توافق صلح میان آمریکا و طالبان در نهایت پس از 18 ماه مذاکره مستقیم میان دو طرف، در «دوحه» پایتخت قطر به امضا رسید. آنچه از اظهارات مقامات دولت افغانستان، مقامات آمریکایی و سران طالبان برمیآید، این است که هیچ کدام از طرفین به پایبندی طرف مقابل به تعهدات و مفاد مندرج در این توافقنامه خوشبین نیستند و همه طرفها آماده بر هم خوردن آن هستند. در همین زمینه و تأثیر این توافقنامه در انتخابات آتی آمریکا و تحولات افغانستان با دکتر «حمیدرضا آصفی» سخنگوی سابق وزارت امور خارجه و دیپلمات باسابقه وزارت امور خارجه گفتوگو کردیم که در ادامه میخوانید:
هفته گذشته دولت ترامپ و گروه طالبان اعلام کردند به توافق رسیدند، توافق طالبان با ترامپ را که در دوران ریاستجمهوریاش همواره به دنبال نقض تعهدات بینالمللی بوده، حتی به توافق دولت خود با کره شمالی نیز پایبند نبوده است، در آستانه انتخابات ریاستجمهوری آمریکا چگونه ارزیابی میکنید؟
آقای ترامپ شخصیتی غیر قابل پیشبینی دارد و نشان داده است به تنها چیزی که پایبند نیست، اخلاق است. یکی از شعارهای انتخاباتی آقای ترامپ این بود که چرا آمریکاییها کشته میشوند و سربازهایشان خارج از کشور هستند و باید سربازها را به کشور برگرداند؛ اما شاهد هستیم آنطور که گفته بود سربازهای کشورش را برنگردانده است؛ البته سربازها را جابهجا کرده و به صورت نمادین کارهایی انجام داده، اما به اقدامات بنیادین دست نزده است. این توافق هم چیز بیشتری از اقدامات نمادین قبلی نیست. ترامپ از امضای این توافقنامه با طالبان چند هدف را دنبال میکند؛ اول اینکه میخواهد بگوید ما در جهت کاهش نیروهای آمریکایی و جلوگیری از کشتار آنها اقدام کردهایم که برگ برندهای برای انتخابات چند ماه دیگر باشد. موضوع دیگر این است که میخواهد بین گروههای افغانی دعوا و جنگ ایجاد کند. تقابل طالبان و اشرف غنی که خود را پیروز انتخابات میداند از یکسو و ادامه یافتن اختلافات درباره انتخابات و تنش میان اشراف عنی و «عبدالله عبدالله» از سوی دیگر را میتوان از مهمترین اهداف آمریکا دانست که نتیجه آن جنگ افغانی با افغانی به جای جنگ آمریکا با طالبان است.
آمریکاییها در حالی با طالبان توافق کردند که در زمان «بوش پسر» به بهانه مبارزه با طالبان به عنوان یک گروه تروریستی به افغانستان لشکرکشی و میلیاردها دلار هزینه کردند و جان هزاران سرباز آمریکایی را به خطر انداختند، حتی در دوران «اوباما» نمایش کشتن «اسامهبنلادن» را برگزار کردند؛ شما انعکاس این توافق در داخل آمریکا را چگونه ارزیابی میکنید؟
نکته جالب توجه این است که آقای ترامپ همیشه شعار مقابله با تروریسم و ریشهکن کردن آن را داده است و طالبان را هم یکی از شاخههای تروریسم میداند؛ اما حالا با آنها توافقنامه صلح امضا میکند و در واقع با گروهی که اصلاً آنها را به رسمیت نمیشناسد سر یک میز مینشیند. در خبرها آمده بود «پمپئو» با مسئولان طالبانی مواجه نمیشود، اما از بد روزگار با یکی از مسئولان طالبان دست میدهد و این موضوع منتشر هم میشود. این نشان میدهد ترامپ برای رسیدن به اهداف خود خیلی به اصولی که ادعا میکند و برای آنها ارزش قائل است، پایبند نیست. به نظر بنده این توافق نشاندهنده شکست آمریکا بود و آمریکا پای میزی رفت که هیچ وقت آن را به رسمیت نمیشناخت و عملاً بر شعارها و حرفهایی که زده بود، خط بطلان کشید؛ اما به شخصه به هیچ وجه تصور نمیکنم این توافق پایدار بماند و خیلی زود از هم خواهد پاشید، یا با بدعهدی طرف آمریکایی یا با تحولاتی که در افغانستان به وجود خواهد آمد؛ چنانکه در یکی از روزهای اخیر این مطلب مخابره شد که بین طالبان و دولت مرکزی درگیری اتفاق افتاده و ناتو وارد عملیات شده است که نشان میدهد این توافقنامه بسیار شکننده است.
اما درباره بازتاب این توافق در آمریکا، آمریکاییها دو دسته هستند. سیاست خارجی در آمریکا به شدت قطبی شده و واقعیتی است که نمیتوان آن را نادیده گرفت. طرفداران ترامپ قاعدتاً از این توافق استقبال خواهند کرد و مخالفان او نیز قاعدتاً نقض عهدهایی را که ترامپ داشته است، به رخ میکشند؛ لذا شاهد نوعی دوگانگی در سطح آمریکا خواهیم بود. واکنش اصلی افکار عمومی آمریکا نیز برای زمانی میماند که ببینند این توافق عملیاتی میشود یا خیر و آیا سربازان آمریکایی از افغانستان خارج میشوند یا خیر، که خیلی به تحولات آتی بستگی دارد و تا اینجای قضیه برای این اقدام، جشنی گرفته نشده است و به عبارتی خیلی از آن استقبال نکردهاند. رسانههای آمریکایی همچنان منتظر نتایج این اقدام هستند و هنوز به صورت جدی به موضوع توجه نمیکنند؛ ضمن اینکه مفاد اصلی این توافقنامه را منتشر نکردهاند و طرفین موضوعات کلی را در چهار صفحه در اختیار افکار عمومی قرار دادهاند و توافقنامه کاملتر را منتشر نکردهاند و لذا کار در نوعی مخفیکاری صورت میگیرد. موضعگیریها در آمریکا نه موافقت کلی و نه مخالفت کلی بوده است و به صورت محتاطانه منتظر نتایج هستند.
پس از شهادت حاج قاسم سلیمانی، جریانی در منطقه با هدف اخراج آمریکا از منطقه شکل گرفت، همچون مصوبه پارلمان عراق، که البته با مقاومت آمریکاییها نیز روبهرو شد؛ حالا بر اساس اخبار منتشر شده آمریکاییها در توافق با طالبان پذیرفتهاند از این کشور خارج شوند؛ به نظر شما آیا شاهد تغییر تاکتیک آمریکا در منطقه هستیم و آمریکا واقعاً قصد دارد منطقه را ترک کند و اینکه تأثیر این توافق بر معادلات آینده منطقه چه خواهد بود؟
آمریکا بالاخره یک روز منطقه را ترک خواهد کرد، دیر و زود دارد، اما سوخت و سوز ندارد. اینکه آمریکاییها چه زمانی منطقه را ترک خواهند کرد، به پارامترهای زیادی، همچون اوضاع سوریه و وضعیت تروریستها در آن، شرایط ترکیه در ادلب و آن مناطق، توانمندی نیروهای مقاومت در کل کشورهای عربی و غیر عربی مثل افغانستان بستگی دارد؛ شهادت سردار موجب شد تنفر عمومی در منطقه نسبت به آمریکا بیشتر شود و این تنفر به صورت بسیار تصاعدی بالا رفت. همه این اتفاقات به ما این را دیکته میکند که آمریکا باید منطقه را ترک کند؛ لذا در این هیچ شکی نیست که آمریکا منطقه را ترک خواهد کرد. خروج آمریکا از افغانستان که چارهای جز پذیرش آن را ندارد، در معادلات منطقه تأثیر میگذارد و در واقع آمریکا با شکستهایی که خورده، تعادل را به هم زده است. زمانی آمریکا قدرت بلامنازع و برتر در منطقه بود، در حالی که الان شاهد هستیم نوعی توازن و تعادل در منطقه به وجود آمده است و هم روسیه و هم جمهوری اسلامی ایران حرف دارند و صدای کشورهای دیگر نیز شنیده میشود؛ بنابراین تعادل منطقه بیشتر از حالا به هم میخورد و در جهت عکس منافع آمریکا پیش خواهد رفت. آمریکا باید از منطقه برود و حق انتخابی در این زمینه برایش باقی نمانده است.
همانطور که مقامات رسمی وزارت خارجه کشورمان اعلام کردند، ایران نیز مذاکراتی را با گروه طالبان داشته است و این مذاکرات در آینده نیز ادامه خواهد یافت؛ توافق واشنگتن و طالبان چه تأثیری بر مذاکرات تهران و طالبان خواهد داشت؟
به نظر بنده خیلی تأثیر نمیگذارد؛ چراکه ما همسایه افغانستان هستیم و تلاش میکنیم مذاکرات افغانی به وجود آید، در حالی که آمریکا در جهت عکس این موضوع عمل میکند، ضمن اینکه به نظرم چیزی را عوض نمیکند.
در افغانستان فقط گروه طالبان و گروه مرکزی وجود ندارند و در واقع مثلثی وجود دارد که یک ضلع آن طالبان، ضلع دیگر دولت و ضلع دیگر تاجیکها، هزارهجات، فارسها، عبدالله عبدالله و درواقع کسانی هستند که در انتخابات پیروز نشدند؛ از این رو اصلاً نمیتوان هیچ کدام از این اضلاع را نادیده گرفت. اگر به دنبال ایجاد یک افغانستان باثبات هستیم، هر کشوری باید در جهت ایجاد تعادل، توازن و مشارکت جمعی کلیه افغانها باشد؛ اما آمریکا در این جهت حرکت نمیکند؛ لذا مادامی که این سه ضلع مثلث نتوانند دور یک میز یا میزهای دیگر با همدیگر همکاری و مشارکت کنند، افغانستان به آرامش نمیرسد؛ بنابراین کاری که آمریکا با طالبان انجام داده است، هیچ دخلی به اتفاقات و تحولات بین ما، افغانستان، طالبان و گروههای دیگر ندارد.