در جهان امروز رسانههایی که نان را به نرخ روز و به قیمت زیر پا گذاشتن شرافت انسانی میخرند و میخورند، کم نیستند؛ رسانههایی که با فریاد صلح و اعلام بیطرفی، شبانهروز غزه مظلوم را محکوم و رژیم صهیونیستی محکوم را مظلوم نمایش میدهند. در دل اروپا و آمریکا این روند تا جایی پیش رفت که حتی برخی از نمایندگان اروپایی، این تصاویر وارونه از واقعیت را توهین به شعور و شخصیت انسانی دانستند؛ به طوری که در اواخر دهه اول آبان امسال، «میک والاس»، عضو ایرلندی پارلمان اروپا چندین بار به کشورهای غربی به دلیل حمایت از حملات رژیم صهیونیستی و بیتوجهی به جان کودکان بیگناه در جنگ غزه تاخت و در صفحه اجتماعی ایکس(توئیتر سابق) خود نوشت: «چرا اتحادیه اروپا هیچ مشکلی با بمباران بیمارستانها توسط نظام آپارتاید اسرائیل ندارد؟ آیا اتحادیه اروپا فکر میکند که این اقدام درست است؟ چرا اتحادیه اروپا از جنایات جنگی اسرائیل علیه فلسطینیان حمایت میکند؟ آیا جان فلسطینیان اهمیتی ندارد؟»
رژیم صهیونیستی که این روزها با ماشین کشتار خود سیل خون در غزه به راه انداخته است، سعی میکند تصویری از خود در رسانههای دنیا نمایش دهد که گویی اتفاقی نیفتاده است. از همین رو، دست به قطع برق و اینترنت در غزه میزند و حتی با تطمیع برخی از اینفلوئنسرها، با قدرت سعی در سانسور و پوشاندن جنایات دارد. رژیم صهیونیستی با ارسال ایمیلهایی با این پیام که: «این ایمیل به نمایندگی از مجموعهای از نهادها، اینفلوئنسرها و تولیدکنندگان محتوا به دست شما میرسد. افراد و تشکیلاتی که دور هم جمع شدهاند تا میزان آگاهی عمومی درباره وضعیت دشوار و سخت در اسرائیل را افزایش دهند» و ارائه وعدههای مادی و مالی، از تمام توان خود برای مخفیکردن چهره جنایتکار خود بهره میبرد. در پیامها گفته شده که اگر اینفلوئنسر مدنظر به حمایت از اسرائیل بپردازد و دست از حمایت از ملت فلسطین بردارد، میتواند انتظار دریافت پاداشهای مادی درخور توجهی داشته باشد. اگر هم چنین نکند و محتوای پیامهای ارسالی را افشا کند، با تبعات وخیمی روبهرو خواهد شد. معادلهای که در کلیت خود نشان میدهد تا چه اندازه برای صهیونیستها، مظلومنمایی در شرایط کنونی و شکلدهی به افکار عمومی بینالمللی در راستای روایتهای دروغین و غلط، از اهمیت برخوردار است؛ دستور کاری که البته در جهان امروز، باتوجهبه پیشرفت و همهگیرشدن شبکههای اجتماعی و کنشگری فعال رسانهها با چالشهای عدیدهای روبهرو است.
بنابراین در ماجرای غزه نباید فراموش کرد که در گوشه دیگری از زمین، رسانههای غربی دست در همان کاسهای کردهاند که رژیم صهیونیستی میخواهد و برای آن جیره و مواجب مفت و مجانی ریختوپاش میکند. ازاینرو، یکی از مهمترین جبههگیریهای غرب، جنگ رسانهای برای تغییر جای ظالم و مظلوم در این جنایتهاست. آنها با روایتسازی نادرست از وضعیت اخیر، در تلاشاند با سرپوشگذاشتن بر کشتار بیرحمانه مردم غزه و تنبیه جمعی دومیلیون ساکن این باریکه، جنایت علیه بشریت نتانیاهو و رژیم جعلیاش را توجیه و همراهی کنند.
ابعاد مختلف پروژه سفیدشویی جریانهای سیاسی و رسانهای صهیونیستیـ غربی و متحدان بینالمللی آنها در قالب جنایات رژیم اشغالگر قدس علیه مردم و مقاومت فلسطین، افکار عمومی بینالمللی را با لایههای جدیدی از ماهیت متجاوز صهیونیستها آشنا میکند که این معادله در کلیت خود در شکلدهی به روندهای آتی در قالب جنگ غزه میتواند اثرگذار باشد؛ معادلهای که مخصوصاً در وضعیت کنونی که شاهدیم در بسیاری از شهرها و پایتختهای کشورهای غربی، دهها هزار نفر به خیابانها ریخته و علیه رژیم اشغالگر قدس و جنایات آن دست به اعتراض میزنند، از ابعاد جدیتری نیز برخوردار میشود.
بیداری ملتهای غربی و راهپیمایی هزاران نفری در دل کشورهای اروپایی و آمریکایی نقشه رژیم صهیونیستی را چنان نقش بر آب کرد و آنها را در مخمصه قرار داد که نهتنها مجبور به اظهار جنایات خود کرد، بلکه حتی در برههای موجب شد چنان از کوره در بروند که «آمیچای الیاهو»، وزیر راستگرای افراطی کابینه بنیامین نتانیاهو، در تازهترین موضعگیری خود استفاده از بمب اتم علیه نوار تحت محاصره غزه را نوعی احتمال و گزینه محتمل بخواند. رژیم صهیونیستی میخواست از رسانهها برای خود، گنبد آهنین دیگری طراحی کند، ولی آن اتفاقی که برای رژیم صهیونیستی رقم خورد، زلزله در خانه عنکبوتیاش بود.