(روزنامه آسمان آبي ـ 1396/06/16 ـ شماره 58 ـ صفحه 11)
انتشار سندی در قالب دکترین نظامی و سیاست خارجی از سوی کشورها امری مرسوم است و روسیه نیز از این قاعده مستثنا نیست، بهویژه اینکه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی تاکنون بارها دکترین سیاسی، نظامی و امنیتی مسکو تدوین و منتشر شده است. با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی اوضاع ژئوپلیتیکی و امنیتی پیرامون مسکو دستخوش دگرگونیهای بسیار شد و روسیه درصدد برآمد تا در قامت بازیگری مستقل در صحنه تحولات بینالمللی و منطقهای نقش فعال و مهمی بهویژه در مناطق اروپایشرقی، آسیایمرکزی و قفقاز ایفا کند. بر این اساس است که دکترین نظامی روسیه با هدف مصون نگهداشتن کشور از هرگونه خطر و تهدیدی تدوین میشود.
ناتو و واشنگتن، تهدیدات شماره یک مسکو
دولت کرملین در هر یک از این اسناد، به طرح تهدیدات و مخاطراتی پرداخته است که امنیت ملی روسیه را نشانه گرفته و در طولانی مدت گریبان این بازیگر منطقهای را میگیرند. در آخرین دکترین نظامی روسیه، امکان استفاده از سلاح هستهای برای دفاع از تجاوز نظامی به روسیه یا یکی از متحدانش و نیز در صورت تلاش برای ضربه زدن به تمامیت ارضی این کشور پیشبینی شده است. از همین رو ضمن تاکید بر حق روسیه در استفاده از تسلیحات هستهای در زمانی که مورد تهدید قرار گرفته است، گسترش سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) نیز تهدیدی برای امنیت ملی روسیه تلقی میشود. در این دکترین، گسترش سازمان نظامی ناتو به اروپایشرقی و همچنین طرحهای آمریکا برای ایجاد سپر موشکی در اروپا بهمثابه خطری برای امنیت ملی روسیه بهشمار آمدهاند. در تمامی دکترینهای نظامی روسیه، ناتو و ایالاتمتحده آمریکا تحت عنوان دشمنان یا تهدیدات شماره یک مسکو مشخص شدهاند. این دولت در رابطه با واشنگتن و گسترش توانمندی نظامی ناتو به شرق با دیده تردید نگریسته است. از این منظر باید خاطرنشان کرد که رقابتهای ژئوپولیتیکی آمریکا و روسیه و اختلافاتی که درخصوص بحرانهای بینالمللی با یکدیگر دارند موجب شده است روسیه، واشنگتن را تهدید اصلی برای امنیت ملی مسکو قلمداد کند و تازمانیکه رقابتها در بحران سوریه، کرهشمالی یا اوکراین ادامه پیدا کند، نام هردو کشور در دکترینهای نظامی طرفین بهعنوان مخاطرهای برای منافع و امنیت کشورشان ذکر خواهد شد.
اروپای شرقی، خط قرمز دولت کرملین
دکترین نظامی روسیه باتوجه به تهدیدات نظامی در جهان و احتمال بروز مناقشات نظامی با تکیه بر قدرت هستهای روسیه و امکان استفاده از آن برای مقابله با متجاوزان تدوین شده است. ازجمله دغدغههای مسکو در حوزه سیاست خارجی که در دکترین نظامی نیز به آن اشاره شده، بحث مسئله نفوذ اروپایغربی در اروپایشرقی است که روسها به هیچوجه قادر به مماشات بر سر آن نیستند و اروپای شرقی را حوزه سنتی نفوذ خود بهشمار میآورند.
در این راستا روسها همواره نسبت به گسترش اتحادیه اروپا بهسمت شرق واکنش نشان دادهاند. به باور دولت مسکو، گسترش ناتو به معنای نزدیک شدن این پیمان به مرزهای روسیه است و این ائتلاف، تهدیدی خارجی برای این کشور محسوب میشود بهویژه که ناتو در سال۲۰۰۹، آلبانی و کرواسی و در سال ۲۰۱۱، چهار کشور دیگر شامل بوسنی، گرجستان، مقدونیه و مونته نگرو را نیز بهعنوان عضو جدید پذیرفت و قصد دارد برخی از کشورهای حوزه شوروی سابق نظیر گرجستان و اوکراین را نیز به عضویت پذیرد. بر این اساس ناتو بهسمت مرزهای روسیه پیشروی کرده که این تهدیدی برای امنیت ملی روسیه است. از اینرو دکترین نظامی و سیاست خارجی روسیه تأکید دارد که ناتو درحال افزایش توان نظامی و تسلیحاتیاش در مناطق همسایه روسیه است. درواقع کرملین، گسترش حضور نظامی بالقوه ناتو در اطراف مرزهای خود را معادل نقض عرف و قوانین بینالمللی تلقی میکند. گسترش نظامی ناتو و ایالاتمتحده آمریکا در شرق اروپا مهمترین دغدغه کرملین است؛ مسکو از ایجاد پایگاههای نظامی این دو بازیگر بینالمللی در اروپایشرقی واهمه دارد. تحولات در این منطقه بهگونهای رقم خورده است که ناتو و آمریکا قادرند بهراحتی امنیت ملی روسیه را مورد تهاجم قرار دهند.
بنابراین روسها بهدنبال راهی هستند تا از طریق آن حضور و نفوذ نظامی واشنگتن را محدود کنند. روسیه خواهان حفظ وضعیت موجود در اروپایشرقی است و تمام تلاشش را میکند تا دولتی برسرکار آید که اگر همسو با دولت کرملین نبود، لااقل سیاستهای ضدروسی نداشته باشد.
دکترین نظامی روسیه در خاورمیانه
در دکترین امنیت ملی روسیه به گروههای تروریستی و افراطی نظیر داعش و علتهای ریشهای ظهور این گروهها بهعنوان تهدیدی برای امنیت کشور اشاره شده است. بهطورنمونه درخصوص داعش ذکر شده که ظهور این گروه افراطی و تروریستی و تقویت نفوذ آن از سیاست استانداردهای دوگانه برخی کشورها در مبارزه با تروریسم نشأت میگیرد. از همینرو، طی سالهای اخیر و با آغاز بحران سوریه، همکاریهای نظامی بسیاری میان دولت مسکو، تهران، دمشق و حزبالله صورت گرفت. آخرین دکترین نظامی روسیه از گسترش همکاریهای تهران و مسکو در تمامی ابعاد حکایت دارد؛ این نخستینبار است که در چنین اسنادی بهطور مستقیم از همکاریها با ایران سخن به میان آورده میشود که در نوع خود بیسابقه است. ایران نسبت به گذشته جایگاه برجستهتری در سیاست خارجی دولت روسیه بهدست آورده است که میتوان آن را حاصل همکاریهای نظامی، اطلاعاتی و امنیتی این دو قدرت منطقهای در بحران سوریه دانست.
ایران در سیاست خاورمیانهای روسیه از جایگاه ویژهای برخوردار است و مهمترین متحد سیاسی، امنیتی و نظامی روسیه در منطقه خاورمیانه محسوب میشود اما باید به این نکته توجه داشت که بحران سوریه نظم جدیدی را در منطقه بهوجود آورده است؛ نظامی که کماکان درحال گذار است و نتوانسته به جایگاه و ثبات موردنظر دست یابد. درچنین شرایطی این سوال مطرح میشود که آیا همکاری تهران و مسکو به این معناست که روسها، ایران را بهعنوان تنها متحدشان در خاورمیانه برگزیده و سایر قدرتهای منطقهای را کنار گذاشتهاند؟ پاسخ این سوال منفی است؛ چراکه روسها همواره تمایل دارند باوجود برخی تضادها در منافعشان، با تمامی کشورهای منطقهای بهویژه قدرتهای برتر تعامل دوستانه برقرار کنند. گسترش رابطه تهران و مسکو و جایگاه ایران در دکترین سیاست خارجی روسیه، گواهی بر قطع ارتباط کرملین با رقبای منطقهای ایران مانند عربستان، ترکیه یا رژیم صهیونیستی نیست و روسیه روابط دوجانبهاش با این کشورها را براساس دکترین خاص خود پی میگیرد. بهطورمثال، روسیه و ترکیه پس از سرنگونی هواپیمای سوخوی روسی از سوی دولت آنکارا و سردی روابط دو کشور، درصدد ترمیم و بازسازی روابطشان برآمدند و اکنون تعاملات دوجانبه روبهرشدی دارند و در سطح بینالمللی و منطقهای همکاری میکنند. این درحالی است که نشستهای مختلفی میان ایران، روسیه و ترکیه درخصوص حل بحران سوریه برگزار و نتایج خوبی کسب شده است. در اسنادی همچون دکترین نظامی و امنیتی کشورها معمولا نام بردن از کشورهای متحد مرسوم نیست؛ در همین راستا نیز با بررسی دکترین نظامی روسیه نمیتوان به این مسئله پی برد که کدام کشورها متحد هستند و کدامیک از دایره اتحاد کنار گذاشته شدهاند. بااینحال روسها به تشدید و تقویت رابطه با تمامی کشورها و منافع مشترک پرداخته، تهدیدها، فرصتها و تمایلاتشان را ابراز کردهاند.
https://asemandaily.ir/post/1158
ش.د9602347