پس از آزادسازی خرمشهر دلایل متقن نشان میدهد، تهدید تجاوز مجدد رژیم بعث حاکم بر عراق به قوت خود باقی بود. در این زمینه، پژوهشگران دفاع مقدس به طور مبسوط آن را به بحث گذاشتهاند. در ادامه به چند مورد آن اشاره میشود:
۱ـ درست است که در سال ۱۳۶۱ با فتح خرمشهر، این شهر از اشغال حزب بعث عراق آزاد شد؛ اما به علت حضور دشمن در شلمچه این شهر همچنان در معرض تهدید قرار داشت. افزون بر اینکه قسمتهایی، مانند شلمچه، طلائیه، فکه، قصر شیرین، سومار، نفت شهر و مهران یا در تیررس مستقیم دشمن بود یا عملاً در اشغال آنها بود و امکان آزادسازی اینها از راه مذاکره غیر معمول و ناممکن به نظر میرسید. بنابراین، با فتح خرمشهر از نظر موقعیت هنوز اوضاع به وضع اولیه قبل از تجاوز نیز بازنگشته بود و عراق در پنج هزار کیلومتر مربع از خاک ایران حضور داشت، پس در چنین وضعیتی توقف جنگ و قبول آتشبس به ضرر ایران تمام میشد.
۲ـ دلیل دیگر این است که از نظر نظامی، امکان پدافند با توقف روی خط مرزی وجود نداشت؛ زیرا در اغلب نقاط مرزی هیچگونه مانع طبیعی وجود نداشت و ایجاد استحکامات جدید نیز افزون بر هزینههای سنگین، مدت زمان زیادی به طول میانجامید و طی این مدت احتمال حمله مجدد عراق جدی بود. افزون بر آن، با تکیه بر اصل متعارف نظامی در تعقیب دشمن هرگونه توقف پس از فتح خرمشهر یک حرکت غیر اصولی بود.
۳ـ یکی دیگر از دلایل ادامه جنگ محکوم نشدن صدام به عنوان متجاوز بود. هیچ یک از مجامع بینالمللی حاضر نشدند صدام و حزب بعث را محکوم کنند و آنان را متجاوز بنامند. از این نظر ایران حق خود میدانست با تعقیب دشمن در خاک وی متجاوز را تنبیه کند؛ این در حالی است که عراق به صراحت به شکست خود اعتراف نکرد و مدعی بود، گوشمالی لازم را به انقلاب اسلامی ایران داده است و چون ضرورتی احساس نمیکرد که نیروهایش در خرمشهر بمانند، آنها را بار دیگر به عقب کشیده است. بنابراین، اگر صدام و ارتش بعثی عراق تنبیه نمیشدند، هیچ تضمینی وجود نداشت که عراق حمله مجدد نخواهد کرد.
۴ـ در پیشنهادهای آتشبس پس از فتح خرمشهر و نیز در قطعنامههای شورای امنیت هیچ راهکاری برای پرداخت غرامت و جبران خسارات جنگ پیشبینی نشده بود؛ زیرا آنان بر این نظر بودند که اولاً مبلغ مورد پرداخت به نحوی نباشد که ایران در مرحله بازسازی به یک موقعیت جدیدی دست یابد... و ثانیاً بازسازی عراق به منزله قدرت متعادلکننده ایران مورد توجه قرار گیرد.
۵ـ با توجه به آنچه بیان شد، به این نتیجه میرسیم که تداوم جنگ پس از فتح خرمشهر و نیز تعقیب و تنبیه متجاوز نه تنها امری ناپسند نبود؛ بلکه امری لازم و اجتنابناپذیر بود و تلاشهای کشورهای همسایه و حتی مجامع بینالمللی برای جلوگیری از تداوم جنگ از جانب ایران تنها برای خروج عراق از بنبست صورت میگرفت و هیچ گونه سازکار حقوقی مطمئنی برای دستیابی به صلح همهجانبه ارائه نشده بود.