تاریخ انتشار : ۰۳ مهر ۱۳۹۶ - ۰۹:۲۵  ، 
کد خبر : ۳۰۴۷۲۹
جدیدی در جلسه آخر هم حاشیه‌ساز شد

پایان ناگهانی شورای چهارم

پایگاه بصیرت / آويد طالبيان

(روزنامه صبح نو ـ 1396/05/11 ـ شماره 287 ـ صفحه 8)

از خرداد92 تا مرداد96 مثل چشم برهم‌زدنی گذشت؛ صندلی‌ها به هیچ‌کس وفا نمی‌کنند و عمر مقام و منصب‌ها کوتاه است. عمرشورای شهر چهارم هم تمام شد، به یک روایت دیروز آخرین‌باری بود که21 عضو شورای شهر پایتخت روی صندلی‌های سبز بهشت نشستند و به روایتی دیگر 12مرداد که فرداست، زنگ پایان شورای چهارم می‌خورد. روایت سومی هم هست که از جلسه‌ای در روز یکشنبه، روز بعد از تحلیف رئیس‌جمهور حرف می‌زند که البته جلسه‌ای غیرعلنی خواهد بود، شاید برای آخرین خداحافظی‌ها، آخرین دلجویی‌ها و گرامیداشت واپسین لحظات حضور در شورا.

اگرچنین جلسه‌ای برگزار شود، دکتر محمد‌باقر قالیباف، شهردار تهران نیز درآن حضور خواهد داشت، مردی که بیشتر اعضای شورای چهارم در این چهارسال پایش ایستادند، برای دفاع از او و کارنامه‌اش هرچه در توان داشتند کردند و البته بعضی‌های دیگر هم بعضی روزها به جان یکدیگر افتادند، آن هم جلوی دوربین‌ها، مقابل نگاه تیزبین خبرنگاران و در تیررس قلم‌هایشان که نکته‌ای را از قلم نمی‌اندازند.

شورای چهارم نه آن شورای اول بود که همه با صفت سیاسی‌‌گری وحاشیه‌های پررنگ‌تر از متن و دوره نافرجامش، از آن یاد می‌کنند و نه شورای دوم بود که بیشتر به آرامی به خاطرش می‌آورند. شورای چهارم ملغمه‌ای از آدم‌ها و حوادث بود، معجونی ازچهره‌ها و نخبگان‌، مصوبات بی‌‌حاشیه و پرحاشیه، ترکیبی از آدم‌هایی خاص، گاه تندخو، گاه تهاجمی، گاه بی‌ملاحظه، حتی جنجالی و هتاک، با آستانه تحمل پایین.

در برخی جلسات شورای شهر چهارم پایتخت، حرف‌های خوبی زده نشد؛ دروغ بود، تهمت بود، نفاق بود، هرچه بود تعدادی ازجلسات را به تشنج کشاند و نگاه‌ها را به سمت شورایی چرخاند که اعضایش با رأی مردم دورهم نشسته بودند تا مشکلات همین مردم را حل کنند.

دیروز که رسماً آخرین جلسه علنی شورای شهر بود، دوباره گذشته‌ها تکرارشد و بحثی کم ارزش جلسه را متشنج کرد. دیروز باز‌ هم آقای عباس جدیدی، کشتی‌گیر پرافتخار سال‌های قبل و عضو خبرساز شورا در این سال‌ها، طبق معمول یک سوی ماجرا بود. او معتقد بود همیشه حرف‌هایش را وارونه به مردم انعکاس می‌دهند وگرنه او حرف حق را می زند مثل اینکه می‌گوید حق پیمانکاران زحمتکش شهرداری را باید بدهند و به‌جای این که جلوی دوربین پز بدهند، باید درباره بدهکاری خود توضیح دهند؛ مخاطب او شهردار تهران بود.

جدیدی، دیروز بیشتر ازسه دقیقه که حق قانونی‌اش بود حرف زد که مهندس مهدی چمران، رئیس جلسه تاب نیاورد و میکروفون او را خاموش کرد، جدیدی اما همچنان به حرف زدن ادامه می‌داد، آن هم با فریاد. چمران ولی با اعتراض جلوی او را گرفت و گفت در زمین کشتی هم اگر بخواهی بیشتر از وقتت کشتی بگیری، ازتشک بیرونت می‌کنند. این جمله باز هم از همان طعنه‌های همیشگی بود که صدای گلایه جدیدی را بلند کرد و او را به گفتن این جمله نچسب واداشت: «چرا نمی‌گذارید حرف بزنم، بقیه که صحبت می‌کنند را ننه عقدی زاییده و من را ننه صیغه‌ای!»

ورزشکاران سرشاخ می‌شوند

نام عباس جدیدی درچهارسال قبل بارها و بارها شنیده شد، از بدحادثه همیشه نیزدر رویدادهای ناخوشایند. آخرین روز اردیبهشت امسال بود که درجلسه علنی شورا، دو کشتی‌گیر پرافتخارسال‌های نه چندان دوربا یکدیگر سرشاخ شدند. عکس‌های آن روز هنوز در آرشیوها در دسترس است که آقایان جدیدی و دبیر، با چشم‌های پرغضب به هم خیره شده‌اند و به سختی مقابل یکدیگر گارد گرفته‌اند. دعوا بر سر طعنه‌ای بود که علیرضا دبیر به جدیدی زده و گفته بود اگر ورزشکاران شورای چهارم درانتخابات شورای پنجم رأی نیاورده‌اند، به‌دلیل عملکرد جدیدی است که البته او نیز زیر بارنرفته و گفته بود که می‌خواهند رأی نیاوردن خود را به گردن من بیندازند. همین مکالمه و همین اختلاف نظر، باعث تنش و جنجال در شورا شد درحالی‌که می‌شد نشود، می‌شد این دو ورزشکار مشت به‌صورت هم نپرانند و یکدیگر را خون‌آلود نکنند و می‌شد عباس جدیدی تلفن به‌دست نگیرد و برای رفیق قدیمی خود پلیس خبر نکند.

غائله برج باغ‌ها

از باغ‌های شمیران و آن چشم‌اندازهای زیبا، سال‌هاست که چیزی نمانده. حالا دهه‌هاست که برج‌های ریز و درشت جای باغ‌های قدیمی نشسته‌اند وکوچه های تنگ شمیران را دلگیرکرده‌اند. دراین سال‌ها هیچ‌وقت مقصرِ تغییر چهره شمال تهران نیزمشخص نشد و همه خود را ازاتهام مبرا دانسته‌اند. این وضع در جلسات شورای شهر چهارم به دفعات تشنج آفرید که شدیدترین آنها در جلسه 9خرداد امسال خلق شد.

موضوع این جلسه بررسی طرح صیانت از باغ‌های تهران بود که قراربود به‌جای مصوبه ناکارآمد برج باغ بیاید. ماده 9 این طرح می‌گفت پارکینگ‌هایی که برای ساختمان‌های ساخته شده در باغ‌ها درنظر گرفته می‌شوند، باید در طبقات باشند نه زیرزمین، آن هم بدون هیچ لوپ و رمپ .آقای اسماعیل دوستی اما مخالف سرسخت این مساله بود و اصلاً جرقه ایجاد تشنج را او زد. او می‌گفت این دیگر چه تبصره‌ای است! مگر کسی حاضر می‌شود در طبقه فوقانی پارکینگ بسازد که اگر هم بسازد، باید یک هلی‌کوپتر هم بخرد و با هلی‌برد وارد خانه شود. آقای دوستی هم در آن روز طعنه می‌زد اما آقای احمد دنیامالی جوابش را داد و گفت پارکینگی که در زیرزمین ساخته می‌شود، به باغ و درختان آسیب می‌زند ولی دوستی همچنان روی حرفش بود. این وضع صدای آقای حقانی را بلند کرد و خطاب به دوستی گفت: «خوشحالم که شما استاندار نیستید واگرنه همه جنگل‌ها را خشک می‌کردید، اصلاً شما هروقت بحث درخت می‌شود، گارد می‌گیرید.»

این مجادله داشت با وساطت آقایان مسجدجامعی، دنیامالی و انصاری تمام می‌شد که دوستی، غضبناک حرف‌های دیگری را پیش کشید و گفت: «تو هرجا که رفته‌ای، پشت سرشورا حرف‌های بدی زدی.» اینجا بود که چمران وارد بحث شد و از هر دو طرف خواست که همدیگر را لو ندهند که البته با این جمله در سیبل جمله‌های تند دوستی قرارگرفت و البته آنها را بی‌جواب نگذاشت. چمران به دوستی گفت: «‌مردم حرف‌های پوپولیستی شما را می‌شناسند» و بعد به حالت قهر اعلام کرد که حاضر است، دیگر به شورا نیاید. آن روز، پربود از دلخوری و حرف‌هایی که می‌شد به زبان نیایند.

جدال بر سر واگذاری املاک

درشورای شهرچهارم، بعضی روزها بود که جنگ لفظی تمام عیار در می‌گرفت و بیننده مطمئن می‌شد که ریشه این لفاظی‌ها و خط ونشان کشیدن‌ها، اختلافاتی کهنه است که شبیه یک دمل چرکین هرازگاهی سرباز می‌کند. درجلسه 18آبان95 که در برهه‌ای برگزار می‌شد که ماجرای واگذاری املاک شهرداری بحث داغ روزبود، اعضای شورا بد با یکدیگر درگیر شدند.

آن روز شورایی‌ها به 2 گروه منتقد و مدافع شهرداری تقسیم شدند و مدام بر سرهم فریاد کشیدند، سخنان نیشداربه یکدیگر زدند و از چسباندن هیچ انگی به هم ابا نکردند. بحث را آقای حکیمی پور و با مخاطب قرار دادن آقای سروری آغازکرد؛ او که درجبهه مدافعان سنگر گرفته بود. حکیمی‌پور می‌گفت دفاع برای چیست، وقتی دستگاه قضایی درحال رسیدگی به موضوع است و دادستان کل نیز تخلف را تأیید کرده؟ او می‌خواست بابت این تخلفات از مردم عذرخواهی شود.

سروری اما عنان صبرازکف داد و با فریاد گفت: «‌تو دروغ می‌گویی، تو نفاق می‌ورزی، تو نفاق‌گر و فتنه‌گری. در دوره اول شورای شهر هم همین کار را کردی.» ناگهان آقای پیرهادی به دفاع از سروری بلند شد و خطاب به حکیمی پور گفت: «‌تفرقه افکنی سابقه توست». در این لحظه آقای سرخو به پشتیبانی از حکیمی‌پور برخاست و با قطع کردن سخنان پیرهادی، گفت: «‌آنها که تخلف کرده‌اند باید خجالت بکشند نه آنهایی که حقیقت را می‌گویند.»

جدال لفظی آنچنان در آن روز بالا گرفت و بازار توهین و هتک حرمت آنقدر داغ شد که دکتر رحمت‌الله حافظی به نشانه اعتراض جلسه را ترک کرد. آقای مسجد جامعی هم در حال ترک جلسه بود که درگیری‌ها با وساطت آقایان چمران، طلایی، دوستی و دنیامالی تمام شد. درگیری تمام شد اما جراحت ناشی از آن در حافظه‌ها ماند.

اصلاح‌طلب رو در روی اصلاح‌طلب

روزی که مشخص شد آقایان محسن هاشمی و محمدباقر قالیباف2 نامزد تصدی پست شهرداری تهران هستند را شاید بشود سرآغازجنجالی‌ترین اتفاقات شورای شهر چهارم پایتخت دانست. درشورا، معمولاً اعضا از دو طیف رقیب مقابل هم صف‌آرایی می‌کنند ولی درانتخابات شهردار، این خودی‌ها بودند که به جان هم افتادند و تلاشی برای پنهان کردن اختلافات خویش نکردند.

درآن روزها همه نگاه‌ها به خانم الهه راستگو بود؛ بانویی که به خیلی چیزها متهم شد؛ حرف‌های سردی شنید؛ قامتش زیربارانتقادها خمیده شد و تا واپسین روزهای عمر شورای شهر،خودش را پیدا نکرد. او متهم به حمایت ازشهرداری قالیباف بود، کسی در جمع‌های اصلاح طلبان سوگند یاد کرده بود که به محسن هاشمی رأی خواهد داد.

آن روز، نوزدهمین روز شهریور92 بود که الهه راستگو، دروغگو خطاب شد، آن هم از سوی دکتر فاطمه دانشور، زنی اصلاح طلب و خشمگین که اصلاً دلش می‌خواست همه رسانه‌ها و مردم بدانند که الهه راستگو واقعاً کیست. او درآن روز با صدای بلند توضیح می‌داد که راستگو درفراکسیون اصلاح طلبان به قرآن قسم خورده که به محسن هاشمی رأی می‌دهد اما خلافش عمل کرده؛ او آدمی خائن و بی‌اخلاق است. او می‌گفت: «‌راستگو ما را احمق فرض کرده و باید دید که ارتباط او با شرکت‌هایی که برادرانش در شهرداری دارند، آیا ارتباطی با رایش دارد یا خیر.»

راستگو، روزهای سختی را پشت سرمی‌گذاشت، حتی وقتی خواست در دفاع از خود نطق کند، برخی اعضای اصلاح‌طلب شورا به همراه خبرنگاران چپی، صحن شورا را ترک کردند.

حالا اما از همه این حوادث فقط خاطره‌هایی مانده که در پرونده عملکرد چهارساله شورای شهر چهارم ثبت می‌شوند؛ شورایی که حاشیه‌هایش به اندازه متنش بود، تازه اگر این حاشیه‌ها بیشتر نبوده باشد؛ شورایی که مکرر مشکل به حد نصاب نرسیدن داشت و سالی چند‌بار بابت تاخیرها و غیبت‌های اعضا، ازساکت‌ترین و بی‌حاشیه‌ترین عضو شورا، دکترعباس شیبانی، تذکر می‌گرفت.

http://sobhe-no.ir/newspaper/287/8/11038

ش.د9602000

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات