مدعيان اين گفتوگو هيچ تعريف مشخصي از تعبير «ملي» ندارند. معلوم نيست اگر اين گفتوگوها چه شرايط و ويژگيهايي داشته باشد، آنگاه ميتوان آن را «گفتوگوي ملي» ناميد!
اينطور در فضاي سياسي كشور باب شده، که هر از چند گاهي اخباري مبني بر ضرورت گفتوگوي ملي و تعابير مشابهي چون «وحدت ملي»، «آشتي ملي» و... از زبان برخي فعالان سياسي شنيده شده و نشستهايي نيز با اين عنوان برگزار ميشود؛ اما معمولاً از نتايج آن خبري نيست و پس از مدتي به فراموشي سپرده ميشود.اين روزها بار ديگر بحث گفتوگوي ملي بر سر زبانها افتاده و اخباري از برگزاري نشستهايي در اين زمينه انتشار يافته و محمدرضا باهنر از نشستهاي مشتركش با عزتالله ضرغامي و محمدرضا عارف گفته است. البته رسانهاي شدن اين جلسات بدون واكنش نمانده است. در مجموع درباره اين نشستها بايد به چند نكته توجه كرد:
مهمترين ملاحظه ابهام در مفهوم «ملي» بودن گفتوگوها است. مدعيان اين گفتوگو هيچ تعريف مشخصي از تعبير «ملي» ندارند. معلوم نيست اگر اين گفتوگوها چه شرايط و ويژگيهايي داشته باشد، آنگاه ميتوان آن را «گفتوگوي ملي» ناميد؛ اما آنچه قابل تصور است اينكه «موضوع مورد گفتوگو» و «حاضرين در نشستها» بايد حداقل شاخصي براي ملي بودن باشد كه در هيچ يك از موجهاي ايجاد شده در سالهاي اخير چنين ويژگي وجود ندارد.
بدون شك، گعدههاي سه نفره آقايان باهنر، ضرغامي و عارف را هر چه بناميم، «گفتوگوي ملي» نميتوان ناميد! در حالت حداكثري و ايدهآل و خوشبينانه اين نشستها نيز معمولاً فعالان سياسي دو جناح سياسي حاضر خواهند بود كه اين هم نميتواند مصداق نشستهاي گفتوگوي ملي باشد. اولاً، همه افراد متعلق به احزاب سياسياند، از اين رو بايد آن را گفتوگوهاي جناحهاي سياسي ناميد. ثانياً، فعالان سياسي كشور تنها دو جناح سياسي كشور نيستند و افراد بسياري بيرون از اين دو جناح هستند كه طبيعتاً بيرون از اين تقسيمبندي خواهند ماند و در گفتوگوهاي ملي نقشي نخواهند داشت.
ملاحظه ديگر آن است كه معمولاً در اين نشستها بيش از آنكه براي حل مشكلات و معضلات ملي تدبيري انديشيده شود، به مناقشات سياسي دو جناح و معضلات و مشكلات حزبي آنان اشاره ميشود؛ به گونهاي كه گويا اين طرح بيش از آنكه تأمينكننده منافع ملي باشد، به كار بهرهبرداريهاي جناحي ميآيد! براي نمونه اين جريان گفتوگوي ملي را به مسئله تطهير برخي چهرههاي سياسي و آزادسازي سران فتنه و رفع حصر آنان گره زده است!
يكي ديگر از موضوعات جناحي كه معمولاً در آستانه انتخابات مطرح و در نشستهاي گفتوگوي ملي دنبال ميشود، موضوع «انتخابات آزاد» است. طراحان اين جريان در حالي از «انتخابات آزاد» سخن ميگويند كه در چند انتخابات اخير پيروز بوده و قدرت را در دولت و مجلس و شوراي شهر به دست گرفتهاند؛ اما مطالبات آنان بيش از اين بوده و منظور از انتخابات آزاد در اين نگاه كنارگذاشتن منطق «شايستهسالاري» و نظارت شوراي نگهبان و قانون احراز صلاحيتها است. رويكردهاي ليبراليستي اين جريان خود را تحت لواي «انتخابات آزاد» عاري از هرگونه بررسي «صلاحيت» آشكار ميكند كه اين مطالبه در تعارض با اركان نظام مردمسالاري ديني است! چرا كه دريچه را براي استحاله نظام اسلامي از طريق ورود كارگزاران ليبرال و بدون صلاحيت باز خواهد كرد! به واقع گويا شعار وحدت و گفتوگوي ملي تنها فرصتي براي سكولاريزه كردن نظام جمهوري اسلامي است كه در دستور كار احزابي قرار دارد كه در نشرياتشان با افتخار خود را «ليبرال دموكرات» يا «سوسيال دموكرات» معرفي ميكنند!
بحث پيرامون مدعيان نشستهاي اينچنيني به درازا ميكشد؛ اما نكته پاياني آن اين است نبايد انتظار داشت از دل چنين برنامههايي دستاوردي براي مردم و كشور حاصل آيد. جناحهاي سياسي هنوز نتوانستهاند روابط خود را در طول چندين دهه رقابت سياسي مبتني بر منافع ملي تنظيم كنند؛ به نحوي كه در ادوار انتخابات شاهد رقابت انتخاباتي سالم و قانونمندي باشيم. از اين رو ميتوان پيشبيني كرد اخبار مربوط به دور جديد اين گفتوگوها خيلي زود از گردونه اخبار خبرگزاريها خارج خواهد شد.