استفان گلن / مترجم: مجتبی صادقیان
«قاهره همیشه در آتش» این عبارتی است که برای مردم مصر به یک لطیفه همیشگی تبدیل شده و گاه و بیگاه با آتش گرفتن یکی از ساختمانهای مهم دولتی و غیردولتی در این شهر آن را به زبان میآورند. سال گذشته تعدادی از ساختمانهای مهم و مرتفع قاهره باز هم به طرز اسرارآمیزی در آتش سوختند. در ماه آگوست طبقات بالای شورای مجلس مصر نیز سوخت در حالیکه آتشنشانان دست خالی و بدون امکانات مشغول تماشا بودند. یک ماه بعد سالن تئاتر ملی مصر در قاهره طعم شعلههای آتش را چشید. در ماه نوامبر گروهی ناشناس با حمله به دفتر حزب الغد، اعضای این حزب را که درون ساختمان مشغول برگزاری جلسه خود بودند غافلگیر کردند و در حالی که پلیس از نزدیک صحنه را تماشا میکرد این ساختمان را با بطریهای آتشزا مورد حمله قرار دادند.
ناآرامیهای ماههای گذشته در قاهره برای بسیاری در حکم تکرار حوادث ژانویه 1952 است که در آن بسیاری از اماکن و ابنیه تجاری و اداری شهر در آتش سوختند و جرقه یک حرکت بزرگ ایجاد شد تا در نهایت انقلاب آن سال در مصر رقم بخورد. حال مردم مصر با یادآوری آن دوران و نیز استبداد پیاده شده در تمام این سالها از سوی خاندان حسنی مبارک، به شوخی و کنایه از سوختن دوباره قاهره میگویند و دوران دیکتاتوری مبارک را با آن دوران سیاه مقایسه میکنند. در حالی که مصر خود را برای انتخابات ریاستجمهوری سال 2011 آماده میکند و هنوز کسی نمیداند که حسنی مبارک خود در این انتخابات شرکت میکند یا خیر، حملات اینچنین در سطح قاهره و دیگر شهرهای مهم مصر نوید یک خیزش بزرگ مردمی را در خود دارد که میتواند مصر را در آستانه یک تحول بزرگ دیگر قرار دهد. نارضایتی عمومی از حکومت مبارک و موروثی شدن حکومت در خاندان وی آن هم در کشوری که مردمش سالها پیش به سلطنت پادشاهی خاتمه دادند، میتواند به یک انتقال بزرگ در مسند قدرت در یکی از مراکز مهم سیاست در جهان عرب بینجامد. مبارک که در سال 1981 و پس از ترور انور سادات از فرماندهی نیروی هوایی مصر به ریاستجمهوری این کشور رسید، این روزها در 80 سالگی عمر خود بسر میبرد و سالهاست که از روح انفعال ملت مصر نهایت استفاده را برده و به مدد چراغ سبز واشنگتن برای محاکمه و اعدام مخالفان و کمکهای میلیارد دلاری آمریکا به شکرانه پیمان صلح با اسرائیل در 1979 در تمام این سالها با خیالی راحت بر مسند قدرت در مصر تکیه زده است، اما حال به نظر میرسد مبارک خود در روزگار پیری بهانههای بیشتری برای مضحکه شدن در اختیار مردم مصر قرار میدهد. او که در این سالها اقدامات سؤالبرانگیز زیادی انجام داده با اعلام جنگ علیه حماس در زمستان گذشته در غزه به اعتقاد بسیاری عملا آخرین میخ را بر تابوت خود زد و بستر و زمینه نارضایتی عمومی را برای خود به اوج رساند.
حسنی مبارک هنوز تصمیم قاطع خود را برای شرکت در انتخابات 2011 و یک حضور شش ساله دیگر اعلام نکرده است و بسیاری از شنیدهها از احتمال تفویض قدرت به یکی از سران ارتش مصر یا پسر او جمال مبارک حکایت دارد. البته تنها گزارهای که در اینباره از دهان مبارک بیرون آمده در یکی از ملاقاتهای او با دوستان نظامیاش در ارتش مصر در سال 2007 بوده که گفته تلاش میکند ایستاده در مسند قدرت بمیرد.
سناریوهای فراوانی برای جانشینی مبارک مطرح میشود، ابراهیم عیسی، سردبیر جنجالی روزنامه «الدستور» در اینباره معتقد است، از همین حالا نزاع بر سر قدرت میان نظامیان، تجار و شخصیتهای سرشناس سیاسی آغاز شده است. اما مسأله اینجاست که مردم مصر اساسا از تجار متنفرند، شخصیتهای سیاسی تصویر خوبی در اذهان عمومی ندارند و بنابراین شانس نظامیها و ارتشیها بسیار بیشتر از بقیه است. در حال حاضر نیز همین نظامیها هستند که مصر را اداره میکنند و مبارک بدون اجازه آنها آب هم نمیخورد. ابراهیم عیسی که به دلیل صراحت بیان و مخالفتهای فراوانش با سیاستهای مبارک در مصر طرفداران زیادی دارد، بارها و بارها مورد حمله و سوءقصد دستگاه امنیتی مصر قرار گرفته است. دیوارهای دفتر خود را در شهر قاهره به تصاویری از سیدحسن نصرالله مزین کرده و خود را یک انقلابی میداند. او درباره استبداد مصر میگوید: «مبارک تا ساقط نشود از قدرت دست برنمیدارد و وقتی جان داد جمال مبارک در هیبت شاهزاده مصر روی صندلی ریاست مینشیند، این را مطمئن باشید. آمریکاییها هم خیلی دستشان خالی نمیماند. سران واشنگتن 28 سال پیش به بهانه صلحطلبی مبارک را خریدند. البته شاید تراژدی شاه ایران اینجا در مصر هم تکرار شود. در ایران هم آمریکاییها با حمایت از شاه، شخصی مانند مصدق را حذف کردند. این عادت آمریکاییهاست که دیکتاتور تربیت کنند و در پاسخ به این اقدام همواره گروهی مبارز برای مقابله با آن دیکتاتور خواب آنها را آشفته می کند».
برای آمریکا و اسرائیل در مصر این گروه مبارز همان اخوانالمسلمین است. جماعت اخوان بزرگترین و محبوبترین بلوک مبارز و مسلمان در مصر محسوب میشود که البته فعالیتهایش با موانع قانونی در مصر مواجه است. این گروه بزرگترین اقلیت مجلس مصر را پس از پیروزی در انتخابات پارلمانی در دسامبر 2005 به دست آورد. دو ماه بعد از آن حماس که قرابتهای فراوانی با این جماعت دارد، توانست در انتخابات فلسطین به پیروزی برسد. حسنی مبارک هم برای مقابله با محبوبیت رو بهرشد این جریان در مصر سیاست اخوانستیزی در دوران سلطان فاروق را احیا کرد و از آن تاریخ به بعد صدها نفر از اعضای اخوانالمسلمین بازداشت و حتی اعدام شدهاند. با این وجود حسنی مبارک در عمل نمی تواند اخوانالمسلمین و محبوبیت فراوان آن را در مصر و دیگر نقاط جهان اسلام از بین ببرد. بهانه مبارک هم در این قضیه کاملا روشن است و او همیشه در پاسخ به انتقادات فراوان سازمانهای جهانی نسبت به وضع حقوق بشر در مصر، پیمان صلح با اسرائیل را وسیله قرار میدهد و انتخابات آزاد را در این کشور به معنی روی کار آمدن جماعت اخوان و تقویت جبهه ضدیهودی به کمک ایران و سوریه قلمداد می کند. این در حالی است که هیچ سند و مدرکی دال بر انجام حتی یک عملیات تروریستی از سوی جماعت اخوانالمسلمین در نیم قرن گذشته وجود ندارد و این گروه صرفا با انجام فعالیتهای سیاسی و غیرنظامی در مصر به حیات خود ادامه داده است.
اخوانالمسلمین امروز در قبال احتمال خروج مبارک از قدرت مواضع خاص خود را دارد. اخوانیها اعتقاد دارند حتی در صورت کنارهگیری مبارک از قدرت نامزد واحدی را از جریان خود برای ریاستجمهوری معرفی نمیکنند و ترجیح می دهند برای حضور موثرتر با دیگر جریانهای نیمه مستقل مصری ائتلاف کنند. فضای فکری و رسانهای ایجاد شده پیرامون اخوانالمسلمین از سوی مبارک شرایط را به نحوی کرده که بسیاری چون مقامات آمریکا گمان می کنند، اخوان جماعتی است کاملا تروریستی و اگر به قدرت برسد برای نابودی اسرائیل تمام توان خود را به کار خواهد بست. اخوانیها البته خود را سازمانی کاملا معتدل و میانهرو میدانند و شعار اصلی خود را در شرایط فعلی جلوگیری از موروثی شدن قدرت در مصر قرار دادهاند.
جمال مبارک، پسر 45 ساله حسنی مبارک که از او به عنوان فرعون آینده مصر نام برده میشود، از سال 2002 و با بر عهده گرفتن ریاست کمیته سیاستگذاری حزب دموکراتیک ملی مصر از جانب پدرش، عملا پای خود را به سطح اول سیاست در مصر باز کرده است. او با تسلط اختاپوس وار خود بر بسیاری از نهادهای اقتصادی این کشور و روابط مناسبی که با خارجیها داشته، توانسته طبقه مرفه مصر را در همین سالهای گذشته متمولتر کند و زدوبندهای فراوان او در تجارت بیش از همه گریبان طبقه متوسط مصر را گرفته به طوریکه شکاف میان فقرا و اغنیا در مصر از زمان حضور او بشدت افزایش یافته است. او که بانکداری را به سبک کثیف انگلیسیاش در سالهای طولانی حضور در لندن یاد گرفته به اعتقاد بسیاری در صورت رسیدن به قدرت، اقتصاد مصر را یکسره به عرصه تاخت و تاز بانکهای خارجی تبدیل خواهد کرد. در سال 2005، حسنی مبارک با اصلاح بندی از قانون اساسی مصر امکان حضور چند نامزد را از یک حزب در انتخابات فراهم کرد؛ حرکتی که به اعتقاد بسیاری زمینه حضور جمال مبارک را در صحنه قدرت فراهم می کند چرا که در حزب دموکراتیک ملی مصر شخصیتهای متعددی برای نامزدی انتخابات حضور دارند. این کار می تواند به موروثی شدن قدرت در خاندان مبارک در لباس دموکراتیک بینجامد. رسیدن جمال مبارک به رهبری حزب دموکرات ملی در سال 2007 باعث شد حسنی مبارک برای رفع نگرانی از سران ارتش جلسهای فوری را با آنها تشکیل دهد و با گفتن اینکه تا آخرین نفس در قدرت میمانم خیال آنها را از عدم رئیس جمهور شدن جمال راحت کند. چندی بعد اخبار این نشست به ظاهر مخفی در روزنامه دولتی الاهرام انعکاس یافت و بحث و جدلهای فراوانی پیرامون آن در گرفت، اما با همه این ابهام زداییها، بسیاری همچنان در مصر بر این عقیده اند که خروج مبارک از قدرت به معنای ورود بلافاصله جمال به کاخ ریاست جمهوری است و در این راه کسانی مانند عمر سلیمان، رئیس سازمان امنیت مصر تمام توان خود را برای تسهیل این جریان به کار خواهند بست، اگر چه این خاندان همچنان تلاش می کند زمزمه موروثی شدن قدرت در مصر را تضعیف کند و خود را جریانی کاملا طرفدار دموکراسی و انتخابات آزاد نشان دهد.