اعتراضات بنگلادش پس از آن درگرفت که دولت، مصوبهای را گذراند که به موجب آن قرار شد نیمی از پُستهای استخدام کشوری برای بعضی گروههای خاص در نظر گرفته شود. معترضان این مصوبه را مصداق تبعیض و نوعی انحصارطلبی و محروم کردن از مدیریت تخصصی و شایستهسالار دانستند و سر به شورش برداشتند. اعتراضات با سرکوب خونین مواجه شد و اگرچه دولت در ادامه عقب نشست و با حکم و دخالت دیوان عالی بیشتر سهمیهها لغو شد؛ اما معترضان و خاصه دانشجویان، خواستار عدالت برای خانوادههای کشتهشدگان شدند. کار به جایی رسید که تنها هفت ماه پس از پیروزی «شیخ حسینه»، برای چهارمین دوره متوالی نخستوزیری، وی به هند گریخت.
روزنامه انگلیسی «تایمز» میگوید شیخ حسینه در طول اعتراضات که هفتهها به طول انجامید، مخالفان اصلی خود را «تندروهای اسلامی» توصیف میکرد و این راهبردی است که هند و مقامات غربی قبلاً برای خاموش کردن انتقادها با عنوان «جنگ علیه تروریسم» استفاده کردهاند. این روزنامه انگلیسی خاطرنشان کرد، ارتش بنگلادش که خروج و استعفای حسینه را اعلام کرد، همان ارتشی است که با وی در دستکاری نتایج انتخابات پیدرپی به نفع او تبانی کرد. فرمانده ارتش اعلام کرد، به زودی دولت موقت تشکیل خواهد شد و از شهروندان خواست ضمن اعتماد به ارتش، خشونت را متوقف کنند.
به نوشته تایمز، مودی پس از ایجاد روابط با بنگلادش که عمدتاً به شیخ حسینه وابسته بود، اکنون ناگهان شریک خود در رقابت با چین و پاکستان را از دست داده است. شاید تصمیم او برای اجازه دادن به حسینه برای ورود به هند، توافقی با ارتش بنگلادش بود تا راه را برای انتقال قدرت و تشکیل دولت جدیدی که به هند وفادار بماند، هموار کند.
مودی و حسینه تاکتیکهای سرکوبگرانه مشترک هم اتخاذ کرده بودند؛ چرا که هر دو اینترنت کشور را بستهاند تا اخبار خشونت یا انتقامجویی مورد حمایت دولت را سانسور کنند. حسینه یک جنگ حقوقی را علیه منتقدان رسانهای و مخالفان سیاسیاش به راه انداخت، درست مانند آنچه مودی در هند انجام داد، اما مخالفان حسینه با وجود حملات وی، مقاومت کرده و پیروز شدند، اما مسلمانان در هند هنوز در معرض بیعدالتی، انزوا و حملات نژادپرستانه حزب حاکم مودی قرار دارند.