(روزنامه جوان - 1394/07/01 - شماره 4634 - صفحه 10)
امامخميني(ره) و صلابت در برابر چالشها
يكي از ويژگيهاي مبرز و غيرقابل انكار امام (ره) كه در تمام زندگي ايشان جاري و ساري است شجاعت و استواري امام در برابر ناملايمات، سختيها و چالشهاست. چه پيش از پيروزي انقلاب اسلامي آن زمان كه به تنهايي اولين گامهاي آغازين انقلاب اسلامي را بر ميداشت، يا آن زمان كه در زندان رژيم شاهنشاهي به سر ميبرد، يا آن گاه كه مجبور به ترك وطن و اقامت در غربت و تبعيد شد، يا زماني كه در اوج انقلاب و قيام مردم بهرغم خطرها و توطئه به ايران بازگشت و چه پس از به ثمر نشستن خون شهيدان راه انقلاب و تشكيل حكومت اسلامي، در دوران فتنههاي داخلي و جنگ تحميلي كه مسئوليت رهبري جمهوري اسلامي را بر عهده داشت.
اين شجاعت و صلابت پير جماران بيشك برخاسته از زمينههاي استوار ديني اين بزرگمرد تاريخ در مشتاق بودن به نثار جان در راه خداوند و برگرفته از الگوهايي چون قيام عاشورا و باور به وعدههاي الهي است چنانكه خداوند در سوره عنكبوت آيه 69 ميفرمايد:«وَالَّذينَ جاهَدوا فينا لَنَهدِيَنَّهُم سُبُلَنا وَإِنَّ الله لَمَعَ المُحسِنينَ» (و آنها كه در راه ما با خلوص نيت جهاد كنند، قطعاً به راههاي خود، هدايتشان خواهيم كرد و خداوند با نيكوكاران است) و همچنين در آيه 105 سوره انبياء به مومنان مژده ميدهد: «وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عبادِيَ الصّالحون» (و ما در زبور پس از تورات نوشتهايم كه اين زمين را بندگان صالح من به ميراث خواهند برد.)
پس از پذيرش مقام رهبري در نظام جمهوري اسلامي و در دوراني كه كشور در چالشهاي تحميلي فراواني فرو رفته بود نيز امام(ره) با همين صلابت و شجاعت رفتار ميكردند و بر اساس اعتقادات مستحكم و عميق خود به دنبال يافتن راهحلي براي مشكلات موجود بر اساس اصول عزت، تعالي و سربلندي جامعه اسلامي بودند. اين شجاعت و صلابت در دورانهاي مختلف و چالشهاي مختلف به سادگي قابل مشاهده است.
به طور مثال ايشان از يك سو در برابر چالشهاي داخلي مانند انحراف نهضت آزادي، فشار و خرابكاريهاي منافقين، جريان بني صدر، اقدامات جدايي طلبانه در مناطق مختلف كشور و ماجراي عزل قائم مقام رهبري آقاي منتظري و از سوي ديگر در برابر فشارهاي خارجي مانند تحريمها، تلاش براي منزوي كردن ايران، جنگ تحميلي و بحرانهاي منطقه، با بهرهگيري از صلابت ديني و مرعوب نشدن در برابر اين مشكلات مسير حل آن را بر اساس مقتضيات يك وظيفه ديني پيگيري ميكرد.
نتيجه اين شجاعت ديني و صلابت اسلامي در رفتار امام(ره) را ميتوان در شيوه حل مشكلات و راهحلهاي ايشان براي عبور از بحرانها و چالشهاي پيشروي نظام اسلامي يافت. توكل و اعتماد بر وعدههاي خداوند و ظرفيتهاي داخلي كشور موجب ميشد تا امام خميني با ناديده انگاشتن ديگر قدرتها و ظرفيتهاي غيرمشروع و غير الهي آنها تنها از مسيري كه رضاي الهي را در آن ميديدند به مقابله با چالشها بپردازند و ظرفيتهاي داخلي ملت مسلمان ايران را براي اين منظور بسيج نمايند.
در تمام دوران جنگ تحميلي و تحريمهاي جهاني عليه ايران امام به جاي دست كشيدن از شعارهاي ضد استكباري و مصالحه با غرب در راستاي حل مشكلات با تكيه بر جوانان مومن و انقلابي مسير رضاي الهي را در پيش گرفتند و از شعارها و ارزشهاي اوليه انقلاب دست نكشيدند؛ در دوران بحرانهاي داخلي مانند ماجراي بنيصدر و نهضت آزادي نيز حضرت امام (ره) بدون هيچگونه سستي و رعب قاطعانه در برابر انحراف ايستادگي كردند و بدون عدول از حق و حقيقت و آرمانهاي اصيل انقلاب راه چاره را در عمل بر اساس دين، منطق اسلامي و دوري از مصلحتسنجيهاي دنيوي يافتند. اين حركت و رفتار حضرت امام خميني(ره) مقياسي براي سنجش رفتار ديگر مسئولان نظام اسلامي و روشن كننده مسير انقلاب و نظام جمهوري اسلامي است.
عافيتطلبان و ناتواني در پيروي از صلابت امام(ره)
در اين ميان چه در دوران حيات و چه پس از فوت امام خميني در دوران ريشهدار شدن برخي از گروهها و افراد داراي قدرت و نفوذ در درون سيستم اقتصادي، اداري و سياسي جمهوري اسلامي، اين گروهها و افراد به دليل بهره نبردن از اعتقادات محكم ديني و نداشتن اعتماد بر وعدههاي الهي در برابر چالشهاي كشور توان مقابله همراه با صلابت و شجاعت را از دست دادند و در يافتن راهحل چالشهاي پيشروي نظام اسلامي در دورانهاي مختلف مسيري متفاوت از مسير امامخميني(ره) را در پيش گرفتند كه بيشتر برخاسته از منفعتطلبي و حفظ قدرت بود تا عمل به وظيفه شرعي و خواست الهي.
اين افراد در دوران جنگ، به دليل ترس از قدرتهاي ظاهري جهان مسير گفتوگو و مذاكره را به جاي جهاد و دفاع برگزيده بودند و به دنبال خاتمه جنگ به هر صورت ممكن از طريق ايجاد رابطه با استكبار جهاني بودند كه ماجراي مك فارلين، كارشكنيها در رابطه با تأمين نيازهاي رزمندگان در جبههها و نيز فشار بر امام در راستاي دست كشيدن از اهداف اوليه جنگ و شعارهاي انقلابي و مقابله با استكبار جهاني از راهكارهاي عافيت طلبانهاي است كه اين گروهها در آن دوران برگزيده بودند كه در ماجراي تسخير لانه جاسوسي نيز قابل مشاهده و ردگيري است.
پس از فوت امام (ره) و در دوران زعامت رهبر جديد حضرت آيتالله خامنهاي اين افراد در برابر مشكلاتي مانند مسائل اقتصادي، تهديدها و تحريمها، بحرانهاي داخلي و فتنههاي نشأت گرفته از سرويسهاي اطلاعاتي غربي همانند گذشته دچار رعب و وادادگي شدند و به جاي حمايت از رهبري نظام و حمايت از تصميمات ايشان در استفاده از مسير مقاومت و ايستادگي در راه حق و حقيقت براي حل معضلات و عبور از بحرانها، تصميم به اتخاذ مسير سازش و تسليم بيچون و چرا در برابر قدرتهايي مادي و ظاهري گرفتند.
يكي از آزمونهاي بزرگ اين افراد ماجراي فتنه امريكايي، صهيونيستي سال 1388 بود كه برخي خواص مرعوب از صحنه گردانيهاي غرب با تنها گذاشتن نظام و رهبري و اتخاذ سياست سكوت در برابر ظلم بزرگي كه به مردم و نظام در حال وقوع بود مسير عافيتطلبي را برگزيدند كه اين محصول زاويه داشتن از باورها و منش حضرت امام (ره) است.
عافيتطلبان و تحريف امام (ره)
آنچه اين گروهها و افراد را دچار بحران مشروعيت و مقبوليت درون جامعه اسلامي و ميان انقلابيون ميكند متضاد بودن رفتار و منش اينان با رفتار و سيره عملي و اعتقادي حضرت روح الله است؛ چراكه اين امر دوام و بقاي اين افراد را در معرض خطر دوگانه قرار ميدهد. از يك سو همراهي با شيوه و سيره امام (ره) از ديد اين افراد منجر به سقوط و از دست رفتن قدرت و جايگاهشان خواهد شد و از طرف ديگر اتخاذ سياستهاي سازش و تسليم منجر به طرد اين افراد توسط جامعه و فرو رفتن در انزوا خواهد شد. در برابر اين دو مشكل اين افراد به جاي بازگشت به رفتار اصيل انقلابي و ايمان به وعدههاي الهي دست به تحريف امام(ره) و سيره او ميزنند تا با تحريف واقعيت بتوانند شبهه جدايي از خط و مسير امام را از ميان بردارند.
اين شيوه در طول تاريخ اسلام نيز همواره مورد استفاده افراد ضعيفالنفس و دنياطلبان بوده است. اين افراد آن گاه كه نميتوانستند از سيره عملي پيامبر (ص) در زندگي شخصي، اجتماعي و در برابر كوران حوادث و سختيها پيروي كنند اقدام به تحريف پيامبر (ص) و كاستن از ارزشهاي ايشان مينمودند تا بتوانند در اذهان جامعه خود را پيرو سيره و منش پيامبر(ص) جلوه دهند. چنانكه گاهي با استفاده از احاديث جعلي و ساختگي خيانت و عدم رعايت موازين شرعي، فراموشكاري و ترس را به پيامبر (ص) نسبت دادهاند تا از اين رهگذر با كاهش شأن و جايگاه رسالت رفتار خود را توجيه نمايند. همين روش در برابر ائمه معصومين(ع) نيز در دستور كار قرار داشت كه به طور مثال برخي افراد با جعل احاديث در مذمت حضرت علي (ع) تلاش داشتند تا ايشان را به گونهاي متفاوت از واقعيت جلوه دهند تا ضعفها و كاستيهاي صحابه داعيهدار خلافت پوشانده شود.
در بيش از سه دهه حيات نظام جمهوري اسلامي نيز برخي همين رويه را در پيش گرفتهاند. به طور مثال در برابر تهديدهاي نظامي، مشكلات اقتصادي، فتنهها و تحريمهاي همه جانبه استكبار جهاني و انزواي ساختگي(تبليغاتي نه واقعي) ايران انقلابي اين افراد به جاي اعتماد به ظرفيتهاي داخلي اقتصاد و پيگيري سياستهاي اقتصاد مقاومتي در راستاي مقابله با نظام سلطه و ايستادگي در برابر كفر به منظور انجام وظايف ديني و اعتقادي، تلاش ميكنند با تحريف سياستهاي ضداستكباري، مقابله و عدم سازش و تسليم در برابر استكبار حضرت امام(ره) و ارائه چهرهاي جديد از امام مسير را براي پذيرش خواستههاي نامشروع و ظالمانه غرب فراهم آورند تا از اين رهگذر به زعم خود مشكلات مملكت را نيز چارهجويي كنند. نفي سياست ضد امريكايي امام با بيان خاطرات و نقل قولهاي غير مستند از امام در مقابله با ادامه يافتن استفاده از شعار مرگ بر امريكا يا انتشار مطالب غير قابل اثباتي از رضايت امام و اذعان به مطلوبيت پذيرش قطعنامه 598 از مواردي است كه ميتوان به آن اشاره كرد.
اين افراد به دليل ناتواني تحليلي و نداشتن بصيرت ديني و انقلابي در برابر چالشهاي كشور مرعوب شده و به دنبال حل مشكل حتي از طرق غير عزتمندانه و ذليلانهاند و براي توجيه رفتار خود و جلوگيري از طرد شدن در جامعه اقداماتي مانند آنچه در بالا اشاره شد را در دستور كار قرار ميدهند تا با تغيير و تحريف واقعيت وجودي و سيره امام (ره) مسير انقلاب و جمهوري اسلامي را به آن سمت كه ميخواهند و مناسب با منافعشان است هدايت كنند.
فرجام سخن
چالشهاي پيشروي نظام جمهوري اسلامي و دشمني استكبار جهاني همچنان باقي است و عافيتطلبان و دنيادوستان كه زمينههاي ديني و اعتقادي سستي دارند بيش از پيش سعي بر تحريف امام در راستاي تأمين منافع خود دارند اما بيشك وظيفه دلسوزان اين نظام و مسئولان جمهوري اسلامي مقابله با اين تحريفها و نمايان ساختن سيره و چهره واقعي امام (ره) است تا همچنان جوانان و نسلهاي حاضر و آينده سنگ محك محكم و قابل اعتمادي براي سنجش رفتار مسئولان و جلوگيري از تغيير مسير انقلاب داشته باشند.
منابع:
1- قرآن كريم
2- خاطرات آيتاللههاشمي رفسنجاني سالهاي 1366، 1367 و 1368
3- راز قطعنامه /كامران غضنفري
4- شمهاي از سيره عملي امام خميني / محمد محمدي اشتهاردي
5- پا به پاي آفتاب / اميررضا ستوده
6- برداشتهايي از سيره امام خميني /غلامعلي رجايي
7- جريانشناسي فتنه در جمهوري اسلامي ايران / رمضان شعباني سارويي
http://javanonline.ir/fa/news/741917
ش.د9402849