پایان هفتهای که گذشت، با پخش مستند «غیررسمی» از رسانه ملی همراه بود که واکنشهای بسیاری را به همراه داشت. این مستند از دل دیدارهای غیررسمی و حواشی دیدارهای رسمی بیرون آمده بود که پیش از این در برابر چشمان افکارعمومی قرار نگرفته بود. دیدارهایی که با حضور نخبگان علمی و هنری همراه بود و به صورت گفتوگوی دوطرفه شکل گرفته بود. سکانسهای پخش شده در این مجموعه حاوی نکات جالب و نابی بود که پیش از آن کمتر رسانهای شده بود و ابعاد ناپیدای شخصیت رهبر فرزانه انقلاب را آشکار کرد.
این برنامه نشان داد که رهبری از اشراف اطلاعاتی برخوردار بوده و به مسائل کشور آگاه است. او خود را در یک ساختمان درب بسته و برج عاج حبس نکرده و تنها به مشاوره با اطرافیانش بسنده نکرده است. او در وسط میدان است و با اقشار مختلف جامعه در ارتباط مستمر است و از نزدیک از دردهای آنان آگاه است.
او گوش شنوا برای شنیدن صدای مردم دارد. با تمام وجود حاضر است وقت بگذارد و به درد دل مردم گوش قرار دهد و اوضاع را از زبان ایشان بشنود. اگر هم محدودیتی هست، نه برآمده از اراده ایشان که اقتضای جایگاه رهبری است.
در عین حال که در جایگاه رهبری قرار دارد و شاید به نظر برسد که این جایگاه بین او و مخاطب فاصله انداخته است، اما شخصیتش ساده و صمیمی است. در مواجهه با ایشان خیلی زود میتوان انس گرفت و با او هم کلام شد و احساس همدلی و محبت طرفینی کرد. او خود با صراحت میگوید که همه مردم این سرزمین را با توجه دعا میکند و به سرنوشتشان میاندیشد و دغدغهمند آنان است. او زبان مردم را میفهمد، با آنها به سادگی هم کلام میشود، سخنانش منطقی و معقول و قابل فهم و اثرگذار است. از دل بر میخیزد و بر دل مینشیند.
منطق او منطق قابل پذیرش است و اگر ذهن منصفی گوش دل به کلام او بسپارد، منطقی بودن کلام او را میپذیرد، هرچند ممکن است در برخی موارد با او هم نظر نشود.
رهبری خود را پاسخگو در برابر ملت میبیند و از پرسشگری و پاسخگویی گریزان نیست. او معتقد است همه مسئولان کشور باید در مورد عملکردشان پاسخگو باشند و تلاش کنند به عنوان خدمتگزاران این ملت، ایشان را راضی و قانع کنند.
نکات فراوانی از شخصیت این بزرگمرد سرزمینمان برای گفتن هست که متأسفانه در «حجاب معاصرت» مغفول مانده است. این حجاب حتی در میان دوستان و مشتاقان و مریدان ایشان نیز مشهود است! نشان به این نشان که بین شخصیت و مرام و کلام ما و حکیم انقلاب اسلامی فاصله بسیار است. بخشی از این فاصله بدون شک محصول نبود شناخت دقیق شخصیت ایشان است که باید برای آن چاره اندیشید.
سخن آخر آنکه همانطور که تجلی ابعاد ممتاز شخصیتی ایشان برای دوستداران ایشان شور و شوق و بهجت و آرامش میآورد، برای دشمنانش چیزی جز عقد و کینه و اضطراب و ترس به همراه نخواهد داشت و روز به روز بر عداوت و دشمنی آنان خواهد افزود و این سنتی از سنتهای الهی است: «باران که در لطافت طبعش خلاف نیست/ در باغ لاله روید و در شوره زار خس».
همانطور که نور درخشان مولایمان امیرالمؤمنین(ع) نیز که در قله انسانیت ایستاده بود، در دلهای منحرف پرکینه، چیزی جز حسادت و عقد و کینه نیفزود، و همانطور که کلام الهی نیز در وصف خود میگوید: «وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ لا یزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَساراً» (اسراء/ 82)