(روزنامه آرمان ـ 1394/10/27 ـ شماره 2952 ـ صفحه 6)
** موتلفه حضورش در مجلس كاهش يافته اما نميتوان گفت كه اقبالي نداشته است چون اساسا حضور پر رنگي در انتخابات نداشتهاند.
* چرا حضورشان در مجلس كاهش يافت؟
** به عدماقبال جامعه به برخي نيروهاي با سابقه درون موتلفه برميگردد، به اينكه برخي از اين شخصيتها خيلي با زمان پيش نرفتند. اينكه دائم مطرح باشند در عرصه سياسي، به نوعي واكنشهايي را هم در جامعه برميانگيزد. از سوي ديگر اگر حضور هم داشته باشند و استمرار داشته باشد، خيلي با واكنش مواجه نميشود، اما اگر حضور مستمر باشد اما نوآوري نباشد، با واكنشهايي مواجه ميشود. بنابراين دليل عدم اقبال به اين مساله برميگردد.
* باتوجه به اينكه اصولگرايان اصيلي مانند موتلفه به همان دلايلي كه شما گفتيد، پر رنگ نيستند، طيف جديدي از اصولگرايان براي انتخابات مجلس در راه هستند. آيا اين طيف از اصولگرايان را ميتوان نواصولگراياني دانست كه جايگزين طيف سنتي در آينده خواهند شد؟ آيا اين پتانسيل در آنها براي جايگزين شدن وجود دارد؟
** اينها جرياناتي هستند درون طيف اصولگرا كه برخي از آنها مختصات جديدي به معناي اينكه حرفهاي تازهاي داشته باشند، ندارند اما برخي از آنها هم حرفها و ايدههاي جديدي دارند، مانند آبادگران. اينها با طرح و گفتمان جديد، وارد عرصه سياسي شدهاند كه با استقبال هم مواجه شدند. جامعه ما نسبت به كساني كه داراي مباني هستند، ارزشي قائل است و به كساني نميتواند اعتماد كند كه دائم در حال چرخش هستند و تغييراتشان گاهي به اين طرف و گاهي به آن طرف است. در اين ميان برخي جريانات اصولگرا بر مواضعشان پايدار ماندهاند و همزمان با نيازهاي جديد، حرف و راهحل جديد دارند. برخي از اين نيروها داراي اين مختصات نيستند اما پايداري آنها به اصول، يك ارزش و قوت است ولي مجموعه آن مختصات در آنها قابل رصد نيست.
* در مجموع شما فكر ميكنيد كه چقدر طيف اصولگرايان توانستهاند باتوجه به شرايط و نيازهاي روز جامعه حركت كنند؟
** برخي خوب پيش رفتند و برخي نيز خير. درون اصولگرايي همانطور كه پايداري بر ارزشها يك اصالتي دارد، سختي هم دارد. شما در مواجهه با پديدههاي جديد بايد اين سختي را هموار كنيد كه پديدههاي جديد را با معيارهاي خود تطبيق دهيد و بعد از آن معيارها به يك جمعبندي برسيد. اين كار سختي است چون هم بايد مطالعات ميداني داشته باشيد و هم بايد نوآوري داشته باشيد در تطبيق پديدهها. برخي جريانات هستند كه راه سختي را پيش گرفتهاند چراكه هر پديدهاي كه وارد ميشود را نه براساس ارزشهاي خود بلكه براساس ارزشهاي ديگران مورد تاييد يا رد قرار ميدهند، يعني بيشتر با ارزشهاي ساير نظامات فكري مطابقت پيدا ميكنند.
* شما چه مصداقي از درون جريانات اصولگرايان ميآوريد كه مقابل تغييرات مقاومت ميكنند يا اينكه عدهاي ديگر تغييرات را ميپذيرند و راهحلهاي مناسب ميدهند؟
** اين بحث زمان و مكان مناسب ميخواهد. الان بگويم مطلب گزينشي ميشود و ممكن است كه من متهم شوم كه ناقص تحليل كردهام.
* باتوجه به اينكه فعلا به درخواست شما نميتوانيم در اين بحث وارد شويم به سراغ مباحث روز برويم. تحليل شما از شرايط فعلي اصولگرايان باتوجه به اينكه كمتر از يك ماه و نيم تا انتخابات مانده است چيست؟
** اصولگرايي چون خودش فينفسه داراي تقدسي در جامعه است و بدون در نظر گرفتن اينكه چقدر مدعيان اصولگرايي به اين اصول نزديك يا دور هستند و خود پايبندي به اصول در هر جامعهاي، ارزش دارد، اينكه كسي نظام باوري داشته باشد و به آن پايبند باشد، بسيار بايد آن را ارج نهاد. اين مجزا از عملكرد اصولگرايان است، اينكه يك اصولي حاكم باشد تا قدرتمندان و صاحبان نفوذ نتوانند براساس ذائقه خود، هر بار سمت و سو را تغيير دهند. اما اصولگرايان توانستهاند آنطور كه بايد و شايد، حق مطلب و شايسته اصول است، عمل كنند؟ من خودم به اين مساله نقد دارم. در خيلي از زمينهها قطعا كاستيهايي وجود دارد؛ آيا اصولگرايان توانستهاند كه آنطور كه شايسته اصول است، آن را معرفي كنند و جامعه را به طرف ارزشها بياورند؟ قطعا نواقص چشمگيري در عملكردها وجود دارد. گاهي خود اصولگرايان عامل نبودهاند و با عامل نبودن به اصول ضربه زدهاند و گاهي اصولگرايان بهدليل ضعفهاي خودشان و كمكاري خود در فهم اصول نتوانستهاند خادمان خوبي براي اصول باشند، اما آنچه در اصولگرايان ارزشمند است، برآيندش اين بوده كه سعي كردهاند صاحبان قدرت را با اصول بسنجند. حتي زماني كه دولتي با شعارهاي اصولگرايي به ميدان آمده، بسنده نكردن به شعارهاي او و عملكرد فرد را بررسي كردند و تا جايي پيش بردند كه آن فرد گفت كه من اصلا اصولگرا نيستم. اين درباره احمدينژاد بهطور جدی صورت گرفت، اين را ميتوان به عنوان قوت در اصولگرايان ارزيابي كرد.
* براي يكي از آن نواقص چشمگير كه به آن اشاره كرديد، مصداقي و مثالي بياوريد.
** اينكه آن چنان دفاعي كه بتوانند دفاع كنند از اصولي كه تازه به سن رشد ميرسند، نكردهاند، يعني نتوانستهاند ارزشها و اصول را بهخوبي براي آنها تفهيم كنند. در اين زمينه ضعف جدي وجود دارد.
* پيشبيني شما از تركيب مجلس آينده چيست؟
** پيشبيني من بستگي به روشن شدن چند مطلب براي جامعه دارد؛ من منتقد آرايش كنوني سياسي در جامعه هستم و آرايش سياسي فعلي را گويا و رسا نميبينم. معتقدم كه برخي جريانات سياسي خودشان را در لفافهها و روكشهاي مختلف پنهان كردهاند. بايد اين مساله روشن شود. طيف اصلاحطلب ما كه متاسفانه يكي از ايرادات جدياش اين بوده است كه در مقام نقد نيروهاي داخلياش برنيامده است و اين برخلاف اصولگرايان است چراكه برخي اصولگرايان برخي نيروها را از خودشان طرد كردهاند. اما اصلاحطلبان چنين نكردهاند، يعني نميبينيد كه براساس و اصولي مسالهاي را پي بگيرند. بنابراين اين آرايش سياسي كه موجب شده عدهاي خودشان را مخفي كنند و خودشان را پشت كسان ديگري پنهان كنند، بايد تغيير كند. در جريان اصلاحطلب طيفهايي داريم كه اهل فكر نيستند، يعني اهل پايداري بر سر انديشهاي نيستند، يعني حاضرند با هر دولتي كار كنند اما موقعيت خودشان حفظ شود اين يعني كه افراد مبنا و معيار ندارند و حضورشان در قدرت مطرح است. اينها سالهاست كه در جريان اصلاحطلب بُر خوردهاند. اما در اين بين هم شخصيتهايي داريم كه خيلي زياد اصول و انديشه و آرمان دارند. براي مثال من هميشه گفتهام كه عارف را در پايبندي به اصول خيلي اصولگراتر از بادامچيان ميدانم.
در اين انتخابات به نظر من پرده از افرادي كه خود را با انگيزه ديگري درون طيف اصلاحطلب پنهان كردهاند، برداشته ميشود و اينكه نيروهاي آرمانخواه اصلاحطلب از آدمهاي باري به هر جهت جدا ميشوند. البته همين گروه باري به هر جهت قدرت اقتصادي زيادي دارند چون جرياني كه تريبون و پول دارد، متعلق به طيفي است كه مباني ارزشي ندارد و فقط دنبال قدرت است و اصالت را به قدرت ميدهد. اميدوارم كه در انتخابات مجلس پيش رو فضا شفاف شود بهطوري كه همانند انتخابات رياستجمهوري، كانديدايي كه براساس مباني انتخاب شده قرباني كانديدايي كه براساس مباني خاصي انتخاب نشده است، نشود. منظورم آقاي عارف است كه به نفع كانديداي طيف ديگر كنارهگيري كرد. البته در انتخابات رياستجمهوري، برخي اصلاحطلبان به اين انتخاب انتقاد كردند كه بسيار هم درست بود. اما از قرائن برميآيد كه به دلايل مختلف اين تغيير گامي كه برداشته شده است، تغيير اساسي در مجلس ايجاد نكند.
* يعني فكر ميكنيد كه اكثريت با اصولگرايان خواهد بود؟
** فكر ميكنم كه مجلس آينده اقليت ضعيف و اقليت كمرنگ و حتي اكثريت پر رنگ نخواهد داشت، يعني بسيار به هم نزديك خواهد بود.
* ولي تركيب تغيير ميكند؟
** اينطور تغيير پيدا نميكند كه جرياني بر جرياني ديگر غلبه پيدا كند. بهنظرم شفاف شدن آرايش سياسي در طيفهاي مختلف به سمتي پيش ميرود كه به نفع طيف معتقد به مباني تمام شود. اين معتقد به مباني هم ميتواند اصلاحطلب و هم اصولگرا باشد.
* به عنوان آخرين سوال؛ شما در آخرين مصاحبهتان گفته بوديد كه اصولگرايان اعتقادي به حقوق شهروندي ندارند. چرا اينطور است؟
** صحبتهاي من كامل منعكس نشد. معتقدم كه اصول و ارزشهاي ديني براي حقوق شهروندي خيلي حرف براي گفتن دارد. همه انبيا هم به تعبير روز بهدنبال اين بودهاند كه حقوق شهروندي را ارتقا دهند. ما باتوجه به ميزان توجه ارزشهاي اسلامي از آنها دفاع نكردهايم. كمكاري مشهودي در اين زمينه داشتهايم اما آنهايي هم كه ميخواهند كرامت زن را از طريق فمينيسم تامين كنند، ظلم ميكنند چون كرامت زن از طريق فمينيستم تامين نميشود. كرامت زن از طريق اصول اسلامي تامين ميشود.
http://www.armandaily.ir/fa/Main/Detail/140666
ش.د9405207