(أَ لَم تَرَ کَیْفَ ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِی السّماءِ تُؤْتی أُکُلَها کُلّ حینٍ بِإِذْنِ رَبِّها وَ یَضْرِبُ اللّهُ اْلأَمْثالَ لِلنّاسِ لَعَلّهُمْ یَتَذَکّرُونَ وَ مَثَلُ کَلِمَةٍ خَبیثَةٍ کَشَجَرَةٍ خَبیثَةٍ اجْتُثّتْ مِنْ فَوْقِ اْلأَرْضِ ما لَها مِنْ قَرارٍ).[1]
نیاز به رسانهها، همانند نیاز به زبان است. رسانهها نقش زبان جامعه را ایفا میکنند. همان گونه که زبان، یک نعمت بزرگ الهی است که وجود آن صدها و هزاران نیاز ارتباطی انسان را تأمین میکند، رسانهها در زندگی اجتماعی همین نقش حیاتی را دارند و نیازهای ارتباطی جامعه را پاسخ میگویند.
در روابط فرد فرد و جوامع کوچک، «زبان» ابزار ارتباطی افراد بوده و هر گونه اقدام مثبت و منفی به واسطهی آن ظهور و بروز میکند. امّا متناسب با بزرگ شدن جامعهها و قلمرو ارتباطات و پیدایش «جامعه واحد جهانی» ابزارها تحول یافته و زبان هم بزرگتر و متنوعتر و به اصطلاح «درازتر»، «بلندتر» و «تندتر» شده است. زبان و بیان، یکی از بزرگترین نعمتهای الهی است که قرآن مجید در کنار «آموزش قرآن» و «خلقت انسان» از آن یاد کرده است.
(الرّحْمنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ خَلَقَ اْلإِنْسانَ عَلَّمَهُ الْبَیانَ) [2]؛
«خدای رحمان، قرآن آموخت، انسان آفرید و به او بیان آموزش داد».
مثلث «قرآن»، «انسان» و «بیان» سه نعمت آسمانی است که هر سه در رحمت بیکران الهی ریشه دارد. قرآن «پیام» است و انسان «گیرنده پیام» و بیان «ابزار پیامرسانی» است و خداوند رحمان «مبدأ فرستنده» این پیام محسوب میشود. هدف پیامرسانی الهى، فراخوانی انسانها به «معرفت»، «عبادت الهی» و «عدالت اجتماعی» است.
آگاهی از قوانین خلقت، آگاهی از روند عمومی آفرینش، ضروت هماهنگی انسان با نظام جهان، بهرهگیری درست از نعمتهای الهى، شناخت آیات او و حرکت در مدار فرمان او، هدف این پیام رسانی است.
واژههای بیان، قول، کلام، قلم، هدایت، ابلاغ، لسان، صدق و کذب، امر و نهی و غیره، ابعاد کار رسانهها را روشن میسازد. امیرمؤمنان علی(ع) ده ویژگی زبان را ضمن حدیثی برشمرده است. که این ده ویژگی در رسانهها هم جلوه می کند:
«انَّ فی الانسان عشرُ خصال یظهرها لسانه. شاهدٌ یخبر عن الضمیر و حاکمٌ یفصِل بین الخطاب و ناطقٌ یردّ به الجواب و شافعٌ یدرک به الحاجة و واصفٌ یعرف به الاشیاء و امیرٌ یأمر بالحَسَن و واعظٌ ینهی عن القبیح و مُعزٌّ تَسکن به الاحزان و حامدٌ تجلی به الضغائن و مونقٌ تلتذ به الاسماع؛[3]
براستی انسان ده شاخصه دارد که در زبانش بروز میکند:
زبان، شاهدی است که از درون او خبر میدهد.
داوری است که در اختلافها داوری میکند.
سخنگویی است که در برابر سخن دیگران پاسخگوست.
میانجی و واسطهای است که به کمک آن انسان به نیازهایش میرسد.
توصیفگری است که با کمک آن اشیا را میشناسد.
فرماندهی است که به کار نیک فرمان میدهد.
واعظی است که از کار زشت باز میدارد.
تسلیت دهندهای است که غمها را کاهش میدهد و آرام میکند.
ستایشگری است که کینهها را میزداید.
و زیبائی است که گوشها از آن بهره میبرد».
رسانهها در سطح ارتباطات اجتماعى، امروز بسیاری از این نقشها را ایفا میکنند.
هدفداری رسانهها
رسانهها به دو گروه «ارزشی» و «ضد ارزشی» تقسیم میشود. مهمترین مسأله در زندگی انسانها، واقعبینی و جهانبینی درست و داشتن اهداف عالی الهی و خردمندانه است. مدیران رسانهها، بیش از آنکه به ابزارها و روشها و قالبها بیاندیشند، باید به اهداف و آرمانها و وظایف و رسالت خویش فکر کنند.
اگر رسانهها در انتخاب اهداف و آرمانها، گامهای اولیه را دقیق و درست بردارند، چشمانداز حرکت آنان روشن میشود و خداوند دست آنان را میگیرد و از لغزش و خطا مصون میدارد. انتخاب هدف، مهمترین گام در هر حرکت فرهنگی است. اصولا آنچه اقدامات انسان را الهى، انسانى، فرهنگی و ارزشی میسازد، برگزیدن مقاصد عالی معنوی و الهی است. و آنچه تلاشهای انسان را به بیراهه میبرد، اهداف نامقدس و شیطانی است.
اهداف رسانههای رحمانی چیست؟
رسانههای رحمانى، پیامهای خدایی را به جوامع بشر ابلاغ میکنند. همان اهدافی که از نزول قرآن و کتب آسمانی و آمدن پیامآوران الهی مورد توجه بوده، در رسانههای رحمانى تبلیغ و ترویج میشود.
1. رسانهها و خردورزى
تأسیس و پیدایش رسانهها برای رشد خردورزی است. رسانهها برای تقویت عقل و اندیشه جوامع بشری و افزایش دانش و بینش انسانها، پدید آمدهاند.
هدف رسانههای رحمانى، سرگرمی و بازی و وقتکشی و غفلتآفرینی و پر کردن اوقات فراغت و تأمین اقتصادی خود و باند و گروه همکاران به هر قیمت و هر شکل نیست، هدف بازی با افکار عمومی و قتل عام عمر دیگران نیست!
وظیفه رسانهها، بیان آیات خدا، نعمتهای خدا، قوانین الهى، معرفی خدا، روشنگری در زمینه راه خدا، معرفی دشمنان و دوستان خدا، ایجاد انس و الفت و همکاری و همفکری بین بندگان خدا و تقویت حرکت عمومی در مسیر اهداف بلند الهی است. رسانههای رحمانى صدای خدا در جهان هستی است، رسانههای رحمانى آوای آگاهی، آزادى، عدالت، فضیلت، اخلاق، عبادت، احسان و ایثار است. رسانههای رحمانى برای تفکر است:
(قَدْ بَیّنّا لَکُمُ اْلآیاتِ لَعَلّکُمْ تَعْقِلُونَ)،[4] (قَدْ بَیّنّا لَکُمُ اْلآیاتِ إِنْ کُنْتُمْ تَعْقِلُونَ) [5]؛ (کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللّهُ لَکُمُ اْلآیاتِ لَعَلّکُمْ تَتَفَکّرُونَ) 6].
اصولاً سخن باید از عقل و اندیشه برخیزد و حامل پیام خردمندانه باشد و عقل و اندیشه دیگران را تقویت کند. گفتار باید از روی اندیشه و تفکر صادر شود و بر تفکر و اندیشه دیگران اثر بگذارد. رسانهها، کانال ارتباط قلب و مغز انسانهاست. رسانههایی که آب اندیشه و زلال وحی و پیام اخلاق و فضیلت و آوای فطرت را به جامعه میرساند، مقدس است، بوسیدنی و بوییدنی است. رسانههای رحمانى، رسانههایی هستند که تمام ظرفیت مغز و قلب انسانها را به کانون پر انرژی هستی متصل میکنند. این رسانه، پایگاهی است که خون مقدس ایمان و آگاهی و عشق الهی را به شبکه گسترده هدایت پمپاژ میکند. از اینجاست که پیامبر(ص) فرمود:
«وُزِنَ حبر العلماء بدم الشهداء فرُجِحَ علیه[7]؛
مرکب قلم عالمان را با خون شهیدان سنجیدند، بر آن برتری یافت».
2. رسانهها و هدایتگری
«رسانههای رحمانى» انوار الهی را در عالم رله میکنند و بازتاب میدهند. رسانههای رحمانى، پژواک صدای آسمان در زمیناند. این رسانهها عامل تولید نور، تقویت نور، توزیع نور و انتقال نور به جامعه جهانیاند. بشریت و شاید جنیان و فرشتگان هم از این انوار رحمانی بهره میگیرند. بیشک بخشی از این شبکه نور آفرین جهانى، فرشتگان الهی هستند و انسان در فعالیتهای رسانهای همکار فرشتگان خداست. همه میدانیم روح الامین در انتقال آیات و انوار الهی نقش دارد؛ از این رو، اصحاب رسانههای رحمانى، همکار جبرئیل امیناند.
قالبهای سخن و ابزارهای پیامرسانی معیار اول نیست، رسانه به هر زبانی که باشد و در هر قالبی که پخش شود (مکتوب یا مصوّر، سنتی یا دیجیتال، آنالوگ یا چند رسانهاى، رادیویی یا تلویزیونی و سینمایى، رایانهای و نرمافزاری یا بر تار جهانگستر و اینترنت، از طریق خط یا نقاشی و حجّاری و منبت کاری و نمایشگاه و مجسمهسازى، در حوزههای بینالمللی یا منطقهای و کشوری و استانی)، آنچه در این رسانهها مهم و معیار اول ارزیابی هاست، پیامی است که به جامعه منتقل میکنند و دعوتی است که ابلاغ میگردد.
اگر بر امواج صوتی تصویرى، پیام رحمانی پرواز کند، تولید کننده این امواج و فرستنده و گیرنده آن و بازتاب دهنده آن، تمام مقدساند و مبدأ و مقصد و پایگاه و فرودگاه آن، محترم و ارزشمند و معنوی و الهی است. و کار در این گونه رسانهها، عبادت الهی و خدمت اجتماعی است. و اگر پیام شیطان بر رسانهای سوار شود، راکب و مرکب و مبدأ و مقصد آن، تمام پلید و ناپاک اند و فعالیت در این گونهرسانهها، همکاری با شیاطین پیدا و پنهان است.
امام صادق(ع) فرموده است:
«من اصغی الی ناطق فقد عبده فان کان الناطق عن الله فقد عبدالله و ان کان الناطق عن ابلیس فقد عبد ابلیس»[8].
راه شناخت رسانههای رحمانى و شیطانی چیست؟
رسانههای شیطانی بر دروغ، فریب، ابهامگویى، مبهم نویسی و تزویر استواراند؛ رسانههای رحمانى از صداقت، واقعبینى، روشنگری و حقنمایی بهره میگیرند.
(هذا بَیانٌ لِلنّاسِ وَ هُدًى وَ مَوْعِظَةٌ لِلْمُتّقینَ)[9]؛
«این کتاب روشنگری برای مردم و مایه هدایت و اندرز برای پارسایان است».
رسانههای رحمانى دهها، ویژگی شاخص دارند که به برخی از آن اشاره میشود:
رسانههای رحمانى به تفکر و اندیشه فرامیخوانند؛ رسانههای شیطانی فقط عواطف و احساسات را تحریک میکنند.
رسانههای رحمانى به تذکّر و یادآوری آگاهیهای نهفته بشری دعوت میکنند؛ رسانههای شیطانى با غوغا سالاری و جنجال اجتماعى، فرصت تذکر و یادآوری تاریخ و اطلاعات قبلی را از انسان میگیرند.
رسانههای رحمانى به تقوا و پارسایی فرامیخوانند؛ رسانههای شیطانی با سخن و عمل خویش گناه و عصیان الهی را تشویق میکنند.
رسانههای رحمانى منادی تعقّل و خردورزیاند؛ رسانههای شیطانى، از آمال و آرزوهای پست و حیوانی سخن میگویند.
رسانههای رحمانى از لغو و لهو و سرگرمیهای بیهوده بیزارند؛ رسانههای شیطانى پر از اخبار و مصاحبهها و گزارشها و تحلیلهای سیاسی، ورزشی و اقتصادی لهو و بیثمراند.
رسانههای رحمانى منادی امید و اعتماد به نفس و توکل بر خدایند؛ رسانههای شیطانى ترانه یأس و خودکم بینی و حیرت و سرگردانی را تکرار میکنند.
رسانههای رحمانى حق و وظیفه را با همدیگر میبینند و از هر دو سخن میگویند؛ رسانههای شیطانى فقط از حقوق خود یا مردم دم میزنند.
رسانههای رحمانى کوششها و تلاشهای مثبت دیگران را میبینند و تشکر میکنند؛ رسانههای شیطانى فقط عیب و نقص و کمبودهای دیگران را بر میشمارند و بزرگ نمایی و سیاه نمایی میکنند.
رسانههای رحمانى منادی توحید و ولایتاند؛ رسانههای شیطانى از توحید و ولایت میگریزند و آنجا که بتوانند با آن میستیزند.
رسانههای رحمانى منادی عدالت و ضد ظلم و بیداد و تجاوزاند؛ رسانههای شیطانى با ستمگران و متجاوزان دست در یک کاسه دارند و در کتمان ظلم و عادّی سازی آن میکوشند.
رسانههای رحمانى منادی و مبلّغ و مدافع شریعت الهی و قانون خدایند؛ رسانههای شیطانى قوانین الهى را با شبههافکنی و تردید آفرینی و تأویل نادرست از اجرا بازمیدارند.
رسانههای رحمانى منادی و حامی معروف و یار و یاور آمران به معروفاند؛ رسانههای شیطانى دشمن معروف و یا بیتفاوت در برابر معروف و منکراند.
رسانههای رحمانى در برابر منکرات فرهنگى، اقتصادی و سیاسی فریاد بر میآورند؛ رسانههای شیطانى فقط برای منافع گروهی و شخصی به تکاپو میافتند.
در رسانههای رحمانى رضای خدا، معیار و مدار ارزیابیهاست؛ در رسانههای شیطانى همه تلاشها و جاذبهها برای شکار و جذب مخاطب (بینندگان، شنوندگان و خوانندگان) است.
نقش رسانهها
اگر روح انسان را بسان یک کشور بزرگ فرض کنیم، این کشور نیز «صادرات» و «وارداتی» دارد. کشوری که صادرات و وارداتی آن کنترل شده و حساب شده باشد، عزت و عظمت آن دستخوش بازیهای دیگران قرار نمیگیرد. روح و روان ما هم صادرات و وارداتی دارد.
«رسانهها» حامل محصولات فکری فرهنگی است که بدون حقوق گمرکی وارد و صادر میشود. اگر محصولات یاد شده الهی و اخلاقی و انسانى باشد، استقلال و آزادى و ایمان و آگاهی انسانها محفوظ میماند و اگر محصولات فرهنگى، به نام فرهنگ و هنر و ورزش و دانش، ولی آلوده به اهداف و آرمانها و پیامها و خواستههای شیطانی باشد، ذهن زمین و فکر و قلب بشریت را به ویروسهای گوناگون آلوده میسازد. رسانههای هر کشور نقش «ارتش فرهنگی» آن را ایفا میکنند. دشمنان همیشه قبل از «فتح نظامی» به «فتح رسانهای و فرهنگی» میاندیشند. وقتی سربازان یک جبهه شیفته و شیدای اندیشهها، موازین و اخلاق و رفتار جبهه دشمن شوند، در حقیقت به اردوی دشمن میپیوندند. و اگر به دلیل ترس و یأس توان رقابت و قدرت مبارزه را از دست بدهند، دیگر نیروی مدافع و سرباز محسوب نمیشوند. «رسانهها» در جنگ فرهنگی یا قلب دشمن را فتح میکنند که این، پیروزی بزرگ است و یا انگیزه مبارزه و دفاع را از آنان سلب میکنند که سربازان از میدان دفاع و جهاد کنار میروند.
بیشک دفاع از حق و عدالت در برابر قدرتمندان ستمگر، یکی از برترین انواع جهاد است. در احادیث مشترک شیعه و سنی از رسول خدا(ص) نقل شده که فرمود:
«افضل الجهاد کلمة عدل عند سلطان جائر».[10]
جهاد رسانهاى، امروز همان جهاد لسانی در فرهنگ اهل بیت(ع) است. امیرمؤمنان در نامهای که پس از ضربت خوردن برای امام حسن و امام حسین(ع) نوشتهاند، جایگاه جهاد به طور عام و جهاد رسانهاى، را چنین یادآوری کرده است:
«والله الله فی الجهاد بأموالکم و أنفسکم و ألسنتکم؛[11] خدا را، خدا را، در جهاد مالی و جانی و زبانی در نظر داشته باشید».
بدون تردید «جهاد زبانی» شامل جهاد قلمی و جهاد تصویری و هر گونه جهاد رسانهاى میشود. هر گونه امر به معروف و نهی از منکر، نمونهای از جهاد زبانی و رسانهای است.
توقف و تعطیل جهاد رسانهاى، یکی از مراحل کوتاهی در وظیفه جهاد است که پیشوای پارسایان نسبت به آن هشدار میدهد:
«أَوَّلُ مَا تُغْلَبُونَ عَلَیْهِ مِنَ الْجِهَادِ الْجِهَادُ بِأَیْدِیکُمْ، ثُمَّ بِأَلْسِنَتِکُمْ ثُمَّ بِقُلُوبِکُمْ؛ فَمَنْ لَمْ یَعْرِفْ بِقَلْبِهِ مَعْرُوفاً، وَ لَمْ یُنْکِرْ مُنْکَراً، قُلِبَ فَجُعِلَ أَعْلَاهُ أَسْفَلَهُ وَ أَسْفَلُهُ أَعْلاَهُ؛[12]
اولین مرحله جهاد که در آن مغلوب میشوید، جهاد عملی و یدی است. دومین مرحله که از آن شکست میخورید، جهاد با زبانهایتان «جهاد رسانهاى» است. سپس از جهاد قلبی مغلوب میگردید. پس هر کس با قلبش معروف را نشناسد و منکر را منکر نداند، وارونه شده است و بالای او پایین و پایین او بالا قرار گرفته است».
جنگ رسانهای
مبارزات حق و باطل همیشه حالت نظامی نداشته است. معمولاً قبل از درگیریهای خونین نظامی و همزمان با آن و پس از هر جنگ و جهاد نظامى، جنگ روانی و رسانهای بین حق و باطل و اسلام و کفر، وجود داشته و خواهد داشت.
نمونههای هجوم و دفاع رسانهای در تاریخ اسلام و مسلمین در هر یک از کشورهای اسلامی به چشم می خورد. آن قدر شواهد و نمونه تاریخی وجود دارد که برای هر کشور و در هر قرن باید پژوهشی مستقل انجام شود و کتابی جداگانه تدوین گردد. در اینجا کافی است به مواردی از آن اشاره شود:
1. اتهامات و تبلیغات مشرکان علیه پیامبر(ص) و مسلمین.
2. تبلیغات امویان و عباسیان علیه نظام علوی و دفاع فرهنگی اهل بیت(ع).
3. تبلیغات حامیان کلیسا در جریان سقوط اندلس اسلامى.
4. تبلیغات روزنامههای غربی در جریان مشروطیت و مواضع عالمان دین.
5. تبلیغات نظام بعثی علیه اسلام و فعالیتهای مرجعیت دینی در عراق.
6. تبلیغات روزنامه نگاران وابسته در حمایت از رضاخان و حکومت پهلوى.
7. تبلیغات رسانههای مکتوب و مصوّر (رادیو، تلویزیون) غربی در سی سال حیات نظام جمهوری اسلامى.
8. تبلیغات رسانههای غربی و وابسته در مسائل فلسطین، لبنان، عراق و جریان بیداری اسلامى.
9. تبلیغات روزنامههای زنجیرهای و مدعی اصلاحات علیه اندیشه امام و تفکر ولایت فقیه.
10. تبلیغات گروهکهای چپ و راست در برابر جمهوری اسلامی و مقاومت رسانههای دینى.
رسانههای شیطانی در تمام این جریانها، بحرانهای سیاسى، فرهنگى، اقتصادی و اجتماعی دردناک و فراوانی آفریدند و مدّتها افکار و نیروها و امکانات مسلمین را از خدمترسانی و پیشرفت علمی و اخلاقی بازداشتند. در برابر رسانههای رحمانى، گر چه با عِدّه و عُدّه اندک ولی بر اساس آگاهی و اخلاص و ایثار، به مقاومت برخاستند. ذکر نام و یاد این پیشگامان رسانههای الهی در این ویژهنامه، کاری کوچک و تقدیری ناتمام از مرزبانان فکر و فرهنگ اسلامی و مجاهدان حوزه خطابه و قلم و علمداران رسانههای رحمانى است، که امید است مسؤولان فرهنگى برای خادمان فرهنگى و شهدای رسانه نیز همایش و نکوداشت برگزار کنند.
1. شهید سید جمال الدین اسدآبادى.
2. شهید شیخ فضل الله نورى.
3. شهید سید مجتبی نواب صفوى.
4. آیت الله سید ابوالقاسم کاشانى.
5. سید اشرف الدین حسینی (نسیم شمال).
6. حاج سراج انصارى.
7. شهید مرتضی مطهرى.
8. شهید سید مرتضی آوینى.
یاد همه این «پاسداران فرهنگ اسلامی» پایدار باد که امروزه در سایه تلاشهای آنان هزاران رسانه (مکتوب، شفاهى، تصویری و چند بعدی) پدید آمده و شاگردان آنان هزاران خبرگزارى، سایت، وبلاگ، نشریه و نهاد آموزشی پژوهشی را پیریخته و سامان دادهاند، و نه تنها با قلم و دوربین بلکه با لنگه کفش خود، شیطان بزرگ را «رمی» میکنند.
آفات رسانههای دینى
ضمن سپاس و احترام به همه خدمتگزاران فکر و فرهنگ الهى، مدیران مسؤول، سردبیران و دستاندرکاران رسانههای اسلامى، یادآوری میشود که امروز رسانههای دینی ما با بیماریها، مشکلات و آفاتی روبروست که همه باید در جهت ایفای وظیفه به آفتزدایی و درمان بیماریها بپردازیم.
در اینجا سر بسته و فشرده به عناوین این آفات و نقیصهها اشاره میشود، باشد که با همفکرى، دلسوزی و همکاری بتوانیم راز بیماریهای فرهنگى جامعه را بشناسیم و به درمان آن برخیزیم. ان شاء الله.
1. شمارگان اندک.
2. توزیع غیر عادلانه.
3. استفاده ابزاری از رسانهها.
4. پایگاه تفاخر، نه پایگاه خدمت.
5. ورزش زدگى.
6. شرک رسانهای(آمیزهای از حق و باطل).
7. حجمگرایى.
8. سرقت علمی و ادبی و ترجمهگرایى.
9. تکیه بر بودجه دولتى.
10. تکرار و کمبود تولید علم.
رسانههای امروز که بحمد الله آمار بالا و تلاش فراوان و تنوع زیادی دارند، و نویسندگان و مدیران و مجریان و محققان بسیاری را به خدمت گرفتهاند چنانچه بیماریهای دهگانه فوق را درمان کنند، با هماهنگی و اخلاص و برنامهریزی میتوانند از مرزهای «فرهنگ الهی» پاسداری نمایند. والسلام