(روزنامه آرمان – 1396/10/18 – شماره 3511 – صفحه 6)
* دیدگاه شما درباره ریشه تجمعات اخیر چیست؟ به نظر شما چه مسائلی دست به دست هم داد تا ما شاهد چنین اتفاقاتی در کشور باشیم؟
** نظر من برخی از مطالبات تجمعکنندگان مبتنی بر واقعیات جامعه بود و نمیتوان این مساله را نادیده گرفت. آنچه مسلم است این است که بسیاری از مردم که در این تجمعات اخیر شرکت نکردند دارای مشکلات زیادی در زندگی خود هستند. به همین دلیل نمیتوان مطالبات مردم را تنها به افرادی که در تجمعات شرکت کردند خلاصه کرد. بسیاری از مردم در این زمینه نجابت به خرج دادند و از حضور در این تجمعات خودداری کردند. در شرایط کنونی مهمترین مشکلات جامعه بیکاری، عدم کارایی و پاسخگویی نظام اداری کشور به مطالبات مردم، توهین برخی از مسئولان ادارات به فکر و شخصیت مراجعهکنندگان و مسائل دیگری است که سبب انباشته شدن نارضایتیها در بین مردم میشود. البته نمیتوان همه مشکلات موجود جامعه را به مشکلات اقتصادی و معیشتی خلاصه کرد اما در شرایط کنونی مهمترین مشکل مردم جامعه مشکلات اقتصادی و معیشتی است.
وضعیت نابسامان بانکها، اوضاع آشفته حقوق و مزایای بازنشستگان ارگانهای مختلف و همچنین معوقات عقب افتاده کارگران سبب شده که نارضایتیها نسبت به وضعیت موجود علنی شده و مردم احساس کنند که باید با تجمع در خیابانها صدای خود را به گوش مسئولان برسانند. البته روی صحبت من با اغتشاشگران و افراد سود جو نیست که از این فرصت استفاده کرده و در جهت منافع معاندان کشور اقدام کرده و دست به تخریب اموال عمومی زدند. بنده این اقدامات را محکوم میکنم. با این همه، معتقدم نباید اقدامات خودسرانه این افراد سبب تحت شعاع قرار گرفتن مشکلات مهم مردم شود. فرض کنید کارگری که چند ماه حقوق نگرفته و نمیتواند از عهده تأمین مخارج خانواده خود برآید چگونه باید نارضایتی خود را به مسئولان منتقل کند. البته بنده معتقدم این مشکلات یک شبه به وجود نیامده که بتوان آنها را یک شبه حل کرد.
با این همه، مسئولان باید بخشهایی از مشکلات را حل کنند تا مردم نسبت به حل شدن مشکلات دیگر امیدوار باشند. این در حالی است که تاکنون بخشهای کمی از مشکلات مردم هم حل نشده و اتفاقا مشکلات مردم روزبه روز در حال افزایش پیدا کردن است. در شرایط کنونی بسیاری از فارغ التحصیلان دانشگاهی که دارای مدارک بالای علمی نیز هستند بیکارند و هنوز موفق نشده اند در شغل متناسب با رشته تحصیلی خود مشغول به کار شوند. به نظر میرسید در این تجمعات نیز برخی از فارغالتحصیلان دانشگاهی حضور داشتند و مطالبات خود را از مسئولان مطالبه میکردند. از سوی دیگر مشاهده میشود که برخی مسئولان با ارائه آمار و وعدههای خلاف واقع به شعور مردم توهین میکنند و وضعیت کشور و اشتغال جامعه را به شکلی نشان میدهند که گویا اغلب جوانان کشور مشغول به کار هستند. این در حالی است که مسئولان باید واقعیتهای جامعه را برای مردم بازگو کنند و به جای اینکه آمارهای خلاف واقع به مردم ارائه کنند تلاش خود را برای تحقق مطالبات مردم افزایش بدهند.
* تجمعات صورت گرفته به چه میزان به عملکرد دولت آقای روحانی مربوط میشود؟
** در مرحله نخست مسئولان نباید مشکلات را گردن یکدیگر بیندازند و بلکه باید با یک عزم جدی و ملی تلاش کنند به مشکلات مردم رسیدگی کنند. نکته دیگر اینکه مسئولان باید در مقابل انتقادات و اعتراضهای اقشار مختلف مردم صبوری و متانت به خرج بدهند و به صورت علمی به حل ریشههای مشکلات بپردازند. از سوی دیگرما باید این مساله را بپذیریم که مشکلات امروز ریشه در گذشته دارد و این مشکلات به مرور زمان انباشته شده تا به صورت نارضایتیهای خیابانی درآمده است. با این همه، آقای روحانی نیز در پنج سال گذشته مدیریت اجرایی کشور را در اختیار داشته و نسبت به مشکلات جامعه مسئول است. برخی عنوان میکنند مشکلات از دولت آقای احمدینژاد به دولت آقای روحانی رسیده ودولت آقای روحانی تلاش کرده به نابسامانیهای گذشته رسیدگی کند.
این در حالی است که دولت آقای روحانی بیش از آنکه به دنبال مقصر وضعیت موجود باشد باید به این سوال مردم پاسخ بدهد که در شرایط کنونی چه باید کرد؟ نمیتوان همچنان دیگران را مقصر مشکلات کشور نشان داد و دست روی دست گذاشت. آقای روحانی باید در ابتدای دوران ریاستجمهوری خود به مردم درباره وضعیت کشور گزارش واقع بینانه ارائه میکرد تا انتظارات مردم بیش از اندازه بالا نرود. آقای روحانی اگر مشکلی در بودجه کشور مشاهده میکرد باید همان روز اول با مردم درمیان میگذاشت. مشخص نیست چرا ایشان پس از گذشت پنج سال از دوران ریاستجمهوری خود این مسائل را با مردم بازگو میکند. در شرایط کنونی نیز آقای روحانی باید وضعیت بودجه و درآمدها و هزینههای کشور را برای مردم بازگو کند و عنوان کند که ثروت کشور در چه راهی و به وسیله چه ارگانها و نهادهایی مورد استفاده قرار میگیرد.
از سوی دیگر ایشان باید به مردم عنوان کند که چه افراد و نهادها و ارگانهایی از ثروت کشور استفاده شخصی، سیاسی و گروهی میکنند. همه این مسائل باید برای مردم مشخص شود. هرچه مسئولان و به خصوص مسئولان دولتی اعم از آقای رئیسجمهور، معاونان، مشاوران و وزرای دولت بی پرده وبا صراحت با مردم سخن بگویند و مشکلات پیش روی کشور را برای مردم تشریح کنند مردم با درک و فهم بالایی که دارند انتظارات خود را با شرایط موجود تنظیم میکنند و در نتیجه نیاز به حضور فیزیکی در خیابانها و رساندن مطالبات خود به گوش مسئولان به وجود نمیآید. بدون شک هر چه مسئولان مشکلات پیش روی کشور را بیشتر از مردم پنهان کنند شرایط مدیریت کشور سختتر خواهد شد. هنگامی که یک مسئول آماری را ارائه میکنند مردم دقت میکنند که آیا این آمار با واقعیتهای جامعه همخوانی دارد و یا خیر.
اگر مردم احساس کنند آمارهایی که از سوی مسئولان ارائه میشود با واقعیتهای جامعه همخوانی دارد حمایت و احساس تعلق آنها نسبت به دولت و نظام بیشتر خواهد شد و به همان اندازه اگر احساس کنند که این آمارها با واقعیات جامعه همخوانی ندارد نسبت به رویکردهای حاکمتی کشور فاصله میگیرند. در شرایط کنونی و با توجه به اتفاقاتی که در چند روز گذشته رخ داده زمان آن فرا رسیده که کلیت دستگاه حاکمیت کشور آشتی و تجدید پیمان مجددی با مردم انجام بدهند. این آشتی ملی باید توسط همه ارکان نظام و از جمله قوای سه گانه و سایرارگانهای نظام با همه مردم و حتی کسانی که از نظام فاصله دارند صورت بگیرد.
در شرایط کنونی به نظر میرسد زمان این تجدید پیمان با مردم فرا رسیده است. بسیاری از مردم که با احترامجمهوری اسلامی به خیابان نیامدند مطالبات جدی در زمینه زندگی خود دارند و نباید نیامدن آنها را به معنای رضایت آنها از وضعیت زندگی خود قلمداد کرد. این افراد که اکثریت مردم را نیز تشکیل میدهند به دلیل نجابت و صداقتی که در نظامجمهوری اسلامی مشاهده میکنند از حضور در خیابانها خودداری کردند و این فرصت را به مسئولان دادند تا خودشان برای مشکلات مردم راه حل مناسب پیدا کنند. از سوی دیگر باید فضا برای «نقد» و «انتقاد» باز باشد و نباید با منتقدان برخورد امنیتی کرد. هر چه فضای نقد بیشتر باز باشد فضا برای انتقال دغدغههای مردم به مسئولان افزایش پیدا خواهد کرد.
* آیا در شرایط کنونی فضا برای نقد و انتقال دغدغههای مردم به مسئولان به شکل مطلوب وجود دارد؟ رویکرد صداوسیما در این زمینه به چه صورت است؟ آیا صداوسیما در ارائه واقعیتهای جامعه جانب اعتدال را بین مردم و مسئولان میگیرد؟
** بدون شک اگر فضا برای نقد و انتقاد از عملکرد برخی مسئولان وجود داشت این اتفاقات رخ نمیداد و اقلیتی که در خیابانها حضور پیدا کردند با این کار مبادرت نمیکردند و پیام خود را به شکل دیگری به مسئولان انتقال میدادند. نباید همه افرادی که در خیابانها حضور پیدا کردند را خیانتکار نامید. اغلب این افراد با مشکلات زیادی در زندگی خود مواجه هستند و به دلیل اینکه احساس میکردند صدای آنها شنیده نمیشود در خیابانها حضور پیدا کردند. در نتیجه فریادها ازسر درد است. اگر به یک بیمار به وقت مناسب دارو نرسد درد این بیمار افزایش پیدا میکند و هنگامی که دردش بیشتر شد شروع به فریاد کشیدن میکند. در چنین شرایطی این بیمار ممکن است به روی خانواده خود نیز فریاد بکشد. وضعیت کسانی که در خیابانها حضور پیدا کردند نیز شبیه به این بیمار است. البته روی صحبت من با اغتشاشگران و کسانی که به اموال عمومی آسیب زدند نیست و بنده با این گونه اقدامات موافق نیستم.
* اقدامات احمدینژاد و نزدیکانش قبل از وقوع این اتفاقات به چه میزان تأثیرگذار بود؟
** بدون شک اقدامات احمدینژاد در تحریک معترضان تأثیرگذار بوده و نمیتوان این تأثیرگذاری را نادیده گرفت. به نظر میرسد برخی از افرادی که در خیابانها حضور پیدا کردن با الهام گرفتن از اقدامات احمدینژاد به این کار مبادرت کردند. کسانی که با الهام از اقدامات احمدینژاد به خیابانها آمدند تحلیل دقیق و صحیحی از وضعیت موجود و آینده جامعه نداشتند و بدون برنامه وارد عمل شدند. در شرایط کنونی مسئولان باید با مردم آَشتی کنند و رویکرد جدیدی برای حل مشکلات مردم در پیش بگیرند. این وضعیت برای روحانیون نیز وجود دارد و روحانیون نیز نباید تنها سخنگوی حکومت باشند و بلکه باید دغدغههای مردم را نیز نمایندگی کنند. بدون شک یکی از بهترین و مطمئنترین کانالهای ارتباط مردم با مسئولان روحانیت است. در نتیجه روحانیون نیز باید نقش پررنگتری را در این زمینه ایفا کنند و در جهت حل مشکلات مردم تلاش بیشتری از خود نشان بدهند.
* تحلیل شما از پیامدهای اتفاقات اخیر در کشور چیست؟ آیا این اتفاقات وضعیت رابرای دولت آقای روحانی سختتر از گذشته خواهد کرد؟ دیدگاه شما درباره اینکه برخی تلاش میکنند ریشههای مشکلات کنونی و دلیل تجمع مردم را به دولت آقای روحانی منتسب کنند، چیست؟
** همه ما باید این مساله را بپذیریم که در شرایط کنونی مردم فارغ از هرگونه گرایش سیاسی دارای مشکلات اقتصادی هستند. در نتیجه مهمترین مشکل مردم مشکلات اقتصادی و معیشتی است. بخشهایی از این مشکلات نیز به دوران مدیریت آقای روحانی در کشور ارتباط پیدا میکند. در شرایط کنونی آقای روحانی مسئولیت مدیریت کشور را برعهده دارد و به همین دلیل یا باید مشکلات مردم را حل کند و یا اینکه به مردم توضیح دهد که چرا مشکلات آنها حل نمیشود و قابل حل نیست. آقای روحانی باید موانع حل مشکلات مردم را به آنها معرفی کند و با مردم با صداقت رفتار کند. بدون شک اگر این اتفاق رخ ندهد مسئولیت آقای روحانی سنگینتر از گذشته خواهد شد و فشارها نسبت به دولت افزایش پیدا میکند. آقای روحانی اگر تمایل دارد در پایان دوران مسئولیت خود کارنامه موفقی از خود برجای بگذارد باید تلاش بیشتری از خود در جهت مرتفع کردن مشکلات مردم نشان بدهد.
http://www.armandaily.ir/fa/news/main/209540
ش.د9604498