اصلاحطلبان پس از ناکامی در دولت و مجلس و نهایتاً در انتخابات 1400 شرایط مساعدی را پیش روی خود نمیبینند و در ماههای اخیر نیز نتوانستهاند سامان مشخصی به خود بگیرند. اختلافات موجود نیز ریشهایتر از آن است که موجبات همگرایی آنان را فراهم آورد، ضمن آنکه اختلاف نظر در چگونگی فعالیت در انتخابات نیز پس از ناکامی شدت یافته است. در این نابسامانی اردوگاهی دو نکته برای این جریان قابل ملاحظه است:
1ـ ناکامیهای سیاسی در این جریان، میل بخشی از فعالان این اردوگاه را به کنارهگیری از قدرت رسمی و رفتن به سوی قدرت غیررسمی و فعالیت اجتماعی افزایش داده است. این رویکرد اولاً، برآمده از نوعی تمایلات روحیـ روانی در این اردوگاه است که پیش از این نیز در بخشی از منسوبان این جریان وجود داشته و گریز از مسئولیتپذیری و پاسخگویی و قرار گرفتن در جایگاه انتقادی را مطلوب میبیند. ثانیاً، تضعیف و از دست رفتن پایگاه اجتماعی این جریان موجب شده است تا علت ناکامی در انتخابات را در کمتوجهی به پایگاه هواداری ارزیابی کرده و از الزام روی آوردن به اصلاحات جامعهمحور سخن بگوید. اصلاحات جامعهمحور مدنظر آنها تلاشی است برای بسیج نیروها و آغاز حرکتی اجتماعی و فشارآوردن از پایین برای ایجاد تغییرات اساسی در ساختار قدرت است که البته در این میان خوانشهای گوناگونی از این تغییرات وجود دارد که طیفی از ایدهها از اصلاحات درون حاکمیت و تقویت مردمسالاری تا سکولاریزاسیون کردن حاکمیت را در بر میگیرد! متأسفانه نبود انسجام درونی در این اردوگاه بستر را برای جولان جریانهای سکولار باز گذاشته و حاصل آن ابهام و تشتت در فهم مفهوم اصلاحات شده است.
2ـ اصلاحطلبان از آنجا که در سردرگمی خاصی به سر میبرند، حیات سیاسیشان با موفقیت و عدم موفقیت دولت سیزدهم گره خورده است. آنان چشم انتظار ناکامی دولت سیزدهم نشستهاند و موفقیت آن را به مثابه تهدیدی برای خود قلمداد میکنند؛ برای نمونه، جلال میرزایی، نماینده اصلاحطلب دوره دهم مجلس میگوید: «اگر دولت رئیسی به همین رویه ادامه دهد تا تقریباً شش ماه آینده بدنه اجتماعی اصلاحطلبان منسجم میشود، اما اگر دولت موفق شود، ترمیم این رابطه قدری عقب خواهد افتاد.»
در این مسیر، آنها امیدوارند که برنامههای تحولیـ اصلاحی دولت رئیسی نتیجهبخش نباشد، تا در اثر آن بار دیگر میداندار فضای سیاسی کشور شده و خود را ناجی معرفی کنند. در این بین، نباید فراموش کرد که انتخابات مجلس در سال 1402 نیز در پیش است و اصلاحطلبان هرچند از اصلاحات جامعهمحور سخن میگویند، اما همچنان کفه کسانی که معتقد به اصلاحطلبی قدرت محور هستند، قویتر است و بدون شک اکثریت اصلاحطلبان همچنان به بازگشت به قدرت فکر میکنند.
همین امر موجب شده است تا اصلاحطلبان عملکرد جریان رقیب در دولت و مجلس و دستگاه قضا را به شدت زیرنظر داشته باشند و کوچکترین ضعف و ناکامی را بازتاب داده و رسانهای کنند.