(روزنامه آرمان - 1394/06/31 - شماره 2859 - صفحه 31)
* اصلاحطلبان از آغاز تاكنون همواره نقد دولت را مشي خود دانستهاند؛ حتي اگر آن دولت را از خود بدانند. آيا اين مشي ميتواند به پويايي اصلاحطلبان بينجامد؟
** اگر چنين باشد بسيار هم خوب است. اميدواريم مشي اصلاحطلبان نقادي باشد، حتي زماني كه خودشان بر سر قدرت هستند، چون معمولا در اين مواقع تا حدودي غفلت ميشود. وقتي جريانهاي سياسي قدرت را به دست ميآورند خود انتقادي يا انتقاد نسبت به خويش در ميان آنها ضعيف ميشود. آنچه در انتقاد و مشي انتقادي از اهميت برخوردار است انتقاد نسبت به ديگري نيست. در واقع، تنها بخشي از آن انتقاد نسبت به ديگري، جريان رقيب يا جريان مخالف سياسي است. بخش اساسي نقد بايد خود انتقادي باشد. اين مساله موجب ميشود جريانهاي سياسي ما پالايش پيدا كرده و بتوانند بهتر به وظايف خود عمل كنند. جريانهاي سياسي بايد پيش از آنكه رقيب آنها را مورد انتقاد قرار دهد، خود را نقد كرده و موضع انتقادي نسبت به خود داشته باشند تا آن پويايي كه شما به آن اشاره كرديد در عرصه سياست به معناي واقعي خود محقق شود.
* برخي از اصولگرايان و رسانههاي آنها تلاش دارند اين مساله را القا كنند انتقاداتي كه اصلاحطلبان به دولت وارد ميكنند، از سر پشيماني و نارضايتي از دولت است. چنين فضايي موجب نميشود كه اصلاحطلبان از موضع انتقادي خود نسبت به دولت بنا به مصلحت و امتياز ندادن به رقيب، فاصله بگيرند؟
** اينكه گفته شود اصلاحطلبان از دولت موجود نااميد شدهاند اساسا نشانگر چه مسالهاي است؟ اينكه اصولگرايان چنين مسالهاي را بيان كنند چه چيزي را نشان ميدهد؟ مبین این مساله است كه از دولت موجود نااميد شدهاند و نسبت به خط مشي محافظهكاران يا اصولگرايان باور بيشتري پيدا كردهاند؟ آيا چنين مسالهاي را ميخواهند بيان كنند؟ اگر چنين حرفي دارند، كاملا نادرست است. اينچنين نيست كه اصلاحطلبان نسبت به دولت موجود به تعبير آنها نااميد شده باشند، پس اصلاحطلبان به چه چيزي اميد بستهاند؟ به اصولگرايان اميد بستهاند؟ مشخص است که اینگونه نیست، به اين دليل كه پيشاپيش اصلاحطلبان از اصولگرايان نااميد بودهاند. بنابراين حتي اگر اين نااميدي وجود داشته باشد امتيازي براي اصولگرايان محسوب نميشود. هدف اين افراد بيشتر اين مساله است كه نشان دهند پشتوانه سياسي جريان اعتدالي و نزديك به دولت تا حدودي كاهش پيدا كرده است. شايد از بيان اين مساله چنين قصدي دارند.
البته اين مساله نيز با واقعيتها همخواني ندارد. چون اصلاحطلبان كم و بيش به محدوديتهايي كه دولت اعتدال در زمينههاي مختلف با آن روبهرو است، واقف هستند. اصلاحطلبان در عين حال كه مطالبات خود را بيان ميكنند اين آگاهي را دارند كه دولت در شرايطي فعاليت ميكند كه با محدوديتهاي مختلفي روبهرو است. در بحث سياست خارجي، دولت با مشكلاتي روبهرو است كه در این زمينه تلاش ميكند مشكلات را مرتفع كند. در زمينه سياستهاي داخلي نيز محدوديتهايي دارد. سرانجام اينكه با هر دو منظور كه به مساله نگاه كنيم اصولگرايان مسالهاي را مطرح ميكنند كه نادرست است. به معناي اول چنين نيست كه اگر نااميدي از دولت روحاني وجود داشته باشد، حاميان به اصولگريان اميد ببندند و هيچگاه هم اينگونه نبوده است، ديگر اينكه اساسا اين نااميدي واقعيت ندارد. اصلاحطلبان به محدوديتهاي دولت يازدهم واقف هستند.
* فضاي نقد را در دولت يازدهم از آغاز تاكنون چگونه ميبينيد؟
** با اينكه دولت يازدهم مساله اعتدال و ميانهروي را مطرح ميكرد اما اگر انصاف داشته باشيم از زماني كه روي كارآمد بر مساله نقد و انتقاد از دولت تاكيد بسياري داشت. دولت به قدري بر مساله نقد تاكيد داشت و حتي به نحوي فراخوان داد كه بياييد با دولت حرف بزنيد و دولت را نقد كنيد. چنين رويكردي به نقد را ما تاكنون كمتر داشتهايم. شخص حسن روحاني بارها تاكيد كرده است كه چرا دانشگاهيها با دولت سخن نميگويند؟ منظور رئيسجمهوري اين نيست كه دانشجوها و دانشگاهيان از من تعريف كنند بلكه واقعا قصد شنيدن سخنان و انتقادهاي آنها را دارد. دولت بارها مشاركت نخبگان، دانشگاهيان و فعالان سياسي و اجتماعي را طلب كرده است. حسن روحاني بارها اين مساله و نوعي دعوت به مشاركت نقادانه را طلب كرده است. روحاني ميخواهد اين گروهها بيشتر درباره مسائل سياسي و اجتماعي حرف بزنند، اظهارنظر كنند و بيشتر نيز نقد كنند، نه اينكه تنها در جهتي كه مورد نظر دولت است، مشاركت كنند.
اين رويه دولت تازگي داشته است. رويه مشاركت نقادانه را ما بيشتر در اين دولت ديدهايم. حتي دولت اصلاحات نيز بر مساله مشاركت در عرصه عمومي و حضور در عرصه سياسي تاكيد بيشتري داشت و البته بنا به شرايط آن زمان بود. رئيس دولت اصلاحات تاكيد چنداني بر اين مساله كه بياييد و دولت را نقد كنيد، نداشت. در شرايط پس از احمدينژاد به دليل اينكه نوعي انفعال ايجاد شد بود و بخش زيادي از مردم، روشنفكران و نخبگان سياسي و اجتماعي در لاك درونگرايي فرو رفته و حالت انفعال را در پيش گرفته بودند، شايد هدف حسن روحاني و دولت يازدهم از اين گروهها به مشاركت نقادانه اين است كه اين لاك و پوسته را بشكنند يا از اين گروهها دعوت كند پيلهاي را كه به دور خود تنيدهاند بشكافند؛ يعني آن حفاظ و عدم مشاركت را بشكافند و قدم پيش بگذارند. حسن روحاني ميخواهد جامعه سياسي را فعال كند، جامعه مدني را از حالت انفعال خارج كرده و نگاه انتقادي جامعه را تقويت كند.
حسن روحاني اين تصور را دارد كه از اين دعوت به انتقاد، متضرر نخواهد شد. اينكه دولت عنوان كند پا پيش بگذاريد و مرا نقد كنيد و نه اينكه از من دفاع كنيد، يك معناي ضمني نيز دارد. معناي ضمني اين فراخوان اين است كه بياييد و از دولت حمايت كنيد. بخشي از منظور فراخوانهاي مكرري كه روحاني براي مشاركت نقادانه و اين مساله كه چرا دانشگاهيان حرف نميزنند، مطرح ميكند به معناي اين است كه به عرصه آمده و از دولت حمايت كنيد. هدف از اين فراخوانها حمايت و نقد دولت به صورت توامان بود. به نظر من دولت رویکرد خوبي براي حمايت گروههاي مختلف از خود اتخاذ كرد. در اين رویکرد، دولت، مردم، جوانان، دانشگاهيان و روشنفكران را هم به مشاركت سياسي فرا ميخواند و پذيراي نقد آنها ميشد. اين تاكتيك بسيار خوبي است و بايد از آن استفاده كرد.
* گروههايي كه به آنها اشاره كرديد بايد در قبال اين فراخوان چه واكنشهايي داشته باشند؟
** نخبگان، دانشگاهيان و گروههاي ديگر بايد از اين فراخوان دولت استقبال كرده و موضع نقد همدلانه با دولت داشته باشند. منظور از نقد همدلانه اين نيست كه نقدها جدي نباشد، اما بايد متوجه اين مساله نيز باشند كه دولت در شرايط سختي فعاليت ميكند. متوجه باشند ميراثي كه از دولتهای نهم و دهم براي اين دولت بر جاي مانده است به اصلاح، كار جدي و تلاش نياز دارد. اين گروهها بايد به دولت كمك كنند تا بتواند در مسير مورد نظر بهتر به پيش برود و در عين حال نقدهاي جدي خود را نيز به دولت وارد كنند و از دولت هم بخواهند كه به نقدهاي آنها توجه كند. در چنين شرايطي است كه ما ميتوانيم جامعه سياسي پويایی داشته باشيم.
* آيا كانالها و مجراهايي كه دولت بتواند صداي نخبگان و دانشگاهيان و تمامي افرادي را كه به دولت انتقاد دارند بشنود، وجود دارد؟
** اين مساله در واقع همان جامعه مدني است. نهادها، انجمنهاي علمي، سمنها، سازمانهاي غيردولتي، مطبوعات، رسانهها و هر آنچه در فضاي عمومي وجود دارد ساز و كارهاي نهادين براي ارتباط ميان مردم و دولت را فراهم ميكنند. اين مجراها وجود دارند، تنها بايد فعال شده و از آنها استفاده شود. بايد اين رهیافت را جدي تلقي كرد و از لاك نااميدي خود بيرون آمد. بخشي ازخارج شدن از اين فضاي نااميدي به دولت بازمیگردد و بخشي نيز به جسارت فعالان عرصه عمومي مربوط میشود كه باید وارد عرصه نقد شوند.
* در حال حاضر نيز اصلاحطلبان انتقاداتي را به دولت وارد ميكنند. اگر انتقادات از سوي اصلاحطلبان شدت بگيرد، باعث سوق دادن دولت يازدهم به سوي جريان اصولگرا نمیشود؟
** خير. همانطور كه گفتم نقدهایي كه از سوي اصلاحطلبان مطرح ميشود در واقع نقدهاي همدلانه نسبت به دولت است و دولت از آن استقبال هم ميكند چون نشان ميدهد كه از دولت مطالباتي دارد كه بايد به آنها پاسخ بدهد. تا اينجاي كار نيز دولت نشان داده است كه در بسياري از عرصهها براي پاسخگویی به مطالبات مردم و گروههاي سياسي جديت دارد. انتقاد به دولت از سوي اصلا ح طلبان موجب نميشود كه دولت به سمت اصولگرايان سوق یابد. اتفاقا اين مطالبات از دولت نشانگر اين مساله است كه پيوندها حفظ شده و از دولت انتظاراتي وجود دارد كه ديگران هم بايد متوجه باشند دولت براي پاسخ دادن به آنها احساس تعهد ميكند، مگر اينكه نقدها خارج از چارچوب رقابت همدلانه باشد. در حال حاضر اصلاحطلبان با جريان اعتدال همدلي دارند. در اين شرايط خاص بيش از رقابت بين اين دو جريان ائتلاف و همدلي وجود دارد.
* آيا طرح مساله نارضايتي و نااميدي اصلاحطلبان به وسيله اصولگرايان براي مصادره كردن دولت به نفع جريان سياسي مطبوع خودشان نيست؟ همه ميدانيم كه دولت پايگاه سياسي و اجتماعي متكثري دارد كه شامل برخي از محافظهكاران معتدل نيز ميشود.
** دو طيف اصولگرا درفضاي سياسي كشور ما وجود دارد. يك طيف تندروها هستند كه اين جريان به دنبال مصادره دولت نيست و تضادي اساسي با اين دولت احساس ميكند. اين تضاد هم در زمينه سياست خارجي و هم در سياست داخلي كاملا محسوس است، بنابراين به دنبال همدلي، ائتلاف، مصادره دولت و مسائلي از اين دست نيست. اما اين مساله در طيف اصولگراي معتدل وجود دارد. اصولگرايان تندرو كه اساسا در فكر تعامل، همدلي، همكنشي و مصادره دولت نبوده بلكه به يك معنا ميتوان گفت به دنبال ایجاد مانع بر سر راه تحقق برنامههای دولت هستند. از سوي ديگر جريان اصولگراي معتدلي نيز وجود دارد كه تلاش ميكند خود را به دولت نزديك كرده و از سوي ديگر اصلاحطلبان را از دولت دور كند. اصولگرايان معتدل چنين هدفي دارند كه به يك معنا دولت را مصادره كنند چون دولت روحاني را به خود نزديك ميبينند و شكاف جدي و عميقي بين آنها و دولت وجود ندارد.
* آیا اين دولت با توجه به مشي و عملكردي كه تاكنون داشته است ميتواند دولتي 8 ساله باشد؟
** دولت روحاني قطعا 8 ساله خواهد بود به اين دليل كه تا اطلاع ثانوي نگرانی اصلي نه تنها براي اصلاحطلبان بلكه براي اصولگرايان معتدل در عرصه سياست داخلي سر برآوردن معجزههاي هزاره سوم است. اين نگرانی براي تمامي طيف اصلاحطلب تا اصولگراي معتدل وجود دارد. اين مساله براي گروههاي مختلف مردم نيز مطرح است. اصولگرايان معتدل، اصلاحطلبان و جامعه مدني نگران بازگشت احتمالي احمدينژاد هستند. بنابراين يك ائتلاف عمومي براي مقابله با جريان احمدينژاد وجود خواهد داشت كه اين مساله به پيروزي حسن روحاني در انتخابات كمك ميكند.
http://armandaily.ir/?News_Id=128689
ش.د9404111