تاریخ انتشار : ۲۳ آذر ۱۳۹۶ - ۰۸:۱۱  ، 
کد خبر : ۳۰۷۳۱۳

شيطان بزرگ در مسير فروپاشي

پایگاه بصیرت / سیدعبد‌الله متولیان

(روزنامه جوان ـ 1396/06/13 ـ شماره 5180 ـ صفحه 2)

وقوع انقلاب اسلامي در ايران در سال ۱۳۵۷ معجزه اسلام انقلابي در عصر جاهليت مدرن و مهندسي نظام سلطه بود كه بسان زلزله‌اي سهمگين همه بافته‌ها و ساختارهاي نظام سلطه را به چالش طلبيده و تهديد به نابودي كرد ؛ هنوز فرياد معمار كبير انقلاب اسلامي در گوشمان است كه فرموده بود «از هياهوي قدرتمندان نهراسيد كه اين قرن به خواست خداوند قادر قرن غلبه مستضعفان بر مستكبران و حق بر باطل است. (صحيفه نور ج ۱۲ ص ۱۲۵)». «من با اطمينان مي‌گويم اسلام ابرقدرت‌ها را به خاك مذلت مي‌نشاند. اسلام موانع بزرگ داخل و خارج محدوده خود را يكي پس از ديگري برطرف و سنگرهاي كليدي جهان را فتح خواهد كرد.»

آرنولد توين‌بي، متفكر مشهور انگليسي در اواخر جنگ دوم جهاني در باره ظهور و سقوط تمدن‌ها گفته بود: در تاريخ بشريت مجموعاً ۱۵ نوع تمدن بشري به وجود آمده است، اين تمدن‌ها عمدتاً به تمدن‌هاي فسيلي تبديل شده و ديگر وجود خارجي ندارند... وي وقتي به تمدن اسلامي مي‌رسد مي‌گويد: تمدن اسلامي هرگز فسيل نشده و مانند شيري است كه فعلاً زمين‌گير شده است و اگر به همين حالت بماند خيال غرب راحت خواهد بود، اما اگر اسلام بيدار شود غرب بايد بداند كه روزگار بسيار سختي خواهد داشت. بريتانيايي‌ها به منظور پيشگيري از بيدار شدن شير خفته تمدن اسلامي دهها برنامه (تجزيه امپراتوري عثماني، تقسيم كشورها بر مبناي وجود مشكلات مرزي، جنگ‌هاي قوميتي و مذهبي، پي‌ريزي ايجاد رژيم صهيونيستي و...) را به كار گرفتند اما با وجود همه پيش‌بيني‌ها نتوانستند مانع از وقوع انقلاب اسلامي بشوند.

بر اساس نظريه آنتوني گيدنز (جامعه‌شناس انگليسي) تا پيش از دهه ۸۰ ميلادي دنياي غرب بر اين باور بود كه جهان به سمت سكولاريزه شدن پيش خواهد رفت اما به بركت انقلاب اسلامي، دنيا به سمت ديني شدن و بازگشت به معنويت حركت كرده است. ريچارد نيكسون نيز معتقد است كه جهان بشريت تحت تأثير انقلاب اسلامي ايران با سرعتي غيرقابل باور به سمت معنويت و اديان الهي و مشخصاً به سمت اسلام حركت مي‌كند. از ابتداي انقلاب اسلامي تا كنون، امريكايي‌ها در راستاي تقابل با جمهوري اسلامي ايران راهبردهاي متعددي آزمايش كرده و به رغم تحميل هزينه‌هاي بسيار در تمامي راهبردها شكست را پذيرفته و همواره تغيير جهت داده‌ و به راهبردي ديگر رو آورده‌اند.

در دهه اول عمر بابركت جمهوري اسلامي ايران، امريكايي‌ها با نيم نگاهي به طمع‌ورزي اتحاد جماهير شوروي و به منظور جلوگيري از سلطه شرق بر نظام نوپاي ايران راهبرد نيمه سخت را انتخاب و «استراتژي براندازي و استحاله» را در دستور كار قرار داده و با تصرف جايگاه‌هاي مديريتي نظام توسط غربگرايان جبهه ملي و عناصر ملي‌گرا سعي كردند در بازه زماني ميان مدت مسير انقلاب را از ارزش‌هاي اسلام انقلابي به سمت غرب بچرخانند اما با غلبه نيروهاي انقلاب و شكست ملي‌گراها خيلي زود تغيير جهت داده و با انتخاب راهبرد سخت و با «استراتژي نظامي» و از طريق واسطه و تجهيز و حمايت صدام به جنگ جمهوري اسلامي آمدند.

با فروپاشي اتحاد جماهير شوروي، غرب كه ماهيت خود را در دوقطبي تعريف كرده بود به خوبي پيام انقلاب اسلامي و موج بيداري اسلامي را درك كرده و متوجه شدند كه امواج بيداري از ايران به عنوان قلب ژئوپليتيكي و معنوي جهان اسلام به كشورهاي مسلمان به‌ويژه در غرب آسيا مخابره مي‌شود، به همين دليل تغيير فوري استراتژي سخت را به استراتژي نرم در دستور كار قرار دادند. بر اين اساس امريكايي‌ها در اواخر دهه دوم بر اساس جمع‌بندي جمعي از استراتژيست‌هاي زبده با دادن امتيازات جزئي در قالب قطعنامه ۵۹۸ و ورود مستقيم به صحنه جنگ و تشديد فشار بيروني و به كمك بخشي از مديران نظام، جمهوري اسلامي را وادار به تسليم و پذيرش قطعنامه كرده و راهبردهاي نرم را برگزيدند.

در سه دهه گذشته نيز شيطان بزرگ به منظور حفظ رژيم صهيونيستي از طريق اعمال نظريه «يينون (Yinon)» محقق صهيونيستي مبتني بر بالكانيزه كردن غرب آسيا و در چارچوب راهبردهاي نرم مشتمل بر «بازدارندگي»، «اعمال فشار و تشديد تحريم»، «نفوذ و استحاله»، «منافع مشترك»، «شرمنده سازي»، «مشاركت و ژاندارم منطقه»، «معامله بر سر فلسطين و رژيم صهيونيستي» و... سعي در متوقف كردن قدرت استراتژيك ايران كرده‌اند اما در هر مرحله با اقتدار جمهوري اسلامي و فرزندان انقلابي امام خميني سلام الله عليه مواجه و مجبور به عقب‌نشيني از خاكريز خود شده و سبب توسعه عمق استراتژيك ايران شده‌اند.

هم اينك با پيدايش آثار اضمحلال امپراتوري ليبرال سرمايه داري غرب، جهان دچار «پوست اندازي استراتژيك» شده و همه عوامل دست به دست هم داده و موجبات تفوق اقتدار نظام مقدس جمهوري اسلامي و توسعه عمق استراتژيك ايران شده و امريكا را مجبور به تغيير سياست «ثقل‌زدايي از خاورميانه» به سياست «ثقل‌گرايي به آسيا» و حركت از «حوزه آتلانتيك» به «حوزه پاسيفيك» و ايجاد كانون‌هاي بحران در شرق و غرب آسيا در شبه جزيره كره و خليج فارس نموده‌است تا شايد با اين تغيير استراتژيكي و ژئوپلتيكي كماكان برتري خود را بر ديگر قدرت‌هاي آسيايي ديكته كند:

۱ - بازيگران صحنه سياست و اقتصاد عوض شده‌اند.

۲ - نظم مورد نظر در قرارداد «سايكس‌پيكو» دچار آسيب جدي شده است.

۳ - نظم عربي نيز ورشكسته شده و به كلي از بين رفته و تمامي چارچوب‌هاي موجود در قراردادهاي عربي از بين رفته است.

۴ - اقتدار مصر به كلي در هم شكسته شده است.

۵ - عراق و سوريه به عنوان بازيگران اصلي اتحاديه عرب از گردونه خارج شده‌اند.

۶ - كنشگران فرامنطقه‌اي دچار تحول بنيادين شده‌اند.

۷ - بين قطب‌هاي غربي (امريكا، انگليس، فرانسه و آلمان) اختلافات جدي رخ داده‌است.

۸ - قدرت‌ها و قطب‌بندي‌هاي جديد منطقه‌اي در سه قاره (تركيه و ايران - برزيل و مكزيك - و... ) شكل گرفته است.

۹ - فروپاشي صدام، مبارك و... به نفع جمهوري اسلامي واقع شده است.

۱۰ - چين در كنار روسيه ماهيت قدرت جهاني را به نفع جمهوري اسلامي تغيير داده است.

همه موارد مذكور در كنار سلسله‌اي از عوامل ژئوپليتيكي و اكتسابي ايران سبب برآمدن ايران و افول اقتدار غرب به‌ويژه امريكا شده‌است:

۱ - موقعيت ژئوپلتيكي و ژئواستراتژيكي ايران

۲ - قدرت مادي و معنوي ايران

۳ - قدرت راهبري فوق استراتژيك مذهبي ايران

۴ - پختگي نظام در تصميم‌گيري‌هاي سياسي ملي و منطقه‌اي و بين‌المللي

۵ - قدرت مسلط جمهوري اسلامي ايران در حل معضلات داخلي و فتنه‌هاي رنگارنگ

۶ - اقتدار نظام در مواجهه و مديريت جنگ تحميلي و كودتاهاي رنگارنگ

۷ - قدرت نظام در اداره كشور از طريق اقتصاد مقاومتي

۸ - قدرت ايران در اداره و مديريت نيات شوم غرب در غرب آسيا و تجميع توانايي‌ كشورهاي آسيب پذير و چرخش صحنه نبرد به نفع كشورهاي هدف (سوريه، عراق، افغانستان، لبنان).

۹ - سركوب فتنه مذهبي امريكايي داعش و...

۱۰ - تغيير ماهيت خاورميانه جديد و بزرگ غربي‌ها به خاورميانه مورد انتظار جمهوري اسلامي ايران.

بر اساس آنچه كه گفته شد بي‌ترديد جمهوري اسلامي ايران در منطقه غرب آسيا دست برتر را داشته و با توجه به پيش‌زمينه‌هاي فروپاشي امريكا و حتي اروپا وقت آن است كه دولتمردان و مسئولان نظام با درك صحيح وضعيت، ديپلماسي تهاجمي هوشمندانه را جايگزين ديپلماسي برد- برد (ديپلماسي سازش) نمايد.

http://www.Javann.ir/870377

ش.د9603741

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات