فرمان همگانی دعوت به انتخابات و تشویق دیگران به حضور در پای صندوقهای رأی در راستای «تواصی بالحق» از سوی رهبر معظم انقلاب در ارتباط تصویری با مردم به مناسبت نکوداشت سالگرد ارتحال امام(ره) در 14 خرداد سال جاری صادر شد. رهبر معظم انقلاب در سیودومین سالگرد ارتحال حضرت امام(ره) فرمودند: «من قبلاً، هفته پیش یک صحبتی با نمایندگان محترم مجلس کردم؛ آنجا من یک جملهای گفتم، گفتم کسانی که سخن نافذی دارند، مردم را به حضور در انتخابات تشویق کنند؛ این را آنجا گفتم؛ من حالا میخواهم علاوه بر آن عرض بکنم که این مخصوص افراد دارای سخن نافذ نیست؛ [بلکه] همه آحاد مردم، تکتک آحاد مردم خودشان را موظّف بدانند که علاوه بر اینکه در انتخابات شرکت میکنند دیگران را هم به شرکت در انتخابات دعوت کنند؛ این، تواصی به حق است: «وَتَواصَوا بِالحَق» که در قرآن کریم هست؛ این، توصیه کردن به حق است؛ این وظیفه است و این کار را انجام بدهند؛ افراد خانواده، دوستان، همکاران، معاشرین، آحاد مردم و کسانی که با آنها سر و کار دارید را به [شرکت در انتخابات] دعوت کنید.»
با صدور این فرمان، هر ایرانی مسلمان و حتی غیرمسلمانی وظیفه دارد، علاوه بر رأی دادن، در قالب یک ستاد در میان خانواده، همکاران و دوستان خود عمل کرده و آنها را به مصداق توصیه به حق برای حضور در پای صندوقهای رأی دعوت کند؛ فرمان همگانی که مسبوق به سابقه نبوده است. در این زمینه نخستین پرسش به علل و چرایی صدور این فرمان حکیمانه باز میگردد که لازم است به شرایط خاص حاکم بر انتخابات 1400 اشاره کرد؛ اما سؤال مهمتر به چگونگی اجرای آن مربوط میشود؛ چراکه دعوت به انتخابات از یکسو وظیفهای شرعی، قانونی و ملی است و از سوی دیگر اجرای آن به مهارت، بصیرت و دانش خاص نیاز دارد. از همین رو، در نوشتار حاضر تلاش شده است پس از بیان نکاتی چند درباره چیستی فرمان همگانی و علل صدور آن به چگونگی آن در وضعیت فعلی اشاره شود.
در زمینه علل و چرایی صدور این فرمان میتوان گفت، نگاهی به اتحاد دشمنان ملت ایران از کاخ سفید، تا جبهه عبریـ عربی، سرویس اطلاعاتی کشورهای غربی، گروههای اپوزیسیونی و مخالف، قومیتگرایان و فرق مذهبی ضاله، جریانهای فتنه و انحراف، شخصیتها و عناصر افراطی منتقد ایده و ساختار نظام اسلامی نشان میدهد، جملگی آنها در انتخابات آینده بر سر عدم مشارکت و حضور در پای صندوقهای رأی به اشتراک نظر رسیده و هر یک به طریقی تلاش میکنند مردم را از حضور در پای صندوقهای رأی منصرف کنند؛ از این رو آرایش سیاسی در انتخابات 1400 کاملاً متفاوت از گذشته بوده و صحنهای شبیه جنگ احزاب را ترسیم میکند. میتوان گفت آرایش انتخاباتی جریانهای سیاسی در انتخابات 1400 با همه انتخاباتهای گذشته متفاوت است، چرا که آرایش جریانها هم تابعی از سایر پارامترهای مؤثر بر انتخابات است که در این انتخابات کاملاً متفاوت از گذشته است. وجوه این تمایز را میتوان در میزان نارضایتی مردم از مدیران اجرایی کشور، حجم مشکلات اقتصادی، وضعیت بهداشتی و روانی حاکم بر جامعه که تحت تأثیر کرونا و تلاش دشمنان برای کروناهراسی، نحوه نامنویسی کاندیدا و توفیق نیافتن بیشتر چهرههای برجسته سیاسی برای اخذ صلاحیت لازم از شورای نگهبان و... مشاهده کرد. بر این اساس، جریانهای سیاسی در این انتخابات یک آرایش کاملاً متمایز دارند؛ برخی از جریانهای سیاسی افراطی برای تحریم انتخابات تلاش میکنند هرچند به صراحت از تحریم سخن نمیگویند، ولی نتیجه بیتحرکی سیاسی آنها و ابراز اینکه «در انتخابات نماینده مطلوب نداریم یا انتخابات را به دلیل نوع احراز صلاحیتها تأیید نمیکنیم»، همان تحریم انتخابات به صورت عملی است. اما بخش دیگر این آرایشها به دلیل شرایط دشواری است که خود این جریانها به وجود آوردهاند و بخش دیگر آن هم به علت همسویی با ابرجریانهایی است که در واقع قادر به تقابل با آنها نبوده و ریشه اصلی برخی جریانهای داخل را شکل میدهند. در جنگ، همانطور که احزاب دشمنان اسلام همه ظرفیتها و گروههای مخالف و معاند مسلمانان را متحد کرده بودند تا نقطه پایانی بهزعم باطل خود با محاصره شهر مدینه به حیات دین اسلام بگذارند و موفق نشدند، امروز هم دشمنان انقلاب اسلامی این تلاش باطل را برای مقابله با شکلگیری مشارکت حداکثری و دولت انقلابی انجام میدهند که البته موفق نخواهند شد.
چگونگی اجرای فرمان؟
درگیری در خرمشهر آخر خرداد تن به تن شده و ستون پنجم دشمن هم با کمک برخی ردصلاحیت شدهها به شدت فعال است. سختی کار برای فتح خرمشهر پیش رو این است که گلولههای دشمن سربی و داغ نیست؛ بلکه سرد و نرم و از طریق امواج بر فکر و ذهن مینشیند. یکی از سلاحهای بسیار مخرب در این جنگ تردیدهایی است که برای اختلال در عزم فرماندهان میدانی طراحی شده و هر روز با چاشنی جدیدی مانند کنارهگیری فلانی به نفع فلانی منفجر میشود. با عنایت به افزایش شبهات پس از اعلام احراز صلاحیتها، یک راه بیشتر برای فتح خرمشهر نمانده است و آن، وارد مذاکره شدن چهره به چهره با کسانی است که در بین خود ما هستند؛ اما قربانی گلولههای شبهه شدهاند. به این ترتیب، در راستای اجرای فرمان همگانی رهبر معظم انقلاب چند گام ضروری به نظر میرسد:
گام اول:
هر ایرانی یک ستاد رأی
اگر هر ایرانی بتواند علاوه بر اینکه رأی میدهد چند نفر از اطرافیان خویش را با خود همراه کند، احتمال فتح خرمشهر حتمی و پیروزی ملت ایران بر دشمن با نقشه جدیدش قطعی است.
گام دوم:
شناسایی آسیبدیدگان احتمالی
قدم دوم شناسایی افرادی است که در نزدیکی و اطراف ما زندگی میکنند، اما ممکن است هدف تیر شبهه و تردیدافکنی جنگ نرم شناختی دشمن قرار گرفته باشند. شبهاتی که هر روز به بهانههای جدید تولید شده و متأسفانه برخی از نامزدها نیز با اتهامپراکنی و دروغگویی بر حجم آنها میافزایند. انتخاباتهای گذشته نشان میدهد، کسانی که دروغهای بزرگی گفتهاند متأسفانه با اقبال بیشتری مواجه شده و دروغهای بزرگ آنها در بخشی از جامعه تأثیر گذاشته است.
گام سوم:
همدردی با منتقدان وضع موجود
در گام سوم لازم است برخی از مشکلاتی که مخاطب با آن دست و پنجه نرم میکند، طرح شود؛ چراکه مخاطب نباید گمان کند گوینده از مشکلات وی بیخبر است. یکی از روشهای مؤثر ورود به موضوع انتخابات و جلب مشارکت مردمی، همذاتپنداری و همدردی با اوست. بنابراین باید مشکلات طرح شود، اما به ریشههای پیدایی آن اشاره شود تا نقش رأی غلط و انتخاب نادرستی که در سایه دوقطبیهای جعلی شکل میگیرند، گوشزد شوند.
گام چهارم:
طرح مباحث منطقی
در شرایط فعلی برای دعوت از مردم و حتی دوستان خود به انتخابات، «چه بگوییم و چگونه بگوییم؟» بسیار مهم است. چراکه دیگر وعدههای صرف نه تنها مردم را قانع نمیکند؛ بلکه آنها را یاد وعدههای دروغین گذشته میاندازد. هم باید امید و انگیزه ایجاد کرد و هم نباید مطالبات را افزایش داد. هم باید تصویر مثبتی ایجاد کرد و هم نباید کسی تصور کند که همه مشکلات یک جا قابل حل است. هم باید مردم را از ضرورت حضور در پای صندوقهای رأی مطلع کرد و هم نباید به گونهای سخن گفت که تصور کند هر بار که انتخابات میشود او مهم میشود و اگر از این شرایط عبور کنیم، دوباره فراموش خواهد شد.
گام پنجم:
درخواستهای دوستانه
در مواردی شاید مباحث منطقی راه به جایی نبرده و نیاز باشد با درخواستهای دوستانه این کار صورت گیرد. به ویژه در مواردی که مخاطب به لحاظ سنی و جایگاه اجتماعی و علمی از دعوتکننده بالاتر و مسنتر است. امروزه دیده میشود برخی از پدران و مادرانی که در گذشته همیشه یک پای انتخابات بوده و تکلیفگرایانه نیز حضور مییافتند، اما اکنون پیری، کرونا یا نارضایتی خود را بهانه کرده و تمایلی به امر مهم شرکت در انتخابات نشان نمیدهند. در این گونه موارد خواهش و تمنا بیش از بحث و مباحثه مؤثر و کارساز است.
گام ششم:
پاسخ به شبهات و شبههپراکنیها
با عنایت به اینکه تیر دشمن در این شرایط شبهه و تردید است و همه روزه انواع شبهات از سوی رسانههای بیگانه به ویژه از طریق شبکههای اجتماعی مطرح میشوند و حتماً تا روز برگزاری انتخابات سیر فزایندهای هم دارد، لذا یکی از اقدامات مهم، پاسخ به شبهات موجود است. نکته مهم این است که حتی ممکن است برخی از مخاطبان همه شبهات را نشنیده باشند، اما طرح آنها از سوی دعوتکننده و پاسخ به آنها بسیار مهم است؛ چراکه نوعی واکسیناسیون در مقابل برنامههای دشمن ایجاد میکند. البته اگر این سؤالات و شبهات از نمونههای پرتکراری باشد که احتمالاً هر ایرانی در معرض آنها قرار دارد، بهتر خواهد بود. برخی از سؤالات با فراوانی بالا عبارتند از:
1ـ چرا باید مردم در انتخاباتی شرکت کنند که میدانند نتیجه آن چه میشود؟
2ـ چه تضمینی وجود دارد که دولت آینده بتواند به مشکلات مردم پاسخ دهد یا امثال دولتهای گذشته شکل نگیرند؟
3ـ چرا نامزدهای جریان انقلابی به نفع یکدیگر کنارهگیری نمیکنند؟
4ـ اگر واقعاً نظام به رأی و مشارکت مردم نیاز دارد، چرا در عمل با احراز صلاحیتها این خواسته خود را نشان نداد؟
5ـ اگر نظام به دنبال حل مشکلات مردم است و میخواهد کارآمدی ایجاد کند، چرا برخی ردصلاحیت میشوند؟
6ـ اگر بداخلاقی و دروغگویی بد است، چرا با دروغگویی نامزدها هیچ برخوردی نمیشود؟
گام هفتم:
بیان منطقی علل پیدایی وضعیت موجود
یکی از مباحث مهمی که میتواند در دعوت دوستان به پای صندوقهای رأی مؤثر واقع شود، ریشهیابی منطقی مشکلات کنونی کشور است. عمده کسانی که انگیزه کافی برای حضور در انتخابات ندارند، انتخابات را بیفایده و بدون نتیجه میدانند؛ چراکه میگویند اگر قرار بود با انتخابات مشکلات کشور حل شود، این اتفاق باید در گذشته نیز روی میداد. در حالیکه اشتباه آنها در نپذیرفتن مسئولیت رأیشان است و خودشان اشتباه کرده و به سخن چنین کسانی توجه کردهاند. این خطر همچنان وجود دارد و افرادی که رأی میخواهند مردم را با وعدههای دروغ و تهمتپراکنی جمع کنند، چنین آسیبهایی را به سازمان رأی کشور وارد میکنند. تشریح عوارض رأی در فضای دوقطبی، رأی لج یا نگاه برد و باختی به انتخابات که نتیجهای جز شکلگیری دولتهای ناکارآمد نداشته است، به ویژه آنکه همچنان برخی از نامزدها و جریانهای سیاسی به دنبال شکل دادن فضای دوقطبی به انتخابات هستند.
گام هشتم:
بیان احکام شرعی رأی
برای اقشار متدین و تکلیفگرای جامعه بیان احکام شرعی درباره تکالیف شرعی، ملی و قانونی حضور در انتخابات و توصیههای دینی و بزرگان بر لزوم توجه هر مسلمان متعهد به سرنوشت جامعه و سایر مسلمین میتواند تأثیرگذار باشد.
گام نهم:
پیامدهای مادی و معنوی حضور
بدون تردید کاهش امید به آینده و ناامیدی از بهبود شرایط تأثیر بسیار زیادی بر انگیزه افرادی دارد که قصد ورود به انتخابات را ندارند. بیان دستاوردهای مادی و معنوی ادای تکلیف حضور در انتخابات به ویژه اگر با شناخت درست نیز همراه باشد، بر بقای کشور، ناامیدی دشمنان، خنثیسازی برنامههای افراطیون سیاسی و معاندان نظام، پیشرفت کشور، خاصه حل مسائل و مشکلات مردم آثار مثبتی بر روحیه و امید افراد شرکتکننده در انتخابات دارد. در این میان ممکن است برای مخاطب این پرسش خودنمایی کند که چه تضمینی وجود دارد که دولت آینده مانند گذشته نباشد؟ در پاسخ به این پرسش لازم است به دو ابزار مسئله داشتن مدیران قوی و برنامه مدون برای مشکلات اشاره کرد.
گام دهم:
پیامدهای حضور نیافتن و نقشههای دشمن
تشریح برنامهها و اهداف دشمنان انقلاب اسلامی و ملت ایران در دهه پنجم انقلاب به ویژه در صورت کاهش مشارکت مردم میتواند نقش زیادی در افزایش انگیزه افراد به ویژه جوانان با بصیرت و غیور ایرانی ایفا کند. نکته قابل تأکید در برنامه دشمن در انتخابات 1400 این است که آنها تلاش میکنند کاهش مشارکت را کاهش مشروعیت جلوه داده و مخالفان کنشی، یعنی کسانی که صرفاً رأی نمیدهند را مخالفان بینشی نظام تعریف کنند. آنچه اهمیت رأی در این انتخابات را بیش از پیش روشن میکند، همین تصور غلط دشمن است که هر کس رأی ندهد، یعنی نظام را قبول نداشته و ظرفیت اغتشاش و شورش علیه نظام را دارد. لذا کاهش تعداد مشارکتکنندگان میتواند دشمن را دچار محاسبات غلطی کند که هم برای خودش و هم برای امنیت ملی کشورمان هزینهساز باشد. اصرار همه مخالفان نظام برای برگزاری انتخابات سرد در خرداد گرم ایران به منظور داغ کردن شرایط دشمنی آینده با نظام اسلامی است.