صبح صادق >>  جبهه >> یادداشت
تاریخ انتشار : ۰۷ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۱۰:۴۳  ، 
کد خبر : ۳۴۶۲۴۴

خیانت بنی‌صدر 

پنجم اردیبهشت بود که از سپاه تهران به ما خبر دادند راننده تانکری نفت‌کش در نزدیکی جاده‌ای متروک و کم تردد در صحرای طبس تعداد پنج فروند هلی‌کوپتر، یک هواپیمای در حال سوختن، یک دستگاه جیپ، دو موتورسیکلت، تعدادی رختخواب و پروژکتور مشاهده کرده است؛ سریعاً خود را به منطقه برسانید. محمد گفت: «اول نماز می‌خوانیم و سپس راهی می‌شویم.» نماز آن روزش طولانی‌تر از بقیه روزها شد و حال و هوای دیگری داشت. بعد از اتمام نمازش یکی از بچه‌ها به شوخی گفت: «حاجی نماز جعفرطیار می‌خواندی؟» لبخند زد و گفت: «شاید نماز آخرمان باشد.» سوار اتومبیل شدیم و راه افتادیم. در مسیر، سوره فیل را برای‌مان خواند و بعد از خواندن سوره، تفسیرش را هم برای‌مان نقل کرد و گفت: «این مملکت متعلق به امام زمان(عج) است و خدا خود نیز از آن محافظت می‌کند و ما پاسداران وسیله‌ای بیش نیستیم.» به منطقه که رسیدیم من برای تجسس و سؤال از اهالی از بچه‌ها جدا شدم. محمد و دو نفر از بچه‌ها به سمت هلی‌کوپترها و هواپیمای سوخته راهی شدند. در حال صحبت با اهالی بودم که هواپیماهای فانتوم‌ که بر فراز منطقه پرواز می‌کردند، توجهم را جلب کردند. می‌شد حدس زد آمده‌اند بالگردهای جامانده را منهدم کنند. بعد از آن، صدای انفجار مهیبی از سمت هلی‌کوپترها به گوش رسید. به سرعت به سمت هلی‌کوپترها به راه افتادم. دودی سیاه به آسمان بلند شده بود. محمد که برای بررسی هلی‌کوپترها وارد آنها شده بود تا اگر سند و مدرکی به جا مانده، با خود بیاورد، طعمه خیانت بنی‌صدر و هم‌دستانش شده بود که می‌خواستند آن اسناد فاش نشود. تا به او رسیدیم به مولایش حسین(ع) پیوسته بود. چند وقت بعد متوجه شدیم همزمان با حضور محمد منتظر قائم در محل صحرای طبس، بنی‌صدر رئیس‌جمهور وقت در خیانتی آشکار دستور حمله به هلی‌کوپترها و هواپیماهای آمریکایی را می‌دهد؛ چرا که این هلی‌کوپترها حاوی اسناد مهمی از اقدامات بعدی آمریکا در حمله به طبس بوده‌اند.اما شهادت محمد منتظرقائم مردم و مسئولان را به وجود توطئه حساس کرد و موجب رسوایی توطئه‌گران شد.
به نقل از یکی از همرزمان 
منبع: مرکز امور اسناد و ایثارگران یزد
 
شهید محمد منتظرقائم سوم اسفند ۱۳۲۷، در شهرستان فردوس به دنیا آمد. پدرش علی‌اکبر، دفتردار شرکت نساجی بود. تا پایان دوره متوسطه در رشته برق درس خواند و دیپلم گرفت و در شرکت برق مشغول به کار شد. در ششم بهمن 1351 به‌ علت فعالیت سیاسی از کار خود اخراج  می‌شود و مدت ۱۵ ماه در سیاه‌چال‌های نیروهای ساواک شکنجه می‌شود، اما با هوشیاری مثال‌زدنی بدون اینکه هیچ اعترافی از وی گرفته شود، آزاد می‌شود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی هم به سبب فعالیت‌های مثال‌زدنی‌اش در دوران پیش از انقلاب اولین فرمانده سپاه پاسداران یزد می‌شود. او سرانجام در پنجم اردیبهشت ۱۳۵۹، در طبس به دست نیروهای آمریکایی بر اثر اصابت راکت هواپیما به قلب و دست شهید شد. پیکر وی را در گلزار شهدای خلدبرین شهرستان یزد به خاک سپردند.
نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات