شرقشناسی با رویکرد غربی در پرتو پشتیبانی دانشگاههای غربی و صنایع سینمایی و رسانهای در چند قرن اخیر موفق شد دو نوع هویت متمایز را در جهان نهادینه کند. اول اینکه در این هویتسازی، غرب به مثابه جامعهای متمدن و انسان غربی، آدمهایی با فرهنگ و کامل در برابر شرق بربر و وحشی به تصویر کشیده شد. دوم اینکه در این تصویرسازی، همه حقیقت نزد غرب است و شرق باید با تشبه به غرب راه مدنیت را طی کند. در این زمینه، مرحوم شریعتی به خوبی این دوگانه هویتساز را ترسیم کرده است: غرب از قرن هجدهم به کمک جامعهشناسان و مورخان و نویسندگان و هنرمندان و حتی انقلابیون و انساندوستانش این تز را به دنیا میخواهد تحمیل کند که تنها تمدن یکی است و آن همان شکلی است از تمدن که غرب ساخته و به جهان عرضه کرده و هر کس میخواهد متمدن باشد، باید همین تمدنی را که ما میسازیم، مصرف کند و اگر میخواهد آن را نفی کند، باید وحشی بماند. فرهنگ، یک فرهنگ است به نام فرهنگ غرب. هر کس میخواهد در قرن بیستم فرهنگ داشته باشد، باید فرهنگ غربی را بخرد، وگرنه بیفرهنگ و بیتمدن، یعنی وحشی است. پس یا وحشی ماندن، یا متمدن غربی شدن! این دو سرنوشت محتومی است که هر انسانی در برابرش، یکی را باید انتخاب کند، و همه کوشش دو قرن اخیر غرب صرف ایجاد این ایمان به غرب و این بیایمانی به خویش شده است.(شریعتی، 1389: 6) در قرن بیستویکم استفاده از فرهنگ و هنر و دانش علوم شناختی برای تخریب فرهنگهای بومی و راهبرد یکسانسازی فرهنگی در جهان پیگیری میشود. در این راستا، دستاندرکاران فرهنگ و هنر کشورهای دیگر، بدون آنکه خود متوجه باشند، امور فرهنگی و هنری ملت خود را در جهت خواستههای مافیای فرهنگ غرب، طراحی، هدایت و اجرا کنند.(ر.ک. واعظی 1386: 62) در واقع، کارگزاران عصر فرانو با استفاده ابزاری از جهانی شدن، به جهانیسازی هویت دست میزنند، و از رهگذر غیرسازی به شدت ناملموس و به ظاهر موجه همچنان غرب و فرهنگ آن را آرزوی نهایی و غایی انسان شرقی معرفی میکنند. با وجود اینکه غرب با فناوریهای نرم خود را فرهنگ و هویت برتر به جهان معرفی و القا میکند، جنبش نرمی در درون خودش در حال شکلگیری است که ماهیت اسلامی دارد. مرکز تحقیقات پیو در آمریکا در سال 1395 اعلام کرد در صورت تداوم روند رشد فعلی جمعیت مسلمانان، اسلام تا سال 2070 میتواند بزرگترین دین جهان شود. آن چنان که هم اکنون در اروپا به ویژه سه کشور مهم فرانسه، آلمان و انگلیس اسلام به منزله دومین دین است و مسلمانان از قدرت فراوانی برخوردارند.(ر.ک. عیسیآبادی، 1393)