورهاي اروپايي روابط سالم و خوبي است و در آينده كه گاز در تأمين انرژي نقش بيشتري پيدا ميكند، اين روابط با اروپا بهتر هم خواهد شد؛ چون آنها به گاز ما احتياج دارند. روابط ما با دنياي عرب، دوستانه و خوب است... روابط ما با كشورهاي گوناگون اين منطقه و آسيا و مناطق ديگر جهان، روابط دوستانه است... روابط ما با روسيه هم روابط خوبي است. روسها به خوبي ميدانند كه اگر در ايران يك دولت طرفدار آمريكا بر سر كار بود، چه به روز آنها ميآمد. ما منافع مشتركي با آنها داريم؛ در آسياي ميانه، در خاورميانه و در خود اين منطقه منافع مشتركي با آنها داريم». (بيانات مقام معظم رهبري در مراسم هفدمين سالگرد ارتحال حضرت امام خميني(ره)، مورخه 1385/3/14)
در پايان بايد به اين نكته اشاره شود كه به باور رهبر معظم انقلاب، توانمنديهاي كشور بيش از اين مطالب است و داراي ريشه و دليل خاصي ميباشد:
«كشور ما ميتواند ملتي بزرگتر از آمار كنوني ملت ما را هم اداره كند؛ ميتواند خود را در سطح بالايي از پيشرفت و توسعه در ميان ملتهاي عالم قرار دهد؛ و همچنان كه در سند چشمانداز بيست ساله اعلام شده است، ميتواند از جهات مختلف رتبه اول را در منطقه حائز شود. اينها تواناييهاي ملت ماست؛ اينها را ملت ما به بركت وحدت كلمه، به بركت پرچم برافراشته اسلام، و به بركت ايمان عميقي كه در دلهاي شماست، تاكنون به دست آورده است و باز هم ميتواند پيش برود و به چشمانداز زيبا و شايسته ملت ايران دست پيدا كند». (بيانات مقام معظم رهبري در ديدار مردم شهرستان رفسنجان، مورخه 1384/2/18)
2. محدوديت توان / فرصتساز كشور؛ تحريم
محدوديتها به معني موانعي هستند كه دستيابي به اهداف موردنظر و يا انجام اقدامها را با چالش و مشكل مواجه مينمايند و به طور كلي، حيطه سياستگذاري و اقدام را با تحديد روبهرو ميكنند، ولي محدوديتهاي فرصتساز، به معني فرصتسازي از تنگناها و موانع است. به عبارتي محدوديتهايي موردنظر است كه ميتواند موجب انسجام داخلي، بسيج منابع و ايجاد فرصتهايي راهگشا شود.
شايد بتوان عناوين فراواني را در رابطه با محدوديتهاي فرصتساز كشور برشمرد، ولي به نظر ميرسد، يكي از مهمترين محدوديتهاي فرصتساز، تحريمها هستند.
تجارب گذشته بيانگر آن است كه كشورها از اهرمهاي اقتصادي براي رسيدن به اهداف خود استفاده مينمايند و يا در راستاي نيل به اهداف خود، از سوي رقبا و دشمنان مورد تحريم واقع ميگردند. به عبارتي، دولتها براي ممانعت نمودن از اتخاذ سياستهاي نامطلوب از سوي كشور هدف، از حربه تحريم يا مشوقهاي اقتصادي استفاده مينمايند. تحريم با هدف ايجاد دو تأثير كارساز طراحي ميشود: نخست آنكه، هزينههايي اقتصادي را بر دولت هدف تحميل كنند، و از اين طريق، انگيزههاي اقتصادي را براي جلوگيري از اتخاذ سياستهاي نامطلوب و يا تغيير سياستهاي آن كشور ايجاد كنند. دوم اينكه، باعث محروميت اقتصادي داخلي در كشور هدف شوند و از اين طريق، فشار سياسي داخلي براي حكومت هدف ايجاد كنند تا از خواستههاي تحريمكننده، تبعيت كند.
درخصوص كارايي تحريمهاي اقتصادي، ديدگاههاي متفاوتي مطرح شده است. برخي معتقدند تحريمها بيشتر ميتوانند به 35 درصد از هدفهاي اعلام شده خود برسند. در مقابل، تحقيقهاي ديگر نشان ميدهند كه تحريمهاي اقتصادي در تحقق هدفهاي امنيتي مهم به ندرت كارآمد هستند و هنگامي كه به ظاهر «موفق» ميشوند، اين موفقيت بيشتر حاصل فشارهاي سياسي يا نظامي يا طرح خواستههاي بياهميت است. گروه سوم از محققان كه موضعي بينابين را اتخاذ نمودهاند بر اين باورند كه تحريمها تنها هنگامي موفق ميشوند كه شرايط سياسي داخلي و بينالمللي مناسبي موجود باشند يا هنگامي كه تحريمكننده از قدرت اقتصادي كافي براي تحميل هزينههاي اقتصادي سنگين بر دولت هدف برخوردار باشد. (Ripsman, Spring 2000)
به طور معمول اينكه گفته ميشود اعمال تحريمها با موفقيت همراه نيستند، متضمن آن است كه تحريمها نميتوانند فشار اقتصادي ايجاد نمايند و اينكه فشارهاي وارده ناشي از تحريمها براي تغيير سياست دولت هدف كافي نميباشد.
در مقام پاسخگويي به چنين اشكالي، حاميان روش تحريم معتقدند كه بياعتنايي به تحريمهاي اقتصادي به مثابه ابزاري كارآمد، ناشي از چند اشتباه است. نخست آنكه فلسفه اعمال تحريمهاي اقتصادي مورد توجه كافي قرار نميگيرد. دوم آنكه مقايسهاي بين هزينهها و دستاوردهاي تحريمها انجام نميشود. به عبارتي نبايد نتايج اعمال تحريمها را با دستاوردهاي استفاده از نيروي نظامي مقايسه كرد، بلكه بايد نتايج آن را با منافع حاصله سنجيد. توضيح آنكه در برخي موارد ممكن است استفاده از نيروي نظامي كه بسيار پرهزينه است دربردارنده منافع كمتري بوده و يا حتي با ناكامي مواجه شود.
بنابراين منافع به نسبت محدود اعمال تحريمها را نبايد به عنوان دستاويزي براي صدور حكم عدم كارآيي اين سازوكار قرار داد و سوم آنكه بيتوجهي به بسترهاي اعمال تحريم، منجر به ناچيز شمردن منافع نسبي تحريمها ميشود. (Kirshner, April 1997) در مجموع واقعيت اين است كه تحريمها زماني نتيجهبخش خواهند بود كه تبعات قابل توجهي را براي كشور هدف به همراه داشته باشند. در چنين وضعيتي است كه دولتها براساس محاسبه عقلاني در معادله هزينه - فايده از آن رفتار يا سياست خاص احتراز خواهند نمود. (عسگري، بهار 1383: 36)
نگاه بصيرتآميز رهبر معظم انقلاب در مورد تحريمها از چند زاويه قابل طرح است:
(1) ماهيت
رهبر معظم انقلاب مانند راهبردپردازي چيرهدست، هر محدوديت و مانعي از جمله تحريمها را به مثابه فرصتي بالقوه مينگرند:
«اين تحريم به ما ضرر نزد؛ ما از اين تهديد توانستيم يك فرصت به وجود بياوريم». (بيانات مقام معظم رهبري در ديدار مردم شيراز، مورخه 1387/2/11)
به باور ايشان، فشارها و تنگناها خالق ظرفيتهاي جديد و فعليت يافتن ظرفيتهاي موجود است:
دوره سختي براي يك كشور - چه سختي جنگ باشد، چه سختي اقتصادي باشد، چه فشارهاي گوناگون سياسي باشد - دوره نشان دادن ظرفيتهاست؛ كه اين ملت چقدر ظرفيت دارد، چقدر قابليت اظهار وجود دارد، چقدر لياقت بقا دارد. (بيانات مقام معظم رهبري در ديدار جمعي از پيشكسوتان جهاد و شهادت و خاطرهگويان دفتر ادبيات و هنر مقاومت، مورخه 1384/6/31)
در مجموع، از ديد ايشان، تحريمهاي فلجكننده كه هدف از وضع آنها، جدا كردن مردم از نظام اسلامي است (بيانات در ديدار اعضاي مجلس خبرگان رهبري، 1390/12/18)، نميتوانند اثر قابل توجهي بر نظام جمهوري اسلامي داشته باشند. در اين رابطه، ايشان فرمودهاند:
«تحريم و محاصره اقتصادي از سوي رژيم ايالات متحده آمريكا و هر رژيم ديگري، ملت ايران را متزلزل نميكند؛ نظام جمهوري اسلامي را متوحش نميسازد و بر زندگي مردم ما هيچ اثري نميگذارد. ملت ما، ملتي بيدار، زنده، مستقل و متكي به نفس است». (بيانات مقام معظم رهبري در جمع نيروهاي شركتكننده در رزمايش بزرگ ولايت، مورخه 1375/3/3)
(2) نتايج
(1-2) در عرصه نظامي
يكي از حوزههايي كه به واسطه تحريمها توانست به رشد و بالندگي دست يابد، عرصه نظامي بود؛ به گونهاي كه مديران و كاركنان صنعت دفاعي به دستاوردهاي مهمي در توليد فناوري و تجهيزات نوين دست يافتند. بررسي ديدگاههاي مقام معظم رهبري نيز مؤيد اين مطلب است:
«ما را تهديد ميكنند به تحريم اقتصادي و محاصره اقتصادي! ما در همين دوره محاصره اقتصادي بوده كه اين همه امكانات را به دست آورديم. در سختترين دورههاي محاصره اقتصادي جوانهاي ما توانستند سلاحهايي را بسازند كه در همه دنيا آن سلاحها را غير از آمريكاييها و يكي دو دولت عزيز كرده آمريكا هيچكس نداشت. همين موشك ضدتانك «تاو» را جوانهاي ما در چه شرايطي ساختند؟ همه درها رويشان بسته بود، اما ساختند». (بيانات مقام معظم رهبري در ديدار جمعي از پيشكسوتان جهاد و شهادت و خاطرهگويان دفتر ادبيات و هنر مقاومت، مورخه 1384/6/31)
در اين خصوص، معظمله همچنين فرمودهاند:
«وقتي ما ميخواستيم توپ بخريم، به ما نميفروختند؛ تانك ميخواستيم بخريم، به ما نميفروختند؛ سيم خاردار ميخواستيم بخريم، به ما نميدادند؛ امكانات ميخواستيم، به ما نميدادند؛ اما قاچاقچي با قيمت دو برابر و سه برابر ميفروخت و ما مجبور بوديم بالاخره اين لوازم را به قدر نياز، با قيمت بالا تأمين كنيم. نتيجه اين تحريمها اين شد كه امروز ما در زمينه ضد زره، جزو ده كشور سطح اول دنيا هستيم». (بيانات مقام معظم رهبري در ديدار جمعي از مهندسان، مورخه 1383/12/5)
(2-2) در عرصه علم و فناوري
رهبر معظم انقلاب، تأكيد ويژهاي بر تلاش براي رسيدن به درجات عالي علمي و گسترش و پيشبرد مرزهاي دانش داشته و دارند؛ چرا كه توانمنديهاي علمي را موجد اقتدار كشور ميدانند:
«بايد علم را - كه مايه اقتدار ملي است - همه جدي بگيرند و دنبال كنند. كشوري كه مردم آن از علم بيبهره باشند، هرگز به حقوق خود دست نخواهد يافت. نميشود علم را از ديگران گدايي كرد. علم، درونجوش است؛ درونزاست. بايد استعدادهاي يك ملت به كار بيفتد تا يك ملت به معناي حقيقي كلمه عالم بشود». (بيانات مقام معظم رهبري در مراسم هفدهمين سالگرد ارتحال حضرت امام خميني(ره)، مورخه 1385/3/14)
علم و فناوري به منزله پايه هر پيشرفت و رشدي است. به باور ايشان، تحريمها باعث شكوفايي علمي در كشور شده است:
«ما را تحريم ميكنند. ممكن است تحريم فشاري به وجود بياورد، اما ملت ايران را يك درجه جلو ميبرد؛ توانايي او را بيشتر ميكند. به خيال خودشان علم و فناوري را بر روي جوانهاي ايراني بستند، اما جوانان ايراني خودشان از درون خودشان جوشيدند. امروز در زمينه علم و فناوري، پيشرفت ما نسبت به گذشته، نميشود گفت دو برابر و سه برابر است؛ دهها برابر است». (بيانات مقام معظم رهبري در ديدار دانشآموزان و دانشجويان، مورخه 1390/8/11)
(3-2) در عرصه انرژي هستهاي
از ديد معظمله، تحريمها در حوزه هستهاي نيز باعث بركات و منافع فراواني براي كشور شده است:
«ما همين پيشرفتهاي علمي در زمينه هستهاي و غير اينها را در حال و هواي تحريم اقتصادي به دست آورديم. اين را غربيها هم ميدانند؛ ميفهمند». (بيانات مقام معظم رهبري در ديدار دانشجويان دانشگاه فردوسي مشهد، مورخه 1386/2/25)
(4-2) در عرصه تقويت توانمنديهاي داخلي
تحريمها در مجموع باعث تقويت و استحكام تواناييهاي داخلي كشور شد؛ واقعيتي كه مورد تأييد رهبر معظم انقلاب اسلامي هم ميباشد:
«تحريم، فشار است، آزار است - شكي نيست - اما در مقابله با اين فشار و آزار، دو راه وجود دارد: ملتهاي ضعيف وقتي كه دشمن فشار آورد، ميروند در مقابل دشمن تسليم ميشوند، خشوع ميكنند، توبه ميكنند، اما ملت شجاعي مثل ايران به مجرد اينكه ديد دشمن دارد فشار ميآورد، سعي ميكند نيروهاي دروني خود را فعال كند، با قدرت و شجاعت از منطقه خطر عبور كند؛ و همين كار را خواهد كرد. اين هم تجربه سي ساله ماست». (بيانات مقام معظم رهبري در ديدار مردم آذربايجان، مورخه 1391/11/28)
ايشان معتقدند:
«ما در بخشهايي از بخشهاي صنعتي كشور مبتلا شديم به تحريم. تحريمكنندگان خيال كردند حالا كه تحريم كردند، اين بخشها خواهد خوابيد؛ اما برعكس شد. تحريم موجب شد كه جوانان ما به فكر بيفتند كه خودشان آنچه را كه دشمن نميخواهد به ما برسد، توليد كنند. توليد كردند، در مواردي بهترش را توليد كردند؛ كمهزينه، سبكتر، كارآمدتر. در نيرو اينجوري حركت كنيد. اين، شامل فرماندهان محترم، شامل مسئولان محترم بخشهاي گوناگون، شامل مجموعه پرسنل - به خصوص شما و بالخصوص جوانها - همه ميشود». (بيانات مقام معظم رهبري در ديدار فرماندهان و خلبانان نيروي هوايي ارتش، مورخه 1389/11/19)
نتيجهگيري
ارتقاي سطح توانمنديهاي كشورها و تبديل شدن كشورها آنها به قدرت منطقهاي، در گرو نقشآفريني عوامل بسياري است، ولي بيترديد، مؤلفههاي داخلي، نقشي بيبديل در اين فرايند ايفا مينمايند. رهبر معظم انقلاب اسلامي نيز با درايت و آگاهي خويش، با تأكيد بر اينگونه عوامل، سطح قدرت جمهوري اسلامي را، منطقهاي و در برخي عرصهها با استناد به برخي آمارها، حتي فرامنطقهاي ميدانند. ايشان ضمن توجه به ظرفيت داخلي كه بايد بالاترين بهرهبرداريها را از آنها نمود، به اين نكته كليدي نيز آگاهي دارند كه با توجه به كميابي امكانات، چارهاي جز استفاده از فرصتهاي موجود نيست.
از سوي ديگر، معظمله با اعتماد به نفس ناشي از ايمان به وعدههاي الهي و باور به ملت ايران، در هر چالش، تهديد يا فشاري مانند تحريم، فرصتهايي را درمييابند كه ميتوان از آنها در راستاي قدرتسازي استفاده كرد. از اينرو، در راستاي نيل به سطح منطقهاي قدرت، توانمنديهاي داخلي و محدوديتهاي فرصتساز دو بُعد اصلي توليد قدرت از نگاه ايشان ميباشد. در نظام انديشگي معظمله، فعال شدن تهديد خارجي و يا تبديل چالش و تهديد بيروني به فرصت، ارتباط مستقيمي با سطح توانمندي داخلي دارد. به عبارتي، زماني كه دشمن در داخل اختلاف و يا سستي (آسيب) مشاهده كند، توان خود را براي تهديد كشور، به كار ميگيرد:
«يك روزي در خطابههاي مسئولينمان مناقب آمريكا ذكر ميشد؛ همان روزها رئيسجمهور وقت آمريكا با سبكسري تمام، ايران را به عنوان محور شرارت معرفي كرد! يك روزي يكي از دولتهاي اروپايي نسبت به جمهوري اسلامي اظهار علاقه و ارتباط و اينها ميكرد؛ همان دولت سر قضيه قهوهخانه ميكونوس دادگاه تشكيل داد، مسئولين درجه يك كشور را در آن دادگاه متهم كرد!... هر وقت ما كوتاه آمديم، يك خردهاي سست برخورد كرديم، آنها پرروتر شدند. (بيانات مقام معظم رهبري در ديدار مسئولان نظام جمهوري اسلامي ايران، مورخه 1390/5/16)