(روزنامه مردمسالاري ـ 1396/04/07 ـ شماره 4349 ـ صفحه 7)
* ولیعهد جدید عربستان تقریبا جوان ترین کسی است که تاکنون به این سمت منصوب شده است. با توجه به اظهارات تندی که او پیش از این داشته، فکر ميکنید او (مخصوصا اگر پادشاه عربستان شود) به طور ویژه در قبال ایران چه مواضعی خواهد داشت؟
** در ابتدا نکتهای را در مورد این تغییرات بگویم و آن این است که تغییراتی که الآن در عربستان در حال وقوع است شبیه تحولات اواخر دوران شوروی است. در زمان شوروی هم رهبران دارای سنهای بالا بودند که از جمله آنها برژنف و آندروپف هستند. در واقع حکومت شوروی از پیر بودن رهبرانش رنج ميبرد و در نهایت حزب کمونیست به این نتیجه رسید که باید از نسل اولیها دست بردارد و فرد جوان تری به نام گورباچف را بیاورد که نقطه ضعف پیر بودن حاکمیت شوروی را از بین ببرد. البته گورباچف با اقداماتی که انجام داد در نهایت خود شوروی را از بین برد.
موقعیت الآن حکومت عربستان شبیه همان حزب کمونیست شوروی است و چون وصیت عبدالعزیز (پایه گذار عربستان سعودی) این بوده که پسران من به ترتیب سن پادشاه شوند، این موضوع تا قبل از اتفاقات اخیر رعایت شده بود. خود این پیشنهاد باعث شده بود که همچنان دولت عربستان با مشکل پیری حاکمان مواجه شود که الآن ظاهرا تصمیم گرفته اند این روند را قطع کنند و در این راستا ملک سلمان آخرین فرزند عبدالعزیز را کنار گذاشت و اول محمد بن نایف را ولیعهد گذاشت تا مسائل خانوادگی را حل کند و در نهایت محمد بن سلمان را به عنوان ولیعهد اول منصوب کرد که اگر روند عادی طی شود ایشان پادشاه خواهد شد.
اما اخباری هم هست که شورای بیعت و شاهزادگان و محمد بن نایف که ولیعهد اول و وزیر کشور بوده و الآن از هر دو سمت کنار گذاشته ميشود، در میان هم یک سری اختلافات داخلی دارند. برای اینکه بدانیم آنها ميتوانند به صورت مسالمتآمیز این اختلافات را حل کنند و یا کار به خشونت کشیده شود، باید منتظر باشیم. البته سابقه قتل و ترور هم در خانواده آل سعود هست و یکی از شاهزادگان (ملک فیصل) ترور در این اختلافات خانوادگی ترور شد. یعنی چنین سابقه ای هم در داخل این خانواده هست.
در فیلمهای مراسم بیعت با ولیعهد جدید هم رگههایی از این اختلافات دیده شد.
خیلی طبیعی است. یعنی وقتی یک نفر را از دو سمت بالا عزل ميکنند، مخصوصا اینکه این آقا را برای همین گذاشته بودند که خانواده سدیریها با دیگران اختلاف پیدا نکنند، به وجود آمدن چنین اتفاقاتی قابل پیش بینی است اما برای دیدن اینکه چگونه آن را حل ميکنند باید منتظر آینده بود.
اما حکومت عربستان از بدو تأسیس تا به حال، فارغ از اینکه چه کسی پادشاه بوده، در سیاست خارجی کاملا محافظه کار و از همان ابتدا از متحدین درجه یک آمریکا در منطقه خلیج فارس بوده است. قبل از انقلاب هم شاه و عربستان متحدین آمریکا در منطقه بودند که آمریکا شاه را انتخاب کرد و به همین دلیل ژاندارم منطقه شد. البته به این معنا نبود که عربستان را کنار گذاشت؛ ولی متحد درجه دو او در خلیجفارس شد.
الآن با توجه به تحولات یکی دو ساله اخیر و قدرت گرفتن محمد بن سلمان کاملا تغییرات جدی دیده ميشود.
البته این تغییرات تا حدی در آخر حکومت ملک عبدالله هم در رابطه با ایران دیده ميشد که مربوط به دوران آقای احمدینژاد بود که عملکردش باعث شد روابط خوبی که دولت اصلاحات با حکومت عربستان داشت، به مرور زمان کمرنگ شده و از بین برود و کار به جایی برسد که، طبق اسناد ویکیلیکس، به آمریکا پیغام داده دادند که «سر مار را بزنید» و منظورشان ایران بود.
بنابراین، تغییراتی در اثر سیاستهای دولت آقای احمدینژاد در رابطه با عربستان به وجود آمده بود؛ یعنی اصلا دوستی زمان اصلاحات میان دو کشور وجود نداشت اما در عین حال اختلافات به شدت فعلی هم نبود. یک سری تغییر و تحولات به صورت تدریجی شروع شد و الآن افزایش پیدا کرد.
الآن در واقع حکومت عربستان در سیاست خارجی کاملا از لاک محافظه کارانه خارج شده و این قضیه نه تنها در ارتباط با ایران است، بلکه شما ميبینید حکومتی که همیشه مراقب بوده کوچکترین حرکت غیر عادی در سیاست خارجی انجام ندهد، به بحرین لشکرکشی ميکند؛ یا شروع به بمباران و نیرو وارد کردن به یمن ميکند. خیلی عجیب است که هیچ موقع ارتش عربستان چنین کاری را انجام نميداد و الآن بیش از دو سال است که خودش را درگیر این قضیه کرده است.
از آن مهم تر این است که سازمانهای تروریستی را سازماندهی ميکند که اوج آن داعش است. اول طالبان و بعد القاعده را مورد حمایت قرار دادند و حالا حاميداعش شدهاند. فعالیت طالبان با این نیت شروع شد که ميخواهد با کفر شوروی بجنگد ولی الآن ميبینیم داعش را با کمک کشورهای دیگر درست کردند.
البته در این حمایت فقط عربستان در کار نبود و در قضیه تروریستهای افراطی که تحت نام اسلام عمل ميکنند عربستان، ترکیه، آمریکا، امارات و قطر همه دخیل بودند و هرکدام هم وظیفه ای بر عهده داشتند؛ یکی تأمین مالی، یکی تأمین اسلحه و یکی تأمین مسیر را بر عهده داشت و در واقع همه دخیل بودند. در واقع این هم از اقدامات دولت عربستان بود که نشان ميداد از قالب محافظه کاری خارج شده و به یک دولت رادیکال تبدیل شده است.
رابطه آنها با ایران هم غیر از خروج از این لاک نیست؛ آنها رابطه قبلی با دولت ایران را کنار گذاشتند و الآن برخوردهای رادیکال و حتی غیر دیپلماتیک و افراطی و تندروانه را در پیش گرفتهاند. تا قبل از سفر ترامپ به ریاض تبلیغات علیه جمهوری اسلاميرا یا وزیر خارجه و یا محمد بن سلمان انجام ميدادند، اما متأسفانه در سفر ترامپ به ریاض شخص ملک سلمان حرفهای تند و غیر دیپلماتیک علیه ایران زد و به امام خمینی(س) و سایر افراد اهانت کرد.
* چرا این مواضع تند را اتخاذ ميکنند؟
** دلیل اینکه این کارها را ميکنند این است که اولا تحلیل غلطی دارند که گسترش نفوذ منطقهای ایران باعث عقب افتادن عربستان سعودی شده، در حالی که ایران به هیچ وجه چنین هدفی را دنبال نميکند که بخواهد عربستان سعودی را عقب بزند یا پایمال کند. جمهوری اسلامي ایران نه تنها برای کشورهای همسایه و اسلاميخطر امنیتی ندارد، بلکه به دنبال شعار امنیت منطقهای و اخراج آمریکا از منطقه است. بنابر این آنها با تحلیلهای غلط شروع به تبلیغات علیه ایران کردهاند.
* آقای دکتر! ایران در برابر این سیاست و تحولات عربستان چه واکنشی خواهد داشت؟
** استراتژی کلی جمهوری اسلاميایران گسترش روابط با همسایگان و گسترش روابط و تنش زدایی و تشنج زدایی با کشورهای عربی و اسلامياست که طبیعتا این استراتژی تغییر نميکند، اما چون روش برخورد طرف مقابل تغییر کرده یک سری از برخوردهای ایران هم تغییر خواهد کرد؛ ایران به صورت جدی تمام تحولات داخل عربستان و تمام موضع گیریها را رصد ميکند و ضمن اینکه به هیچ وجه نميخواهد پیام دشمنی برای هیچ کشوری، مخصوصا عربستان بفرستد، به صورت غیرمستقیم هشدارهایی ميدهد، زیرا سیاست خارجی مرکز مقابله به مثل است. یعنی کسی که یک سری اقدامات تند تبلیغاتی، دیپلماتیک یا سیاسی را شروع ميکند باید توقع برخورد متقابل را هم داشته باشد.
اما چون حکومت ایران از حکومت عربستان عاقل تر، بالغ تر و پخته تر است طبیعتا برخوردهای آن به نابالغی حکومت عربستان نخواهد بود اما در عین حال عملکرد و برخوردهای آن حکومت را زیر نظر دارد.
* تا چه زمانی این رویکرد و سیاست ادامه پیدا ميکند؟ آیا ممکن است در کوتاه مدت تحولات شگرفی را در عربستان شاهد باشیم؟
** این هم به تحولات داخل خانواده آل سعود و هم عملکرد آنها در سیاست خارجی بستگی دارد. الآن عربستان در بحرین، یمن، سوریه و قطر درگیر است. حکومت قطر شبیه حکومت عربستان است و فرقی هم که قطر با دیگر کشورهای عربی خلیج فارس دارد این است که آنها هم مثل حکومت عربستان وهابی هستند. وقتی با قطر این طور برخورد ميکند در واقع یعنی سفره چالش بزرگی را در تمام زمینهها برای خودش پهن کرده است. ضمن اینکه قطر در خود خلیج فارس تنها نیست و عمان و کویت هم سیاستهای عربستان را تأیید نميکنند. یعنی عربستان در جاهای مختلف مشکل دارد.
از آن مهمتر، استقبالی که آنها از ترامپ کردند و اینکه هر کاری که ميشد برای جلب نظر ترامپ انجام دادند، در تودههای مردم عرب و مردم مسلمان اثر منفی دارد. علت اینکه القاعده، که خود عربستان یکی از به وجود آورندگان آن بود، به طرف خود عربستان برگشت و عربستان را مورد هدف قرار داد این است که هواپیماهای آمریکایی از عربستان بلند ميشدند و عراق را بمباران ميکردند. آنها گفتند کشور اسلاميکه با کشور کفر همکاری ميکند تا یک کشور اسلاميدیگر را مورد حمله قرار دهد، کافر است.
نتیجه این شد که القاعده ساخته دست خودشان، علیه خودشان به کار گرفته شد؛ داعش هم همین طور است.
این سیاست فعلی عربستان یعنی قرار گرفتن در کنار ترامپ و رژیم صهیونیستی که مردم عرب و مردم مسلمان از آن تنفر دارند هم به مرور زمان اثر منفی خود را خواهد گذاشت و یک چالش بسیار جدی برای عربستان ایجاد خواهد کرد که ميتواند یکی دیگر از عوامل تغییر این سیاستهای نابخردانه باشد.
* سفر ترامپ هم ميتواند یکی از عوامل مؤثر در تغییرات اخیر باشد.
** بله. مردم عرب و مردم مسلمان از رژیم صهیونیستی متنفر هستند از آمریکا هم خوششان نميآید. اصلا یکی از دلایلی که دولتهای عربی در کشورهای خودشان پایگاه مردميندارند همین است و این تنفر خیلی هم تشدید شده است.
یعنی الان بحثهایی که در مورد همکاری مخفی عربستان با رژیم صهیونیستی همکاری علنی با آمریکا، پاشنه آشیل این حکومت خواهد بود.
http://www.mardomsalari.net/4349/page/7/16046
ش.د9603356